۱۳۹۵ شهریور ۸, دوشنبه

آیا طلاق در مسیحیت محدود به خیانت همسر است؟ ( متی فصل 19 آیه 9)

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
متاسفانه امروزه طلاق به امری شایع و معمول تبدیل شده. مثلا در دهه 1920 در آمریکا، میزان طلاق 14 درصد بود. این آمار در دهه 1970 به 50 درصد رسید. امروزه در ایالات متحده، بیش از 70 درصد از ازدواج ها به طلاق می انجامد.
هدف خدا از بنیاد ازدواج و خانواده، وفاداری متقابل بود و نه جدایی و طلاق. خدا ازدواج را امری دائمی تلقی می کند:" در آغاز خلقت خدا، مرد و زن را آفرید و دستور داد مرد (و زن ) از پدر و مادر خود جدا شود و برای همیشه به یکدیگر بپیوندند، و با او یکی شود. آن دو نفر دیگر دو تن نیستند، بلکه یک تن. هیچ انسانی حق ندارد آن دو را که خدا به هم پیوسته است، جدا کند" (متی فصل 19 آیات 1- 6). هم چنین به پیدایش فصل 2 آیات 21- 24 رجوع کنید.
طبق حکم شریعت یهود، طلاق هنگامی مجاز بود که زن و شوهر نتوانند با یکدیگر سازش داشته باشند (تثنیه فصل 24 آیه 1). این در حالی است که قانون اولیه در دوران آدم و حوا از طلاق سخنی به میان نمی آورد (پیدایش فصل 2 آیات 18- 25)، زیرا ازدواج اتحادی فیزیکی است و فقط دو علت دیگر فیزیکی دیگر می توانند آن اتحاد را باطل سازند: مرگ یا زنا. در شریعت یهود، مرد یا زن زناکار اعدام می گردید. بنابراین زنا علت طلاق نبود، زیرا زناکار سنگسار می شد (تثنیه فصل 22 آیه 22).
حکم شریعت برای طلاق چنین بود:" اگر مردی پس از ازدواج با زنی، به عللی از او راضی نباشد، طلاق نامه ای نوشته و به او داده و رهایش سازد" (تثنیه فصل 24 آیه 1). "طلاق نامه" سند رسمی بود که زن را از تهمت و بدرفتاری اطرافیان محافظت می کرد و به او اجازه می داد تا مجددا ازدواج کند.
در دوران مسیح، استنباط و تفسیر رهبران یهودی از این حکم آن بود که طلاق یعنی آنچه مورد پسند شوهر نباشد. اما مسیح به هنگام مباحثه با رهبران یهود روشن کرد که طلاق حکم شریعت نبود، بلکه به علت سختدلی انسان، طلاق مجاز گردید (متی فصل 19 آیه 8). سپس مسیح در ادامه فرمود که طلاق فقط در صورت زنا (خیانت همسر) مجاز است (آیه 9). به عبارت دیگر، عیسی حکم اعدام زناکار توسط کلیسا را صادر نکرد، بلکه طلاق را برابر با مرگ دانست. وقتی زن یا شوهری به علت خیانت همسرش، جدایی را برگزید، می تواند دوباره ازدواج نماید.
پولس مورد دیگری را به طلاق مسیحیان می افزاید:" اگر شوهر یا زن غیر مسیحی مایل باشد از همسر خود جدا شود، اشکالی ندارد. در این مورد، زن یا شوهر مسیحی نباید اصرار کند که همسرش با او بماند، زیرا خدا می خواهد که ما ایمانداران در آرامش و صفا زندگی کنیم" (اول قرنتیان فصل 7 آیه 15).
تجربه نشان داده ازدواج ایماندار مسیحی با همسر غیر مسیحی به بحث و مشاجرات اعتقاداتی منجر می شود. مثلا همسر غیر مسیحی مانع پرستش، مطالعه کتاب مقدس و حضور همسر مسیحی اش در کلیسا می شود. حتی در مواردی او را وادار می کند تا ایمانش را انکار نماید. وقتی ایماندار مسیحی درمی یابد که رابطه اش با خدا در خطر است، باید تصمیم بگیرد که به طور قانونی از همسر غیر مسیحی خود جدا شود. کلام خدا می فرماید:"دستور خدا را اطاعت کنیم و نه دستور انسان را" (اعمال رسولان فصل 5 آیه 29).
اما موارد دیگر نیز سبب شده تا برخی از مسیحیان طلاق را موجه بدانند. مثلا مرد یا زنی که نمی خواهد معاش خانواده اش را تامین کند. در نتیجه مشکل مالی محرومیت از نیازهای اساسی زندگی می شود (مانند کرایه منزل، غذا، تهیه پوشاک و لوازم التحریر برای فرزندان و هزینه مدرسه، عدم پرداخت قبوض آب، برق و تلفن...). کلام خدا می فرماید:"اگر کسی به احتیاجات خویشان و به خصوص اعضای خانواده خود بی توجه باشد، اجازه ندارد خود را مسیحی بنامد. چنین شخصی از یک کافر هم پست تر است" (اول تیموتاوس فصل 5 آیه 8).
موارد دیگر، خشونت و آزار و اذیت اعضای خانواده ناشی از اعتیاد و بیماری روانی همسر است.
به طور کلی، مقصود مسیح آن بود که در انتخاب همسر آنقدر دقت کن که فقط علت زنا به طلاق منجر شود.
خیانت زیان آورترین عمل در یک ارتباط است که نه تنها منجر به صدمات غیر قابل جبران به طرفین می شـود، بلـکه اعتماد و اطـمیـنان کسـی که مورد خیانت قرار گرفته شده را نیز نسبت به افراد دیـگر از بین خواهـد برد. دلایلی که زمینه ساز خیانت می شوند عبارتند از:
یک. عدم رغبت و علاقه به روابط جنسی
کتاب مقدس تعلیم می دهد که زن و شوهر باید روابط جنسی داشته باشند. عدم پیروی از این دستور الهی، نه فقط گناه قلمداد می شود بلکه زوج برای خود دردسر ایجاد خواهند کرد. کلام خدا می فرماید:"به سبب وسوسه های جنسی که در اطراف ما وجود دارد، بهتر است هر زن برای خود شوهری اختیار کند و هر مرد برای خود زنی بگیرد. زن و مرد باید وظایف زناشویی خود را نسبت به یکدیگر انجام دهند، تا مبادا شیطان شما را به علت عدم تسلط بر نفس، در وسوسه اندازد" (اول قرنتیان فصل 7 آیات 1- 5).
مقاومت در برابرامیال جنسی دشوار است، چون این گونه وسوسه ها به امیال طبیعی و عادی که خدا مقرر کرده است، مربوط می شوند. ما با توانایی بشری قادر به مقاومت در برابر این امیال نیستیم، چون تمایل جنسی بسیار قوی است. بنابراین، با همسر خود درباره تمایلات و نیازهای جنسی خود صحبت کنید. به خودتان نگویید که او همه چیز را درباره نیاز جنسی من می داند. خدا می خواهد زن و شوهر از یکدیگر لذت ببرند و برای برآورده شدن نیازهای جنسی به یکدیگر وابسته باشند. درباره روابط جنسی با همسر خود گفتگو کنید.
دو. اخلاق و رفتار غیر قابل تحمل همسر
رفتارهای زشـت، نــق زدنــهـای دائـمی، نزاع ها و مجادله های فراوان دسـتور العمـل مناسبی برای ایجاد سردرد است و در تصـور برخـی مـردان ( البته به غلط )، خـیـانت بهترین راه فرار از جهنم خانه بوده و بهتر از آسپرین به درمان سـردرد کمک می کنــد.
وقتی از همسرتان ناراضی باشید، بذر خیانت به او در قلب تان کاشته خواهد شد. بنابراین، قبل از جدی شدن مسئله، آن را حل کنید. صادقانه مشکل را با همسرتان درمیان بگذارید و به دنبال راه حل باشید. موضوع گفتگو این باید باشد که چه روش هایی به بهبود روابط و لذت از زندگی زناشویی کمک می کند. بدین ترتیب، از بروز فاجعه خیانت اجتناب خواهد شد.
سه. عدم جذابیت همسر
به این معنا که زن یا شوهر دیگر به سر و وضع خود نرسیده و جذابـیـتی نـدارد و مانـنـد گـذشته به جذب همسر خود نمی پردازد. در نتیجه زن یا مرد نیز دیـگر همـسرش را زیبـا نیـافته و زنـدگی با او هیجان و لذت گذشته را نخواهد داشت.
چهار. تغییرات شدید شخصیتی و رفتاری همسر
او دیگر مانند گذشته مهربان و با محبت نیست، زود عصبانـی می شـود، بـه هـر دلیل نزاع به راه می اندازد، کم تر صحبت می کند، بهانه جویی مـی کنـد، ایـراد می گیـرد، بـه ظاهرش اهمیت نمی دهد، به همسرش اهمیت نمی دهد، دیگر از حرف های عاشقانه اش خبری نیست و همه چیز به یکباره تغییر کرده است. شخص به این علت به روابط نامشروع کشیده می شود، زیرا احتیاج دارد که فردی به او عشق بورزد.
پنج. پول و وضعیت اقتصادی
متاسفانه برخی از زنان به دلیل این که شوهر آنها دارای وضعیت مالی خوبی نیست و به مـقدار کافی به آنها پول پرداخت نمی کند فقط و فقط بخاطر پـول ( و نه عشق ) و برآورده شدن نیازهای مادی خود سمت دیگری کشیده می شوند. این بسیار جلوه زشت و نا پسند دارد، چرا که با کمی همدلی و تلاش می توان به راحتی به خواسته ای معقول مادی زندگی دست یافت.
شش. ابراز علاقه بیشتر توسط دیگری
در محل کار یا ماموریت یا مکان های دیگر یکی از زوجین در غیاب همسرش با شخص دیگری آشنا شده و ارتباط دوستی و صمیمیت برقرار می کند. این کار به خیانت منجر می شود. کلام خدا درباره عدم وفاداری یکی از زوجین می گوید:"بیا از یکدیگر لذت ببریم و تا صبح از عشق سیر شویم. همسرم در خانه نیست و به سفر دوری رفته است" (امثال سلیمان فصل 7 آیات 18- 19). بکوشید تا همسرتان در اکثر مواقع همراه شما باشد، حتی در ماموریت های شغلی.
هفت. افکار ناپاک
مواظب افکار خود باشید. افکار انسان، مسیر زندگی شما را مشخص می کند. از مطالعه مطالب غیر اخلاقی و تصاویر مستهجن خودداری کنید. زیرا به خیال پردازی جنسی منجر خواهد شد. از رفتن به اماکن و معاشرت با کسانی که شما را به گناه وسوسه می کنند، اجتناب کنید. تنها به فکر زمان حال نباشید. لذت های امروز شاید به تباهی فردا بینجامد.

۱۳۹۵ شهریور ۷, یکشنبه

چرا لوقا گزارش داد که جهان زیر سلطه قیصر روم است؟

دفاعیات مسیحی


نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان مسیحیت می پرسند چرا لوقا گزارش داد در دورانی که کرنلیوس حاکم سوریه بود، جهان زیر سلطه قیصر روم بود در حالی که تاریخ باستان چنین ادعایی را تایید نمی کند؟ (لوقا فصل 2 آیه 1)
یک. لوقا هرگز گزارش نداد که جهان تحت امپراطوری قیصر روم اداره می شود. او نوشت:"اوگستوس، امپراطور روم، فرمان داد تا مردم در تمام سرزمین های تحت سلطه امپراطوری سرشماری کنند" (لوقا فصل 2 آیه 1). از میان چهار نویسنده اناجیل، لوقا تنها نویسنده ای است که وقایع مورد اشاره اش را به تاریخ جهان مرتبط می سازد.
دوم. در قرن بیستم با کشف گزارش مورخان، امپراطوری روم و هم چنین طومارهای باستانی در قرن اول میلادی، معلوم شد که کرنلیوس دو بار حاکم سوریه بوده است.
سوم. مورخان رومی تاریخ اتمام سرشماری را 7- 8 میلادی گزارش داده اند. باید درنظر داشت سرشماری در آن روزگار در فرایند طولانی و احتمالا ظرف چند سال انجام شده است. سرشماری در دنیای امروز توسط رسانه ها اطلاع رسانی شده و ابزاری مانند کامپیوتر و نرم افزارها به سرعت اطلاعات را جمع آوری می کنند.
سرشماری در روزگار باستان برای فراخواندن سربازان و جمع آوری مالیات بود. البته یهودیان مجبور به خدمت در ارتش نبودند. طبق قوانین روم، یهودیان مجبور بودند به شهر زادگاه اجدادی خود برای پرداخت مالیات بروند. یوسف به همراه مریم که حامله بود، حدود صد کیلومتر سفر کرد تا در بیت لحم مالیات بپردازد. خدا بر تاریخ مسلط است. فرمان اوگوستوس قیصر سبب شد تا عیسی در همان شهری متولد شود که صدها سال قبل میکاء نبی پیشگویی کرده بود (میکاء فصل 5 آیه 2).
چهارم. هنگام تولد عیسی، تاریخ بر اساس تاریخ رومی که مبنای آن پیدایش شهر روم بود، محاسبه می گردید. در سال 526 میلادی که مسیحیت مذهب رسمی در اروپا بود، راهبی با درخواست امپراطور ژوستینین، اقدام به تهیه تقویمی نمود که مبدا آن تولد مسیح بود. دو قرن بعد، در سال 753 کارشناسان متوجه شدند که راهب چهار سال در محاسباتش اشتباه کرده، در حالی که تاریخ دقیق 749 میلادی بود.

۱۳۹۵ شهریور ۵, جمعه

زیرا میخواهم شما آگاه باشید که مرا چه نوع اجتهاد است برای شما و اهل لاودکیه و آنانی که صورت مرا در جسم ندیدهاند، تا دلهای ایشان تسلی یابد و ایشان در محبت پیوند شده، به دولت یقین فهم تمام و به معرفت سر خدا برسند؛ یعنی سر مسیح که در وی تمامی خزاین حکمت و علم مخفی است. امااین را میگویم تا هیچکس شما را به سخنان دلاویز اغوا نکند، زیرا که هرچند در جسم غایبم لیکن در روح با شما بوده، شادی میکنم ونظم و استقامت ایمانتان را در مسیح نظاره میکنم. پس چنانکه مسیح عیسی خداوند راپذیرفتید، در وی رفتار نمایید، که در او ریشه کرده و بنا شده و در ایمان راسخ گشتهاید، بطوری که تعلیم یافتهاید و در آن شکرگزاری بسیارمی نمایید. باخبر باشید که کسی شما را نرباید به فلسفه و مکر باطل، برحسب تقلید مردم وبرحسب اصول دنیوی نه برحسب مسیح، که دروی از جهت جسم، تمامی پری الوهیت ساکن است. و شما در وی تکمیل شدهاید که سرتمامی ریاست و قدرت است. و در وی مختون شدهاید، به ختنه ناساخته بهدست یعنی بیرون کردن بدن جسمانی، بوسیله اختتان مسیح. و با وی در تعمید مدفون گشتید که در آن هم برخیزانیده شدید به ایمان بر عمل خدا که او را ازمردگان برخیزانید... آمین کولسیان ۲: ۶_۱۲

۱۳۹۵ شهریور ۱, دوشنبه

آیا فقط کشیش ها می توانند به آمرزش گناهان اقدام نمایند؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
کلیسای کاتولیک ادعا می کند که فقط کشیش ها می توانند به آمرزش گناهان مبادرت ورزند. آیا کتاب مقدس این تعلیم را تایید می کند؟
مسیح به شاگردانش این قدرت را داد تا گناهان را ببخشند. او فرمود:"هر گاه گناهان کسی را ببخشید، بخشیده می شود و هرگاه نبخشید، بخشیده نمی شود" (یوحنا فصل 20 آیه 23). اما واقعیت آن است که شاگردان از خود، قدرت بخشیدن گناهان را نداشتند، چون هیچ انسانی نمی تواند این کار را بکند. کتاب مقدس می فرماید:"هر شخص به مسیح ایمان بیاورد، گناهانش بخشیده خواهد شد" (اعمال رسولان فصل 10 آیه 43).
ایمانداران مسیحیان سفیر مسیح می باشند (دوم قرنتیان فصل 5 آیه 20). بنابراین می توانیم با هدایت روح القدس (روح خدا) به شخص بگوییم که گناهانش آمرزیده شده اند، زیرا مسیح بر روی صلیب برای گناهان ما فدیه شد.
قبل از آن، مسیح به شاگرادنش گفت:"روح القدس را بیابید" (آیه 22). قدرت و اقتداری که عیسی به شاگردانش داد، بر اساس رابطه نزدیک آن ها با او و روح القدس است. با این توصیف، خداوند گناهان هیچکس را به خاطر خواسته ما نمی بخشد. این بستگی به شنوندگان دارد که آیا آن ها عیسی مسیح را می پذیرند یا رد می کنند.
مسیح به شاگردانش دستور داد تا موعظه کنند و مردم را تعمید دهند (متی فصل 28 آیات 19- 20). این حکم فقط محدود به شاگردان نبود. هر شخص به مسیح ایمان بیاورد، شاگرد او محسوب می شود. هر ایماندار یک "شاهد" قلمداد می شود (متی فصل 28 آیات 18- 20 و هم چنین دوم قرنتیان فصل 4 آیه 1).
قدرت روح القدس به "همه مومنان مسیحی" داده شده تا از آن برای پیشبرد ملکوت خدا حداکثر استفاده را ببرند. مسیح فرمود:"وقتی روح القدس بر شما نازل شود، قدرت خواهید یافت تا در همه جا حتی دورترین نقاط دنیا درباره من شهادت دهید" (اعمال رسولان فصل 1 آیه 8).
بنابراین "همه ایمانداران مسیحی" از این اقتدار برخوردارند تا به مردم بگویند که گناه تان توسط مسیح آمرزیده شد (لوقا فصل 24 آیه 47). مسیح کار ناتمام بشارت جهانی را به پیروان خود تا به امروز و آینده سپرد.
"بشارت" قلب مسیحیت و قلب کلیسا است. رسولان از روح القدس سرشار شدند و به نحو موثری شروع به فعالیت کردند. در نتیجه الگویی برای نسل های بعد به یادگار گذاشتند. سرمشقی که کلیسا (یعنی جماعت ایمانداران مسیحی) باید همیشه از آن پیروی کند.



۱۳۹۵ مرداد ۳۰, شنبه

اولین نشانه ای که ثابت می کند در دوران آخر جهان به سر می بریم، چیست؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
کتاب مقدس چندین نشانه را برای دوران آخر جهان، ارائه می دهد. به اعتقاد کارشناسان، اولین نشانه مربوط به تشکیل کشور اسرائیل است که در اواسط قرن گذشته رخ داد. یهودیان از اقصی نقاط دنیا به سرزمین فلسطین مهاجرت کردند. خداوند خطاب به یهودیان گفت:"پسران و دخترانم را از گوشه و کنار جهان بر خواهم گردانید. از مشرق و مغرب، از شمال و جنوب جمع خواهم کرد" (اشعیاء فصل 43 آیات 5- 6).
خداوند به ارمیاء نبی گفت:"زمانی فرا خواهد رسید که بر قوم خود اسرائیل نظر لطف خواهم کرد و آنان را به سرزمینی که به پدران شان خواهم داد تا دوباره مالک آن شوند و در آن زندگی کنند" (ارمیاء فصل 30 آیه 3).
"از میان سرزمین ها و قوم ها آنان را جمع می کنم و به سرزمین خودشان اسرائیل باز می آورم" (حزقیال فصل 34 آیه 13).
کشور اسرائیل باید تاسیس می گردید تا پیشگویی های دیگر تحقق یابند:
دجال هفت سال با اسرائیل عهد می بندد (دانیال فصل 9 آیه 27)
دجال به اسرائیل حمله می کند (دانیال فصل 11 آیات 40- 41، متی فصل 24 آیات 15- 20)
تهاجم روسیه و متحدانش به اسرائیل (حزقیال فصل های 38- 39)
اورشلیم مورد تاخت و تاز همه کشورها قرار می گیرد (زکریا فصل 14 آیات 1- 2)
امروزه در رسانه های جهان، هر روز نام اسرائیل ذکر می شود. مردم جهان کنجکاو هستند تا بدانند سرنوشت نبرد اعراب و اسرائیل تا چه مدت دوام می آورد و کدامیک از طرفین، پیروز این نبرد هستند! آیا رویارویی نظامی میان ایران و اسرائیل رخ خواهد داد؟
مطابق پیشگویی های کتاب مقدس، اسرائیل در تمام وقایع دوران آخر، حضور پر رنگ دارد و کانون توجه است.




۱۳۹۵ مرداد ۲۹, جمعه

آیا در سلطنت هزارساله مسیح، همه مردم جهان مسیحی خواهند شد؟

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
بعد از ظهور مسیح و سقوط حکومت دجال، آیا همه مردم جهان مسیحی خواهند شد؟ پاسخ به این سوال منفی است.
یک. از آن جا که مردم جهان شاهد معجزات نبی کاذب بودند، عده ای تصور می کنند که یک قدرت مافوق طبیعی دیگر ظهور کرده است. به گمان آنان، مسیح نیز دیکتاتور است و بعد از مدتی، جنگ ویرانگر دیگری را شروع خواهد کرد.
دو. بعضی تصور می کنند که دجال و مسیح در واقع موجودات سیارات دوردست هستند که برای حکومت بر سیاره زمین، با یکدیگر نبرد می کنند.
سه. اگر خدا همین امروز دست به اصلاحات مفید بزند و عدل و انصاف در دنیا حاکم شود، از آن جا که درون انسان ها به علت سوء استفاده از اراده آزاد و نافرمانی از خدا، شریر و منفی شده است، ساعاتی بعد از برقراری عدالت و انصاف، اشخاصی مرتکب جرم و جنایت می شوند و دوباره اوضاع بی ثبات می شود. ابتدا باید درون انسان تغییر یابد. تغییر وضع ظاهر، کمکی به حل مسئله نمی کند.
چهار. در اوایل حکومت مسیح، عده زیادی تحت تاثیر وقایع و عملکرد مسیح، به او ایمان می آورند. اما با گذشت زمان، خواهان آزادی های غیراخلاقی (روابط نامشروع، پورنوگرافی، همجنس گرایی خودخواسته...) هستند. آنچه مسلم است مسیح هرگز حکم نکرد که اگر کسی مسیحیت را ترک کرد، او را به قتل برسانند. بنابراین او به آزادی اراده انسان احترام می گذارد.
اگر مسیح بخواهد در اراده آزاد انسان دخالت کند، مخالفان وجود خدا اعتراض خواهند کرد که چرا خدا در امور روزمره مداخله می کند. اگر عیسی شخص متخلف را به هنگام ارتکاب جرم مجازات کند، مخالفان باز هم اعتراض می کنند که چرا خدا به او فرصت نداد.
شاید به مرور زمان، اصلاح می شد. علی رغم استفاده منتقدان از آزادی بیان و مزایای اجتماعی دوران حکومت مسیح، هم چنان به مخالفت ادامه می دهند. امروزه نیز بسیاری مخالفان مسیحیت به کشورهای مسیحی مهاجرت می کنند و با بهره گیری از آزادی بیان، در رسانه ها و شبکه های اجتماعی ( نظیر فیس بوک) بر علیه مسیحیت تبلیغ می کنند.
پنج. به طور کلی، نگرش در دنیا بر دو بخش تقسیم خواهد شد: پیروان مسیح و پیروان شیطان.
شش. به نظر می رسد که در طول زمان، تعداد پیروان مسیح کاهش می یابد. گروهی خواستار آزادی های غیراخلاقی هستند و گروه دیگر تصور می کنند که شخصی بهتر از مسیح ظهور خواهد کرد.
مسیح فرمود:"جاده ای که به طرف جهنم می رود، خیلی پهن است و دروازه اش بسیار بزرگ. عده زیادی در این مسیر گام برمی دارند. اما دری که به زندگی جاودان باز می شود، کوچک است و راهش باریک و تنها عده کمی می توانند به آن راه یابند" (متی فصل 7 آیات 13- 14).
به عبارت دیگر، مقصود مسیح آن است که تعداد پیروان واقعی او کم هستند. او در جای دیگر می فرماید:"گمان نکنید هر که خود را مومن نشان دهد، به بهشت خواهد رفت. حتی عده ای مرا خداوند خطاب می کنند، اما به حضور خداوند راه نمی یابند. فقط آنانی می توانند به حضور خدا برسند که اراده پدر آسمانی مرا به جا آورند" (متی فصل 7 آیه 21).
هفت. طبق پیشگویی کتاب مکاشفه (آخرین بخش عهد جدید)، در اواخر حکومت هزار ساله مسیح، شیطان برای آخرین بار اجازه می یابد تا بسیاری از مردم جهان را فریب داده و جنگی را بر علیه حکومت مسیح تدارک می بیند (مکاشفه فصل 20).
شیطان همراه باپیروانش، جماعت ایمانداران مسیحی را محاصره می کنند. اما آتش از آسمان می بارد و همگی نابود می شوند.
بعد از این واقعه، در مکاشفه فصل 21 آیه 1 می خوانیم:"زمین جدیدی دیدم". واژه یونانی که برای کلمه "جدید" به کار برده شده "کاینوس" است که به معنی "بازسازی و احیاء" می باشد. بنابراین کاربرد واژه "کاینوس" در این آیه به آن معنا است که خداوند سیاره زمین را از بین نمی برد، بلکه آن را بازسازی می نماید.
در دوران نوح، طوفان عظیم و ویرانگر سیاره زمین را از بین نبرد، بلکه فقط بخشی از زمین را که انسان های شریر زندگی می کردند، در بر گرفت. وقتی نوح و اعضای خانواده اش به همراه حیوانات از کشتی خارج شدند، شکل و ظاهر کره زمین تغییر نکرده بود.
پولس نیز واژه "کاینوس" را در دوم قرنتیان فصل 5 آیه 17 به کار می برد:"در مسیح، خلقت تازه ای (احیاء و بازسازی) است."
نقشه خدا نابودی بشر و زمین نیست، بلکه خلقتی جدید است:"ما با امید و اشتیاق در انتظار آسمان ها و زمین جدید می باشیم که در آن ها فقط عدالت و راستی حکمفرما خواهد بود، زیرا این وعده خداست" (دوم پطرس فصل 3 آیه 13). در این زمین جدید، از مرگ، بیماری، غصه، رنج و درد خبری نخواهد بود (مکاشفه فصل 21 آیه 4). طبق اظهار نظر کارشناسان، زمین جدید، از لحاظ ظاهر شبیه زمین کنونی است، اما زیباتر و باشکوه تر.
وقتی زمین به طور موقت در آتش می سوزد، مانند خانه ای است که به علت آتش سوزی گرفته و کاملا ویران شده. اما کمی بعد، همان خانه توسط مهندسان و کارگران بازسازی شده و آماده سکونت می شود. زمین برای سکونت ابدی ایمانداران با کیفیت عالی و زیبایی بی نظیر توسط خدا نوسازی خواهد شد. زمین جدید با هدف و نقشه جدید خدا احیا خواهد شد و تاریخ جدید شکل خواهد گرفت و فصل جدیدی در زندگی ما آغاز می شود.

۱۳۹۵ مرداد ۲۸, پنجشنبه

آیا مسیح رهبران مذهبی ریاکار یهود را خدایان لقب داد؟ (یوحنا فصل 10 آیات 34- 36)

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مسیح ادعای خدایی کرد. رهبران مذهبی یهود سنگ ها برداشتند تا او را بکشند. به عیسی گفتند: "کفر می گویی. تو یک انسانی، ولی ادعای خدایی می کنی." مسیح پاسخ داد:"مگر در تورات نوشته نشده که شما خدایان هستید؟" (یوحنا فصل 10 آیات 34- 36).
آیا انسان ها واقعا خدایان هستند؟ مقصود شریعت و مسیح از "شما خدایان هستید" چیست؟ آیا مسیح رهبران مذهبی ریاکار یهود را خدایان لقب داد؟
یک. خدا واحد است
کتاب مقدس واضح و صریح تعلیم می دهد که تنها یک خدای واقعی، زنده و حقیقی وجود دارد. هیچ خدایی غیر از خدای واحد وجود ندارد. در طول تاریخ، انسان ها به خدای واحد اعتقاد نداشتند و خدایان دروغین بی شماری را ابداع کرده اند. در تثنیه فصل 6 آیه 4 می خوانیم:"ای اسرائیل بشنو، یهوه خدای ما، یهوه واحد است." ایمان یهودیان بر اساس تعلیم عهد عتیق استوار بود. آنان ایمان داشتند که "یهوه خدا است و غیر از او دیگری نیست" (تثنیه فصل 4 آیه 35).
سلیمان پادشاه به هنگام تقدیس معبد، چنین دعا کرد:"همه قوم ها بدانند که یهوه خداست و غیر از او خدای دیگری وجود ندارد" (اول پادشاهان فصل 8 آیه 60). هر یهودی می بایست به دنیای غافل شهادت می داد که هیچ خدایی جز یهوه نیست. خداوند به اشعیاء نبی گفت:"من ابتدا و انتها هستم و غیر از من خدایی نیست" (اشعیاء فصل 44 آیه 6).
رسالت قوم اسرائیل آن بود که این خدای حقیقی را به مردم بت پرست معرفی نمایند:"من خداوند هستم و غیر از من خدایی نیست. مردم سراسر جهان بدانند که غیر از من خدایی دیگر وجود ندارد و تنها من خداوند هستم" (اشعیا فصل 45 آیات 5- 6).
تعلیم مسیح و رسولان: خدا واحد است
مسیح نیز به صراحت تعلیم داد که "فقط یک خدا وجود دارد و غیر از او خدایی نیست" (مرقس فصل 12 آیه 29). رسولان مسیح نیز همین نکته را تعلیم می دادند. پولس چنین نوشت:"همه می دانیم که بت خدا نیست، زیرا فقط یک خدا هست و بس" (اول قرنتیان فصل 8 آیه 4). یعقوب به این نکته اشاره کرد:"حتی فرشتگان سقوط کرده نیز ایمان دارند که خدا یکی است" (یعقوب فصل 2 آیه 19).
دوم. رهبران یهود اتهام کفرگویی را علیه عیسی مطرح کردند. پاسخ عیسی در واقع نقل قولی از عهدعتیق بود: "من شما را خدایان خواندم و لقب فرزندان خدای متعال را به شما دادم" (مزمور 82 آیه 6).
موضوع مزمور 82 "داور منصف" است. این مزمور، داوران و قضات اسرائیل را خدایان و فرزندان خدای متعال می نامد. آن ها خدایان نامیده شدند، زیرا "نمایندگان خدا" در امر داوری و قضاوت بودند. با این توصیف، انسان هرگز به خدا تبدیل نخواهد شد.
هر گاه در کتاب مقدس با شخصیتی برخورد می کنیم که سرمست از باده غرور شده است، می دانیم به آخر خط رسیده است.
شخصی که کامل است، نیاز به خدا ندارد. شخصی که مغرور می شود، در جبهه مخالف خدا زندگی می کند. وقتی که غرور وارد می شود، کم کم حس وابستگی و نیاز به خدا از بین می رود، زیرا اساس غرور، خودکامگی و خود محوری است.
سوم. عیسی به هنگام بحث با رهبران مذهبی یهود، از مزمور 82 آیه 6 استفاده کرد تا الوهیتش را به آنان ثابت کند. استدلال مسیح چنین بود: اگر خدا انسان های ناچیز را خدایان می خواند، چرا کفر است اگر او که پسر خداست، اعلام برابری با خدا کند؟
به عبارت دیگر، عیسی به آن ها گفت که اگر علم الهیات عهد عتیق یهودیان وفادار به خدای حقیقی را خدایان و پسران خدا می نامد، پس چقدر بیشتر او لیاقت بهترین عنوان را داشت. مقصود مسیح آن نبود که رهبران ریاکار یهود، خدایان هستند، بلکه از نگرش و استدلال الهیات عهد عتیق استفاده کرد.
چهارم. یهودیان عادت داشتند که عنوان "پدر" را به جای کلمه "خدا" به کار ببرند. آنان بر این باور بودند که رابطه فرزندی با خدا دارند و خدا پدر آن ها است:
"آیا خداوند، پدر و مالک تو نیست؟" (تثنیه فصل 32 آیه 6)
"تو پدر من هستی، خدای من و صخره نجات من" (مزمور 89 آیه 26)
"ای خداوند، تو پدر ما هستی. ما گل هستیم و تو کوزه گر. همه ما ساخته دست تو هستیم" (اشعیاء فصل 64 آیه 8)
همان طور که اشاره شد، یهودیان عادت داشتند که عنوان "پدر" را به جای کلمه "خدا" به کار ببرند. آنان بر این باور بودند که تنها خودشان رابطه فرزندی با خدا دارند و او تنها پدر یهودیان است. عهد جدید، این نگرش غلط را اصلاح کرد. همه یهودیان فرزند خدا نیستند. فرزند خدا بودن امتیاز و افتخاری است که منحصر به کسانی است که توبه می کنند و به مسیح ایمان می آورند. بنابراین، فقط این افراد می توانند خدا را "پدر" بنامند.
مسیح فقط خطاب به شاگردانش گفت:"پدر شما که در آسمان است" (متی فصل 5 آیه 45). مسیح فقط برای شاگردانش از خدا به عنوان "پدرشما" یا "پدر آسمانی شما" سخن گفت (متی فصل 6 آیه 6، 8، 14).
پنجم. یکی از نکاتی که نجات ما را از قلمرو گناه تشریح می کند، واژه "فرزندخواندگی" است، که به معنای فرزند خدا شدن است. فرزند خدا شدن توسط کار مسیح و وارد شدن روح القدس به زندگی مان تحقق می بخشد (رومیان فصل 8 آیات 14- 17، غلاطیان فصل 4 آیات 5- 7).
به عبارت دیگر، نجات بر حقیقتی بیش از رهایی از گناه دلالت دارد. نجات بیان می کند که شخص نجات یافته، به مقام فرزندخواندگی می رسد. روح القدس کمک می کند تا شخص نجات یافته، خدا را "پدر" بنامد (رومیان فصل 8 آیه 15). هم چنین روح القدس شهادت می دهد که شخص نجات یافته، فرزند خداست (رومیان فصل 8 آیه 16).
بنابراین، عبارت "ما فرزندان خدا هستیم" (رومیان فصل 8 آیه 16) فقط در وصف کسانی نوشته شد که از طریق ایمان به خداوند عیسی مسیح، رابطه ای درست و شایسته با خدا دارند. یوحنا چنین نوشت:"ببینید خدا چه محبتی به ما ارزانی داشته است تا فرزندان خدا خوانده شویم" (اول یوحنا فصل 3 آیه 1).




۱۳۹۵ مرداد ۲۷, چهارشنبه

تا زمانی که موسی به حضور خداوند نزدیک نشده بود، هیچ اتفاقی بین او و خدا نیفتاده بود. وقتی خداوند دید که موسی مسیر از پیش تعیین شده ی چوپانی خود را جهت نزدیک شدن به او ترک کرد، وی را صدا زده و اقدام به آشکار نمودن خود از طریق کلامش نمود. اگر موسی با بی دقتی، آن بوته ی سوزان را شایسته ی توجه و اعتنا نمی دید، شاید خدا بدون گفتن سخنی از او دور میشد. عهد جدید به ما تذکر میدهد: "به خدا نزدیک شوید که او نیز به شما نزدیک خواهد شد." (یعقوب 4: 8)

گل بگیم و گل بشنویم

آیا میدونستید یکی از دلایلی که عیسی مسیح گفت برای دشمنان خود دعا کنید این بود که ما را از کینه و نفرت آزاد کند؟ برای اینکه عیسی مسیح میدونست که ما نمی تونیم نسبت به اونهایی که براشون دعا می کنیم کینه و نفرت داشته باشیم. دعا کردن برای کسانی که به ما آزار و اذیت رسانده اند، قلب ما را به شباهت مسیح در می آورد، تا ما بتوانیم اشخاصی را که دوست داشتنی نیستند، دوست داشته باشیم و اشخاصی را که قابل بخشش نیستند را ببخشیم. دعا کردن برای دشمنانمان شاید اونها را عوض کند، شاید هم نه، ولی ما را حتما عوض می کند. «شنیده‌اید که گفته شده، ”همسایه‌ات را محبت نما و با دشمنت دشمنی کن.“ امّا من به شما می‌گویم دشمنان خود را محبت نمایید و برای آنان که به شما آزار می‌رسانند، دعای خیر کنید، تا پدر خود را که در آسمان است، فرزندان باشید. زیرا او آفتاب خود را بر بدان و نیکان می‌تاباند و باران خود را بر پارسایان و بدکاران می‌باراند...(مَتّی 5: 43_45)

۱۳۹۵ مرداد ۲۵, دوشنبه

آیا شیطان دعاهای ما را می شنود؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
بعضی از ایمانداران مسیحی معتقدند که شیطان دعاهای ما را می شنود. این عده پیشنهاد می کنند در سکوت دعا کنید، تا شیطان از درخواست های ما به خدا آگاه نشود، زیرا ممکن است مانع اجابت دعا شود! آیا باید به توصیه این افراد توجه کنیم؟ نگرش کتاب مقدس چیست؟
واقعیت آن است که خدا آنقدر نیرومند است که شیطان هرگز قادر نیست خدا را شکست دهد، چه رسد به اقدام او برای جلوگیری از اجابت دعا! برای شناخت شیطان باید به نکات ذیل توجه کنیم:
یک. شیطان مانند خدا ازلی نیست، بلکه در مقطعی از زمان زندگی را آغاز کرد.
دوم. خدا در همه جا حضور دارد و از افکار موجوداتی را که خلق کرده، کاملا آگاهی دارد.
سوم. خدا آینده را می بیند.
چهارم. از گفتگوی خدا با شیطان درمی یابیم که خدا کنترل امور را در اختیار دارد و شیطان بدون اجازه خدا هیچ کاری نمی تواند انجام دهد (ایوب فصل 1 آیه 12).
کتاب مقدس هرگز حکم نکرده که با صدای بلند دعا نکنید، زیرا شیطان خواهد شنید. مسیح، انبیاء عهدعتیق و حتی ایمانداران کلیسای اولیه همواره با صدای بلند دعا می کردند.
بنابراین توجه ما باید به این نکته معطوف شود که آیا دعایم ناشی از صداقت است یا خودخواهی و انگیزه های غلط؟
آیا دعایم برای گسترش ملکوت خداست یا کسب محبوبیت و شهرت من؟ آیا بی ایمانی و گناهان من مانع رشد روحانی است؟ آیا درخواست من مطابق اراده خداوند است؟
به یاد داشته باشید: قبل از آن که کسی بتواند شما را لعنت و نفرین کند، خداوند شما را به عنوان ایماندار مسیحی برکت داده است. این برکت الهی همواره بر لعنت دشمن در زندگی تان غلبه کرده و آن را محو و نابود می سازد.

۱۳۹۵ مرداد ۲۴, یکشنبه

زکریا و مریم با شنیدن پیغام فرشته، دچار شک و تردید شدند. چرا زکریا تنبیه شد؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
پاسخ کاتولیک ها به این سوال بسیار ساده است: در مقایسه با زکریا، مریم مقدس و بی گناه بود. بنابراین تنبیه نشد!
پروتستان ها برای مریم بسیار احترام قائل هستند. اما وقتی کتاب مقدس را مطالعه می کنیم، درمی یابیم که مریم شهادت داد که خدا او را نجات داده است. او گفت:"خداوند را با تمام وجود ستایش می کنم و روح من به سبب نجات دهنده ام خدا، شاد و مسرور می گردد" (لوقا فصل 1 آیات 46- 47). مریم انسان بود و نه خدا. او برای دستیابی به پاکی، به عملکرد نجاتبخش خدا نیاز داشت.
کتاب مقدس می فرماید:"وقتی آدم گناه کرد، گناه او تمام نسل بشر را آلوده ساخت" (رومیان فصل 5 آیه 12). گناهانی که مرتکب می شویم نشان می دهد که چه تنگاتنگ با آدم و طبیعت او همسان هستیم. سرشت همه ما یکی است. همه ما مستعد نافرمانی هستیم:"همه گناه کرده اند و هیچکس به آن کمال مطلوب و پر جلالی که خدا انتظار دارد، نرسیده است" (رومیان فصل 3 آیه 23). از آن جا که گناهکار هستیم، به بخشش خدا نیاز داریم.
مسیح و رسولان هرگز تعلیم ندادند که مریم را تکریم کنیم و او را واسطه خدا و انسان قرار دهیم.
"بیایید به حضور تخت پر فیض خدا برویم تا او رحمت خود را شامل حال ما سازد و به لطف خود، ما را به هنگام نیاز یاری فرماید" (عبرانیان فصل 4 آیه 16).
"مسیح قادر است همه آنانی را که توسط او به حضور خدا می آیند، به طور کامل نجات بخشد. او پیوسته ر حضور خدا برای ما وساطت می کند" (عبرانیان فصل 7 آیه 25).
وقتی انجیل لوقا را با دقت بخوانیم، متوجه می شویم که مریم و زکریا، در واکنش به پیام فرشته (تولد مسیح و یحیی تعمید دهنده) دچار شک و تردید شدند:
زکریا به فرشته گفت:"این غیرممکن است، چون من پیر شده ام و همسرم نیز سالخورده است" (فصل 1 آیه 18).
مریم از فرشته پرسید:"چگونه چنین چیزی امکان دارد؟ تاکنون با هیچ مردی رابطه نداشته ام!" (فصل 1 آیه 34)
ابتدا موقعیت مریم و زکریا را ارزیابی کنیم:
زکریا متاهل بود اما مریم باکره و مجرد.
زکریا کاهن بود، در حالی که مریم یک دختر جوان و ساده روستایی. زکریا با شریعت و الهیات یهود در سطح استادان عصر خویش آگاهی و شناخت داشت.
با توجه به جامعه بسته و سنتی یهود در قرن اول میلادی، پیام فرشته برای مریم مسرت بخش نبود. مطابق شریعت یهود، دختری که نامزد بود و فرزندی از طریق رابطه نامشروع می یافت، می بایست سنگسار می گردید (تثنیه فصل 22 آیات 23- 24). زمانی که مردم متوجه شدند الیزابت، همسر پیر و سالخورده زکریا پس از ده ها سال، شفا یافته و حامله است، شادمان شدند، اما مریم می بایست شرمی را که از معجزه الهی، دامنگیرش شده بود، پنهان می کرد.
بدون تردید، شرایط سختی را مریم و سپس یوسف نامزد او، متحمل شدند. مسیح در سخت ترین روش می خواست متولد شود. در آن روزگار، با پسربچه هایی که اصل و نسب مشکوک داشتند، به مهربانی رفتار نمی شد.
سی اس لوئیس نویسنده انگلیسی و الهیدان معروف مسیحی درباره تولد مسیح چنین اظهارنظر کرد:"راهی را که خدا در پیش گرفت، لحظه به لحظه باریک و باریک تر می شد تا آن که به نقطه کوچک، به کوچکی سر سوزن رسید." خدا برای آن که به جهان بیاید، خفت آورترین شرایط را برگزید.
یحیی تعمید دهنده در حالی متولد شد که قابله ها به مادرش کمک می کردند، اما عیسی در طویله و بدون کمک قابله ها به دنیا آمد. روستائیان مطابق رسم و رسوم یهودیان، به خاطر تولد یحیی ساز و دهل می زدنند و می خواندند، در حالی که وقتی مسیح متولد شد از ساز و دهل و شادی اهالی روستا خبری نبود.
سوال زکریا از فرشته در مقایسه با سوال مریم متفاوت بود. فرشته شرح نسبتا مفصلی از تولد و رسالت یحیی داد. ولی واکنش زکریا به عنوان کاهن و ایماندار یهودی، بسیار عجیب بود:"این غیرممکن است." او به جای توکل به خدا، به منطق بشری متوسل شد. سوال مریم چنین بود:"چگونه چنین چیزی امکان دارد؟" مریم به پیغام فرشته شک نکرد، اما می خواست بداند بدون رابطه جنسی با یوسف (نامزد او)، چگونه ممکن است باردار شود: "تاکنون با هیچ مردی رابطه نداشته ام!"
درواقع مریم با پرسش خود، زمینه را برای درک معجزه الهی مساعد نمود، در حالی که زکریا وقوع معجزه را رد کرد. بدین ترتیب، درمی یابیم که که از مدت ها قبل از پیام فرشته، رشد ایمان مریم بیش از زکریا بوده است. مریم به فرشته گفت:"کنیز خداوندم. آنچه درباره من گفتی، بشود" (لوقا فصل 1 آیه 38).
اعلان خبر تولد کودک در کتاب مقدس با عکس العمل های مختلفی همراه بوده است. سارا (همسر ابراهیم) خندید (پیدایش فصل 18 آیات 9- 15). مانوح (پدر سامسون) ترسید (داوران فصل 13 آیه 22). زکریا شک کرد (لوقا فصل 1 آیه 18). بر خلاف این افراد، مریم پذیرفت و اطاعت کرد. او سخن فرشته را باور کرد و با وجود شرایط غیرممکن انسانی و حتی خطراتی مانند سنگسار شدن را پذیرفت که طفل را به دنیا آورد. او مشتاقانه پیغام خدا را پذیرفت.
زکریا به جای اعتراف ایمان، هم چنان به شک و تردید ادامه داد (و شاید در باطن خود خندید)، تا تنبیه شد. او می توانست بگوید:"متشکرم از پیغامی که شنیدم. از این لحظه به بعد، من و همسرم منتظر وقوع معجزه هستیم." اما به جای آن گفت:"این غیرممکن است، چون من پیر شده ام و همسرم نیز سالخورده است!"
از سوی دیگر، زکریا هیچ واکنشی در مقابل وعده آمدن نجات دهنده نشان نداد. در نتیجه، خدا زکریا را تا زمان تولد یحیی، از سخن گفتن باز داشت. زکریا به عنوان کاهن، در باور داشتن وعده خدا مشکل داشت!
وقتی دچار وسوسه می شویم که وعده های خدا را غیرممکن می پنداریم، باید سعی کنیم از دید خدا، به موقعیت مورد نظر بنگریم. به یاد داشته باشید: محدودیت های بشری، خدا را محدود نمی کند. در واقع خدا مشتاق است بعد از پاره شدن طناب و رسیدن به بن بست، معجزه کند. به عبارت دیگر، هنگامی که با مشکلات بزرگ و حتی غیر قابل حل روبرو می شوید، در واقع خدا می خواهد به شما بگوید که به من اتکاء کنید تا معجزه رخ دهد.
اگر زکریا به جای شک و تردید، باور می کرد می توانست با شادی خبر مهمی را که از فرشته شنیده بود با مردم و جماعت حاضر در معبد درمیان بگذارد. وقتی به وعده خدا شک می کنیم، مانع تحقق معجزه الهی در زندگی مان می شویم و یا وقوع آن را به تاخیر می اندازیم.

۱۳۹۵ مرداد ۲۰, چهارشنبه

پیشگویی کتاب مقدس درباره سلطنت هزارساله مسیح بر روی زمین

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

نخست باید اطمینان حاصل کنیم که آیا کتاب مقدس بازگشت دوباره مسیح را تایید کرده است. 1845 بار در کتاب مقدس به بازگشت مسیح در آینده اشاره کرده است که 318 مرتبه آن در عهد جدید است.
اولین نبی که درباره بازگشت مسیح پیشگویی کرد، "خنوخ" نام داشت که از نوادگان آدم بود. او چنین گفت:"بنگرید خداوند با هزاران هزار از مقدسین خود می آید" (یهودا آیه 14)
آخرین پیشگویی توسط یوحنا رسول ارائه گردید:"کسی که این چیزها را گفته است، می فرماید:"بله، من به زودی می آیم" (مکاشفه فصل 22 آیه 20).
اما مسیح نیز بارها درباره بازگشت دوباره خود پیشگویی کرد. برای مثال:"مانند دزد خواهم آمد و تو غافلگیر خواهی شد" (مکاشفه فصل 3 آیه 3).
"یک روز مرا خواهید دید که بر ابرهای آسمان به زمین برمی گردم" (متی فصل 26 آیه 64)
فرشتگان نیز شهادت دادند که مسیح دوباره بازمی گردد:"عیسی به آسمان رفت و همان گونه که رفت، یک روز نیز بازخواهد گشت" (اعمال رسولان فصل 1 آیه 11).
مسیح از روی کوه زیتون به آسمان صعود کرد و دوباره در کوه زیتون ظهور خواهد کرد (زکریا فصل 14 آیه 4). کوه زیتون در مشرف به شهر اورشلیم واقع شده است.
عیسی بر روی کوه زیتون درباره زمان های آخر با شاگردان سخن گفت (متی فصل 24). همان طور که ذکر شد روی همین کوه فرشته ها وعده دادند که عیسی باز خواهد گشت.
طبق پیشگویی کتاب مقدس، روسیه و متحدانش به اسرائیل حمله می کنند و شهر اورشلیم به اشغال خود در می آورند، عده کثیری از یهودیان به قتل می رسند. به زنان تجاوز شده و شهر مورد غارت و چپاول قرار می گیرد (زکریا فصل 14 آیات 1- 2، حزقیال فصل 38- 39). در این زمان، ناگهان مسیح ظهور می کند و مانع پیشروی بیشتر متجاوزان شده و آنان را شکست می دهد (مکاشفه فصل 19 آیات 19- 21). سپس به مدت هزار سال حکومت زمینی خود را آغاز می کند.
حضور ناگهانی مسیح در بحبوحه جنگ ویرانگر، باعث احیای ایمان قوم اسرائیل می شود. پولس چنین پیشگویی کرد:"می خواهم از یک راز الهی باخبر باشید. درست است که بعضی از یهودیان در حال حاضر بر ضد انجیل عمل می کنند، اما این حالت فقط تا زمانی ادامه خواهد یافت که غیریهودیان به مسیح ایمان بیاورند. پس از آن، تمام قوم اسرائیل نجات خواهند یافت" (رومیان فصل 11 آیات 25- 26).
در مدت سلطنت مسیح، صلح و آرامش به جهان بازمی گردد. کشورها و شهرهایی که در طول جنگ جهانی سوم ویران شدند، آباد و بازسازی می شوند (مطابق پیشگویی کتاب مقدس،جنگ جهانی سوم از عراق آغاز می شود.
این جنگ، قدرت نظامی/ سیاسی اروپا و آمریکا را به شدت کاهش می دهد و سبب برتری روسیه و متحدانش خواهد شد. سپس روسیه حمله گسترده ای را به اسرائیل تدارک می بیند، اما در میانه پیشروی، مسیح ظهور می کند)، مشکلات آب و هوا رفع شده و زمین از مقابل ماه کنار می رود تا نور ماه از رنگ قرمز به حالت عادی درآید. اقتصاد نوین سبب رفاه و آسایش مردم خواهد شد. در جهان فقط دو نگرش روحانی و معنوی به وجود خواهد آمد: ایمان به عیسی مسیح خداوند و پیروی از شیطان.
اما این وضعیت فقط برای هزار سال دوام خواهد داشت و دوباره شیطان باز می گردد تا مردم را فریب داده و آنان را برای آخرین جنگ بسیج نماید (مکاشفه فصل 20 آیات 1- 10).




۱۳۹۵ مرداد ۱۷, یکشنبه

آیا عنوان عید قیام مسیح (ایستر) از نام ایشتار (بت آشور باستان) برگرفته شده است؟

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان مسیحیت ادعا می کنند که ریشه واژه "ایستر" (عنوان عید قیام مسیح) از نام "ایشتار" (بت آشوری ها در روزگار باستان) مشتق شده است. آیا این ادعا صحت دارد؟
"ایشتار" بت مونث و خدای جنگ، حاصلخیزی و سکس بوده است. در زبان عبری "عشتاروت" یا "عشتارته" نامیده شده است (اول پادشاهان فصل 11 آیه 5، دوم پادشاهان فصل 23 آیه 13). این بت در میان اقوام دیگر نیز پرستش می گردید.
اما کلمه یونانی "عید قیام" که در میان مسیحیان قرون اولیه در اروپا رایج بود و در نسخه های خطی آن دوران مشاهده می شود "پسچا" بود. در آن نسخه ها از واژه های "ایشتار" یا "ایستر" برای قیام مسیح استفاده نشده است.
"ایستر" یک واژه انگلیسی است که ریشه در کلمه قدیمی آلمانی "اوسترن" دارد.
از سوی دیگر، مخالفان مسیحیت این ادعا را مطرح کرده اند که آشوری ها به هنگام پرستش و برگزاری عید برای "ایشتار" از تخم مرغ و خرگوش استفاده می کردند. در حالی که هیچ گونه شواهد تاریخی برای تایید این ادعا وجود ندارد.
هم چنین در تعالیم رسولان درباره قیام مسیح ذکر نشده که از نمادهای خرگوش و تخم مرغ استفاده شود. درواقع خرگوش و تخم مرغ هیچ گونه ارتباطی با زنده شدن عیسی از مردگان ندارند.
کلمه "ایستر" ترجمه واژه یونانی "پسچا" است. این واژه یونانی نیز از کلمه عبری "پسح" برگرفته شده و یادآور خروج قوم اسرائیل از مصر می باشد. قیام مسیح در هفته عید "پسح" رخ داد.
در سال 1682 برای نخستین بار یک دکتر و گیاه شناس فرانسوی به نام "ژورژ فرانک ون" به نمادهای خرگوش و تخم مرغ در عید ایستر اشاره کرد. او نوشت که قرن ها بعد از نفوذ مسیحیت در اروپا، کشاورزان و دامداران اروپایی، نمادهای خرگوش و تخم مرغ را به عید قیام مسیح افزودند.
برای مثال، در روز عید، والدین تخم مرغ های رنگین را در گوشه و کنار باغ یا مزرعه پنهان می کردند تا بچه های شان در صبح زود عید قیام، آن ها را پیدا کنند و با لذت بخورند. در نزد اقوام کهن اروپایی، خرگوش نمادی از زایش و باروری بود که در آغاز بهار به زاد و ولد می پردازد.
تخم مرغ نیز نماد زندگی جدید بود. همان طور جوجه با شکستن تخم مرغ و خارج شدن از آن، زندگی جدید را شروع می کرد، مسیح نیز با زنده شدن و خروج از قبر فصل نوینی را با مسیحیت پدید آورد. بنابراین تخم مرغ نماد رستاخیز مسیح است.
قیام مسیح، کلید ایمان مسیحی است. مسیح بارها پیشگویی کرد و وعده داد که می میرد و زنده می شود. بنابراین ایمان داریم او به وعده هایش تحقق می بخشد. مسیح با زنده شدنش نشان داد که فرمانروای ملکوت ابدی است. این امید پوچ یا افسانه یا خیال پردازی نیست. هم چنین مسیح با قیامش نشان داد ما نیز بعد از مرگ با بدن های جدید زنده خواهیم شد. قیام مسیح، اساس پیام کلیسا به جهان است.
واقعیت قیام موجب شادی است و نه ترس و شک و تردید. مسیح زنده است و همواره در مشکلات، بحران ها و سختی ها در کنار ماست.

۱۳۹۵ مرداد ۱۶, شنبه

اشعیا 55 :10 و چنانکه باران و برف از آسمان می‌بارد و به آنجا برنمی‌گردد بلکه زمین را سیراب کرده، آن را بارور و برومند می‌سازد و برزگر را تخم و خورنده را نان می‌بخشد، ۱۱ همچنان کلام من که از دهانم صادر گردد خواهد بود. نزد من بی ثمر نخواهد برگشت بلکه آنچه را که خواستم بجا خواهد آورد و برای آنچه آن را فرستادم کامران خواهد گردید. عزیزان من خوشحال باشید از اینکه در یک روز یک آیه را دهها بار پست و یا شما را تگ می کنند شاید خداوند می خواهد کلامش را بوسیله شخص خاصی و به شخص بخصوصی برساند شاید خداوند می خواهد با یک آیه افتاده ایی را برخیزاند ، نا امیدی را امید بخشد ، و یا کسی را از ظلمت بسوی نور هدایت نماید و یا ..... ما فقط کارندگان بذر کلام هستیم خود او آن را آبیاری می کند و به موقع رشد و نمو می دهد خوشحالی نماییم که کلام خداوند را پخش میکنیم و دیگران را هم حمایت کنیم در این راه چه زیبا است بر کوهها پایهای مبشّر که سلامتی را ندا می‌کند و به خیرات بشارت می‌دهد و نجات را ندا می‌کند و به صهیون می‌گوید که خدای تو سلطنت می‌نماید...

۱۳۹۵ مرداد ۱۴, پنجشنبه

آدم نیز مانند مسیح پدر نداشت. آیا او فرزند خدا بود؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان مسیحیت این سوال را مطرح کرده اند که آدم نیز مانند مسیح پدر نداشت. آیا او فرزند خدا بود؟
یک. آدم با مسیح قابل مقایسه نیست. آدم از خاک سرشته و آفریده شد (پیدایش فصل 2 آیه 7). در حالی که مسیح از زن زائیده شد.
آدم مرتکب گناه شد و از طریق او گناه وارد جهان گردید. پیامبران هم به خاطر گناهان شان توبه کردند. اما مسیح هرگز گناه نکرد. او برای گناهان انسان فدیه شد. او خود را خدا نامید.
دوم. بسیاری از مخالفان مسیحیت، عبارت "پسر خدا" را این طور استنباط می کنند که مسیحیان معتقدند که تولد عیسی مسیح حاصل رابطه جنسی خدا با یک دختر یهودی بوده است! در کتاب مقدس حتی یک آیه وجود ندارد که نگرش مخالفان را تایید نماید. کتاب مقدس بارداری معجزه آسای مریم را بدون ارتباط جنسی ذکر می کند (متی فصل 1 آیات 18- 24، لوقا فصل 1 آیات 26- 35). حتی قرآن نیز تولد عیسی از باکره (مریم آیات 16- 21، آل عمران آیات 37- 47) را تایید کرده است.
مسیحیان که صدها سال قبل از پیامبر اسلام می زیستند، درک اشتباه از "پسر خدا" را محکوم می کردند. لاکتانتیوس، یکی از نویسندگان مسیحی در اوایل قرن چهارم میلادی نوشت:"کسی که عبارت پسر خدا را می شنود، نباید حتی این تصور بسیار شرارت آمیز را به ذهن خود راه دهد که پسر خدا حاصل ازدواج و آمیزش با زن است."
سوم. اعراب می دانند که در زبان عربی برای "پسر" دو کلمه وجود دارد: واژه "ولد" اشاره به پسری است که حاصل ارتباط جنسی است. بنابراین مسیح در چارچوب این تعریف نمی گنجد. کلمه دیگر "ابن" است که می تواند مفهوم استعاری داشته باشد، مانند "ابن سبیل" (پسر راه). در این مفهوم می توان مسیح را "ابن خدا" نامید.
چهارم. خدا عامل بارداری مریم بود. مانند دکتری که از طریق تزریق لقاح مصنوعی، زنان را باردار می کند. بنابراین آن دکتر، پدر جسمانی کودکان نیست.
پنجم. خواست و اراده خدا آن بود که مسیح "مذکر" باشد.
ششم. از نقطه نظر ژنتیکی، مسیح ترکیبی از خصوصیات انسانی و الهی بود (خدا / مریم). خصوصیات خدا در عیسی مشاهده گردید. مسیح هرگز گناه نکرد. در حالی که پیامبران به خاطر گناهان شان توبه کردند.
هفتم. چرا وقتی ایمانداران مسیحی، با ایمان و اعتقاد راسخ درخواست ها و دعاهای شان را به نام عیسی خداوند مطرح می کنند، شاهد معجزات و دگرگونی عمیق روحانی در زندگی خود می شوند؟ اگر مسیح خداوند نیست، چرا خدا به دعاهای ایمانداران پاسخ مثبت می دهد؟
چرا یک شخص منفی و غیر قابل تحمل در نام عیسی مسیح خداوند، به فرد مثبت و مفید تبدیل می شود؟ اگر این معجزات و رویدادهای شگفت انگیز به نام عیسی خداوند رخ نمی داد، بدون تردید هیچکس پیرو مسیح نمی شد. فرض کنید به شما دارویی معرفی کنند که هیچگونه تاثیر موثری در رفع بیماری نداشته باشد، آیا مبادرت به خرید مجدد آن دارو خواهید کرد؟
هشتم. عیسی از رهبران مذهبی یهود پرسید:"چرا داود پادشاه با الهام از خدا، مسیح را خداوند می خواند؟" (متی فصل 22 آیه 43).
نهم. عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل 2 آیه 11). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل 14 آیه 33 و فصل 28 آیه 9، انجیل یوحنا فصل 9 آیه 38). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.
دهم. مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:"خداوند می فرماید". او با اقتدار تعلیم می داد:"اما من می گویم" (متی فصل های 5 تا 7). مسیح، خدا را پدر می نامید. اما پیامبران می گفتند:"خدایا".
یازدهم. عیسی وقتی متولد شد، به پسر خدا تبدیل نشد. مسیح قبل از ظهور خود بر زمین، رابطه ازلی با خدا داشت. مسیح در تثلیث حضور دارد، همان طور که روح القدس حضور دارد. او همواره با پدر و روح القدس در ارتباط است. بنابراین، گفتگوی مسیح و پدر غیر طبیعی نیست. گفتگوی او با پدر نشان می داد که تثلیث واقعی است.
زمانی که مسیح در جهان بود، دعای او به خدای پدر، نه فقط خدا بودن مسیح را زیر سئوال نمی برد، بلکه نشانه رابطه اش در تثلیث بود. مسیح به شاگردانش یاد داد که چنین دعا کنند:"ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد..." (متی فصل 6 آیه 9). بنابراین مسیحیان بنده نیستد. فرزندان خدا هستند.



۱۳۹۵ مرداد ۱۳, چهارشنبه

سوال خواننده منکر وجود خدا: چطور می توان باور کرد که دختر باکره (مریم / مادر مسیح) آبستن شود و نهنگ، یونس را می بلعد و یونس نمی میرد؟

دفاعیات مسیحی
پاسخ: مخالفان وجود خدا، به اولین پیش فرض تئوری تکامل اعتقاد دارند که می گوید مواد بی جان به مواد جاندار تبدیل شدند، یعنی تولید آنی، خودجوش و تصادفی صورت گرفت و بدین ترتیب عالم هستی شکل گرفت. چرا آنان معجزه را توهم می دانند و غیر قابل باور تلقی می کنند؟
تکامل باوران معتقدند که در طی میلیون ها سال، طی مراحل پیچیده ای، بدون هدایت، خود به خود و بر حسب اتفاق و شانس عالم هستی شکل گرفت. به عبارت دیگر، تبدیل ماده بی جان به موجودی جاندار! آیا چنین چیزی ممکن است؟ آیا چنین توضیحی قانع کننده است؟
اگر از شانس طوری صحبت کنیم که گویی در مورد یک عامل سخن می گوییم، در واقع موضوع را از یک مفهوم علمی به یک مفهوم خرافی و اسطوره ای تغییر داده ایم. حتی خود داروین در فصل ششم از کتاب"منشاء انواع" تحت عنوان "مشکلات نظریه" چنین می گوید:"این فرض که چشم و تمام اجزای آن با هم کار کنند که در اثر انتخاب طبیعی شکل گرفته است، باید اذعان کنیم که تا بالاترین درجه باطل است".
کسانی که وجود خدا را انکار می کنند، معجزه را دروغ می پندارند، اما وقتی با ترس و لرز در امتحان موفق می شوند، می گویند:"معجزه بود!" یا اگر با هواپیمایی که نقص فنی دارد از یک شهر به شهر دیگر برسند، می گویند:"معجزه بود!" آن ها در زندگی خود یا دیگران اتفاقاتی را به یاد می آورند که از خطر مرگ حتمی یا دردسر و مخمصه رهانیده است. این گونه اتفاقات را "شانس" می نامند. بنابراین، معجزه در زندگی آنان رخ داده و آن ها شاهد عینی معجزه (رویداد غیرطبیعی) بوده اند.
اگر این افراد بخواهند مشاهدات خود را از رویداد غیر طبیعی، از دیدگاه علم بیان کنند، بایستی بررسی بیشتر انجام شود که برای تحقق این امر، آن واقعه باید بارها تکرار شود. چنین چیزی غیرممکن است.
بهترین روش برای اثبات آن واقعه غیر طبیعی (معجزه)، کسب اطلاعات بر اساس شهادت افراد است. بنابراین، پس از بررسی و ارزیابی گزارش ها باید "رای" را صادر کنید.

۱۳۹۵ مرداد ۱۲, سه‌شنبه

سوال یکی از خوانندگان غیر مسیحی: در این بحران جهانی، خدا کجاست؟ چرا هیچ کاری نمی کند؟



دفاعیات مسیحی پاسخ: سوال آن است اگر همه مردم ژاپن به یک کشور قحطی زده مهاجرت کنند، آیا آن کشور هم چنان قحطی زده باقی خواهد ماند؟ اگر مردم آن کشور قحطی زده به ژاپن خالی از سکنه بروند، در آن جا هم از قحطی رنج خواهند برد. مشکل در اندیشه طرز فکر جامعه است و ریشه در خداوند ندارد. در مکزیک زلزله رخ می دهد و حداقل هزاران تن می میرند. در شمال مکزیک، ایالت کالیفرنیا است. هرگاه زلزله ای قوی به وقوع می پیوندد، فقط خسارات کمی به بار می آید و شاید دو سه نفر به طور سطحی زخمی شوند. چرا؟ چون ساخت و ساز ساختمان ها در کالیفرنیا بر اساس اصول معماری است. اگر در مکزیک مهندسان و معماران تقلب می کنند، آیا خدا مقصر است؟
گاهی تا وقتی تاثیر منفی یک نگرش، مشاهده و احساس نشود، مردم هرگز از آن ایدئولوژی دست نمی کشند. اتفاقات ناگوار و ناخوشایند سبب می شود که انسان ها درباره آن نگرش تجدید نظر کنند. مثلا در دوران انقلاب کمونیست ها در شوروی سابق، همه تحت تاثیر تئوری مارکس بودند. اما در طی دوران هفتاد سال اختناق و دیکتاتوری، مردم شوروی و اروپای شرقی متوجه نقاط ضعف نگرش مارکس شدند. هزاران سال قبل از انقلاب کمونیستی، کتاب مقدس بارها درباره حکومت های ضد خدا هشدار داده بود. اما مردم آن سرزمین ها، نگرش مارکس را ترجیح دادند. اگر هیتلر و استالین و مائو به فرمان مسیح که محبت و صلح و دوستی به همنوع است توجه نشان می دادند، هر کدام میلیون ها نفر را به قتل نمی رساندند. این اتفاقات ناگوار رخ داد تا امروز بسیاری از طرفداران پرو پاقرص آنان نباشند.

۱۳۹۵ مرداد ۱۱, دوشنبه

هرگز فراموش نكن، اگر ميخواهى زندگى خوب و طولانى داشته باشى، بدقت از دستورات من پيروى كن. محبت و راستى را هرگز فراموش نكن بلكه آنها را بر گردنت بياويز و بر صفحه دلت بنويس، اگر چنين كنى هم خدا از تو راضى خواهد بود هم انسان، با تمام دل خود به خداوند اعتماد كن و بر عقل خود تكيه منما. در هر كارى كه انجام ميدهى خدا را در نظر داشته باش و او در تمام كارهايت تو را موفق خواهد ساخت. به حكمت خود تكيه نكن بلكه از خداوند اطاعت نما و از بدى دورى كن، و اين مرهمى براى زخمهايت بوده به تو سلامتى خواهد بخشيد. امثال: ٣: ١-٨ 👏💥 هللویا تو را سپاس گوييم و حمدت خوانيم اى پادشاه جهان ما را پر كن با حكمتت و به حال خود رهايمان نكن بدون تو هيچ هستيم تو را ميپرستيم اى منجى عالم آمين