لذا خردمندانهترین راه برای انسان این است که در مقابل خدای خود فروتن شود و او را آنطور بپذیرد که او خود را در کلامش مکشوف فرموده است. انسان هیچگاه نخواهد توانست به چگونگی و ماهیت وجود خالق خود وقوف و آگاهی بیابد. اما خالق، تا آنجا که برای درک انسان مقدور بوده، خود را به بشر شناسانده است. او در کتابمقدس، با استفاده از اصطلاحات قابل درک برای بشر، نظیر «پدر»، «پسر»، و «روح مقدس» خود را بهصورت تثلیث به انسان مکشوف ساخته است. او وجود خود را فقط تا آن حد بر ما آشکار فرموده که ما قادر به درکش بودیم و لازم بود بدانیم.
موضوع مهم دیگر این است که ذات خدا را باید به یاری و مدد خود او بشناسیم، نه با کمک عقلی که حتی قادر به شناخت عالم مخلوق نیست. از اینروست که کلام خدا میفرماید: «خدا این همه را بهوسیله روح خود از راه الهام به ما آشکار ساخته است، زیرا روحالقدس همه چیز حتی کنه نیات الهی را کشف میکند… ما در باره این حقایق، با عباراتی که از حکمت انسان ناشی میشود سخن نمیگوییم، بلکه با آنچه روحالقدس به ما میآموزد، و به این وسیله، تعالیم روحانی را برای اشخاص روحانی بیان مینماییم. کسی که روحانی نیست، نمیتواند تعالیم روح خدا را بپذیرد، زیرا به عقیده او این تعالیم پوچ و بیمعنی هستند. و در واقع، چون تشخیص این گونه تعالیم محتاج به بینش روحانی است، آنها نمیتوانند آن را درک کنند» (رساله اول قرنتیان ۲:10-1۴، ترجمه مژده برای عصر جدید).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر