۱۳۹۲ تیر ۳۰, یکشنبه

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

این سئوال ناشی از تصوری است که درباره خدا داریم. اگر به خدا اعتقاد داشته باشید، معجزات دیگر غیر قابل باور نخواهد بود. خدا قادر مطلق است. وقتی چنین خدایی را باور نداشته باشید، تصور معجزات دشوار و غیر ممکن خواهد بود. اگر خدا قادرمطلق است، بنابراین قادر است معجزه کند: انسان گناهکار را به فرد مثبت و مفید مبدل کند و دشمن خود را به یک فرد وفادار تغییر دهد.
یونس وظیفه بشارت به قوم آشور را از خدا دریافت کرد. آشور، حکومتی شریر و بی رحمی بود. اما یونس موافق این ماموریت نبود. کتاب یونس ماجرای فرار این نبی را بازگو می کند و این که خدا چگونه راه را بر او بست و او را به نینوا (پایتخت امپراطوری آشور) فرستاد. کتاب یونس فقط ماجرای یک مرد و یک ماهی بزرگ نیست، بلکه بیانگر حکایت ژرف رحمت و فیض خدا است (فیض به معنی بخشش رایگان و بلاعوض خداوند به افرادی است که لیاقت آن را ندارند).
یونس می دانست که اگر مردم نینوا توبه کنند، خداوند آن ها را می بخشد و مورد برکت قرار خواهد داد. در ضمن، قدرت پیام خدا را می شناخت و می دانست که حتی از طریق موعظه ضعیف او، آن ها می توانند توبه کنند و از داوری خدا رهایی یابند. تصور یونس این بود که رحمت خدا فقط شامل قوم اسرائیل است.
بنابراین، یونس به جای اطاعت از خدا، از دست خدا گریخت، غافل از این که خدا بر اوضاع تسلط دارد. خدا دریا را طوفانی کرد، به طوری که کشتی حامل یونس که عازم غرب دریای مدیترانه بود، نزدیک بود غرق شود. کارکنان کشتی که افراد بت پرست بودند طبق رسم خود تصمیم گرفتند که قرعه بیندازند تا ببینند کدام یک از آن ها خدایان را به خشم آورده اند. قرعه به نام یونس افتاد. یونس واقعیت را به آن ها گفت. تلاطم دریا هر لحظه بیشتر می شد. ملوانان از یونس پرسیدند:"با تو چه کنیم تا طوفان آرام شود؟" یونس پاسخ داد:"مرا به دریا بیندازید و دریا دوباره آرام می شود."
ملوانان یونس را به دریا انداختند و طوفان قطع شد. آن گاه از خداوند اسرائیل ترسیدند و قربانی تقدیم نمودند و نذرها کردند. لطف خداوند شامل حال ملوانان بت پرست گردید.
طبق روایت کتاب یونس، وقتی یونس در دریا بود، خداوند "ماهی بزرگی" فرستاد و ماهی یونس را بلعید و یونس سه روز و سه شب در شکم ماهی ماند.
در دوران باستان که دانشمندان مانند امروز جانوران دریایی را تقسیم بندی نکرده بود، در نتیجه هر حیوان دریایی که دارای فلس و باله بود، ماهی نامیده می شد. واقعیت این است که نهنگ های زیادی در دریای مدیترانه زندگی می کنند و بعضی از آن ها مانند نهنگ اسپرم قادر است انسان را نیز ببلعد.
بنابراین، این ماهی بزرگ، نهنگ می باشد. از آن جا که نهنگ ها برای تنفس به سطح آب می آیند، برخی از کارشناسان حدس می زنند که شاید یونس کاملا بلعیده نشده و فقط پاهایش در ناحیه گلو نهنگ قرار گرفته بودند و نهنگ به دستور خداوند با دهان باز یا نیمه باز به مدت سه روز و سه شب بر روی دریا شناور بوده است. حرارت بدن نهنگ نیز مانع از کاهش دمای بدن یونس می گردید.
دعای شکرگزاری یونس باعث شد تا او زنده بماند و عاقبت خداوند به نهنگ امر فرمود تا یونس را از دهان خود به ساحل بیندازد. یونس عازم نینوا شد. مسیح کتاب یونس را به عنوان واقعه تاریخی تایید کرد (انجیل متی فصل دوازدهم آیات سی و نهم تا چهل و یکم).
در آن زمان، امپراطوری آشور تهدید جدی برای اسرائیل تلقی نمی شد. جنگ های داخلی و خارجی، شورش های اقوام تحت سلطه آشوری ها، قحطی و مشکلات اقتصادی، مردم شهر نینوا را به ستوه آورده بود. بنابراین، آن ها به پیغام خداوند واکنش مثبت نشان دادند و یک شهر بزرگ آماده توبه و بازگشت به سوی خدای حقیقی شد. این در حالی است که در اسرائیل، یهودیان تحت رهبری یربعام دوم به پیام های خدا توجهی نشان نمی دادند و پرستش بت ها را در دستور کار خود داشتند. 




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر