نظر به این که قوم ها و کشورهای همسایه اسرائیل در روزگار عهد عتیق و عهد جدید بت پرست بوده اند، اشاره هایی به بت ها و بت پرستی شده است، اما هیچ گونه توضیح یا پیشگویی درباره ادیان اسلام و زرتشت نشده است. در دوران عهد عتیق، زمانی که قوم اسرائیل در تبعید به سر می برد، دین زرتشت در امپراطوری پارس فعال بود. با این توصیف، کتاب مقدس به این دین اشاره ای نکرده است. یگانه دلیل آن، تفاوت الهیات دین زرتشت با مسیحیت و دین یهود است. آنچه پیشگویی شده درباره ظهور مسیح و وقایع مربوط به او می باشد. هم چنین برخی از پیشگویی ها درباره اینده قوم اسرائیل در طول اعصار و ظهور و سقوط قوم ها و امپراطوری های دوران عهد عتیق است.
گاهی مسلمانان ادعا می کنند که کتاب مقدس درباره اسلام پیشگویی کرده است. واقعیت این است که از دیدگاه مسلمانان کتاب مقدس تحریف شده، با این توصیف مسلمانان تمام کتاب مقدس را تحریف شده و نامعتبر نمی دانند و همه مطالب را رد نمی کنند. گزینش آن ها از متون "معتبر" تنها به منظور توجیه نظرات شان است. اگر متون گزینشی آن ها در راستای توجیه تعالیم شان باشد، معتبر به شمار می آید و اگر نتوانند آن ها را در خدمت نظرات خود به کار گیرند، آن را تحریف شده و نامعتبر می نامند. مثلا یکی از متن هایی "معتبر" گفتگوی ابراهیم با خداوند است. وقتی ابراهیم از خداوند درخواست کرد که کاش اسماعیل در حضور تو زیست کند (پیدایش فصل هفدهم آیه هجدهم)، خدا در جواب او با تاکید فرمود:"در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، امتی عظیم از اسماعیل به وجود می آورم" (فصل هفدهم آیه بیستم). از دیدگاه مسلمانان این آیه اشاره به دین اسلام است، در حالی که به آیه بعدی توجهی نشان نمی دهند. خداوند ادامه می دهد:"اما عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت" (آیه بیست و یکم).
به تایید مسلمانان، پیامبر اسلام از نسل اسماعیل است، در حالی که تمامی یهودیان از جمله انبیای عهد عتیق از نسل اسحاق هستند. حتی قرآن هم اذعان دارد که سلسله نبوت از اسحاق می آید:"و ما اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و در خانه اش مقام نبوت را و کتاب آسمانی را برقرار کردیم" (عنکبوت 27).
آنچه مسلم است جهان بینی الهیاتی ادیان با هم متضاد و متفاوت است. مثلا یک مسلمان هرگز به درگاه اهورا مزدا دعا نمی کند و یا مسیحیت می گوید که مسیح خداوند است و هم چنین مرگ و قیام او را تایید می کند، در حالی که ادیان دیگر الوهیت مسیح و مرگ و قیام او را انکار می کنند. بنابراین، در زمینه این نکته بسیار حساس، یکی از این نگرش ها متناقض، نادرست و اشتباه می باشد. آنچه مسلم است، هر دو نگرش متضاد به طور هم زمان نمی توانند درست باشند، هر چقدر هم هر یک از سوی هر تعداد از مردم مورد باور قرار داشته باشند.
ادیان در زمینه اعتقادات بنیادین، با مسیحیت تفاوت دارند. نگرش ادیان مبتنی بر اندیشه انجام دادن هستند: کار نیک انجام بده تا شاید مورد قبول خدا واقع شوی. در نقطه مقابل، صلیب مسیح قرار دارد که ما را از قلمرو قدرتمند گناه نجات می دهد. پیام مسیحیت این است که در واقع این خدا است که نجات می دهد. این خدا است که در انسان نجات یافته، تغییر و تحول ایجاد کرده و او را به فرد مثبت و مفید تبدیل می کند و این خدا است که قدرت انجام دستورات الهی را به انسان عطا می کند.
از سوی دیگر، خدا می خواهد بهترین دوست انسان باشد (تجربه منحصر به فرد زندگی با خدا تا شخص دریابد که واقعا خدایی وجود دارد). طبق نگرش مسیحیت، اعتقاد به خدا کافی نیست. یک دزد هم می تواند به خدا اعتقاد داشته باشد. اما همان دزد اگر با خدا دوست و صمیمی باشد، آیا به دزدی ادامه می دهد؟
گاهی مسلمانان ادعا می کنند که کتاب مقدس درباره اسلام پیشگویی کرده است. واقعیت این است که از دیدگاه مسلمانان کتاب مقدس تحریف شده، با این توصیف مسلمانان تمام کتاب مقدس را تحریف شده و نامعتبر نمی دانند و همه مطالب را رد نمی کنند. گزینش آن ها از متون "معتبر" تنها به منظور توجیه نظرات شان است. اگر متون گزینشی آن ها در راستای توجیه تعالیم شان باشد، معتبر به شمار می آید و اگر نتوانند آن ها را در خدمت نظرات خود به کار گیرند، آن را تحریف شده و نامعتبر می نامند. مثلا یکی از متن هایی "معتبر" گفتگوی ابراهیم با خداوند است. وقتی ابراهیم از خداوند درخواست کرد که کاش اسماعیل در حضور تو زیست کند (پیدایش فصل هفدهم آیه هجدهم)، خدا در جواب او با تاکید فرمود:"در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، امتی عظیم از اسماعیل به وجود می آورم" (فصل هفدهم آیه بیستم). از دیدگاه مسلمانان این آیه اشاره به دین اسلام است، در حالی که به آیه بعدی توجهی نشان نمی دهند. خداوند ادامه می دهد:"اما عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت" (آیه بیست و یکم).
به تایید مسلمانان، پیامبر اسلام از نسل اسماعیل است، در حالی که تمامی یهودیان از جمله انبیای عهد عتیق از نسل اسحاق هستند. حتی قرآن هم اذعان دارد که سلسله نبوت از اسحاق می آید:"و ما اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و در خانه اش مقام نبوت را و کتاب آسمانی را برقرار کردیم" (عنکبوت 27).
آنچه مسلم است جهان بینی الهیاتی ادیان با هم متضاد و متفاوت است. مثلا یک مسلمان هرگز به درگاه اهورا مزدا دعا نمی کند و یا مسیحیت می گوید که مسیح خداوند است و هم چنین مرگ و قیام او را تایید می کند، در حالی که ادیان دیگر الوهیت مسیح و مرگ و قیام او را انکار می کنند. بنابراین، در زمینه این نکته بسیار حساس، یکی از این نگرش ها متناقض، نادرست و اشتباه می باشد. آنچه مسلم است، هر دو نگرش متضاد به طور هم زمان نمی توانند درست باشند، هر چقدر هم هر یک از سوی هر تعداد از مردم مورد باور قرار داشته باشند.
ادیان در زمینه اعتقادات بنیادین، با مسیحیت تفاوت دارند. نگرش ادیان مبتنی بر اندیشه انجام دادن هستند: کار نیک انجام بده تا شاید مورد قبول خدا واقع شوی. در نقطه مقابل، صلیب مسیح قرار دارد که ما را از قلمرو قدرتمند گناه نجات می دهد. پیام مسیحیت این است که در واقع این خدا است که نجات می دهد. این خدا است که در انسان نجات یافته، تغییر و تحول ایجاد کرده و او را به فرد مثبت و مفید تبدیل می کند و این خدا است که قدرت انجام دستورات الهی را به انسان عطا می کند.
از سوی دیگر، خدا می خواهد بهترین دوست انسان باشد (تجربه منحصر به فرد زندگی با خدا تا شخص دریابد که واقعا خدایی وجود دارد). طبق نگرش مسیحیت، اعتقاد به خدا کافی نیست. یک دزد هم می تواند به خدا اعتقاد داشته باشد. اما همان دزد اگر با خدا دوست و صمیمی باشد، آیا به دزدی ادامه می دهد؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر