۱۳۹۳ خرداد ۲۳, جمعه

ویژگی‌ منحصربه‌فرد کتاب‌مقدس‌

نویسنده آرمان رشدی  
 کتاب‌مقدس‌ از ویژگی‌یی‌ برخوردار است‌ که‌ آن‌ را منحصربه‌فرد می‌سازد.
 کتاب‌مقدس‌ یک‌ «شهادت‌نامه‌» است‌، شهادت‌نامۀ‌ یک‌ ملت‌ در طول‌ مدت‌ زمانی‌ حدود ۵۰۰ر۱ سال‌. این‌ ملت‌ همانا قوم‌ اسرائیل‌ است‌ که‌ به‌واسطۀ‌ آنان‌ یکتاپرستی‌ اکنون‌ در سراسر جهان‌ انتشار یافته‌ است‌. کتاب‌مقدس‌ شهادت‌ این‌ قوم‌ است‌ در مورد کارهایی‌ که‌ خدا در میانشان‌ انجام‌ می‌داد.
        کتاب‌مقدس‌ فقط‌ وحی‌ مُنزَل‌ به‌ یک‌ نبی‌ نیست‌ که‌ در گوشه‌ خانه‌اش‌ نوشته‌ شده‌ باشد. برای‌ مثال‌، وقتی‌ خدا وحی‌یی‌ بر موسی‌ نازل‌ می‌کرد و با او سخن‌ می‌گفت‌، دیگران‌ یا شاهد ماجرا بودند یا می‌توانستند بازتاب‌ آن‌ را مشاهده‌ کنند. هنگامی‌که‌ موسی‌ بر فراز کوه‌ سینا، ده‌ فرمان‌ را از خدا دریافت‌ می‌کرد، قوم‌ اسرائیل‌ به‌ چشم‌ می‌دیدند که‌ کوه‌ پوشیده‌ از دود و آتش‌ است‌. هیچیک‌ از این‌ اتفاقات‌ و هیچیک‌ از این‌ وحی‌ها در خفا رخ‌ نمی‌داد و هیچیک‌ نیز بی‌ارتباط‌ به‌ وقایع‌ معاصر نبود. به‌همین‌ دلیل‌، درستی‌ یا نادرستی پیام‌ یک‌ نبی‌ را می‌شد به‌راحتی‌ مورد تحقیق‌ قرار داد.
        به‌عبارت‌ ساده‌تر، می‌توانیم‌ بگوییم‌ که‌ کتاب‌مقدس‌ فقط‌ «حرف‌های‌ خدا به‌ انسان‌» نیست‌؛ این‌ کتاب‌ علاوه‌ بر وحی‌های‌ الهی‌ (احکام‌ نازله‌ و نبوت‌های‌ انبیا)، شرح‌ اتفاقاتی‌ است‌ که‌ «یک‌ ملت‌» شاهدش‌ بودند. بسیاری‌ از این‌ رویدادها در همان‌ زمان‌ به‌ نوشته‌ در می‌آمد. لذا مطالب‌ کتاب‌مقدس‌ حالت‌ افسانه‌ و اسطورۀ‌ گذشتگان‌ را ندارد. تورات‌ موسی‌ شرح‌ رخدادهایی‌ است‌ که‌ در زمان‌ نگارش‌ روی‌ می‌داد. بلاهایی‌ که‌ بر مصریان‌ نازل‌ گشت‌، باز شدنِ دریا در مقابل‌ بنی‌اسرائیل‌، نزول‌ احکام‌ خدا بر موسی‌ زمانی‌ که‌ کوه‌ سینا در آتش‌ می‌سوخت‌ و از صدای‌ رعد به‌ خود می‌لرزید، و هزاران‌ رویداد دیگر، در مقابل‌ چشم‌ صدها هزار نفر از قوم‌ اسرائیل‌ رخ‌ داد و نه‌ فقط‌ در تورات‌ نوشته‌ شد، بلکه‌ سینه‌ به‌ سینه‌ نیز منتقل‌ گشت‌. اگر موسی‌ در نوشتن‌ آنها خطایی‌ می‌کرد، مشایخ‌ قوم‌ متوجه‌ آن‌ می‌شدند.
        انجیل‌ها نیز صرفاً حاوی‌ تعالیمِ خصوصی مسیح‌ به‌ شاگردانش‌ نیست‌، بلکه‌ شرح‌ معجزاتی‌ است‌ که‌ در حضور انبوه‌ مردم‌ صورت‌ می‌گرفت‌. هزاران‌ هزار نفر به‌دست‌ او شفا یافتند و ایشان‌ برای‌ دهها سال‌، شاهد زنده‌ بر کارها و تعالیم‌ او شدند. نام‌ بسیاری‌ از آنها به‌عنوان‌ مدرک‌ در انجیل‌ها آمده‌ است‌. نام‌ «بارتیماؤس‌» به‌ این‌ علت‌ در انجیل‌ آمده‌ چون‌ او در زمان‌ نگارش‌ انجیل‌ها زنده‌ بود و می‌توانست‌ شهادت‌ دهد که‌ عیسی‌ بینایی‌اش‌ را به‌ او باز گردانده‌ است‌. یا وقتی‌ در انجیل‌ می‌خوانیم‌ که‌ شخصی‌ به‌نام‌ شمعون‌ قیروانی‌ صلیب‌ عیسی‌ را حمل‌ کرد، نام‌ او به‌ این‌ دلیل‌ نوشته‌ شد تا خوانندگان‌ بتوانند درستی ماجرا را از او تحقیق‌ کنند. وقایع‌ این‌ «شهادت‌نامه‌» در خلوت‌ رخ‌ نداد. پولس‌، آن‌ رسول‌ برجسته‌ و دلیر عیسی‌ مسیح‌، هنگامی‌که‌ در حضور بزرگان‌ کشوری‌ محاکمه‌ می‌شد، فرمود: «پادشاهی‌ که‌ در حضور او به‌دلیری‌ سخن‌ می‌گویم‌، از این‌ امور مطلع‌ است‌ چونکه‌ مرا یقین‌ است‌ که‌ هیچیک‌ از این‌ مقدمات‌ بر او مخفی‌ نیست‌، زیرا که‌ این‌ امور در خلوت‌ واقع‌ نشد» (اعمال‌ 26:26). مرگ‌ و زنده‌ شدنِ عیسی‌ مسیح‌ در خفا واقع‌ نشد، بلکه‌ در مقابل‌ چشمان‌ شاهدانی‌ که‌ در زمان‌ نگارش‌ انجیل‌ها زنده‌ بودند.
        به‌علاوه‌، کتاب‌مقدس‌ شرح‌ رابطۀ‌ زنده‌ و شخصی خدا با انسانهاست‌، انسانهایی‌ که‌ گاه‌ در اوج‌ ایمان‌ و تقوا بودند و گاه‌ در لغزش‌ و سست‌ایمانی‌. شرح‌ این‌ روابط‌ که‌ تحت‌ الهام‌ الهی‌ نوشته‌ شده‌اند، آشکارکنندۀ‌ اراده‌ و قصد متعالی‌ خدا برای‌ بشر است‌.
        بدینسان‌، می‌توان‌ به‌حق‌ گفت‌ که‌ کتاب‌مقدس‌ کتابی‌ است‌ فراسوی‌ وحی‌ها و الهامات‌ انتزاعی‌؛ کتابی‌ است‌ مبتنی‌ بر رابطۀ‌ زنده‌ و شخصی‌ خدا با انسانها. حتی‌ وحی‌ها و مزامیر (سروده‌های‌ روحانی‌) آن‌ نیز همه‌ مرتبط‌ به‌ اوضاع‌ و احوال‌ معاصرین‌ است‌. محتوای‌ آن‌ را مردم‌ در طول‌ 15 قرن‌ تجربه‌ کردند و زیستند.
        کتاب‌مقدس‌ به‌راستی‌ شهادت‌نامۀ‌ یک‌ ملت‌ است‌ در طول‌ 500ر۱ سال‌. از این‌ جنبه‌، کتاب‌مقدس‌ در میان‌ سایر کتب‌ مذهبی‌ منحصربه‌فرد است‌.
کتاب‌مقدس‌، آشکارسازندۀ‌ ارادۀ‌ خدا بر انسان‌
        پیش‌ از هر چیز، باید این‌ مسأله‌ به‌طور عمیق‌ درک‌ شود که‌ خدا مایل‌ است‌ خود را به‌ بشر آشکار سازد و با او سخن‌ گوید. خدا می‌خواهد با انسان‌ مصاحبت‌ و ارتباط‌ داشته‌ باشد. خدا، خدایی‌ است‌ که‌ سخن‌ می‌گوید و خود را مکشوف‌ می‌سازد. اما خدا چگونه‌ با انسان‌ سخن‌ می‌گوید و خود را آشکار می‌فرماید؟
 شناخت‌ خدا از طریق‌ طبیعت‌
        خدا، وجود و اراده‌ خود را از چند طریق‌ به‌ انسان‌ آشکار ساخته‌ است‌. خدا از راه‌ طبیعت‌ با انسان‌ سخن‌ گفته‌ است‌. در طبیعت‌ می‌توان‌ مکاشفه‌ای‌ را از خدا مشاهده‌ کرد. کلام‌ خدا در این‌ خصوص‌ می‌فرماید: «چیزهای‌ نادیده‌ او یعنی‌ قوت‌ سرمدی‌ و الوهیتش‌ از حین‌ آفرینش‌ عالم‌ بوسیله‌ کارهای‌ او فهمیده‌ و دیده‌ می‌شود تا ایشان‌ را عذری‌ نباشد» (رومیان‌ 1:20). باز در جای‌ دیگری‌ می‌فرماید: «آسمان‌ جلال‌ خدا را بیان‌ می‌کند و فلک‌ از عمل‌ دستهایش‌ خبر می‌دهد» (مزمور ۱۹:۱).
 شناخت‌ خدا به‌واسطۀ‌ وجدان‌
        به‌علاوه‌، خدا از طریق‌ وجدان‌ انسان‌ نیز با او سخن‌ می‌گوید. انسان‌ به‌طور ذاتی‌ از وجود خدا آگاه‌ است‌. هر شخص‌ در درون‌ خود احساس‌ می‌کند که‌ وجود برتری‌ هست‌ که‌ خالق‌ همه‌ چیز می‌باشد. معیارهای‌ اخلاقی‌ نیز گویا در وجدان‌ انسان‌ حک‌ شده‌ و او را به‌سوی‌ انجام‌ راستی‌ دعوت‌ می‌کند. پولس‌ رسول‌ نیز می‌فرماید که‌ شریعت‌ و احکام‌ خدا حتی‌ در دل‌ بی‌دینان‌ نیز مکتوب‌ است‌ و وجدان‌ ایشان‌ گواه‌ است‌ بر احکام‌ الهی‌ (رومیان‌ 2:14و۱۵).
نارسایی این‌ طرز شناخت
        بلی‌، خدا از بیرون‌ بوسیله‌ کائناتی‌ که‌ آفریده‌ است‌ صحبت‌ می‌کند، و از درون‌ توسط‌ وجدان‌ انسان‌. اما آیا انسان‌ به‌ حقایق‌ الهی‌ موجود در طبیعت‌ و به‌ ندای‌ وجدان‌ خود پاسخ‌ مثبت‌ می‌دهد؟ آیا طبیعت‌ و وجدان‌ به‌ تنهایی‌ انسان‌ را به‌سوی‌ شناخت‌ ذات‌ خدا و اراده‌ او هدایت‌ کرده‌ است‌؟ واقعیت‌ این‌ است‌ که‌ انسان‌ با وجود دسترسی‌ به‌ نور تابانی‌ که‌ در خلقت‌ هست‌، خدا را ترک‌ کرده‌ و به‌ ضد او قیام‌ کرده‌ است‌. خدا بقدر کافی‌ برای‌ شناساندن‌ خود، روشنایی‌ بخشیده‌ است‌ تا کسی‌ ادعا نکند که‌ او بی‌انصاف‌ است‌. اما انسان‌ با میل‌ خود، نور طبیعی‌ را رد کرده‌ و خود را به‌ هلاکت‌ ابدی‌ سپرده‌ است‌. پس‌ این‌ خدا نیست‌ که‌ انسان‌ را به‌ جهنم‌ می‌فرستد، بلکه‌ این‌ خود انسان‌ است‌ که‌ از خدا می‌خواهد او را تنها بگذارد، چون‌ می‌خواهد مطابق‌ میل‌ خود زندگی‌ کند. وقتی‌ خدا با ناراحتی‌ و بی‌میلی‌، انسان‌ را به‌ حال‌ خود وامی‌گذارد، جز نابودی‌ و ارتداد و جهنم‌، چیزی‌ برای‌ او باقی‌ نمی‌ماند. بنابراین‌، طبیعت‌ و وجدان‌ به‌ تنهایی‌ نمی‌توانند انسان‌ را به‌سوی‌ خدا رهبری‌ کنند.
مکاشفۀ‌ کامل‌ خدا در مسیح‌
        از اینرو خدا بر آن‌ شد که‌ خود را از طریق‌ فرزندش‌ عیسی‌ مسیح‌ به‌ بشر آشکار سازد و او را به‌سوی‌ خود فرا خواند. کلام‌ خدا در این‌ زمینه‌ توضیح‌ داده‌ می‌فرماید: «خدا در ایام‌ قدیم‌، در اوقات‌ بسیار و به‌ راههای‌ مختلف‌ بوسیله‌ پیامبران‌ با پدران‌ ما تکلم‌ فرمود. ولی‌ در این‌ روزهای‌ آخر بوسیله‌ پسر خود با ما سخن‌ گفته‌ است‌» (عبرانیان‌ 1:1و۲ ترجمه‌ جدید فارسی‌). خدا رستگاری‌ انسان‌ را از طریق‌ فرزندش‌ عیسی‌ مسیح‌ مهیا کرده‌ است‌. او تنها وسیله‌ نجات‌ بشر از گناه‌ و محکومیت‌ ابدی‌ است‌.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر