ملحد کسی است که ادعا می کند خدایی نیست، ادعایی که دفاع از آن بسیار مشکل است. یک ملحد برای این که یقین داشته باشد که اعتقادش درست است، باید هم چنین ادعا کند که دانای کل است و همه چیز را می داند، زیرا این امکان همیشه هست که خارج از آگاهی و دانش او، خدایی وجود داشته باشد. با توجه به این واقعیت که اکثر مردم معتقدند که فقط بخش کوچکی از دانش عالم هستی را دارا می باشند، احتمال وجود خدا خارج از دانش شخصی بسیار بالا است. آنچه مهم است فقط اندیشه وجود خدا نیست. خدا باید وجودی واقعی باشد که عملا قادر است تحولی اساسی در درون فرد ایجاد کند.
آیا می دانید که ملحدین در پایان زندگی خود چه احساسی دارند؟ سارتر پی برد که الحاد بی رحمانه است. کامو آن را هولناک یافت و نیچه آن را دیوانه کننده. ملحدینی که می کوشند همواره بدون خدا زندگی کنند، معمولا یا دست به خودکشی می زنند و یا کارشان به جنون می کشد.
سارتر کمی قبل از مرگش گفت:"من احساس نمی کنم که دست آورد تصادف باشم، غباری در عالم هستی. احساس می کنم که کسی وجودم را انتظار می کشید و راه را برای آمدنم مهیا کرد و از پیش شکل بخشید. من وجودی هستم که فقط یک خالق می توانست در این جهان بگذارد و اندیشه ام به دستی خلاق اشاره می کند، یعنی به خدا."
آیا می دانید که ملحدین در پایان زندگی خود چه احساسی دارند؟ سارتر پی برد که الحاد بی رحمانه است. کامو آن را هولناک یافت و نیچه آن را دیوانه کننده. ملحدینی که می کوشند همواره بدون خدا زندگی کنند، معمولا یا دست به خودکشی می زنند و یا کارشان به جنون می کشد.
سارتر کمی قبل از مرگش گفت:"من احساس نمی کنم که دست آورد تصادف باشم، غباری در عالم هستی. احساس می کنم که کسی وجودم را انتظار می کشید و راه را برای آمدنم مهیا کرد و از پیش شکل بخشید. من وجودی هستم که فقط یک خالق می توانست در این جهان بگذارد و اندیشه ام به دستی خلاق اشاره می کند، یعنی به خدا."
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر