عیسی مستقیماً به معبد بزرگ رفت، اما این بار نه برای عبادت، بلکه برای تطهیر خانۀ خدا از لوث آنانی که صحن آنجا را تبدیل به تجارتخانه برای فروش حیوانات قربانی کرده بودند، تجارتی که با تقلب و اجحاف بسیار همراه بود. با طناب تازیانهای ساخت و با شهامت دکهها و بساط تاجرانی را که مذهب را وسیلهای برای سودجویی و کسب ثروت ساخته بودند، بر هم ریخت و ایشان را بیرون راند.
اما هیچیک از بزرگان و کاهنان اعظم جرأت دخالت به خود نداد، زیرا میدانستند با محبوبیتی که عیسی در میان تودۀ مردم، خصوصاً مظلومین و ستمدیدگان داشت، هرگونه اقدام خشونتآمیزی منجر به شورش خواهد شد؛ و هرگونه شورشی نیز منجر به دخالت نیروهای نظامی روم خواهد شد که درست در قلعهای در مجاورت معبد بزرگ مستقر بودند. چنین شرایطی قطعاً بهنفع هیأت حاکمۀ یهود نبود که میکوشید رابطۀ مسالمتآمیزی با فرماندار نظامی روم مستقر در اورشلیم داشته باشد.
این اقدام عیسی باز یکی دیگر از نشانههای ظهور مسیحای موعود را تحقق بخشید، چرا که طبق نوشتههای مقدس یهودیان، مسیحا بههنگام ظهور خود، میبایست ناگهان بههیکل درآمده، آن را تقدیس نماید. سران قوم و کاهنان اعظم که از این امور بهخوبی آگاه بودند، نزد او آمدند و پرسیدند که او خود را در چه مقامی میبیند که حق چنین اقدامی را به خود داده است. اما عیسی پاسخ سؤال ایشان را نداد زیرا میدانست که تأثیری بر آنان نخواهد داشت.
آرمان رشدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر