نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
آنچه مسلم است الهیات ادیان با یکدیگر متفاوت و متضاد می باشند. یک مسلمان هرگز به درگاه اهورامزدا دعا نمی کند و پیرو دین زرتشت اصول اعتقادات آئین هندو را نمی پذیرد. این در حالی است که همه ادیان و مکاتب، ادعا می کنند که بهترین گزینه هستند. پس چگونه می توان بهترین دین را انتخاب کرد؟
در ابتدا باید بدانیم نوع اعتقادات را شخص باید انتخاب کند. فرض کنید اگر فردی به جای تولد در خانواده زرتشتی، در خانواده بودایی متولد می گردید، بدون تردید او برای آئین بودا، تعصب و غیرت نشان می داد. دیدگاه او این بود که آئین بودا کامل ترین و بهترین راه و روش در جهان است. بنابراین، اگر چنین اظهار نظر کنیم که از آن جا که اجداد و والدین من این آئین و روش را داشتند، من هم باید پیرو آن باشم، این انتخابی بر مبنای گزینش نسل های قبل است و انتخابی فکورانه نیست.
اما در مورد مسیحیت چه باید گفت؟ در ابتدا باید خاطر نشان کرد که مسیحیت، مذهب نیست. به یاد بیاورید که آدم و حوا، دین نداشتند. ارتباط آن ها با خداوند کاملا مستقیم بود. آن ها با خالق خود دوست و صمیمی بودند. مسیح نیامد تا دین جدیدی را معرفی کند. او به جهان آمد تا انسان ها همان رابطه ایده ال والدین اولیه خود را با خدا داشته باشند.
ادیان دیگربه اصول اعتقادات و انجام مراسم مذهبی محدود هستند. در حالی که مسیحیت، "تجربه روحانی" را ارائه می دهد. تجربیاتی مانند آزادی از قلمرو گناه، تغییر و تحول عمیق در شخصیت و دریافت کمک الهی برای انجام دستورات خداوند. مثلا یک دزد، فاحشه، یا فرد غیر قابل تحمل به اشخاص مفید و مثبت تبدیل می شوند. وقتی درباره این "تجربه روحانی" با ادیان دیگر سخن می گوییم، آن را باور نمی کنند. دلیل اصلی آن، نبود تجربه مذکور در آن ادیان است. در ادیان دیگر شخص با تلاش و توانایی خود باید بکوشد تا رضایت خدا را جلب کند، در حالی که در مسیحیت، خداوند عامل اصلی نجات از گناه است. اوست که شخصیت منفی را به مثبت تبدیل می کند و توانایی انجام دستورات الهی را به شخص نجات یافته، عطا می فرماید. مثلا انتقام گرفتن بسیار آسان است، اما بخشیدن دشمنان نیاز به کمک خداوند دارد. قدرت مافوق طبیعی خداوند این امکان را به ایماندار می دهد تا دشمن خود را ببخشد و به او محبت کند.
وجود تجربیات روحانی، صحت کلام خدا را تایید می کند و در نتیجه، ایماندار مسیحی هرگز به ورطه شک و تردید نمی لغزد که آیا خدا وجود دارد؟ آیا کتاب مقدس حقیقت را بیان می کند؟ او با خدا دوست و صمیمی است و معجزات الهی را در زندگی اش مشاهده کرده است. او هم چنین ایمان دارد که مسیح، خداوند است. او هرگاه به نام عیسی مسیح خداوند دعا می کند، پاسخ خود را دریافت می کند و شاهد تغییر و تحول عمیق روحانی در زندگی اش می شود. اگر عیسی خداوند نبود، هرگز اتفاقی رخ نمی داد. بنابراین، تفاوت ایماندار مسیحی با پیروان مذاهب دیگر در داشتن تجربیات غنی روحانی است.
دلیل دیگر، اطمینان از نجات و زیستن با خدا در ابدیت است. خداوند نام آن شخص نجات یافته را در دفتر حیات ثبت نموده و او عضو خانواده الهی است. در حالی که اگر از پیروان ادیان دیگر بپرسید که مطمئن هستید که بعد از مرگ نزد خدا می روید؟ با شک و تردید پاسخ می دهند و معمولا جواب آن ها این است:"اگر مورد لطف و عنایت خدا قرار بگیرم، شاید من را بپذیرد". اما ایماندار مسیحی، اعتقاد راسخ دارد که وقتی این جهان را ترک کند، مسیح را مقابل خود می بیند.
آنچه مسلم است الهیات ادیان با یکدیگر متفاوت و متضاد می باشند. یک مسلمان هرگز به درگاه اهورامزدا دعا نمی کند و پیرو دین زرتشت اصول اعتقادات آئین هندو را نمی پذیرد. این در حالی است که همه ادیان و مکاتب، ادعا می کنند که بهترین گزینه هستند. پس چگونه می توان بهترین دین را انتخاب کرد؟
در ابتدا باید بدانیم نوع اعتقادات را شخص باید انتخاب کند. فرض کنید اگر فردی به جای تولد در خانواده زرتشتی، در خانواده بودایی متولد می گردید، بدون تردید او برای آئین بودا، تعصب و غیرت نشان می داد. دیدگاه او این بود که آئین بودا کامل ترین و بهترین راه و روش در جهان است. بنابراین، اگر چنین اظهار نظر کنیم که از آن جا که اجداد و والدین من این آئین و روش را داشتند، من هم باید پیرو آن باشم، این انتخابی بر مبنای گزینش نسل های قبل است و انتخابی فکورانه نیست.
اما در مورد مسیحیت چه باید گفت؟ در ابتدا باید خاطر نشان کرد که مسیحیت، مذهب نیست. به یاد بیاورید که آدم و حوا، دین نداشتند. ارتباط آن ها با خداوند کاملا مستقیم بود. آن ها با خالق خود دوست و صمیمی بودند. مسیح نیامد تا دین جدیدی را معرفی کند. او به جهان آمد تا انسان ها همان رابطه ایده ال والدین اولیه خود را با خدا داشته باشند.
ادیان دیگربه اصول اعتقادات و انجام مراسم مذهبی محدود هستند. در حالی که مسیحیت، "تجربه روحانی" را ارائه می دهد. تجربیاتی مانند آزادی از قلمرو گناه، تغییر و تحول عمیق در شخصیت و دریافت کمک الهی برای انجام دستورات خداوند. مثلا یک دزد، فاحشه، یا فرد غیر قابل تحمل به اشخاص مفید و مثبت تبدیل می شوند. وقتی درباره این "تجربه روحانی" با ادیان دیگر سخن می گوییم، آن را باور نمی کنند. دلیل اصلی آن، نبود تجربه مذکور در آن ادیان است. در ادیان دیگر شخص با تلاش و توانایی خود باید بکوشد تا رضایت خدا را جلب کند، در حالی که در مسیحیت، خداوند عامل اصلی نجات از گناه است. اوست که شخصیت منفی را به مثبت تبدیل می کند و توانایی انجام دستورات الهی را به شخص نجات یافته، عطا می فرماید. مثلا انتقام گرفتن بسیار آسان است، اما بخشیدن دشمنان نیاز به کمک خداوند دارد. قدرت مافوق طبیعی خداوند این امکان را به ایماندار می دهد تا دشمن خود را ببخشد و به او محبت کند.
وجود تجربیات روحانی، صحت کلام خدا را تایید می کند و در نتیجه، ایماندار مسیحی هرگز به ورطه شک و تردید نمی لغزد که آیا خدا وجود دارد؟ آیا کتاب مقدس حقیقت را بیان می کند؟ او با خدا دوست و صمیمی است و معجزات الهی را در زندگی اش مشاهده کرده است. او هم چنین ایمان دارد که مسیح، خداوند است. او هرگاه به نام عیسی مسیح خداوند دعا می کند، پاسخ خود را دریافت می کند و شاهد تغییر و تحول عمیق روحانی در زندگی اش می شود. اگر عیسی خداوند نبود، هرگز اتفاقی رخ نمی داد. بنابراین، تفاوت ایماندار مسیحی با پیروان مذاهب دیگر در داشتن تجربیات غنی روحانی است.
دلیل دیگر، اطمینان از نجات و زیستن با خدا در ابدیت است. خداوند نام آن شخص نجات یافته را در دفتر حیات ثبت نموده و او عضو خانواده الهی است. در حالی که اگر از پیروان ادیان دیگر بپرسید که مطمئن هستید که بعد از مرگ نزد خدا می روید؟ با شک و تردید پاسخ می دهند و معمولا جواب آن ها این است:"اگر مورد لطف و عنایت خدا قرار بگیرم، شاید من را بپذیرد". اما ایماندار مسیحی، اعتقاد راسخ دارد که وقتی این جهان را ترک کند، مسیح را مقابل خود می بیند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر