در نظر یهودیان که چنان میراث غنییی از موسی، بنیانگذار تنها دین توحیدی جهان تا آن زمان، یافته بودند، و امانتدار نوشتهها و پیشگوییهای انبیای خود بودند، «مسیح موعود» در ردیف انبیا قرار نمیگرفت. به باور آنان، مسیحا وجودی خواهد بود برخوردار از ذات و طبیعتی الهی. آنان میدانستند که طبق نوشتههای انبیا، او کسی بوده که در کنار خدا، حتی در امر خلقت عالم هستی نیز دخیل بوده، چنانکه در یکی از این نوشتهها در مورد او گفته شده: «از قدیم بنیاد زمین را نهادی و آسمانها عمل دستهای تو است. آنها فانی میشوند لیکن تو باقی هستی…» (مزمور ۱۰۲:25-26). برای آنان مسیحا قرار نبود «یکی» از انبیا باشد. مسیحا میآمد تا رسالت تمام انبیا را، از ابراهیم گرفته تا آخرینشان یعنی ملاکی، جامه عمل بپوشاند، آنها را بهکمال برساند، و به دوران نبوت خاتمه ببخشد، چرا که سلطنت او را پایانی نخواهد بود. چنین بود مقام و مرتبت مسیحای موعود نزد بنیاسرائیل.
در چنین تب و التهابی بود که عیسی از مریم باکره در بیتلَحِم، دهکدهای کوچک در سرزمین فلسطین زاده شد.
آرمان رشدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر