مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
وقتی نوزاد داود پادشاه بیمار و در شرف مرگ بود، داود بسیار پریشان و ناراحت بود (دوم سموئیل فصل دوازدهم). او شب و روز دعا می کرد و ایمان داشت که خدا می تواند فرزندش را شفا دهد. او نه چیزی خورد و نه چیزی نوشید. نه صورتش را اصلاح کرد، نه حمام کرد و نه به امور سیاسی رسیدگی کرد. او هیچ کاری نمی کرد جز دعا و گریه به درگاه خدا!
علی رغم دعاهای پرسوز و گداز داود، نوزاد در روز هفتم مرد. خدمتکاران داود نگران بودند که او با شنیدن خبر مرگ فرزندش، کاملا از پای درآید. اما وقتی داود پی برد که چه پیش آمده، همه را متعجب کرد. او از زمین برخاست. دست و صورتش را شست و لباس نو پوشید. سپس از خدمتکارانش خواست که برایش کمی غذا بیاورند. بعد هم نشست و یک وعده غذا خورد.
خدمتکارها انگشت به دهان، حیران ماندند و گفتند:"وقتی بچه ات زنده بود، روزه می گرفتی و دعا می کردی. ولی حالا که از دست رفته، طوری رفتار می کنی که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده!"
داود پاسخ داد:"بله، من روزه گرفتم و دعا کردم. چون فکر می کردم خدا ممکن است شفایش دهد. نمی توانم او را برگردانم. او نزد من برنمی گردد. این من هستم که به سوی او می روم".
به طرز نگرش داود نگاه کنید. او تلخ نشد. او خدا را مواخذه نکرد. او می توانست عصبانی بشود و بگوید:"خدایا، فکر کردم من را دوست داری. چرا به دعایم جواب ندادی؟" داود این کار را نکرد. در اوج ناامیدی پذیرفت که به خدا اعتماد کند. او صورتش را شست و با زندگی حرکت کرد.
دوست عزیز، من و شما هم باید یاد بگیریم که همین کار را بکنیم. ممکن است مردم با شما بدرفتاری کنند. ممکن است کسی شما را ترک کند و برود. شاید دعای پر تب و تابی بکنید، اما خدا پاسخ منفی دهد. این گذشته و تمام شد. گذشته، درگذشته است. نمی توانید گذشته را عوض کنید. کاری نیست که بتوانید اکنون در موردش انجام دهید. یا باید تصمیم بگیرید تمام عمر بنشینید و غصه گذشته دردناک را بخورید یا همپای زندگی پیش بروید تا خدا نقشه جدیدش را به شما نشان دهد و زندگی جدیدی را شروع کنید.
هیچکس نمی تواند در مورد اتفاق گذشته کاری برای شما انجام دهد. شما باید از روی خاکسترهای گذشته برخیزید و از چارچوب گذشته خارج شوید. باید مردمی را که شما را آزرده کرده اند با قدرت محبت الهی که مافوق طبیعی است، ببخشید. باید با خدا بیشتر از گذشته گفتگو کنید. با او باید بیشتر از قبل صمیمی شوید. بدین ترتیب، آرامش و صبر الهی که مافوق طبیعی است، وجود شما را فرا می گیرد. با یاری خدا، گذشته را پشت سر بگذارید. وقتی دچار وضعیتی می شوید که درکش نمی کنید، تلخ نشوید. خدا را مواخذه نکنید. یاد بگیرید مثل داود رفتار کنید: صورت تان را بشویید. نگرش ایمان تان را حفظ کنید و همپای زندگی پیش بروید و کتاب مقدس را مطالعه کنید. آماده چیزهای خوبی بشوید که خدا برای شما در راه دارد.
اگر در جایگاه ایمان بمانید، خدا نه فقط همه آسیب های عاطفی را شفا می دهد، بلکه وضعیت شما از گذشته به مراتب بهتر خواهد شد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
وقتی نوزاد داود پادشاه بیمار و در شرف مرگ بود، داود بسیار پریشان و ناراحت بود (دوم سموئیل فصل دوازدهم). او شب و روز دعا می کرد و ایمان داشت که خدا می تواند فرزندش را شفا دهد. او نه چیزی خورد و نه چیزی نوشید. نه صورتش را اصلاح کرد، نه حمام کرد و نه به امور سیاسی رسیدگی کرد. او هیچ کاری نمی کرد جز دعا و گریه به درگاه خدا!
علی رغم دعاهای پرسوز و گداز داود، نوزاد در روز هفتم مرد. خدمتکاران داود نگران بودند که او با شنیدن خبر مرگ فرزندش، کاملا از پای درآید. اما وقتی داود پی برد که چه پیش آمده، همه را متعجب کرد. او از زمین برخاست. دست و صورتش را شست و لباس نو پوشید. سپس از خدمتکارانش خواست که برایش کمی غذا بیاورند. بعد هم نشست و یک وعده غذا خورد.
خدمتکارها انگشت به دهان، حیران ماندند و گفتند:"وقتی بچه ات زنده بود، روزه می گرفتی و دعا می کردی. ولی حالا که از دست رفته، طوری رفتار می کنی که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده!"
داود پاسخ داد:"بله، من روزه گرفتم و دعا کردم. چون فکر می کردم خدا ممکن است شفایش دهد. نمی توانم او را برگردانم. او نزد من برنمی گردد. این من هستم که به سوی او می روم".
به طرز نگرش داود نگاه کنید. او تلخ نشد. او خدا را مواخذه نکرد. او می توانست عصبانی بشود و بگوید:"خدایا، فکر کردم من را دوست داری. چرا به دعایم جواب ندادی؟" داود این کار را نکرد. در اوج ناامیدی پذیرفت که به خدا اعتماد کند. او صورتش را شست و با زندگی حرکت کرد.
دوست عزیز، من و شما هم باید یاد بگیریم که همین کار را بکنیم. ممکن است مردم با شما بدرفتاری کنند. ممکن است کسی شما را ترک کند و برود. شاید دعای پر تب و تابی بکنید، اما خدا پاسخ منفی دهد. این گذشته و تمام شد. گذشته، درگذشته است. نمی توانید گذشته را عوض کنید. کاری نیست که بتوانید اکنون در موردش انجام دهید. یا باید تصمیم بگیرید تمام عمر بنشینید و غصه گذشته دردناک را بخورید یا همپای زندگی پیش بروید تا خدا نقشه جدیدش را به شما نشان دهد و زندگی جدیدی را شروع کنید.
هیچکس نمی تواند در مورد اتفاق گذشته کاری برای شما انجام دهد. شما باید از روی خاکسترهای گذشته برخیزید و از چارچوب گذشته خارج شوید. باید مردمی را که شما را آزرده کرده اند با قدرت محبت الهی که مافوق طبیعی است، ببخشید. باید با خدا بیشتر از گذشته گفتگو کنید. با او باید بیشتر از قبل صمیمی شوید. بدین ترتیب، آرامش و صبر الهی که مافوق طبیعی است، وجود شما را فرا می گیرد. با یاری خدا، گذشته را پشت سر بگذارید. وقتی دچار وضعیتی می شوید که درکش نمی کنید، تلخ نشوید. خدا را مواخذه نکنید. یاد بگیرید مثل داود رفتار کنید: صورت تان را بشویید. نگرش ایمان تان را حفظ کنید و همپای زندگی پیش بروید و کتاب مقدس را مطالعه کنید. آماده چیزهای خوبی بشوید که خدا برای شما در راه دارد.
اگر در جایگاه ایمان بمانید، خدا نه فقط همه آسیب های عاطفی را شفا می دهد، بلکه وضعیت شما از گذشته به مراتب بهتر خواهد شد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر