پس برای آنکه خمیرمایۀ یکتاپرستی و خداترسی خمیر بشریت را مُخَمَّر سازد، خدا بر آن شد تا ملتی بهوجود آورد تا امانتدارِ احکام او باشد و نیز مروج آن. خدا مردی را برگزید بهنام ابراهیم تا از او چنین ملتی را بهوجود آورد. از طریق این ملت بود که خدا میخواست یکتاپرستی را برای نخستین بار بهصورت یک عنصر ملی در آورد.
بدینسان، در حدود چهار هزار سال پیش، در شهر "اور" در سرزمین کلده در فاصلهای نه چندان دورتر از خلیج فارس، در سرزمینی که امروز عراق نامیده میشود، خدا خود را بر ابراهیم مکشوف ساخت. او در آن مهد بتپرستی و موهومپرستی، بر خلاف مردم روزگار خود، شروع به پرستیدن خدایی کرد که نه دیدنی بود و نه تمثالی داشت. خدا او را فراخواند تا به سرزمینی دیگر کوچ کند، یعنی به سرزمین کنعان. این سرزمین تا قرنها بعد از او، برای نسلش سرزمین «موعود» بهشمار میرفت. اما هنوز راهی طولانی لازم بود تا نسل ابراهیم تکثیر شود و تبدیل به ملتی بزرگ گردد. از میان فرزندان ابراهیم، دو پسر او برای تاریخ اهمیت زیادی دارند: اسماعیل و اسحاق. طبق تورات، اسماعیل از هاجر بهدنیا آمد، که کنیز سارا، همسر ابراهیم بود؛ اسحاق از سارا بهدنیا آمد، آن هم وقتی که او و ابراهیم هر دو بسیار سالخورده بودند. از اینرو، اسحاق فرزندِ «موعود» خوانده میشد. خدا به ابراهیم وعده داد که آن ملت را از نسل اسحاق پدید خواهد آورد. اما خدا اسماعیل را نیز برکت داد و از او ملت بزرگی بهوجود آورد.
آرمان رشدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر