۱۳۹۲ مهر ۲۳, سه‌شنبه

چرا خدا ایوب را دچار رنج و زحمت کرد؟

Christian Apologetics دفاعیات مسیحی
10/15/2013
23 مهر 1392

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

کتاب مقدس می فرماید که ایوب مردی درستکار و خداترس بود (کتاب ایوب فصل اول آیه اول). اما چرا خدا او را دچار رنج و زحمت کرد؟
یک. خداوند به شیطان گفت:" ایوب مردی درستکار و خداترس است و از گناه دوری می ورزد. بر روی زمین، کسی هم چون او پیدا نمی شود" (ایوب فصل اول آیه هشتم). اما کتاب مقدس ادعا می کند که "هیچکس نیکوکار نیست، در تمام عالم، یک بی گناه هم یافت نمی شود، زیرا همه گناه کرده اند و هیچکس به آن کمال مطلوب و پر جلالی که خدا انتظار دارد، نرسیده است (رومیان فصل سوم آیات دهم و بیست و سوم).
تحسین خداوند از ایوب، کامل نبود. بعدها ایوب محکوم شد (فصل سی و هشتم)، و چنین اعتراف کرد:"از خود بیزار شده، در خاک و خاکستر توبه می کنم" (فصل چهل و دوم آیه ششم). کاملیت ایوب در مقایسه با مردم شرور و بت پرست آن روزگار قابل سنجش است. علاوه بر این، خدا فقط گفت که ایوب "مردی درستکار و خدا ترس است"، در حالی که نامه به رومیان از "هیچکس" سخن می گوید.
دو. رنج و مصیبت ایوب نشان می دهد که در دنیای آغشته به گناه و سقوط کرده به سر می بریم. وقتی می بینیم که مجرمین به موفقیت می رسند و قربانی در رنج و درد به سر می برد، می گوییم:"عادلانه نیست". بله درست است. گناه باعث شده تا عدالت به اجرا در نیاید.
سه. خدا و شیطان درباره ایوب گفتگو کردند. شیطان به خدا گفت که ایوب به این دلیل خدا را متابعت می کند چون برکات مادی زیادی از سوی خدا دریافت کرده است. به عبارت دیگر، ثروت و محافظت خدا باعث پیروی ایوب از خدا شده. گزارش شیطان به خدا نکته ای را آشکار می سازد: بعضی فقط به خاطر برکاتی که از خدا دریافت می کنند، پیرو او هستند. مشکلات این ایمان تقلبی را از بین می برد.
چهار. از گفتگوی خدا با شیطان درمی یابیم که خدا کنترل امور را در اختیار دارد و شیطان بدون اجازه خدا هیچ کاری نمی تواند انجام دهد. خدا که می خواست اتهامات شیطان را باطل کند و ثابت کند که انسان خداترس، تحت هر شرایطی از خدا اطاعت می کند، به شیطان اجازه داد تا ایوب را دچار رنج و مصیبت سازد.
پنج. سه دوست ایوب به دیدار او شتافتند و معتقد بودند که جون او گناه کرده، دچار این درد و بلا شده است. اما این حقیقت نداشت.
شش. نفر چهارم که الیهو نام داشت، گفت که خدا دارد ایوب را تحت فشار گذاشته تا شخص بهتری از او بسازد. ادعای او صحیح بود، اما تعریف کاملی نبود.
هفت. نگرش ایوب چنین بود:"این آزمایش خداوند است. او مرا می آزماید و مثل طلا بیرون می آیم" (ایوب فصل بیست و سوم آیه یازدهم). بااین توصیف، ایوب تحت فشار مشکلات، عملکرد خدا را زیر سئوال برد. خداوند خطاب به ایوب چنین فرمود:"آیا هنوز هم می خواهی با من که خدای قادر مطلق هستم، مباحثه کنی؟" (ایوب فصل چهلم آیه اول)

هشت. خداوند خطاب به ایوب چنین فرمود:"آیا هنوز هم می خواهی با من که خدای قادر مطلق هستم، مباحثه کنی؟" (ایوب فصل چهلم آیه اول). این نگرش درستی نیست که خدا نمی خواهد ما سئوالات مان را مطرح کنیم. هنگامی که شاگردان و پیروان مسیح پرسیدند که آیا او مسیح موعود است، و در چه زمانی ملکوت خدا برقرار خواهد شد، عیسی سئوالات آنان را بی پاسخ نگذاشت و سبب رنجش آن ها نشد (متی فصل یازدهم آیه سوم و اعمال رسولان فصل یکم آیه ششم).
برای کسب آگاهی، ایرادی ندارد که به آنچه خدا انجام می دهد، پی ببریم. اما اگر قرار باشد عدالت یا انگیزه او را زیر سئوال ببریم، این یک مسئله دیگر است. مثلا اتفاقاتی در زندگی رخ می دهند که نمی توان به آن ها پی برد، مانند فجایع و رنج و درد عظیم انسان. در بعضی موارد خداوند ترجیح می دهد تا سکوت کند. این به آن مفهوم نیست که او قادر به توضیح نیست. او می تواند توضیح دهد، اما گاهی ترجیح می دهد این کار را نکند. زیر سئوال بردن عدالت خدا درباره چیزهایی که ما انسان ها شناخت اندکی درباره آن داریم و بعد هم با خدا وارد بحث و جدل شدن، منجر به همان سئوالی می شود که خدا از ایوب پرسید:" آیا هنوز هم می خواهی با من که خدای قادر مطلق هستم، مباحثه کنی؟" به نظر می رسد ایوب از خدا سئوالات دشوار نمی پرسید. او عدالت خدا را زیر سئوال برده بود. خداوند به ایوب گفت:"آیا مرا به بی عدالتی متهم می سازی و مرا محکوم می کنی تا ثابت کنی که حق با توست؟ (ایوب فصل چهل آیه هشتم). خدا ناخشنود می شود از این که محبت، رحمت و عدالت کامل او زیر سئوال برود. او می خواهد ما به او اعتماد کنیم، چون او به آنچه که انجام می دهد، کاملا واقف است، حتی اگر ما دلیلش را درک نکنیم. خدا اجازه می دهد اتفاقات تلخ برای درستکاران رخ دهد.
نه. سرانجام ایوب هم به همین پیام خدا پی برد. واکنش او به خدا چنین بود:"می پرسی که کیست که با حرف های پوچ و بی معنی منکر حکمت من می شود؟ آن شخص منم. من نمی دانستم چه می گفتم. درباره چیزهایی سخن می گفتم که فوق از عقل من بود. پیش از این گوش من درباره تو چیزهایی شنیده بود، ولی اکنون چشم من تو را می بیند. از این جهت از خود بیزار شده در خاک و خاکستر توبه می کنم" (ایوب فصل چهل و دوم آیات سوم و پنجم). ایمانی که ایوب به خدا داشت توسط تجربه شخصی حاصل شده بود. ما هم می توانیم واکنش مشابهی را نشان دهیم. زیر سئوال بردن خدا نمی تواند پاسخ ها را در دسترس ما بگذارد. به جای آن، باید با ایمان زندگی کنیم و اعتماد ما به خدایی باشد که سرشار ازمحبت و رحمت است. او سرانجام انصاف وعدالت را جایگزین بی عدالتی دردنیا خواهد کرد.
ده. بزرگ ترین برکتی که نصیب ایوب شد، این نبود که او سلامتی و ثروت خود را دوباره به دست آورد و خانواده و دوستانش نیز از نو بازسازی شدند. بزرگ ترین برکتی که نصیب ایوب شد، شناخت بهتر از خدا بود. هم چنین شخصیت ایوب در کوره مشکلات و مصیبت، خالص تر شد.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است. خوانندگان عزیز، در صورت مشاهده تخلف، لطفا اطلاع دهید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر