۱۳۹۲ شهریور ۱۱, دوشنبه

روح القدس کیست؟ آیا ایمانداران مسیحی فقط یک بار از روح القدس لبریز و سرشار می شوند؟

مطالعه کتاب مقدس

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

عده زیادی هستند که تصور می کنند روح القدس "شخص" نیست. آن ها این گونه می اندیشند که روح القدس صرفا نیرویی از جانب خدا است. ولی با نگاهی کلی به آنچه کتاب مقدس درباره روح القدس می گوید، به روشنی می بینیم که روح القدس به راستی "شخص" است. او نیز الوهیت دارد. در خصوص روح القدس می بینیم که او مانند یک شخص عمل می کند. اگر فقط به فصل های چهاردهم تا شانزدهم انجیل یوحنا نگاهی بیندازید، متوجه می شوید که عیسی از روح القدس چون شخصی سخن می گوید که در درون افراد ساکن می شود (فصل چهاردهم آیه هفدهم)، تعلیم می دهد و یادآوری می کند (فصل چهاردهم آیه بیست و ششم)، شهادت می دهد (فصل پانزدهم آیه بیست و ششم)، به گناه ملزم می کند (فصل شانزدهم آیه هشتم) ، هدایت می کند، می شنود، سخن می گوید، نشان می دهد و مسیح را جلال می دهد (فصل شانزدهم آیات سیزدهم و چهاردهم)، دعوت به خدمت می کند (اعمال رسولان فصل سیزدهم آیه دوازدهم)، اشخاص را به مکان های مختلف می فرستد (اعمال رسولان فصل سیزدهم آیه چهارم)، آشکار می سازد و جستجو می کند (اول قرنتیان فصل دوم آیات دهم و یازدهم) و کارهای بسیار دیگر انجام می دهد.
اگر روح القدس فقط یک نیرو بود، آیا رسولان می توانستند بگویند:"با هدایت روح القدس صلاح دیدیم..." (اعمال رسولان فصل پانزدهم آیه بیست و هشتم)؟ عیسی خدا است و تعجب آور می بود که شخصی را که او می فرستد تا جانشینش باشد، کم تر از خدا او باشد. اگر روح القدس خدا نمی بود، چگونه می توانست آن چنان که خود مسیح با شاگردانش بود، او نیز با شاگردان باشد؟ در کتاب مقدس ویژگی ها و صفات خدا به روح القدس نیز نسبت داده شده اند. آنچه تنها در مورد خدا می توان گفت، در مورد روح القدس نیز گفته شده است. اگر او خدا نبود، چنین چیزی غیر ممکن بود. به این مثال ها توجه کنید: روح القدس در هر زمان و در همه جا حضور دارد. به عبارت دیگر، حاضر مطلق است (مزمور 139)، روح القدس دانای مطلق است (اشعیاء فصل چهل آیات سیزدهم و چهاردهم، اول قرنتیان فصل دوم آیات دهم و یازدهم، رومیان فصل یازدهم آیه سی و چهارم) روح القدس قادر مطلق است (اول قرنتیان فصل دوازدهم آیه یازدهم و رومیان فصل پانزدهم آیه نوزدهم). این ویژگی ها تنها در مورد خدا مصداق دارد، در حالی که همان طور که دیدیم در مورد روح القدس نیز صادق هستند. روح القدس خدا است.
در دوم قرنتیان فصل سوم آیه هجدهم می خوانیم که روح القدس به صورتی فزاینده شخصیت ایمانداران مسیحی را متبدل می کند تا به تدریج به شباهت خدا درآیند. آیا کسی کم تر از خدا می تواند این تحول را به وجود آورد؟ به همین ترتیب وقتی پولس به ما می گوید که کتاب مقدس الهام خداست (دوم تیموتاوس فصل سوم آیه شانزدهم)، پطرس نیز می گوید که نویسنده واقعی کتاب مقدس، روح القدس است (دوم پطرس فصل اول آیه بیست و یکم). بنابراین روح القدس، خدا نامیده شده است. او دارای ویژگی ها و صفات خدا است. او اعمال خدا را انجام می دهد. چون خدا به حضور او دعا می شود و از حرمت و جلالی چون خدا برخوردار است. روح القدس خدا است، به همان مفهومی که پدر و پسر خدا هستند، او نیز الوهیت دارد.
در الوهیت، سه شخص وجود دارد: پدر، پسر، روح القدس و این سه یک خدا هستند که در ذات یکی و در قدرت و جلال برابر هستند. این است آموزه تثلیث در ساده ترین تعریف آن. با این توصیف، این نکته برای غیر مسیحیان غیر قابل درک است. اگر آن ها به جای اعتقاد به خدا، با خدا دوست و صمیمی شوند، بی تردید خدا تثلیث را برای این عزیزان آشکار خواهد کرد، همان گونه که برای غیر مسیحیانی که مسیحی شده اند، این نکته مکشوف شد. به عبارت دیگر، ذات خدا را باید به یاری و مدد خود او بشناسیم، نه با کمک عقلی که حتی قادر به شناخت عالم مخلوق نیست. کلام خدا می فرماید:"خدا این همه را به وسیله روح خود از راه الهام به ما آشکار ساخته است، زیرا روح القدس کنه نیات الهی را به ما می آموزد. کسی که روحانی نیست، نمی تواند تعالیم روح خدا را بپذیرد، زیرا به عقیده او این تعالیم پوچ و بی معنی هستند. در واقع، چون تشخیص این گونه تعالیم محتاج بینش روحانی است، آن ها نمی توانند آن را درک کنند" (اول قرنتیان فصل دوم آیات دهم تا چهاردهم).
برخی معتقدند که ایمانداران فقط یک بار از روح القدس لبریز و سرشار می شوند و چیزی به نام پر شدن مجدد وجود ندارد. پطرس و یوحنا یک بار در روز پنطیکاست از روح القدس پر و لبریز شدند، اما در اعمال رسولان می خوانیم که آن ها دوباره پر شدند. مثلا رهبران مذهبی یهود پطرس و یوحنا را تهدید کردند. چنین تهدیداتی حتی بر روی روحانی ترین اشخاص نیز اثرات خود را بر جای می گذارد. در این مورد می توانیم تجربه ایلیا را به یاد آوریم که پس از عمل جسورانه اش در کوه کرمل، از تهدیدات ایزابل، ملکه بت پرست، گریخت (اول پادشاهان فصل نوزدهم). وقتی پطرس و یوحنا به جمع ایمانداران بازگشتند، موضوع صحبت جمع منفی بود و در مورد تهدیدات رهبران مذهبی یهود سخن گفتند (اعمال رسولان فصل چهارم آیه بیست و سوم). ما در این جا می توانیم حالت متزلزل و بحرانی رسولان را ببینیم. آن ها در دعا از خدا کمک طلبیدند.
دعای آنان، دعای شادمانی و سرور نبود، بلکه دعایی بود که در آن از خدا طلب کمک عاجل می شد و به خصوص از خدا خواسته می شد تا در برابر تهدیدات به آنان دلیری عطا کند. اگرچه پطرس و یوحنا در مواجهه خود با شورای رهبری یهود پر از روح القدس بودند و با دلیری کامل سخن گفتند، اما می توان حدس زد که آنان پس از این واقعه خود را از نظر جسمانی و روحانی خالی احساس کردند. پطرس و یوحنا نیاز به پرشدن مجدد از روح القدس نیاز داشتند. خدا نیز آنان را از روح القدس پر و لبریز کرد. بنابراین، با توجه به مطلب مذکور، دلایل کافی وجود دارد تا ایمانداران مسیحی را دعوت کنیم تا از روح القدس پر گشته و مجددا پر شوند. این ادعایی که می گوید:"شخصی که یک بار از روح القدس پر می شود، برای همیشه او پر است"، باطل است و باید کنار گذاشت.

چرا خدا انسان را آفرید؟



نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

عده ای بر این باورند که برای خدای تنها، زندگی کسل آور و خسته کننده بود، بنابراین تصمیم گرفت تا انسان ها را خلق کند! این دیدگاه به دلایل زیر قابل قبول نیست:
یک. این نگرش نادرست، بر فقدان و کمبود چیزی در خدا دلالت دارد. در حالی که خدا کامل است و در او نقص و کمبود وجود ندارد.
دو. خدا هرگز تنها نبوده است. تثلیث، برمشارکت ازلی میان سه شخصیت پدر، پسر و روح القدس تاکید دارد.
سه. با مطالعه کتاب های اشعیاء (فصل چهاردهم آیات دوازدهم تا پانزدهم) و حزقیال (فصل بیست و هشتم آیه پانزدهم)، در می یابیم که خداوند فرشتگان را قبل از آفرینش جهان، خلق نمود.
چهار. اگر خدا دنیا را برای تفریح و سرگرمی خودش خلق می کرد، شکل جهان، ظاهر انسان و نحوه زندگی بشر کاملا متفاوت بود. مثلا انسان ها اراده آزاد نداشتند و عالم هستی، پدیده پیچیده ای نبود.
پنج.در خاتمه هر مرحله از آفرینش، کلام خدا می فرماید:"خدا به آنچه آفرید، نظر کرد و از کار خود خشنود گردید". با این توصیف، بعد از خلق آدم، خداوند اظهار نظر عجیبی کرد:"خوب نیست" (پیدایش فصل دوم آیه هجدهم). قبل از ورود گناه به جهان، این اولین بار بود که خدا گفت:"خوب نیست". در خلقت کامل او فقدان چیزی مشاهده می شد: تنهایی آدم! بنابراین، او زن را آفرید. هدف اولیه خدا برای ازدواج این بود که زن و مرد شریک یکدیگر باشند و در رابطه با همدیگر، زیبایی عشق و محبت را تجربه کرده و رابطه جنسی برقرار نمایند.
شش. خدا فرمود:"انسان را شبیه خود بسازیم" (پیدایش فصل اول آیه بیست و ششم). این عبارت به آن مفهوم نیست که خدا انسان را کاملا شبیه خود ساخت، به خصوص از لحاظ جسمانی، بلکه بتواند خصوصیات او را منعکس کند. خصوصیاتی نظیر محبت، صبر، بخشش، مهربانی و وفاداری. ما هرگز کاملا مانند خدا نخواهیم شد، چون او خالق ما و از ما برتر می باشد. خدا عاری از گناه است و جاودانی و نامحدود. او این امکان را در ما قرار داده که مانند خودش عاری از گناه و جاودانی شویم، اما این آزادی را داده شده که راه دیگری را انتخاب کنیم. اگر انسان به جای اعتقاد به خدا، با خدا دوست و صمیمی شود، خصوصیات او را منعکس خواهد کرد و باعث جلال خداوند خواهد شد. روح القدس به ما کمک خواهد کرد تا شبیه مسیح شویم.
هفت. از دیدگاه خدا، انسان موجود ارزشمندی است. خداوند پدر ماست و برای نجات ما از قلمرو قدرتمند گناه چاره ای اندیشید. مسیح جان خود را به خاطر ما فدا کرد که بتوانیم تا ابدیت با خداوند زندگی کنیم. انسان جزئی از آفرینش خدا است و خدا از نحوه به وجود آوردن انسان خشنود است.
هشت. خلقت ما حاصل تصادف و اشتباه نیست. خداوند از بدنیا آمدن ما غافلگیر نشده است، بلکه او اراده فرمود تا ما را بیافریند.
نه. خدا ما را برای هدف ارزشمندی آفریده است. قبل از این که ما درمورد خدا بیندیشیم، او از قبل از تولد ما، درباره ما فکر می کرد. هدف خدا از آفرینش ما، مصاحبت و دوستی با او در ابدیت است. انسان موجودی ابدی است.