اما خدا او را در کام مرگ رها نکرد. طبق وعدهای که عیسی پیش از رنج و مرگش به شاگردانش داده بود، خدا او را در سومین روز پس از مرگش زنده کرد. او خود را زنده به تمامی شاگردان و پیروانش که شمارشان به حدود پانصد تن میرسید، ظاهر کرد. ایشان یقین حاصل کردند که او زنده شده و در نتیجه همان کسی است که ادعا میکرده، یعنی پسر یگانۀ خدای پدر.
او چهل روز بعد از زنده شدنش، در مقابل چشمان شاگردانش به آسمان عروج فرمود تا روزی بار دیگر برای داوری جهان باز گردد.
در آن روز، «به نام عیسی هر زانویی از آنچه در آسمان و بر زمین و زیر زمین است، خم شود، و هر زبانی اقرار کند که عیسی مسیح، خداوند است برای تمجید خدای پدر.» او که برای مدتی بشر شد، اکنون در رفیعترین مقام ممکن بالا برده شد!
چه تناقضی! «آدم اول» کوشید خدا شود، اما به قعر تباهی سقوط کرد؛ «آدم دوم» که خدا بود، انسان شد، انسانی حقیر، اما خدا او را به قلۀ سربلندی بالا برد! این است پیام مسیحیت: هر که خود را بزرگ پندارد، پست گردد، و هر که خود را فروتن سازد، سرافراز گردد!
در آن روز، او ملکوت و حکومت جاودانی خدا را بر قرار خواهد ساخت و آسمان و زمین جدیدی بهوجود خواهد آورد که در آن عدالت و صلح و صفا حکمفرما خواهد بود.
آرمان رشدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر