۱۳۹۳ تیر ۱۵, یکشنبه

آیا "تکامل" از نظر علمی ثابت شده است؟ (بخش دوم)

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

از همه افراد روشنفکر دعوت می کنم که این مقاله را مورد بررسی قرار دهند. کسی که دارای "صداقت روشنفکرانه" باشد، آماده است صحت اعتقادات خود را به دقت مورد بررسی قرار دهد و به شواهد موجود دیگر نیز توجه کافی نشان دهد.
هر نظریه، مخالفان و موافقان دارد. آنچه مسلم است نظریه تکامل مورد تایید تمام دانشمندان نیست. دلایل دانشمندان مخالف چیست؟
قبل از پاسخ به این سئوال، در ابتدا باید توضیح داد که چه استنباط هایی نادرست است:

سه. آیا کتاب مقدس تاریخ منشاء عالم هستی را 4004 قبل از میلاد تعیین کرده است؟
کتاب مقدس هرگز تاریخ منشاء جهان را تعیین نکرده است و چنین آیه ای وجود ندارد. این زمان نگاری غلط توسط اسقف جیمز آشر (1581-1656) تهیه شد. او بر اساس نسب نامه های کتاب مقدس به این نتیجه رسید که جهان در سال 4004 قبل از میلاد آفریده شده است.
نویسندگان عبری کتاب مقدس، با اصطلاحات روزگار باستان نسب نامه ها را نوشته اند. مثلا اصطلاح "پدر" را به معنی "پدر" یا "جد" و "نسل" به کار برده اند. علاوه بر این در دوران باستان، افرادی که رتبه مهمی نداشته اند و کم اهمیت بوده اند، از شجره نامه حذف گردیده اند. طبق تحقیقات باستان شناسان، بر طبق عادت مردم خاورمیانه در زمان باستان در مورد نسب نامه ها، می توان با اطمینان گفت که فقط افراد مهم ذکر شده اند. این مثال را در انجیل متی فصل اول آیات اول تا هفدهم پیدا می کنیم. در این نسب نامه، سه تن از پادشاهان حذف شده اند (اخزیا، یوآش، امصیا) و یورام به عنوان پدر عزیا ذکر شده، در حالی که پدربزرگش بوده است. باستان شناسان معتقدند که شجره نامه های مندرج در کتاب پیدایش کامل نیست. در نتیجه، پیدایش بشریت به دوران دورتری بر می گردد. بنابراین، نسب نامه های خاور نزدیک در کتاب مقدس و دوران باستان، به منظور ارائه تاریخچه کامل خاندان، قبیله یا قوم خاص نوشته نشده اند، بلکه فقط حاوی اسامی افراد مشهور یا بزرگان هر خاندان بوده اند.

چهار. اگر مسیحیت مخالف علم نیست، چرا کلیسا دانشمندانی مانند گالیله را محاکمه کرد؟
آنچه مسلم است در دوران گالیله، علم هنوز پیشرفت نکرده بود و اعتقاد فرقه کاتولیک بر باورهای غیر علمی استوار بود. خوانندگان غیر مسیحی باید توجه داشته باشند که مسیح و شاگردانش هرگز جنگ، اعدام، تفتیش عقاید، خرید و فروش زمین های بهشت و جهنم، تجرد کشیش (مجرد بودن رهبران کلیسا)... را تعلیم نداده اند. برای پیروان فرقه کاتولیک، کتاب مقدس تنها مرجع نیست، بلکه تصمیمات پاپ و رهبران آن فرقه نیز مهم و مقدس تلقی می شود. به همین دلیل، مارتین لوتر (کشیش کاتولیک) از این فرقه جدا شد و نهضت پروتستان را تاسیس کرد.
گالیله از آن دسته دانشمندان غیر مذهبی بود که شغل و حرفه اش را به کیهان شناسی کهن وقف کرده بود. از قبل از قرن شانزدهم میلادی، اکثر افراد تحصیل کرده (و بی اعتنا به اعتقادات مذهبی) به فلسفه کائنات که متعلق به دوران یونان باستان بود، اعتقاد داشتند. این فلسفه معتقد بود که زمین ثابت و بی حرکت است و خورشید به دور آن گردش می کند. وقتی گالیله خواستار مدرک علمی برعلیه این فلسفه شد، از سوی فرقه کاتولیک و دانشگاهیان سر و صدای زیادی به پا گردید. به قول خود وفا نکرد تا درستی نظریه کپرنیک را در جلسه بحث علمی ثابت کند. در آن زمان ارائه مدرک علمی درباره نظریه گردش زمین به دور خورشید ناقص بود و گالیله هم تمایلی نداشت تا درباره آن بحث کند. با این وجود، او سر حرف خودش بود، در حالی که از تبادل نظر درباره دو نظریه فلسفه کائنات و فرضیه کپرنیک انصراف داده بود. طبق روایت تاریخ، گالیله بعد از محاکمه و تفتیش عقاید، به منزل خود در فلورانس بازگشت و به تحقیقات علمی ادامه داد.

آیا می توان خدا را از طریق علم ثابت کرد؟
روش علمی تنها برای امور قابل اندازه گیری و مادی سودمند است. هیچکس سه متر محبت یا پنج کیلو عدالت را ندیده است. اما احمقانه است که واقعی بودن آن ها را انکار کنیم. چیزی می تواند از طریق علمی ثابت شود، که قابل تکرار باشد. مثلا نمی توان آغاز عالم هستی را تکرار کرد یا ترور لینکلن و مصلوب شدن مسیح تکرار شود. این واقعیت که رویدادهای تاریخی را نمی توان با تکرار ثابت کرد، واقعی بودن آن ها را به عنوان یک رویداد نفی نمی کند.
جالب است بدانید که علم ثابت کرده آنچه را نمی توانید مشاهده کنید، وجود دارد. دانشمندان وجود اجرام غیرقابل مشاهده را از روی شواهد وابسته و نه مشاهده مستقیم می پذیرند. مثلا از تاثیر نیروی جاذبه سیارات جدید بر حرکت ستارگان به وجود سیارات پی می برند. برای ستاره شناسان تاثیرات قابل مشاهده نیروی جاذبه، مبنای اعتقاد به وجود اجرام غیر قابل مشاهده آسمانی است. تغییر و تحول شخص منفی به فرد مثبت و مفید، نتیجه عملکرد خداوند است. وقتی مسیح و شاگردانش از مردم می خواستند که ایمان بیاورند، منظورشان ایمان کورکورانه نبود، بلکه ایمانی بر عقل و منطق. به عبارت ساده، ذهن من نمی تواند چیزی را بپذیرد که با عقل و منطق هماهنگی ندارد. انسان به گونه ای آفریده شده که عقل و منطق با مشاهده در توافق و هماهنگی عمل می کند. شخصی که رویداد تغییر و تحول عمیق و مثبت در خودش را ناشی از ایمان به خدا می بیند، نمی تواند آن واقعه را توهم یا دروغ بنامد. همان طور که نمی توان روز ازدواج یا فارغ التحصل شدن را انکار کرد. ایمان مسیحی بر مدرک و دلیل استوار است، بنابراین ایمانی است منطقی. ایمانی است بر اساس شواهد و قرائن کافی. مسیح فرمود:"حقیقت را خواهید شناخت (نه این که به حقیقت باور داشته باشید) و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد" (انجیل یوحنا فصل 8 آیه 32). 
عکس: ‏آیا "تکامل" از نظر علمی ثابت شده است؟ (بخش دوم)

07/04/2014
13 تیر 1393

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

از همه افراد روشنفکر دعوت می کنم که این مقاله را مورد بررسی قرار دهند. کسی که دارای "صداقت روشنفکرانه" باشد، آماده است صحت اعتقادات خود را به دقت مورد بررسی قرار دهد و به شواهد موجود دیگر نیز توجه کافی نشان دهد. 
هر نظریه، مخالفان و موافقان دارد. آنچه مسلم است نظریه تکامل مورد تایید تمام دانشمندان نیست. دلایل دانشمندان مخالف چیست؟
قبل از پاسخ به این سئوال، در ابتدا باید توضیح داد که  چه استنباط هایی نادرست است:

سه. آیا کتاب مقدس تاریخ منشاء عالم هستی را 4004 قبل از میلاد تعیین کرده است؟ 
کتاب مقدس هرگز تاریخ منشاء جهان را تعیین نکرده است و چنین آیه ای وجود ندارد. این زمان نگاری غلط توسط اسقف جیمز آشر (1581-1656) تهیه شد. او بر اساس نسب نامه های کتاب مقدس به این نتیجه رسید که جهان در سال 4004 قبل از میلاد آفریده شده است. 
نویسندگان عبری کتاب مقدس، با اصطلاحات روزگار باستان نسب نامه ها را نوشته اند. مثلا اصطلاح "پدر" را به معنی "پدر" یا "جد" و "نسل" به کار برده اند. علاوه بر این در دوران باستان، افرادی که رتبه مهمی نداشته اند و کم اهمیت بوده اند، از شجره نامه حذف گردیده اند. طبق تحقیقات باستان شناسان، بر طبق عادت مردم خاورمیانه در زمان باستان در مورد نسب نامه ها، می توان با اطمینان گفت که فقط افراد مهم ذکر شده اند. این مثال را در انجیل متی فصل اول آیات اول تا هفدهم پیدا می کنیم. در این نسب نامه، سه تن از پادشاهان حذف شده اند (اخزیا، یوآش، امصیا) و یورام به عنوان پدر عزیا ذکر شده، در حالی که پدربزرگش بوده است. باستان شناسان معتقدند که شجره نامه های مندرج در کتاب پیدایش کامل نیست. در نتیجه، پیدایش بشریت به دوران دورتری بر می گردد. بنابراین، نسب نامه های خاور نزدیک در کتاب مقدس و دوران باستان، به منظور ارائه تاریخچه کامل خاندان، قبیله یا قوم خاص نوشته نشده اند، بلکه فقط حاوی اسامی افراد مشهور یا بزرگان هر خاندان بوده اند.

چهار. اگر مسیحیت مخالف علم نیست، چرا کلیسا دانشمندانی مانند گالیله را محاکمه کرد؟ 
آنچه مسلم است در دوران گالیله، علم هنوز پیشرفت نکرده بود و اعتقاد فرقه کاتولیک بر باورهای غیر علمی استوار بود. خوانندگان غیر مسیحی باید توجه داشته باشند که مسیح و شاگردانش هرگز جنگ، اعدام، تفتیش عقاید، خرید و فروش زمین های بهشت و جهنم، تجرد کشیش (مجرد بودن رهبران کلیسا)... را تعلیم نداده اند. برای پیروان فرقه کاتولیک، کتاب مقدس تنها مرجع نیست، بلکه تصمیمات پاپ و رهبران آن فرقه نیز مهم و مقدس تلقی می شود. به همین دلیل، مارتین لوتر (کشیش کاتولیک) از این فرقه جدا شد و نهضت پروتستان را تاسیس کرد. 
گالیله از آن دسته دانشمندان غیر مذهبی بود که شغل و حرفه اش را به کیهان شناسی کهن وقف کرده بود. از قبل از قرن شانزدهم میلادی، اکثر افراد تحصیل کرده (و بی اعتنا به اعتقادات مذهبی) به فلسفه کائنات که متعلق به دوران یونان باستان بود، اعتقاد داشتند. این فلسفه معتقد بود که زمین ثابت و بی حرکت است و خورشید به دور آن گردش می کند. وقتی گالیله خواستار مدرک علمی برعلیه این فلسفه شد، از سوی فرقه کاتولیک و دانشگاهیان سر و صدای زیادی به پا گردید. به قول خود وفا نکرد تا درستی نظریه کپرنیک را در جلسه بحث علمی ثابت کند. در آن زمان ارائه مدرک علمی درباره نظریه گردش زمین به دور خورشید ناقص بود و گالیله هم تمایلی نداشت تا درباره آن بحث کند. با این وجود، او سر حرف خودش بود، در حالی که از تبادل نظر درباره دو نظریه فلسفه کائنات و فرضیه کپرنیک انصراف داده بود. طبق روایت تاریخ، گالیله بعد از محاکمه و تفتیش عقاید، به منزل خود در فلورانس بازگشت و به تحقیقات علمی ادامه داد.

آیا می توان خدا را از طریق علم ثابت کرد؟
روش علمی تنها برای امور قابل اندازه گیری و مادی سودمند است. هیچکس سه متر محبت یا پنج کیلو عدالت را ندیده است. اما احمقانه است که واقعی بودن آن ها را انکار کنیم. چیزی می تواند از طریق علمی ثابت شود، که قابل تکرار باشد. مثلا نمی توان آغاز عالم هستی را تکرار کرد یا ترور لینکلن و مصلوب شدن مسیح تکرار شود. این واقعیت که رویدادهای تاریخی را نمی توان با تکرار ثابت کرد، واقعی بودن آن ها را به عنوان یک رویداد نفی نمی کند. 
جالب است بدانید که علم ثابت کرده آنچه را نمی توانید مشاهده کنید، وجود دارد. دانشمندان وجود اجرام غیرقابل مشاهده را از روی شواهد وابسته و نه مشاهده مستقیم می پذیرند. مثلا از تاثیر نیروی جاذبه سیارات جدید بر حرکت ستارگان به وجود سیارات پی می برند. برای ستاره شناسان تاثیرات قابل مشاهده نیروی جاذبه، مبنای اعتقاد به وجود اجرام غیر قابل مشاهده آسمانی است. تغییر و تحول شخص منفی به فرد مثبت و مفید، نتیجه عملکرد خداوند است. وقتی مسیح و شاگردانش از مردم می خواستند که ایمان بیاورند، منظورشان ایمان کورکورانه نبود، بلکه ایمانی بر عقل و منطق. به عبارت ساده، ذهن من نمی تواند چیزی را بپذیرد که با عقل و منطق هماهنگی ندارد. انسان به گونه ای آفریده شده که عقل و منطق با مشاهده در توافق و هماهنگی عمل می کند. شخصی که رویداد تغییر و تحول عمیق و مثبت در خودش را ناشی از ایمان به خدا می بیند، نمی تواند آن واقعه را توهم یا دروغ بنامد. همان طور که نمی توان روز ازدواج یا فارغ التحصل شدن را انکار کرد. ایمان مسیحی بر مدرک و دلیل استوار است، بنابراین ایمانی است منطقی. ایمانی است بر اساس شواهد و قرائن کافی. مسیح فرمود:"حقیقت را خواهید شناخت (نه این که به حقیقت باور داشته باشید) و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد" (انجیل یوحنا فصل 8 آیه 32). 

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.‏




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر