۱۳۹۵ آبان ۹, یکشنبه

ادعای مسلمانان: اگر در قرن اول میلادی، مسیح و پیروانش با مخالفت مسلحانه دشمنان روبرو شده بودند، به جای محبت ورزیدن، به جنگیدن روی می آوردند!

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
این ادعا کاملا غیر منطقی و باورنکردنی است. حتی قرآن هم اشاره کرده که یهودیان تصمیم گرفتند عیسی را مصلوب کنند (سوره نساء آیات 157).
یک. اناجیل گزارش دادند که جان مسیح هم در سرزمین اسرائیل در خطر بود. عاقبت او را مصلوب کردند.
دوم. مسیح درباره سرنوشت پیروانش پیشگویی کرد که زمانی خواهد رسید که شما را خواهند کشت (یوحنا فصل 16 آیه 2). آیا حکم محبت به دشمنان فقط به مکان های امن و آرام محدود بود؟ چرا مسیح و رسولان تبصره ای به تعالیم خود اضافه نکردند که اگر دشمنان مقاومت نشان دادند، آنان را به قتل برسانید؟
مسیح فرمود:"خدا آفتاب خود را بر همه می تاباند، چه بر خوبان و چه بر بدان. باران خود را نیز بر نیکوکاران و ظالمان می باراند. اگر فقط با دوستان خود، دوستی کنید، با کافران چه فرقی دارید؟ زیرا کافران نیز چنین می کنند" (متی فصل 5 آیات 45- 47).
سوم. بر اثر قتل استیفان (اعمال رسولان فصل 7 آیات 59- 60) و تدابیر سختی که توسط رهبران یهود برای ریشه کردن نهضت مسیحیت اتخاذ گردید، مسیحیان به کشورهای دیگر مهاجرت کردند.
چهارم. پولس تعقیب و دستگیری مسیحیان را در دستور کار داشت. او در حالی عازم دمشق بود که مدارک لازم را برای دستگیری پیروان عیسی در اختیار داشت. او تصمیم داشت آن ها را به اورشلیم برگرداند و محاکمه کند. چرا شاگردان مسیح بر علیه پولس و همراهانش، جنگ مسلحانه را آغاز نکردند؟ برعکس، پولس در مسیر دمشق با عیسی روبرو شد و زندگی اش تغییر یافت. او در طول فعالیت هایش بارها کتک خورد، دستگیر و زندان شد. عاقبت در دهه شصت میلادی پولس به خاطر ایمانش به مسیح در روم به قتل رسید.
پنجم. هیرودیس پادشاه به آزار و شکنجه عده ای از پیروان مسیح پرداخت. به دستور او، یعقوب برادر یوحنا با شمشیر کشته شد. سپس پطرس را دستگیر کرد. هیرودیش قصد داشت پطرس را در ملاءعام اعدام کند. اما فرشته خداوند او را از زندان آزاد کرد (اعمال رسولان فصل 12 آیات 1- 11).
ششم. آزار و اذیت مسیحیان از زمان کلودیس امپراطور روم (41- 54 میلادی) آغاز گردید. جانشین او نرون بود. او مسیحیان زیادی را محاکمه کرد و به قتل رسانید. پطرس و پولس در دوران امپراطوری نرون شهید شدند. هم زمان بسیاری از مسیحیان مصلوب شدند یا به منظور تفریح مردم در میدان نبرد گلادیاتورها رها می شدند تا در معرض سگ های وحشی و شیرهای درنده قرار گیرند.
بعضی از مسیحیان را به چوب هایی در باغ نرون بستند و بدن های آنان را سوزاندند تا به عنوان شعله هایی جهت روشن کردن باغ در شب به کار بروند. این در حالی بود که نرون برهنه سوار بر ارابه خویش از نگاه کردن بر قربانیانی که از شدت سوختن در حال مرگ بودند، لذت می برد.
هفتم. فرض کنید مسلمانان در قرن اول میلادی زندگی می کردند و با همین جفاها و بی رحمی ها روبرو می شدند، واکنش آنان چه بود؟
هشتم. مسیح و رسولان برای گسترش مسیحیت از محبت مافوق طبیعی الهی بهره جستند. در قرن اول میلادی، علی رغم تعقیب و دستگیری گسترده و شکنجه و مصلوب کردن مسیحیان، انداختن آن ها در مقابل شیرهای گرسنه... محبت خدا آنقدر قوی بود که به توسل به زور و اسلحه نیازی احساس نمی گردید.
تاثیر محبت الهی در طول تاریخ نه فقط فروکش نکرده، بلکه امروزه نیز همانند قرن اول میلادی توسط کلیساها و میسیونرها قابل مشاهده است. نمونه بارز آن "مادر ترزا" بود که خدمات زیادی به بینوایان هندوستان عرضه نمود، بدون آن که به بمب، اسلحه، شورش، گروگانگیری و تخریب اموال روی آورد. در نتیجه مردم هندوستان و حتی بسیاری در جهان از او به نیکی یاد می کنند.
از سوی دیگر، بسیاری از سازمان های مسیحی در کشورهای غربی از طریق قانونی با قوانین غلط و فسادبرانگیز مبارزه می کنند، بدون آن که امنیت و آرامش جوامع را مختل نمایند و سبب کشتار و آوارگی میلیون ها نفر شوند.
سوال این است که الهیات اسلام چگونه می تواند مبحث "تاثیر قدرت مافوق طبیعی محبت الهی بر بشر" را ارتقاء بخشد؟ چرا کسانی که قبلا مسیحی بوده اند، بعد از گرویدن به دین اسلام، اسلحه به دست گرفته تا با دشمنان اسلام یا سایر فرقه های اسلامی بجنگند؟ یا چرا وقتی مشاهده می کنند که یک مسیحی انجیل را بشارت می دهد، به پلیس گزارش می دهند؟
نهم. محبت نه تنها باعث شکست مسیحیت نشد، بلکه امروزه پیروان مسیح بیش از ادیان دیگر می باشند. میلاد مسیح، تقویم اصلی جهان است و در سطح بین المللی قرار ملاقات ها و قرادادهای سیاسی، اقتصادی و نظامی با تقویم میلادی انجام می شود. کشورهای اسلامی از نظر اقتصادی و نظامی به کشورهای مسیحی (روسیه، آمریکا و اروپا) وابسته هستند. حتی مسلمانان به هنگام ضعف و ناتوانی در مقابل دشمن، از کشورهای مسیحی درخواست کمک می کنند. اتحاد نظامی روسیه با دو کشور مسلمان ایران و سوریه مثال بارزی است.
دهم. امروزه اکثر پناهندگان مسلمان به کشورهای مسیحی مهاجرت می کنند. جالب است که این اتفاق در صدر اسلام هم رخ داد. هشتاد تن از اصحاب پیامبر اسلام برای گریز از آزار و اذیت بت پرستان قبیله قریش، به حبشه گریختند. حبشه کشور امن و آرامی بود و پادشاه مسیحی آن "نجاشی" نام داشت. او مردی مهربان و رئوف بود.
دشمنان اسلام برای نجاشی هدایا فرستادند و درخواست کردند پناهندگان مسلمان را به آن ها تحویل دهد. اما نجاشی با درخواست آنان موافقت نکرد. نجاشی به دشمنان اسلام پاسخ داد:"مسلمانان از میان تمام سرزمین ها، کشور مرا برگزیدند و من آن ها را تحویل نخواهم داد."
اگر کتاب مقدس تحریف شده بود، رفتار نجاشی با پناهندگان مسلمانان چگونه بود؟ چرا نجاشی، پناهندگان مسلمان را با زور و تهدید به مرگ، وادار نکرد تا آنان، دین خود را تغییر دهند؟ اگر مسیح و رسولان این حکم را صادر می کردند که آن کسی که مسیحیت را نپذیرفت، باید کشته شود، گزارش مسلمانان از رفتار و واکنش نجاشی چه بود؟
یازدهم. محبت مسیح امروزه نیز مشاهده می شود: مسلمانان در کشورهای غربی می توانند اقدام به تاسیس مسجد کنند و به نشر و ترجمه آثار اسلامی بپردازند. قرآن و ادبیات اسلامی در کتاب فروشی ها و وب سایت های کشورهای مسیحی آزادانه و بدون ممانعت به فروش می رسند. در نتیجه ادیان و آیین های مختلف به قرآن دسترسی دارند. اما چرا کشورهای اسلامی از تاسیس کلیسا و چاپ و نشر کتاب مقدس جلوگیری به عمل می آورند؟
دوازدهم. اگر مسیحیت در جهان امروز نبود، آیا نهضت کمونیزم و ایدئولوژی هیتلر می توانستند به مسلمانان جهان یاری رسانند؟
سیزدهم. هر کسی می تواند بدی را با بدی پاسخ دهد. اما محبت کردن دشمن، نیاز به قدرت مافوق طبیعی الهی دارد. خدا می خواهد که شما به شفای قلب های جریحه دار کمک کنید. آیا تعجب می کنید که چرا یوسف نخست وزیر مصر، ابرقدرت زمانه خود شد؟ یوسف رحمت و محبت خدا را به مردم عرضه می کرد و خدای قدرتمند هم آن گونه شرایط او را از بردگی به نخست وزیری تغییر داد و برکات الهی به زندگی او سرازیر شد.

۱۳۹۵ آبان ۸, شنبه

امروزه اکثر پناهندگان مسلمان به کشورهای مسیحی مهاجرت می کنند. جالب است که این اتفاق در صدر اسلام هم رخ داد. هشتاد تن از اصحاب پیامبر اسلام برای گریز از آزار و اذیت بت پرستان قبیله قریش، به حبشه گریختند. حبشه کشور امن و آرامی بود و پادشاه مسیحی آن "نجاشی" نام داشت. او مردی مهربان و رئوف بود. دشمنان اسلام برای نجاشی هدایا فرستادند و درخواست کردند پناهندگان مسلمان را به آن ها تحویل دهد. اما نجاشی با درخواست آنان موافقت نکرد. نجاشی به دشمنان اسلام پاسخ داد:"مسلمانان از میان تمام سرزمین ها، کشور مرا برگزیدند و من آن ها را تحویل نخواهم داد." اگر کتاب مقدس تحریف شده بود، رفتار نجاشی با پناهندگان مسلمانان چگونه بود؟ چرا نجاشی، پناهندگان مسلمان را با زور و تهدید به مرگ، وادار نکرد تا آنان، دین خود را تغییر دهند؟ اگر مسیح و رسولان این حکم را صادر می کردند که آن کسی که مسیحیت را نپذیرفت، باید کشته شود، گزارش مسلمانان از رفتار و واکنش نجاشی چه بود؟

۱۳۹۵ آبان ۷, جمعه

چرا جشن هالوین مطابق نگرش کتاب مقدس نیست؟

"دفاعیات مسیحی"

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
بیش از 2000 سال قبل جشن هالووین توسط قوم "سلت" که در شمال فرانسه و ایرلند سکنی داشتند، ابداع شد. این قوم طبیعت را پرستش می کردند و خدایان زیادی داشتند. سال نو این قوم، اول نوامبر بود. آن ها معتقد بودند که ماه نوامبر پایان فصل خورشید و آغاز فصل تاریکی و سرما است. قوم "سلت" با برگزاری جشن و قربانی بر این باور بودند که در این روز، روح درگذشتگان نیز در این مراسم حضور دارند و میان دنیای زندگان و عالم ارواح ارتباط برقرار می شود.
در چنین روزی، قوم سلت پوست حیوانات را بر تن می کردند. به تدریج این آیین در اروپا گسترش یافت و پس کشف آمریکا، مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی این جشن را در آمریکا اجرا کردند. البته بدان معنا نبود که مهاجران به اعتقادات قوم سلت باور داشتند، بلکه فقط برای تفریح و سرگرمی مراسم هالووین را برگزار می کردند.
با گذشت زمان، این مراسم دگرگون شد و مردم در روز هالووین لباس های شخصیت های داستان های ترسناک را بر تن کردند. اما در طول تاریخ، ایمانداران مسیحی همواره مخالف این آیین بودند. با این توصیف، رهبران فرقه کاتولیک (پاپ بانی فیس چهارم و پاپ گریگوری سوم)، روز اول نوامبر را به عنوان روز شیطان انتخاب کردند که بعدها به "هالووین" تغییر نام داد.
واژه "هالووین" به معنای "روز شیطان" است. ژان کلوین و مارتین لوتر (بنیانگذار نهضت پروتستان) و سایر رهبران مسیحی خواستار حذف روز هالووین شدند.
دلایلی که ایمانداران مسیحی برای عدم برگزاری جشن هالووین دارند، عبارتند از:
یک. این جشن متعلق به بت پرستان بود. کتاب مقدس تعلیم می دهد:"اگر تشخیص دادید از جانب خدا هستند، آن ها را بپذیرید. خود را از هر نوع بدی دور نگاه دارید" (اول تسالونیکیان فصل 5 آیات 21- 22).
خداوند به قوم اسرائیل فرمود:"وقتی وارد سرزمین موعود شدید، مواظب باشید که از آداب و رسوم نفرت انگیز قوم هایی که در آن جا زندگی می کنند، پیروی نکنید. مانند آن ها بچه های خود را روی آتش قربانگاه، قربانی نکنید. هیچ یک از شما نباید به جادوگری بپردازد یا غیبگویی، رمالی و فالگیری کند و یا ارواح مردگان را احضار نماید. خداوند از تمام کسانی که دست به چنین کارهایی می زنند، متنفر است. به خاطر همین کارهاست که این قوم ها را ریشه کن می کنم. شما باید در حضور خداوند، پاک و بی عیب باشید" (تثنیه فصل 18 آیات 9- 13).
دو. هالووین باعث جلال شیطان می شود. کتاب مقدس می فرماید:"زمین و هرچه در آن است، از آن خداوند می باشد" (مزمور 24 آیه 1). همه چیز متعلق به خداوند است، بنابراین دلیلی وجود ندارد که روزی به نام "شیطان" نامگذاری شود.
مسیح فرمود:"شیطان از حقیقت نفرت دارد. او دروغگو و پدر دروغگویان است" (یوحنا فصل 8 آیه 44). ذات شیطان اخلاق گرا نیست، و در نتیجه نمی تواند شخص منفی را به فرد مثبت و مفید تبدیل کند. در شیطان هیچ گونه نیکویی ساکن نیست. همه می دانند که دروغ و فریب قادر به تغییر و تحول عمیق روحانی نمی باشد. چگونه ایماندار مسیحی می تواند با قدرت شیطان، دشمن خود را ببخشد و آرامش و صبر الهی را در زندگی خود مشاهده کند؟
کسی که از شیطان پیروی می کند، وضع او بد و بدتر خواهد شد. درخت را از میوه هایش می شناسند. تعالیم الهی و اخلاقی مسیح با ذات شیطان کاملا متضاد است. خداوند باید مقام اول را در زندگی ما داشته باشد.
سه. ترسیدن و ترساندن از اهداف جشن هالووین است. علاقمندان با پوشیدن لباس های شخصیت های تخیلی و ترسناک و هم چنین با حرکات صورت و رفتار شان می کوشند مردم را بترسانند. کتاب مقدس مقدس می فرماید:"زیرا آن روحی که خدا به ما داده است، در ما ترس به وجود نمی آورد، بلکه ما را سرشار از محبت می سازد" (دوم تیموتاوس فصل 1 آیه 7). چرا باید روزی را به نام شیطان و برای ترساندن و ترسیدن انتخاب کنیم؟
چهار. "هالووین" یادآور مراسم بت پرستی است. خداوند به قوم اسرائیل فرمود:"بتخانه ها را نابود کنید. قربانگاه های بت پرستان را بشکنید، ستون هایی را که می پرستند، خرد کنید.
مجسمه های شرم آورشان را بسوزانید و بت های آنان را قطعه قطعه کنید. چیزی باقی نگذارید که شما را به یاد آن ها بیندازد" (تثنیه فصل 12 آیات 1- 4).
هر چیزی که ما را به یاد گناه می اندازد و ما را به گناه وسوسه می کند، می تواند بت پرستی تلقی شود.
پنج. با علاقمندان "هالووین" غذا نخورید. متاسفانه رسم بر این است که در چنین روزی مردم به رستوران ها می روند. رفتن به رستوران ایرادی ندارد، ولی اگر علاقمندان به روز شیطان شما را دعوت به مهمانی می کنند، از پذیرش آن امتناع کنید. کتاب مقدس می فرماید:"شما نمی توانید هم از پیاله سفره خداوند بنوشید و هم از پیاله سفره شیطان. هم از نان سفره خداوند بخورید و هم از نان سفره شیطان" (اول قرنتیان فصل 10 آیه 21).
خوردن از سفره شیطان به این معنا است که فرد با شرکت در مراسم هالووین، در پرستش بت ها یا سهیم شدن در اعمالی که شیطان را جلال می دهد، با شیطان یکی می شود. آیا سعی دارید زندگی خود را در دو جهت، یعنی هم طبق خواسته های مسیح و هم فرهنگ غلط به پیش ببرید؟ کتاب مقدس تعلیم می دهد که نمی توانید هم زمان هر دو را به مرحله اجرا درآورید.
کتاب مقدس می پرسد:"آیا می تواند بین پاکی و گناه پیوندی باشد؟ آیا بین مسیح و شیطان توافقی وجود دارد؟ زیرا شما خانه خدا هستید و خدا در شما ساکن است!" (دوم قرنتیان فصل 6 آیات 14- 16).
مسیح فرمود:"اکنون مقابل در ایستاده می کوبم. هر که صدای مرا بشنود و در را بگشاید، داخل شده با او دوستی دائم برقرار خواهم کرد و او نیز با من" (مکاشفه فصل 3 آیه 20). مسیح می خواهد با شما دوست و صمیمی شود. آیا دعوت او را می پذیرید؟
شش. با حضور در روز شیطان، سبب لغزش کودکان و نوایمانان می شویم. مسیح فرمود که اگر کسی باعث شود تا کسانی که به من ایمان دارند، ایمان خود را از دست بدهند، توسط خدا به سختی مجازات خواهد شد (متی فصل 18 آیه 6).
اگر کودکان و نوایمانان شاهد حضور ایمانداران قدیمی در جشن هالووین شوند، آن ها نیز تشویق خواهند شد تا خود را همرنگ فرهنگ غلط کنند، و بدین ترتیب به تدریج ایمان خود را از دست بدهند. آنان باید در خداوند رشد کنند و حضور الهی، وجد و شادی حقیقی را در آنان پدید آورد.
هفت. خدا می خواهد به ما برکت، شادی و آرامش بخشد. بنابراین باید چهار نکته را رعایت کنیم:
1.کلام خدا
می فرماید:"از راه و رسم قوم ها پیروی نکنید" (ارمیاء فصل 10 آیه 2).
2. "از میان گناهکاران خارج شوید. خود را از آنان جدا سازید. به چیزهای گناه آلود دست نزنید تا شما را بپذیرم" (دوم قرنتیان فصل 6 آیه 17).
3. "ممکن است گناهکاران بکوشند برای این گونه گناهان بهانه هایی بتراشند. اما شما گول این افراد را نخورید، زیرا کسانی که مرتکب چنین گناهانی می شوند، زیر خشم و غضب خدا هستند. زمانی قلب شما نیز سیاه و پر از ظلمت بود، اما حالا پر از نور خداوند است. پس رفتارتان باید این تغییر را نشان دهد. بکوشید دریابید که چه چیزهایی خدا را خشنود می سازد" (افسسیان فصل 5 آیات 6- 10).
4. مسیح فرمود:"اگر در کارهای کوچک درستکار باشید، در کارهای بزرگ نیز درستکار خواهید بود" (لوقا فصل 16 آیه 10).
5. "اگر قبل از هر چیز به ملکوت و عدالت خدا دل ببندید، او همه نیازهای شما را برآورده خواهد کرد" (متی فصل 6 آیه 33).

۱۳۹۵ آبان ۵, چهارشنبه

سوال یک غیرمسیحی: شما ادعا دارید که کتاب مقدس به زبان های عبری و یونانی نوشته شده. پس چرا مسیحیان به زبان های عبری یا یونانی دعا نمی کنند؟ پاسخ: در کتاب مقدس تعلیمی درباره دعا به زبان های یونانی و عبری وجود ندارد. هر شخص می تواند به زبان مادری اش با خدا صمیمانه سخن بگوید. دلیل دیگر آن است که در قرن اول میلادی اناجیل به زبان های دیگر ترجمه شد. بنابراین مسیحیانی که در قلمرو امپراطوری روم زندگی می کردند، می توانستند اناجیل، نامه های پولس و سایر رسولان را به زبان مادری خود بشنوند یا مطالعه کنند. دعای مسیحی باید فکورانه باشد. همان گونه در در گفتگوی با مردم، ذهن فعال است، دعا نیز باید واجد چنین شرطی باشد. خداوند دارای شخصیت است. جملات مکانیکی و از قبل حفظ شده نمی تواند ارتباط دوستی و صمیمیت برقرار سازد. دعای بدون تفکر، دعای بی معنا است. در دعا باید اندیشه خود را به کار ببرید. چنین کاری، رابطه شما را با خدا بسط و گسترش می دهد. مسیح فرمود:"خدا را با تمام اندیشه خود محبت کن". در گفتگوی صمیمانه با خدا بایستی از جملات تکراری و از قبل حفظ شده، اجتناب کرد. دوستی با خدا از طریق شریک کردن خدا در تمام تجربیات زندگی تان میسر می باشد. ساده و عامیانه با خدا صحبت کنید.

۱۳۹۵ آبان ۴, سه‌شنبه

سوال خواننده غیرمسیحی: چرا در عهد عتیق یهودیان به سوی اورشلیم می ایستادند و دعا می کردند، ولی شما مسیحیان به سمت اورشلیم دعا نمی کنید؟ پاسخ: در کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) تعلیمی مبنی بر ایستادن به سمت اورشلیم در هنگام دعا وجود ندارد. در دوران باستان، یهودیان به هنگام تبعید در عراق و ایران به احترام وطن خویش و معبد، به سمت اورشلیم دعا می کردند (دانیال 6 آیه 10). در عهد عتیق، تمرکز بر معبد اورشلیم بود، زیرا فقط قوم اسرائیل خدای حقیقی را می شناختند. اما وقتی عیسی بر روی صلیب جان داد، ناگهان پرده قدس الاقداس (مکانی که حضور خدا کاملا محسوس بود)، پاره گردید (متی فصل 27 آیه 51). و بدین ترتیب زمینه برای شناخت خدای حقیقی توسط غیریهودیان مساعد گردید. هم چنین نشانه ای بود که مانع خدا و انسان از میان رفت و مردم جهان به واسطه قربانی مسیح برای گناهان بشر، بدون مانع می توانند به خدا نزدیک شوند. مسیح نیز این نکته را به هنگام گفتگو با زن سامری پیشگویی کرد:"زمانی می رسد که برای پرستش پدر (خدای پدر)، نه به این کوه روی خواهیم آورد و نه به اورشلیم. زیرا خدا روح است" (یوحنا فصل 4 آیات 21- 24). یکی از صفات خداوند، حاضر مطلق است. او در همه جا، هم زمان حضور دارد. بنابراین نیازی نیست به سمت مکانی خاص دعا کنیم. خداوند فضا، زمان و مکان را آفریده و محدود به هیچ چیز نیست.

۱۳۹۵ آبان ۳, دوشنبه

آیا ممکن است نجات خود را از دست بدهیم؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
هیچکس شایسته نیست که مورد بخشش خدا قرار بگیرد، ولی بخشش خدا به خاطر شایستگی ما نیست، بلکه مجانی است. مسیحی کسی است که لذت بخشش الهی را که بسیار گرانبها است، چشیده باشد. خدا برای او کاری انجام داده است که خودش هرگز قادر به انجام آن نبود. روح القدس او را راهنمایی می کند و در او قدرتی وجود دارد که می تواند تعالیم مسیح را انجام دهد.
بنابراین، وقتی شخصی به دلایلی تصمیم می گیرد تا به خدا پشت کند، در واقع مسیح را پایمال کرده است. به عبارت دیگر، در این مرحله گناه عبارت است از گرفتن هدیه خدا و پایمال کردن آن. هم چنین بر هم خوردن رابطه صمیمانه با خدا نیز گناه محسوب می شود.
می گویند که در زمان حکومت هیتلر، یکی از مخالفانش را دستگیر می کنند. بعد از شکنجه، بدنش زخمی شد، ولی قلبش قوی بود و تا زمان آزادی خود هم چنان مقاوم و پایدار بود. بعد از سرنگونی هیتلر، او به خانه بازگشت. مدتی بعد به طور تصادفی متوجه شد که چه کسی اطلاعات مربوط به او را به نازی ها گزارش داده است. این شخص کسی جز پسر او نبود. این موضوع باعث شد تا قلبش بکشند و سکته کند. او توانست در مقابل حملات دشمنان پایداری کند، ولی وقتی دید حمله از طرف پسر عزیز خودش بوده است، جان داد.
وحشتناک بودن گناه در نقض شریعت نیست، بلکه در این است که باعث پایمال شدن محبت مسیح می گردد. گناه وحشتناک ترین جنایت جهان شده است، زیرا جنایت بر علیه محبت خدا است. گناه یعنی عدم توجه به قدوسیت قربانی مسیح بر بالای صلیب.
روح القدس در درون ما سخن می گوید و صحیح و غلط را به ما نشان می دهد. وقتی به طرف گناه می رویم، به ما هشدار می دهد. اگر به هشدار روح القدس توجه نکنیم، مثل این است که به او توهین کرده ایم و قلب خدا را محزون کرده ایم.
از این بحث یک چیز کاملا روشن می شود و آن این است که گناه عدم اطاعت از یک چیز خشک نیست، بلکه عبارت است از بر هم زدن رابطه شخصی با خدا. عصیان بر علیه شریعت نیست، بلکه عبارت است از زخمی کردن قلب خدایی که پدر ما است.
در رساله یهودا آیه 21 می خوانیم:"به محبتی که خدا در حق شما کرده، وفادار بمانید و با صبر منتظر آن زندگی جاودان باشید که خداوند ما عیسی مسیح، از روی رحمت خود به شما عنایت خواهد فرمود".
ریاکاری، غرور و سازش با گناه منجر به دوری از خدا می شود. البته تجربه نشان داده برداشت و تفسیر غلط از آیات نیز باعث ترک نجات می شود. علت اصلی آن عدم دسترسی به کلیسا یا نبود معلم و کشیش متخصص به آیات کتاب مقدس است.
هم چنین این عده با روح القدس ارتباط چندانی هم ندارند.هم چنین کتاب مقدس باید همراه با تفسیر آیات، دفاعیات مسیحی، باستان شناسی کتاب مقدس باشد تا از تفسیرهای غلط یا سقوط ایمانداران جلوگیری کند. مثلا آمریکایی ها عادت دارند که کتاب مقدسی را تهیه و مطالعه کنند که همراه با تفسیر و توضیحات باشد. حتی مخالفان هم با مطالعه این نوع کتاب مقدس یا به مسیح ایمان می آورند یا حداقل پاسخ های خود را می یابند.

۱۳۹۵ آبان ۱, شنبه

مسلمانان می پرسند که اگر مسیح خدا بود، چرا دعا می کرد؟ آنان ادعا می کنند خدا واحد است و نمی تواند مخاطب به خودش دعا کند.

اگر مسلمانان به قرآن رجوع کنند، درمی یابند که خداوند و فرشتگان برای انبیا دعا می کردند (سوره احزاب آیات 43 و 56). واژه های عربی "یصلون"، "یصلی" و "صلاه" در ترجمه فارسی "درود" ترجمه شده، در حالی که در زبان عربی به معنای "نماز خواندن" است.
برخی از مسلمانان چنین تفسیر می کنند که خداوند برکاتش را فرستاد و نه دعا را. اما متن به زبان عربی است و کلمه "برکت" مشاهده نمی شود. واژه "برکت" در زبان عربی "برکت" (بركة) نوشته و خوانده می شود.


۱۳۹۵ مهر ۳۰, جمعه

«از زندگی نهایت استفاده را ببرید»



ایمان آوردن به کاری که یشوعا برای ما بر صلیب انجام داد، ابدیت ما را تضمین می‌کند، ولی موضوع بیش از این است. اگر به‌عنوان مسیحیان، فقط منتظریم که بمیریم تا به بهشت برویم، متوجه اصل قضیه نشده‌ایم. زندگی با یشوعا فقط مقوله‌ای مربوط به عالم پس از مرگ نیست، بلکه مربوط به زندگی کنونی نیز هست. عیسی گفت که او آمد تا ما حیات داشته باشیم و از آن به فراوانی بهره‌مند شویم. هدف این است که زندگی ما پرماجرا، مهیج و کامل باشد. مسیحی بودن فقط به معنای پرهیز از منهیات نیست. بلکه آزادی داشتن است!
 
یشوعا می‌خواهد شما را برای تغییر دادن امور به‌کار بگیرد. شما به‌عنوان شاگرد او می‌توانید بر این جهان اثر بگذارید و آن را تحت تأثیر قرار دهید. زندگی مسیحی، زندگی کسل‌کننده‌ای نیست. هر کس که بگوید چنین است، اصلاً متوجه قضیه نشده. اجازه دهید خدا از شما استفاده کند. کارهای بزرگی انجام بدهید. بروید و از زندگی خود نهایت استفاده را ببرید.
مطالعه آیه:
دزد نمی‌آید جز برای دزدیدن و کشتن و نابود کردن؛ من آمده‌ام تا ایشان حیات داشته باشند و از آن به فراوانی بهره‌مند شوند.
10:10 یوحنا


۱۳۹۵ مهر ۲۸, چهارشنبه

خیلی طول میکشد و خیلی سختی میکشی تا بفهمی: . همه که در وطنت بدنیا آمده اند هموطنت نیستند . همه که مدعی دوستی ات هستند دوستت نیستند همه که بـه کلیسا و مسجد میروند به خدا ایمان ندارند همه که ازدواج میکنند همسر و شــریک زندگی نیستند همه که بچه بدنیا میآورند و بزرگ میکنند مادر و پدر نیستند همه که نـر هستند مـرد نیستند و همه که ماده هستند زن نیستند همه که از آزادی و بـرابـری صحبت میکنند طالب آزادی و برابری نیستند همه که با لبخند به منــزلشان دعوتـت میکنند راغب به مشارکتت نیستند و در نهایت به وضوح میفهمی همه همانطوری که نشان میدهند واقعا نیستند . ولی وقتی فهمیدی از همه رنج هایت و توقعاتت از انسانها آزاد میشوی و به این نتیجه میرسی که تنها خداست که در هر شرایطی خدا بود و خدا مانــد و خدا خواهد بود. عبرانیان 13 : 8 میگوید: او دیروز و امروز و تا ابدالاباد همان است که بود و هست و خواهد بود . جلیل سپهر

۱۳۹۵ مهر ۲۷, سه‌شنبه

شخصیکه در توجیه احساس بر افروخته شده امروزش میگوید " عشق آمدنی ست " چه بسا در توجیه احساس فروکش شده فردایش بگوید " عشق رفتنی ست " . و این حقیقت بزرگیست که عشق های آمدنی اغلب عشق های رفتتنی هستند.در حالیکه : عشق حقیقی آموختنی ست نه آمدنی ، عشق حقیقی کاشتنی ست نه درو کردنی . عشق حقیقی بخشیدنی ست نه گرفتنی . . عشق را باید از اسـتاد عشق آموخت که گفت شما دوستان من هستید و من جانم را برای شما میدهم و تا روی صلیب عاشق ماند و برای مصلوب کنندگانش طلب بخشش کرد . نه از معلم اخلاقی که در مورد عشق فقط ادبیات را درس میدهد و نه از فیلسوفی که عشق را با ترازوی مصلحت روزگار و وزنه احساسش میسنجد . . عشق را باید از عاشقی آموخت که عشق را زندگی کرد و با تحمل رنج عشق به جهانیان نشان داد که جهان بدون عشق جهان منجمدیست که روح حیات یخ زده اش از مـدار فیض خالقش خارج شـده زیــرا خــدا محبت است . جلیل سپهر


۱۳۹۵ مهر ۲۶, دوشنبه

در ادیان دیگر، گناه عبارت است از نااطاعتی از احکام الهی. اما بر اساس کتاب مقدس گناه فقط نااطاعتی یا تخلف از شریعت نیست. گناه یعنی گسیختگی رابطه شخصی با خداوند. گناه بشر تاثیر منفی می گذارد در رابطه انسان با خدا و رابطه انسان با همنوعانش. به عبارت دیگر، گناه یعنی بر هم خوردن رابطه انسان با خدا. کتاب مقدس تعلیم می دهد که خداوند آدم و حوا را شبیه خودش آفرید (پیدایش فصل 1 آیات 26- 27). شباهت انسان به خدا از جنبه های عواطف و اندیشه است. ما هرگز کاملا مانند خدا نخواهیم شد، چون او خالق ما و از ما برتر است. انسان خصوصیات خدا را نظیر محبت، صبر، بخشش، مهربانی و وفاداری منعکس می سازد. در نتیجه خدا قابلیت ایجاد ارتباط انسان با خالق را پدید آورد. اگر خدا پدر روحانی ماست، به آن علت است که ما را شبیه خود آفرید.

۱۳۹۵ مهر ۲۴, شنبه

برای لذت بردن از دوستیهایت به رفتار افـراد تکیه نکن برای رضایت از زندگی ات هم روی شرایط بیرون حساب نکن. گاهی رفتار دیگران و شرایط اطراف چنان مایوس کننده ست که ما را تا ســرحــد افسردگی و دلـــزده گی پیش میبرد . . ایلیای نبی بعد از پیروزیهای عظیم توجهش از مسح و اقتدار درونی اش منحرف شد بطرف شرایط بیرونی و رفتار ایزابل زن شیطان صفت اخاب و افسرده شد به تنهایی رفته گفت : خدایا زندگی دیگر بس است جان مرا بگیر من تنها مانده ام. . همین حالا درهر شرایطی که هستی اگر به درونت و خدایی که بر درب قلبت ایستاده متمرکز بشوی حتی اگرهمه گلهای امیدت پرپر شده و همه جنگل های زندگی ات به بیابان خشک تبدیل شده تو هنوز این فرصت و امید را داری که به وسعت ایمان و رویای خودت سـرسبزی و شکوفایی و رضامندی را تجـربه کنی . . همین الان برخیز یکمشت امید در زمین کوچک قلبت بکار و با شکر گزاری هر روزه آنرا آبیاری کن بزودی تغییر شرایط را در درونت خواهی دید آمین . جلیل سپهر


۱۳۹۵ مهر ۲۳, جمعه

هیچکس نمیتواند خـدا را آنطور که واقعیت درونی اوست بفهمد و او را کاملا بشناسد و چون حقیقت خدا را بطور کامل نمیتوانیم بشانسیم تنها نظر خودمان در مورد خدا را بعنوان خدا معرفی میکنیم . این اشتباه برای شناخت خـدا یک فاجعه ست که منجر به وجود میلیونها مذهب شده است . . خدا را فقط خدا میتواند بفهمد چون فقط خدا قارست تمام عمقهای خدا بودنش را بشناسد و خود را آنطور که هست بطور کامل و حقیقی معرفی کند . . شناخت خدا تعبیر و حدس و گمان و روایت و حدیث سینه به سینه نقل شـده نمیخواهـد شناخت خدا مکاشــفه میخواهد . او شخصا بر درب قلب ما ایستاده و منتظرست ما درب قلبمان را باز کنیم و با ما مصاحبت داشته باشد . . هرکسی از ذن خود شـد یار من از درون مـن نجـست اسـرار من . برای اینکه گرفتار خدایان قومی و قبیله ای نشویم بــایــد " خــدا را فـقــط از خــدا بـپـرسیم " نه از مخـلوق خدا . روز جمعه بسیار مبارکی داشته باشید . جلیل سپهر


۱۳۹۵ مهر ۱۶, جمعه

خدا روح ترس را بما نداده است بلکه روح قوت . . دوم تیمو تائوس 1 : 7

قدرت منفی ترسیدن از ترسهای درونی خودمان خیلی فلج کننده تر از ترسیدن از ترسهای بیرونی مان است و تا برعلت ترسهای درونی مان پیروز نشویم بر علت ترسیدن های بیرونی مان پیروز نخواهیم شد.
.
خبر امید بخش اینکه ترس هدیه خدا به شخصیت ما نیست . پس اگر ترس سرشت ما نیست " نگــذاریـم تــرس ســرنـوشـــت مــا باشــد " .
علت اصلی ترسهایمان " نترسیدن را انتخاب نکردن " است . وقتی نترسیدن را انتخاب کنید به بیشتر ترسهایتان خواهید خندید . جلیل سپهر

۱۳۹۵ مهر ۱۴, چهارشنبه

سوال یک مسلمان: اسرائیل باید محو و نابود شود، نظر شما مسیحیان چیست؟

دفاعیات مسیحینویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
پاسخ:
یک. به عنوان مسیحی، از جنگ اعراب و اسرائیل راضی نیستم. آرزویم این است که میان "فرزندان ابراهیم" صلح و دوستی برقرار شود. دعا می کنم که مردم فلسطین در رفاه و آرامش به سر ببرند و شهرها و روستاهای آنان آباد و زیبا باشند. فلسطینی ها سزاوار بهترین زندگی هستند.
دوم. در کتاب مقدس حکم نشده که مسیحیان باید یهودیان را به قتل برسانند و یا پیشگویی نشده که سرزمین اسرائیل برای همیشه از صحنه روزگار حذف خواهد شد. حتی در قرآن نیز چنین حکم و پیشگویی وجود ندارد. برخی از مسلمانان می گویند:"اسرائیل باید محو و نابود شود." آنان باید ابتدا از خود سوال کنند آیا قرآن به مسلمانان حکم کرده که نسل یهودیان را ریشه کن نمایند؟ آیا قرآن پیشگویی کرده که قوم اسرائیل برای همیشه نابود خواهد شد؟
سوم. اگر خواست و اراده خدا نابودی قوم اسرائیل است، چرا او به فرعون یا حکومت های بابل، آشور و امپراطوری روم، هیتلر... اجازه نداد نسل یهودیان را از صحنه روزگار حذف کنند؟ چرا خدا اجازه داد این قوم از هزاران سال قبل تا امروز هم چنان باقی بماند؟
چهارم. چرا خدا اجازه داد در قرن گذشته سرزمین اسرائیل دوباره تاسیس شود؟ طبق تعلیم کتاب مقدس و قرآن خدا سرزمین کنعان را به قوم اسرائیل بخشید:"ای قوم من به سرزمین مقدسی که خداوند برای شما مقرر داشته است درآیید" (سوره مائده آیه 21).
هم چنین در سوره اسرا آیه 104 ذکر شده:"به فرزندان اسرائیل گفتیم در این سرزمین ساکن شوید. پس چون وعده آخرت فرا رسد شما را همه با هم محشور (گرد هم آمدن/ دورهم جمع شدن) می کنیم."
پنجم. چرا خدا اسرائیل را ضعیف نکرد تا مسلمانان به جای سال ها نبرد خونین که تا زمان نامعلوم ادامه دارد، در کوتاه ترین زمان این قوم را نابود سازند؟ چرا خدا اجازه داد ابرقدرت ها و کشورهای غربی از اسرائیل پشتیبانی کنند؟ چرا خدا سخت ترین و خونین ترین روش را آن هم تا زمان نامعلوم، برای نابودی اسرائیل انتخاب کرده است؟
ششم. چرا جنگ میان فرزندان ابراهیم، مردم فلسطین را با فقر، گرسنگی و ویرانی شهرها مواجه کرده است، در حالی که شهرهای اسرائیل آباد است و اکثر کشورهای جهان در این کشور سرمایه گذاری می کنند؟
هفتم. چرا خدا اجازه داد تا مسیحیت و دین یهودیت از طریق اسرائیل به جهان معرفی شود؟
هشتم. چرا انبیای یهودی مانند موسی از احترام زیادی در میان مسلمانان برخوردارند؟
نهم. قوم اسرائیل به خدای حقیقی ایمان دارد و دارای شریعت الهی است. از بت ها بیزار است و به روز داوری، فرشتگان و شیطان اعتقاد دارد. بنابراین جنگیدن با قومی که پیامبران زیادی در میان آنان بودند و مسیحیت و دین یهود را به دنیا معرفی کرد، منطقی به نظر نمی رسد. در سوره مائده آیه 20 ذکر شده:"ای قوم من نعمت را بر خود یاد کنید که در میان شما پیامبرانی قرار داد که به هیچکس از جهانیان نداده بود." حتی قرآن هم اذعان دارد که سلسله نبوت از اسحاق می آید:"و ما اسحاق و یعقوب را به او عطا کردیم و در خانه اش مقام نبوت را و کتاب آسمانی را برقرار کردیم" (سوره عنکبوت آیه 27). خداوند به ابراهیم گفت :"اما عهد خود را با اسحاق استوار خواهم ساخت" (پیدایش فصل 17 آیه 21).
دهم. موسی دید که بوته ای شعله ور است، ولی نمی سوزد. در آن جا بود که برای اولین بار خداوند با موسی سخن گفت (خروج فصل 3 آیات 2- 3). بوته، سمبل قوم اسرائیل بود که آتش امپراطورهای فرعون تا هیتلر و دشمنان قسم خورده یهودیان قادر نیستند اسرائیل را نابود سازند. امپراطورهای مصر، بابل، آشور، روم و هیتلر سرنگون شدند و موفق نشدند نسل قوم اسرائیل ریشه کن نمایند.
آتش به شدت از درون بوته زبانه می کشید، ولی نمی توانست آن را تباه سازد! اگر خدا به وعده اش مبنی بر حمایت از قوم اسرائیل عمل نمی کرد، در واقع به عهدشکنی متهم می گردید. قوم اسرائیل فرزندان ابراهیم هستند و از طریق این قوم خدای حقیقی معرفی گردید و نجات بشر توسط عیسی مسیح تضمین شد.
یازدهم. کشورهای مسلمان به دلیل جنگ های فرقه ای و هم چنین اختلافات سیاسی که با یکدیگر دارند، در وضعیتی نیستند که متحد شده و اسرائیل را شکست دهند.
از سوی دیگر، کشورهای مسلمان هر بار برای شکست دادن دشمنان خود به نیروی نظامی کشورهای مسیحی (مانند روسیه، آمریکا و اروپا) متوسل شده اند. بنابراین چگونه می توانند سرزمینی را اشغال کنند که از حمایت کشورهای غربی برخورداراست؟
به عنوان مثال، روسیه روابط خوبی با اسرائیل دارد، اگرچه هم پیمانان نظامی اش مانند ایران و سوریه دشمن اسرائیل هستند. علاوه بر این، روسیه به دلیل تحریم های بین المللی و افزایش نیروهای نظامی کشورهای غربی در نزدیکی مرزهایش به علت بحران اکراین، تمایلی به اشغال سرزمین اسرائیل ندارد. کتاب مقدس وعده داده که خدا همواره از قوم اسرائیل پشتیبانی خواهد کرد.



۱۳۹۵ مهر ۱۱, یکشنبه

پولس انجیل را موعظه می کرد

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
اساس اعتقاد به انجیل آن است که مسیح به خاطر کفاره گناهان بشر قربانی شد. عیسی به روشنی مشخص کرد که هدف او از آمدن به زمین، مردن بر روی صلیب برای گناهان جهان است.
پولس نیز همین نکته را تعلیم می داد:"من به خوبی می دانم که برای آنانی که به سوی هلاکت می روند، چقدر احمقانه به نظر می رسد وقتی می شنوند که عیسی مسیح بر روی صلیب جان خود را فدا کرد تا انسان را نجات بخشد، اما برای ما که در راه نجات پیش می رویم، این پیغام نشانه قدرت خداست" (اول قرنتیان فصل 1 18).
پولس نوشت:"این است آنچه خود خداوندمان عیسی مسیح درباره این شام فرموده است و من هم قبلا به شما تعلیم داده ام: خداوند ما عیسی، در شبی که یهودا به او خیانت کرد، نان را به دست گرفت و پس از شکرگذاری آن را پاره کرد و به شاگردان خود داد و گفت:"این را بگیرید و بخورید. این بدن من است که در راه شما فدا می کنم. این آیین را به یاد من نگاه دارید."
هم چنین پس از شام، پیاله را به دست گرفت و فرمود:"این پیاله، نشان عهد تازه ای است میان خدا و شما که با خون من بسته شده است، هرگاه از آن می نوشید، به یاد من باشید". به این ترتیب، هر بار که این نان را می خورید و از این پیاله می نوشید، در واقع این حقیقت را اعلام می کنید که مسیح برای نجات شما، جان خود را فدا کرد." (اول قرنتیان فصل 11 آیات 23- 26). این نکته را پطرس، یوحنا و لوقا نیز تعلیم داده اند (یوحنا فصل 1 آیه 29، فصل 1 آیه 36، اعمال رسولان فصل 8 آیه 32، اول پطرس فصل 1 آیات 18- 19).
آیا پولس از تعالیم مسیح آگاه بود؟
دل مسیح به شدت برای مردم می سوخت، زیرا مشکلات فراوان داشتند و نمی دانستند به کجا بروند و از چه کسی کمک بخواهند. عیسی به شاگردانش فرمود:"محصول زیاد است و کارگر کم. پس از صاحب محصول تقاضا کنید تا برای جمع آوری محصول، کارگران بیشتری به کار گیرد" (متی فصل 9 آیات 36- 37)
پولس نوشت:"برای ما دعا کنید که پیغام خداوند، در هر جا اعلام می شود، بدون مانع به سرعت پخش شود و باعث نجات مردم گردد، همان طور که سبب نجات شما نیز شد." (دوم تسالونیکیان فصل 3 آیه 1)
مسیح فرمود:"یکدیگر را دوست بدارید، همان گونه که من شما را دوست دارم. محبت شما به یکدیگر، به جهان ثابت خواهد کرد که شما شاگردان من می باشید" (یوحنا فصل 13 آیات 34- 35)
پولس نوشت:"محبت به هیچکس بدی نمی کند. پس اگر به انسان ها محبت نمایید، مانند آن است که همه دستورات و احکام الهی را به جا آورده اید." رومیان فصل 13 آیه 10
مسیح فرمود:"با هم در صلح و صفا زندگی کنید" (مرقس فصل 9 آیه 50)
پولس نوشت:"با مردم در صلح و صفا به سر ببرید" (رومیان فصل 12 آیه 18)
مسیح فرمود:"شنیده اید که می گویند با دوستان خود دوست باش و با دشمنانت دشمن؟ اما من می گویم که دشمنان خود را دوست بدارید و هر که شما را لعنت کند برای او دعای برکت کنید. به آنانی که از شما نفرت دارند، نیکی کنید و برای آنانی که به شما ناسزا می گویند و شما را آزار می رسانند، دعای خیر کنید." (متی فصل 5 آیات 43- 44)
پولس نوشت:"هرگز از کسی انتقام نگیرید. انتقام خود را به خدا واگذار کنید" (رومیان فصل 12 آیه 19) "اگر کسی شما را به سبب مسیحی بودن، مورد جفا و آزار قرار داد، او را نفرین نکنید، بلکه دعا کنید که خدا او را مورد لطف قرار دهد" (رومیان فصل 12 آیه 14)
مسیح فرمود:"مگر نمی دانید که آنچه می خورید، به روح تان لطمه نمی زند و آن را نجس نمی سازد؟ زیرا خوراک با قلب و روح شما کاری ندارد. آنچه انسان را نجس می سازد، افکاری است که از وجود او تراوش می کند. اعمالی نظیر دزدی، آدمکشی، زناکاری، طمع به مال دیگران، فریب و تقلب، حسادت، بدگویی، خودپسندی از وجود انسان سرچشمه می گیرد و انسان را نجس ساخته، از خدا دور می کند" (مرقس فصل 7 آیات 18- 23).
پولس نوشت:"به سبب اختیاری که عیسی مسیح خداوند به من داده است، یقین دارم خوردن گوشت قربانی بت ها اشکالی ندارد" (رومیان فصل 14 ایه 14)
مسیح فرمود:"اگر صاحب خانه می دانست که دزد چه وقت می آید، بیدار می ماند و نمی گذاشت وارد خانه اش شود. بنابراین، شما نیز آماده باشید، زیرا من هنگامی باز خواهم گشت که کم تر انتظارش را دارید." (لوقا فصل 12 آیات 39- 40)
پولس نوشت:"هیچکس زمان بازگشت مسیح را نمی داند. او همچون دزد شب، بی خبر سر می رسد" (اول تسانونیکیان فصل 5 آیه 2)
مسیح فرمود:"مال خدا را به خدا بدهید و مال امپراطور روم را به امپراطور روم" (مرقس فصل 12 آیه 17)
پولس نوشت:"حق هر شخص را به او ادا کنید: مالیات ها رابپردازید، تا حقوق کارکنان دولت تامین شود" (رومیان فصل 13 آیات 6- 7) "کسی را مجبور نکنید بیش از آنچه در نظر دارد بدهد، بلکه بگذارید همانقدر که مایل است بدهد، زیرا خدا کسی را دوست دارد که از روی میل کمک می کند" (دوم قرنتیان فصل 9 آیه 7)
مسیح فرمود:"در همان خانه بمانید و به دنبال جای بهتر از خانه به خانه ای دیگر نقل مکان نکنید. هر چه به شما می دهند، بخورید و بنوشید و از این که از شما پذیرایی می کنند، شرمسار نباشید، چون کارگر مستحق مزد خویش است" (لوقا فصل 10 آیه 7)
پولس نوشت:"خداوند فرموده است هر که پیام انجیل را اعلام می کند، هزینه زندگی اش باید توسط مسیحیان تامین شود" (اول قرنتیان فصل 9 آیه 14)
عیسی فرمود:"اگر مردی همسرش را طلاق دهد و با زن دیگری ازدواج کند، نسبت به همسرش زنا کرده است" (مرقس فصل 10 آیه 11)
پولس نوشت:"دستوری که از جانب من نیست، بلکه خود خداوند آن را فرموده است و آن این است که زن نباید از شوهرش جدا شود" (اول قرنتیان فصل 7 آیه 10)
پولس شرح می دهد که اگر از قدرت بیان و کلام شیوا و قانع کننده برخوردار باشم، اگر ایمانم آنقدر عظیم باشد که کوه ها را جابه جا کنم، ولی محبت نداشته باشم، کارهایم مورد قبول خدا نخواهد بود (اول قرنتیان فصل 13 آیات 1-3).
بدون وجود محبت، از توانایی ها و استعدادهای خود در ابدیت سودی نخواهیم برد. شاید عده ای بگویند که کارهای نیک باعث کمک به فقرا و مردم می گردد، اما از دیدگاه خدا اگر انگیزه از انجام آن کارها، اخلاص و محبت واقعی نباشد، آن شخص هیچ سودی نخواهد برد.
پولس پا فراتر می گذارد و می نویسد حتی اگر به خاطر اعتقاداتم به مسیح، تحت جفا و شکنجه قرار بگیرم و شهید شوم، اگر محبت نداشته باشم، بازنده ای بیش نیستم.