۱۳۹۵ مرداد ۱۰, یکشنبه

آیا مسیح در روز جمعه مصلوب شد؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان مسیحیت و هم چنین برخی از مسیحیان بر این باورند که مسیح در روز جمعه مصلوب نشد. آنان چنین استدلال می کنند که در گزارش اناجیل به روز جمعه اشاره نشده و زنان نمی توانستند در روز سبت لوازم تدهین جسد مسیح را تهیه کنند، چون مغازه ها تعطیل بودند. بنابراین چنین نتیجه گیری می کنند که چهارشنبه بهترین گزینه برای روز مصلوب شدن عیسی است.
آیا این استنباط و استدلال درست است؟
یک. مسیح پیشگویی کرد که بعد از سه روز، زنده خواهد شد (متی فصل 12 آیه 40). اناجیل گزارش کردند که مسیح سه روز در قبر بود (متی فصل 28 آیات 1-7، مرقس 16 آیات 1- 8، لوقا فصل 24 آیات 1- 12، یوحنا فصل 20 آیات 1-9).
پولس نیز تایید کرد که عیسی سه روز بعد از مرگ زنده شد (اول قرنتیان فصل 15 آیه 4).
دوم. اناجیل یکشنبه را روز زنده شدن مسیح اعلام کردند. اگر عیسی در روز چهارشنبه مصلوب شد، از چهارشنبه تا یکشنبه چهار روز فاصله است.
سوم. اناجیل گزارش دادند که روز قبل از سبت مسیح مصلوب گردید (یوحنا فصل 19 آیه 31، لوقا فصل 23 آیه 54، مرقس فصل 15 آیه 42، متی فصل 28 ایه 62).
چهارم. زنان بعد از مشاهده مرگ مسیح و قرار دادن جسد مسیح در قبر، به خانه بازگشتند و دارو و عطریات تهیه کردند تا به رسم آن زمان، به جسد بمالند تا زود فاسد نشود. اما وقتی دارو آماده شد، دیگر شنبه فرا رسیده بود (لوقا فصل 23 آیات 55- 56).
پنجم. یهودیان روز را به چهار قسمت تقسیم می کردند: 6 – 9 صبح، 9- 12 ظهر، 12 ظهر – 3 بعداظهر، 3 بعدازظهر تا 6 بعدازظهر. اما رومی ها یک روز را از بامداد تا بامداد بعد محاسبه می کردند. در حالی که برای یهودیان 6 بعدازظهر آغاز روز جدید بود.
بنابراین مسیح 6 صبح نزد پیلاطس برده شد تا طبق قوانین روم محاکمه شود. عیسی در 9 صبح مصلوب شد.
ششم. در برخی از نسخه های قدیمی کتاب مقدس و هم چنین بعضی از ترجمه ها، "جمعه" به عنوان روز مصلوب شدن ذکر شده است.
هفتم. مسیحیان در اواسط قرن اول میلادی، یکشنبه را روز خداوند می خواندند، زیرا در این روز بود که مسیح از زنده شد. در همین روز بود که مسیح برای اولین بار بعد از مصلوب شدنش، به شاگردانش ظاهر گردید. هم چنین در این روز بود که مسیح، روح القدس را فرستاد (روز پنطیکاست- تاسیس کلیسا). بنابراین روز خداوند، نخستین روز هفته برای مسیحیان قلمداد می شد. یوحنا پیشگویی معروف به مکاشفه را در "روز خداوند" یعنی یکشنبه دریافت کرد (مکاشفه فصل 1 آیه 10).
لوقا گزارش داد که "یکشنبه برای مراسم شام مقدس (عشاء ربانی)، دور هم جمع می شدیم و پولس برای ما موعظه می کرد" (اعمال رسولان فصل 20 آیه 7). این آیه، اولین گزارش عهد جدید است که می توان از آن نتیجه گرفت که مسیحیان به طور مرتب و در روزهای یکشنبه برای عبادت و اجرای مراسم عشاء ربانی جمع می شدند.
هم چنین پولس به اعضای کلیسای قرنتس نوشت:"در نخستین روز هر هفته، یعنی یکشنبه..." (اول قرنتیان فصل 16 آیه 2). این آیات نشان می دهد که روز یکشنبه برای استراحت و عبادت مسیحیان رسمی شده بود.
هشتم. مورخان و گزارش های امپراطوری روم در قرن اول میلادی، زمان مصلوب شدن مسیح را روز جمعه ذکر کرده اند.




۱۳۹۵ مرداد ۳, یکشنبه

پیشگویی مسیح درباره تبدیل هیئت او، چند روز بعد رخ داد: شش روز یا هشت روز؟



دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یکی دیگر از انتقادهای مخالفان آن است که مسیح درباره تبدیل هیئت خود پیشگویی کرد و مطابق روایات اناجیل چند روز بعد تحقق یافت. متی و مرقس گزارش داده اند شش روز بعد، اما لوقا ادعا کرده هشت روز بعد تبدیل هیئت مسیح رخ داد. مخالفان می پرسند:" کدامیک از روزها را بپذیریم: شش روز یا هشت روز؟"
عیسی به شاگردان خود فرمود:"بعضی از شما که الان این جا ایستاده اید، پیش از مرگ، ملکوت خدا را با تمام شکوهش خواهید دید" (مرقس فصل 9 آیه 1).
در واقع اشاره مسیح به تبدیل هیئت او بود. چند روز بعد عیسی با پطرس، یعقوب و یوحنا به بالای تپه ای رفت. ناگاه چهره عیسی به طرز پرشکوهی شروع به درخشیدن کرد. و لباسش درخشان و مثل برف سفید شد. آن گاه ایلیاء و موسی ظاهر شدند و با عیسی به گفتگو پرداختند.
متی (فصل 17 آیه 1) و مرقس (فصل 9 آیه 2) گزارش می دهند شش روز بعد از پیشگویی مسیح، تبدیل هیئت او رخ داد.
اما لوقا نوشته است هشت روز بعد پیشگویی تحقق یافت (فصل 9 آیه 28).
وقتی "متن یونانی" اناجیل متی، مرقس و لوقا را بررسی کنیم، درمی یابیم که متی و مرقس گزارش داده اند "بعد از شش روز". واژه "بعد از" در زبان یونانی "می تا" می باشد که در اناجیل متی و مرقس استفاده شده است.
اما در انجیل لوقا از واژه دیگری استفاده شده: "هاسی" که به معنای "تقریبا" یا "در حدود" است. بنابراین لوقا نوشته است:"تقریبا هشت روز بعد از" این سخنان، عیسی به همراه پطرس، یعقوب و یوحنا بر فراز تپه ای بر آمد.
از آن جا که کتاب مقدس های "ان آی وی" و "آر اس وی" و "ای اس" از قدیمی ترین نسخه های عهد عتیق و عهد جدید ترجمه شده اند و همواره مورد استفاده مفسران، کارشناسان، استادان و دانشجویان الهیات مسیحی می باشند، این تفاوت و دوگانگی به چشم نمی خورد. لوقا تقریبی گزارش داده، در حالی که متی و مرقس زمان دقیق را ذکر کرده اند.

• "About eight days after Jesus said this . . ." (Luke 9:28, NIV)
• ". . .about an eight days after these sayings . . ." (Luke 9:28, KJV)
• ". . .about eight days after these sayings . . ." (Luke 9:28, NKJV)
• "Now about eight days after these sayings . . ." (Luke 9:28, RSV)
• ". . . about eight days after these sayings . . ." (Luke 9:28, 1901 AS)

۱۳۹۵ مرداد ۲, شنبه

آیا شاهدان عینی کتاب مقدس قابل اعتماد هستند؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
شاهدان عینی کتاب مقدس به دلایل زیادی قابل اعتماد هستند:
یک. شاهدان عینی هم عصر با وقایع کتاب مقدس می زیستند و حتی در آن رویدادها حضور داشتند. مثلا موسی نویسنده کتاب های خروج تا تثنیه، اکثر وقایع را مشاهده کرده بود (خروج فصل 24 آیه 4، تثنیه فصل 31 آیه 24)، و یا برخی از وقایع را نقل قول کرد، مانند گزارش های مربوط به قبل از تولدش و زمانی که نوزاد بود و توسط دختر فرعون در رود نیل یافت شد.
یوشع نیز آنچه را دیده بود، در کتابش نوشت (یوشع فصل 24 آیه 26). هم چنین سموئیل (اول سموئیل فصل 10 آیه 25)، اشعیاء ارمیاء، دانیال، عزرا و نحمیا.
همین نکته در عهد جدید نیز صادق است. متی شاگرد مسیح بود. مرقس هم عصر مسیح زندگی می کرد و دستیار پطرس بود (اول پطرس فصل 5 آیه 13). مرقس در قرن اول میلادی نزد مسیحیان شخص شناخته شده ای بود. او در سفرهای بشارتی زیادی حضور داشت (اعمال رسولان فصل 12 از آیه 25 تا فصل 13 آیه 13، فصل 15 آیات 36- 51). مرقس احتمالا به هنگام دستگیری عیسی، همراه شاگردان بوده است (مرقس فصل 14 آیات 51- 52). مطابق روایات، پطرس مهم ترین منبع مرقس در نوشتن انجیل مرقس بوده است.
لوقا نیز هم عصر مسیح بود و شاهدان عینی را می شناخت (لوقا فصل اول آیات 1- 4) و بالاخره یوحنا نه فقط شاگرد مسیح بود، بلکه شاهد وقایعی بود که در اناجیل به ثبت رسیده است (اول یوحنا فصل 1 آیات 1- 2).
دو. در مورد نویسندگان عهد جدید، همگی یا رسول بودند یا دستیار رسولان: متی، مرقس، لوقا، یوحنا، پطرس، پولس، یعقوب و یهودا یا شاهد عینی بودند و یا هم عصر مسیح و دیگر رسولان. همه این مردان از رهبران معروف و شناخته شده کلیسای قرن اول میلادی بودند و اکثر آنان مسیح را در جسم دیده بودند و از لحاظ اخلاقی افراد قابل اعتمادی محسوب می شدند. این افراد به استثنای یوحنا که دوران سخت زندان را سپری کرد، به خاطر اعتقادات شان شهید شدند.
اگر شاگردان مسیح به دروغگویی رو آورده بودند، چرا جان خود را به خاطر چیزی که می دانستند دروغ بوده، از دست دادند؟ یازده شاگرد مسیح، به خاطر ادعاهای شان شهید شدند. یوحنا هم دوران سخت زندان را گذراند. اگر شاگردان مسیح، قصد فریب مردم را داشتند، چرا جان خود را به خاطر ادعای دروغ از دست دادند؟ افراد به خاطر آنچه می دانند درست است جان خود را فدا می کنند (حتی اگر آن عقیده نادرست باشد)، اما هیچکس جان خود را در راه چیزی که خودش هم می داند دروغ است، به خطر نمی اندازد. باور این نکته برای مردم غیر ممکن است که عده ای بدانند که تبلیغ آن ها دروغ است، اما به خاطر همان ادعای دروغ جان خود را از دست بدهند.
سه. نویسندگان عهد جدید در مورد زنده شدن مسیح از مردگان، هیچ گونه تردیدی نداشتند (متی فصل 28 آیه 17، مرقس فصل 16 آیه 4، لوقا فصل 24 آیه 12 و یوحنا فصل 20 آیات 24- 29).
چهار. مطابق شریعت یهود شهادت چند نفر در دادگاه، مانع از دروغگویی و ایجاد شک و تردید می گردید (تثنیه فصل 17 آیه 6). نویسندگان عهد جدید تعالیم متضاد در مورد زندگی مسیح و نجات شناسی نداشتند. اگر یکی از آنان گزارش کذب ارائه می داد، سایر شاهدان آن گزارش یا تعلیم غلط را تکذیب می کردند. در دوران عهد عتیق نیز قوم اسرائیل و رهبران آنان شاهد رویدادها بودند و گزارش نادرست به سادگی قابل شناسایی بود.
برای مثال، فصل پانزدهم رساله اول قرنتیان که درباره مرگ و زنده شدن مسیح تعلیم می دهد، در حدود 55 میلادی توسط پولس نوشته شد، یعنی 22 سال بعد از واقعه مرگ و زنده شدن مسیح. در آن زمان، بسیاری از شاهدان از جمله مردم شهر اورشلیم (مکان مصلوب و زنده شدن مسیح) در قید حیات بوده اند.
پنج. شواهد تاریخی، کشفیات باستان شناسی و بررسی جغرافیایی، ادعاها و گزارش نویسندگان کتاب مقدس را تایید می کنند. برای اطلاعات بیشتر به موزه ها بروید و هم چنین کتاب های باستان شناسی را مطالعه کنید و در صورت امکان به مناطقی سفر کنید که وقایع کتاب مقدس رخ داده است. به هنگام سفر می توانید "نقشه های جغرافیایی کتاب مقدس" را همراه خود داشته باشید.
شش. بر خلاف باور مخالفان مسیحیت، مدارک و شواهد مسلم تاریخی درباره مرگ مسیح وجود دارد. مورخین و نویسندگان غیر مسیحی قرن اول میلادی به مرگ مسیح اشاره کرده اند. حتی اگر نوشته های عهد جدید را در دست نداشتیم، می توانستیم از آثار غیر مسیحی نظیر تلمود و نوشته های مورخین یهودی، یونانی و رومی مانند یوسفوس، تاسیتوس، پلینی، فلاویوس، تالوس، لوسیان، فلگون... نتیجه بگیریم:
1. عیسی یک معلم یهودی بود.
2. بسیاری شاهد معجزات شفا، زنده کردن مردگان و اخراج ارواح پلید توسط مسیح بوده اند.
3. او از سوی رهبران یهود رد شد.
4. در دوره پنطیوس پیلاطس یعنی زمانی که امپراطور روم طیباریوس بود، مسیح مصلوب شد.
5. او از مردگان زنده شد. پیروان او در امپراطوری روم پراکنده شده اند.
6. در قرن اول میلادی، مردم از همه اقشار شهر و روستا، زن و مرد، برده و آزاد، مسیح را همچون خدا پرستش می کردند.
این شواهد موجود در موزه ها، نشان می دهد عیسی واقعا در میان انسان ها زیست و کارهای خارق العاده به ظهور رساند.
هفت. جالب است بدانید اکثر شواهد تاریخی مربوط به مسیح، متعلق به قبل از نگارش اناجیل و یا هم عصر (متی، مرقس، لوقا و یوحنا) می باشند.
هشت. معجزات افسانه های دوران باستان نمی توانست الهام بخش نویسندگان عهد جدید باشند. در مواردی، هم روایات اناجیل و هم گزارش های مورخان، معجزات را تایید کرده اند. به هنگام معجزات مسیح، شاگردان، مردم و حتی مخالفان عیسی نیز حضور داشتند. در تلمود یهودیان، به معجزات مسیح اشاره شده است. مورخان (مانند یوسفوس که تقریبا هم عصر مسیح بود)، از مشاهدات مردم اسرائیل درباره وقوع معجزات گزارش تهیه کرده اند. در حالی که هیچ گونه شواهد تاریخی و شاهدان عینی برای افسانه های بت پرستان وجود ندارد.
نه. وجود ده ها هزار نسخه از متن کتاب مقدس مربوط به قرون قبل و بعد از میلاد مسیح و هم چنین اشاره های پدران کلیسا به آیات عهد عتیق و عهد جدید که تا به امروز باقی مانده و در موزه ها نگه داری می شوند، ادعای مربوط به تحریف شدن را کاملا بی اساس می کند. به عبارت دیگر، تایید سخنان مخالفان به معنای نفی و انکار تاریخ است. این نسخ به جا مانده، توسط کارشناسان و محققان به دقت بررسی شده و هیچ گونه تناقض در متن و محتوا مشاهده نگردیده است و بیانگر یکی بودن نسخه های کشف شده با کتاب مقدس کنونی است. بنابراین، خداوند از کلام خودش محافظت کرده است.
ده. از حدود صدو ده میلادی از نسخه ها قطعات کوتاه باقی مانده است. حدود دویست میلادی برخی کتاب های عهد جدید موجود است. حدود دویست و پنجاه میلادی اکثر نسخه های کتاب های عهد جدید وجود دارد. حدود سیصد و پنجاه میلادی کتاب های عهد جدید به طور کامل وجود دارند.
بنابراین، فاصله زمانی بین سال های نگارش نسخه های اصلی و قدیمی ترین نسخه های رونوشت، آن قدر کوتاه است که هر گونه شک و تردید مبنی بر تفاوت نسخه اصلی با نسخه رونوشت را کاملا باطل می کند. این در حالی است که از تاریخ تاسیدیدس (چهارصد قبل از میلاد) فقط هشت نسخه خطی موجود هستند که در حوالی نهصد میلادی یعنی تقریبا هزار و سیصد سال پس از نگارش نسخه اصلی، رونویسی شده اند. تاریخ هرودوت در سده چهارم قبل از میلاد نوشته شد، اما قدیمی ترین نسخه آن متعلق به نهصد میلادی است (یعنی هزار سیصد و پنجاه سال بعد از نگارش اصلی). نوشته های افلاطون در چهارصد قبل از میلاد به تحریر در آمد، اما در نهصد بعد از میلاد (هزار و سیصد و پنجاه سال بعد از نگارش اصلی) رونویسی شده است. سزار در قرن اول میلادی کتاب"جنگ با اقوام گل" را نوشت و حدود نهصد بعد از میلاد اولین نسخه آن رونویسی شد.
با این حال، هیچ محقق آثار کلاسیک باستان حاضر نیست در خصوص اصالت و درستی نوشته های هرودوت یا افلاطون تردیدی به خود راه دهد، در حالی که هزار و سیصد سال از متن اصلی شان فاصله دارند. هیچکس درستی کتاب های تاریخی دوران باستان را به این علت که نسخه های اصلی شان را در دست نداریم، مورد سئوال قرار نمی دهد.
یازده. نقل قول های پدران کلیسا از کتاب های عهد جدید، نقش ثانوی بسیار مهم ایفا می کنند. این نقل قول ها چنان بی شمار و فراگیر می باشند که حتی اگر هیچ نسخه خطی از عهد جدید موجود نمی بود، می شد آن را فقط بر اساس نقل قول پدران کلیسا مجددا نگاشت.
دوازده. از آن جا که قرآن نه فقط اشاره ای به تحریف متن کتاب مقدس نکرده، بلکه یهودیان و مسیحیان را تشویق کرده تا از تعالیم تورات و انجیل پیروی و اطاعت کنند، عده ای بر این باورند که تحریف متن کتاب مقدس در قرون بعد از اسلام انجام شده است. این در حالی است که در زمان پیامبر اسلام و بعد از اسلام نسخه های زیادی از کتاب مقدس در قاره های اروپا، آسیا و آفریقا به زبان های مختلف در دسترس مردم بود.
اگر کسی تصمیم داشت کتاب مقدس را تحریف کند، چگونه می توانست نسخه های سراسر دنیا را جمع آوری کرده و شروع کند به تحریف کردن؟ نکته دیگر آن که ده ها هزار نسخه کتاب مقدس متعلق به قبل و بعد از اسلام در موزه ها موجود است و طبق بررسی کارشناسان، هیچ گونه تفاوت و تضادی میان آن نسخه ها و کتاب مقدس کنونی مشاهده نشده است.



۱۳۹۵ مرداد ۱, جمعه

رمـز پیروزمندانه زیستن چیست؟ داود سالها در برابر حسادت ها و دشمنی های شائول عاقلانه رفتار کرد . داود بهـرجـا میرفت عاقلانه حرکت میکرد اول سموئیل 18 : 5 داود درهمه رفتار خود عاقلانه حرکت میکرد اول سموئیل 18 : 14 داود در برابر شائول عاقلانه حرکت میکرد اول سموئیل 18 : 15 داود زیادتر از دیگران عاقلانه حرکت میکرد اول سوئیل 18 : 30

هفت حـرکـت عـاقـلانه در برابر رفتار بـد دیگران :

حرکت اول پیدا کردن دوستان مورد اعتماد است 
داود یوناتان پسر شاوئول و افراد مورد اعتماد را به دوستی خود برگزید 
.
حرکت دوم اطاعت و احساس مسئولیت داشتن است
داود به هرکاری که به او سپرده میشد با مسئولیت عمل میکرد 
.
حرکت سوم مشورت کردن با افراد برگزیده و دارای مسح الهی است 
داود فقط با سموئیل نبی مشورت میکرد نه با هرکسی 
.
حرکت چهارم عدم وابستگی و نداشتن طمع به جاه ومقام دیگران است 
داود از چسباندن خودش به مقامات خصوصا به پادشاه پرهیز میکرد 
.
حرکت پنجم داشتن وقت مصاحبت مفید با خداوند است 
داود با خدا وقت خصوصی پرستش و راز و نیاز داشت 

حرکت ششم احترام گذاشتن به مسح خدمتی دیگران است 
داود به مسح شائول با اینکه دشمنش بود احترام میگذاشت 
.
حرکت هفتم ابــراز همدری با ماتم دشمنان است 
داود برای مرگ دشمنش شائول خوشحالی نکرد بلکه با خانواده او همدردی کرد 
.
وهمین باعث شد که سلسله پادشاهی شائول منقرض شده به داود داده شود و او بعد از چند هزارسال هنوزهم پادشاه برگزیده خوانده میشود. حقیقتا رمز پیروزمندانه زیستن در برابر دشمن عاقلانه زیستن در حضور خداست . جلیل سپهر

۱۳۹۵ تیر ۳۱, پنجشنبه

اعتراف نیکو یعنی چه؟! روانشناسان و علما و دکتر ها میگویند:مثبت فکر کنید و اعتراف نیکو کنید تا همه چیز نیکو شود و در سالهای گذشته باوری در میان مردم زیاد شده به نام انرژی مثبت و یا منفی...البته در کل خوب هست که انسان ها مثبت فکر کنند ولی یک فاکتور مهم را علما و روانشناسان و دکتر ها از یاد میبرند و ان اینکه انرژی مثبت باید از باوری بیاد که ان باور واقعی و ابدی و زنده باشه. انسان ها باورهای خود را بر چیزهای محکم و زنده و ابدی نمیگذارند و برای همین مثبت بودن انها هم زیاد دوام نمیاورد. در مزمور 27 شما اعتراف نیکوی داود نبی را میخوانید. اما این اعترافات نیکو بر پایه خداوند قرار گرفته است،خداوندی که مقتدر، ازلی و ابدی و همه حا حاضر و شنواست.... گویا در این مزمور داود نبی از دشمنان و یا چیزی نگران شده و ترسیده است اما اعتراف نیکو میکند و میگوید:خداوند نور من و نجات من است، از که بترسم؟!خداوند ملجای جان من است، از که هراسان شوم؟! در ایه 3 میگوید:اگر لشگری بر من فرود اید دلم نخواهد ترسید... در ایه 10 میگوید:حتی پدر و مادرم مرا ترک کنند، انگاه خداوند مرا برمیدارد. و در ایه اخر میگوید:برای خداوند منتظر باش و قوی شو و دلت را تقویت خواهد داد ، بلی منتظر خداوند باش. عیسی مسیح هم به ما یاد میدهد مثبت اندیش باشیم و اعتراف نیکو کنیم. نگران خوردن و اشامیدن و پوشاک مباشید چون خداوند به فکر شماست. گل ها را نگاه کنید چه لباس زیبایی خدا برای انها مهیا کرده است....در اندیشه فردا نباشید چون فردا اندیشه خود را خواهد داشت( متی باب 6 ایه25 تا اخر) پولس رسول هم میگوید: در خداوند دائما شاد باشید باز میگویم شاد باشید.....ودر ادامه میگوید بر هر چه خوب و عالی است و زیبا است ..تفکر کنید...فیلیپیان 4 ایه 4 مثبت اندیشیدن با امید و ایمان خالی و پوچ و انسانی تنها شعاری بیش نیست و شاید چند ساعت بیشتر دوام نیاورد ولی مثبت اندیشیدن الهی که بر اساس کتابمقدس و شناخت از خداوند باشد با دوام و واقعی و اصولی است. امروز وضع احساسات مثبت و منفی شما چطور است؟! دوست دارید همیشه مثبت و پرانرژی باشید؟! از خودت و احساسات انسانی خالی شو و تماما به خدا و عظمت او فکر کن و اعتراف نیکو داشته باش. بگو من قوی ام چون خدای من قوی است بگو من میدانم ,چون روح خدا هدایتم میکند بگو من در امنیت هستم چون مسیح هر روز با من است بگو من معروفم چون خداوند مرا به نام میشناسد بگو من ثروتمندم چون خدا مرا برکت میدهد... اعترافات نیکویی که بر اصول واقعی کلام خدا گفته شود زندگی شما را دگرگون خواهد کرد....

۱۳۹۵ تیر ۲۹, سه‌شنبه

۱۳۹۵ تیر ۲۸, دوشنبه

عادلان نزد من خواهند آمد زيرا بمن احسان نمودى مزمور١٤٢: ٧

داود در تلخ ترین و تنهاترین روزهای زندگی اش که از ترس شائول و بی وفایی افراد و بی اعتمادی به اطرافیانش به غــاری پناه برده بود گفت : بخاطر نيكويي هایی كه خدا بمن کرده است حتما انسانهاي خوب و خير خواه نزد من خواهند آمد. واین اتفاق برایش افتاد.

امــروز هم نيكويي های خـدا در زندگی شما كليد اصلي جـلب و جـذب افراد مثبت بطرف شماست. بنابراین برکاتتان را بشمارید و نیکویی های خدا را در زندگی تان بیاد آورید . آنها را مهم و ارزشمند بدانید و خـدارا بخاطر تمام احسانهايی که در حـق شما کرده است صمیمانه با شكرگزاری قــدردانــی کنید و با اعتماد بنفس معجزه جــذب شدن افراد مثبت و خیر اندیـش را در اين هفته بيشتر از هر وقت دیگر تجربه كنيد. جلیل سپهر

۱۳۹۵ تیر ۲۷, یکشنبه

* مگر نمی‌دانید كه هرگاه شما خود را به عنوان برده در اختیار كسی بگذارید و مطیع او باشید، شما در واقع بردهٔ آن كسی هستید كه از او اطاعت می‌کنید، خواه بردگی از گناه باشد كه نتیجهٔ آن مرگ است و خواه اطاعت از خدا كه نتیجهٔ آن نیكی ‌مطلق می‌باشد. امّا خدا را شكر كه اگر چه یک زمانی بردگان گناه بودید، ‌اكنون با تمام دل از اصول تعالیمی كه به شما داده شده، اطاعت می‌کنید. و از بندگی گناه آزاد شده، بردگان نیكی ‌مطلق گشته‌اید. به‌خاطر ضعف طبیعی انسانی شما به طور ساده سخن می‌گویم: همان‌طور كه زمانی تمام اعضای بدن خود را برای انجام گناه به بردگی ناپاكی و شرارت سپرده بودید، اكنون تمام اعضای خود را برای مقاصد مقدّس به بردگی نیكی بسپارید. وقتی شما بردگان گناه بودید، مجبور نبودید از نیكی مطلق اطاعت كنید. از انجام آن کارهایی كه اكنون از آنها شرم دارید چه سودی بردید؟ زیرا عاقبت آن کارها مرگ است و اكنون از گناه آزاد گشته بردگان خدا هستید و در نتیجهٔ آن زندگی شما در این دنیا پر از پاكی و عاقبتش حیات جاودان است. زیرا مزدی كه گناه می‌دهد موت است، امّا خدا به کسانی‌که با خداوند ما، مسیح عیسی متّحد هستند، به رايگان حیات جاودان می‌بخشد. رومیان 6: 16_23 (برادر عشقعلی)

۱۳۹۵ تیر ۲۶, شنبه

مقصود یوحنا از "در روح شدم" چیست؟ (مکاشفه فصل 1 آیه 10)

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
هنگامی که یوحنا "مکاشفه" را دریافت کرد، "در روح" بود (مکاشفه فصل 1 آیه 10). مقصود او چه بود؟
یوحنا برای مشاهده رویا، تحت تسلط روح القدس (روح خدا) قرار گرفت. پولس نوشت:"اگر روح خدا در وجود کسی ساکن نباشد، او اصلا مسیحی نیست" (رومیان فصل 8 آیه 9).
به عبارت دیگر، مسیحی واقعی کسی است که روح خدا در او ساکن باشد. روح القدس کمک می کند تا در مشکلات روزانه شما را یاری کند و می توانید دستورات الهی را با قوت روح القدس انجام دهید و هم چنین خدا را خدمت کنید. در واقع با روح القدس قسمتی از نقشه خدا برای بنای کلیسا خواهید شد.
وقتی از قلمرو گناه نجات می یابید، روح القدس در شما ساکن می شود و همان طور که ذکر شد روح خدا در امور مختلف به شما یاری و کمک خواهد کرد. بنابراین یک ایماندر مسیحی می داند که مقصود و منظور یوحنا از "در روح شدم" چیست. وقتی روح القدس در ایماندار مسیحی ساکن است، آن شخص هرگز تحت تسلط شریر و روح های فرشتگان که پیرو شیطان هستند (دیوها) قرار نمی گیرد.
هنگامی که روح القدس، یوحنا را فرا گرفت، او از هوشیاری عمیق روحانی برخوردار گردید. در این وضعیت او قادر بود تا مکاشفات الهی را دریافت کند. خدا زمانی خود را بر ایمانداران ظاهر می سازد که در روح باشند.
با این توصیف، برخی از مفسران معتقدند که خداوند، یوحنا را از نظر روحانی در بر گرفت و او را به عالم ابدیت برد تا وقایع آینده را مشاهده کند.
پولس نیز چنین تجربه ای داشت:"چهارده سال پیش به آسمان برده شدم. از من نپرسید که جسمم به آن جا رفت یا روحم. خود نیز نمی دانم. فقط خدا می داند. به هر حال خود را در بهشت دیدم. در آن جا چیزهای حیرت انگیز و غیر قابل وصف شنیدم" (دوم قرنتیان فصل 12 آیات 1- 4). لوقا شرح می دهد که پطرس به هنگام دعا، رویا دید (اعمال رسولان فصل 10 آیات 9- 16).
با بررسی کتاب مکاشفه درمی یابیم که یوحنا چهار بار می گوید که "روح خدا مرا فرو گرفت":
یک. ابتدا در جزیره پطمس (محل تبعید) بود (فصل 1 آیه 10)
دوم. سپس در آسمان بود:" ناگهان روح خدا مرا فرو گرفت و من خود را در آسمان دیدم. وه که چه با شکوه بود" (فصل 4 آیه 2)
سوم. روح خدا، یوحنا را به بیابان برد (فصل 17 آیه 3)
چهارم. روح خدا، یوحنا را بر روی قله بلندی برد (فصل 21 آیه 10)
در روح بودن یعنی روح القدس رویایی به او می دهد و در آن رویا اوضاع و وقایعی را نشان داد که یوحنا با چشمان انسانی قادر به مشاهده آن ها نبود.
پطرس نوشت که تمام پیشگویی های درست، از روح القدس نشأت می گیرد:"هیچیک از پیشگویی های کتاب مقدس از فکر خود انبیاء تراوش نکرده، بلکه روح القدس در وجود آنان قرار گرفت و حقیقت را به آن ها عطا می کرد تا بازگو نمایند" ( دوم پطرس فصل 1 آیات 20- 21).

۱۳۹۵ تیر ۲۵, جمعه

سوال یکی از خوانندگان غیرمسیحی: آدم نیز مانند مسیح پدر نداشت. آیا او فرزند خدا بود؟

دفاعیات مسیحی

آدم مرتکب گناه شد و از طریق او گناه وارد جهان گردید. پیامبران هم به خاطر گناهان شان توبه کردند. اما مسیح هرگز گناه نکرد. او برای گناهان انسان فدیه شد. او خود را خدا نامید.
چرا وقتی ایمانداران مسیحی، با ایمان و اعتقاد راسخ درخواست ها و دعاهای شان را به نام عیسی خداوند مطرح می کنند، شاهد معجزات و دگرگونی عمیق روحانی در زندگی خود می شوند؟ اگر مسیح خداوند نیست، چرا خدا به دعاهای ایمانداران پاسخ مثبت می دهد؟ چرا یک شخص منفی و غیر قابل تحمل در نام عیسی مسیح خداوند، به فرد مثبت و مفید تبدیل می شود؟ اگر این معجزات و رویدادهای شگفت انگیز به نام عیسی خداوند رخ نمی داد، بدون تردید هیچکس پیرو مسیح نمی شد. فرض کنید به شما دارویی معرفی کنند که هیچگونه تاثیر موثری در رفع بیماری نداشته باشد، آیا مبادرت به خرید مجدد آن دارو خواهید کرد؟
عیسی از رهبران مذهبی یهود پرسید:"چرا داود پادشاه با الهام از خدا، مسیح را خداوند می خواند؟" (متی فصل 22 آیه 43).
عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل دوم آیه یازدهم). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل چهاردهم آیه سی و سوم و فصل بیست و هشتم آیه نهم، انجیل یوحنا فصل نهم آیه38).
فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.
مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:"خداوند می فرماید". او با اقتدار تعلیم می داد:"اما من می گویم" (متی فصل های 5 تا 7). مسیح، خدا را پدر می نامید. اما پیامبران می گفتند:"خدایا".
عیسی وقتی متولد شد، به پسر خدا تبدیل نشد. مسیح قبل از ظهور خود بر زمین، رابطه ازلی با خدا داشت. مسیح در تثلیث حضور دارد، همان طور که روح القدس حضور دارد. او همواره با پدر و روح القدس در ارتباط است. بنابراین، گفتگوی مسیح و پدر غیر طبیعی نیست.
گفتگوی او با پدر نشان می داد که تثلیث واقعی است. زمانی که مسیح در جهان بود، دعای او به خدای پدر، نه فقط خدا بودن مسیح را زیر سئوال نمی برد، بلکه نشانه رابطه اش در تثلیث بود. مسیح به شاگردانش یاد داد که چنین دعا کنند:"ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدس باد..." (متی فصل 6 آیه 9). بنابراین مسیحیان بنده نیستد. فرزندان خدا هستند.

۱۳۹۵ تیر ۲۴, پنجشنبه

در بهشت چه نوع بدنی خواهیم داشت؟

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
همه ما دارای بدن هستیم. بدنی که از بدن سایرین متفاوت است. بدن هر یک از ما در توانایی ها و ضعف ها از دیگر بدن ها متفاوت است. کتاب مقدس به همه ایمانداران مسیحی زندگی پس از مرگ و داشتن بدنی شبیه بدن قیام کرده مسیح، وعده داده شده است (اول قرنتیان فصل 15 آیه 49).
اگر مرگ پایان همه چیز است، تنها کاری که باید کرد، لذت بردن از هر لحظه زندگی است. اما ایمانداران مسیحی می دانند که ورای مرگ، حیاتی وجود دارد و زندگی ما در این دنیا فقط مقدمه آن است. سی اس لوئیس، مفهوم ابدیت را در آخرین جملات کتاب داستان "نارنیا" این گونه شرح می دهد:"تمام زندگی شخصیت های داستان در این دنیا، فقط به معنای عنوان کتاب و صفحه پشت جلد کتاب بود (مقصود کتاب "نارنیا" است). اما اکنون آن ها در شروع فصل اول یک داستان بزرگ هستند. داستانی که هیچکس در روی زمین آن را نخوانده است. داستانی که تا به ابد ادامه دارد و هر فصلش از فصل پیشین آن بهتر است".
کتاب مقدس درباره ابدیت می فرماید:"آنچه را که هرگز چشمی ندیده و گوشی نشنیده و به خاطر انسان خطور نکرده است، خدا برای دوستداران خود آماده نموده است" (اول قرنتیان فصل 2 آیه 9). ما نمی توانیم تمام آنچه را که خدا برای ما در ابدیت اندوخته است، درک کنیم. اگر زیستن با خدا را انتخاب کنیم، تا ابد با او زندگی خواهیم کرد. تا آن زمان، روح القدس (روح خدا) ما را تسلی می دهد و هدایت می کند. آگاهی از آینده ای که در انتظار ما است، به ما امید می دهد و ما را تشویق می کند تا با عزمی راسخ زندگی کنونی را پشت سر بگذاریم، سختی ها را تحمل کنیم و تسلیم وسوسه ها نشویم. همه چیز در این دنیا خلاصه نمی شود.
کتاب مقدس تعلیم می دهد که بدن های ما در بهشت، بهتر از آن چیزی خواهد بود که قابل تصور است، چون برای حیات ابدی ساخته شده اند. بدن جدید کامل و به دور از درد و مرض خواهد بود. کتاب مقدس می فرماید که بدن جدید "فوق طبیعی" است (اول قرنتیان فصل 15 آیه 44).
فوق طبیعی یعنی "چیزی فراتر و بالاتر از امور طبیعی". بنابراین، بدن های روحانی ما ورای قوانین طبیعت قرار خواهند داشت. این بدن ها با قابلیت های بیشتر از بدنی خواهد بود که در این دنیا داریم. برای مثال، بدن مسیح بعد از زنده شدن، خیال یا روح نبود. شاگردان او را لمس کردند (لوقا فصل 24 آیه 39، یوحنا فصل 20 آیه 27) و با او غذا خوردند (لوقا فصل 24 آیات 41- 43، یوحنا فصل 21 آیات 12- 13). او می توانست ناپدید شده و دوباره ظاهر شود. بدن قیام کرده مسیح، واقعی تر از قبل بود. بدن او جاودانی شده بود. این بدن از همان نوع بدنی است که ما بعد از رستاخیز مردگان خواهیم داشت (اول قرنتیان فصل 15 آیات 42- 50).
با این توصیف، ما شخصیت و فردیت خود را حفظ خواهیم کرد. وقتی شائول (اولین پادشاه اسرائیل)، روح سموئیل را احضار کرد، با شخصیت متفاوت و متضاد سموئیل مواجه نشد (اول سموئیل فصل 28 آیات 14- 19). مسیح نیز بعد از زنده شدن، شخصیتی متفاوت از قبل از مرگ نداشت (یوحنا فصل 21).
بدون تردید بدن ها در بهشت، جوان، زیبا، سالم و سرزنده و متناسب می باشند و مانند بدن های زمینی چاق و فربه یا لاغر و ضعیف نیستند. همان طور که ذکر شد، این نوع بدن ها دارای قابلیت های جدید است. اگر آدم و حوا را در باغ عدن می دیدیم، آرزو می کردیم که ای کاش بدن سالم، زیبا و جوان آن ها را داشتیم. تصور کنید اگر آدم و حوا بدن های انسان های امروزی را می دیدند، از مشاهده بدن های بیمار و ضعیف یا چاق و فربه شگفت زده می شدند و احساس رحم و شفقت به آن دو دست می داد!
شاید برخی از خوانندگان بپرسند:" آیا قد انسان ها هم متناسب خواهد شد؟ مثلا کسی که قد کوتاه است، بلند قد می شود؟ رنگ پوست چطور؟ آیا سیاه پوست به سفید پوست مبدل می شود؟" در پاسخ باید بگویم که خدا انسان ها را با قدهای متفاوت و رنگ پوست های مختلف آفرید. خدا تنوع را دوست دارد. بنابراین تصور نمی کنم تغییری در قدها یا رنگ پوست رخ دهد. حتی طرح کلی ساختمان صورت نیز چندان تغییر نخواهد کرد، اما ظاهرش بهتر از چهره زمینی خواهد بود. مریم مجدلیه (یوحنا فصل 20 ایه 14) و دو تن از پیروان عیسی (لوقا فصل 24 آیات 13- 31)، مسیح را بعد از مرگ فورا نشناختند.
آیا بدن های جدید، دارای حواس پنجگانه خواهد بود؟
خداوند، انسان را با حواس پنجگانه آفرید. حواس پنجگانه بخشی از اجزای بدن را تشکیل می دهند. بدون شک بدن های تازه نیز دارای حواس پنجگانه است. مسیح بعد از زنده شدن، از حواس پنجگانه برخوردار بود. او می دید، گوش می کرد، غذا می پخت و بوی غذا را استشمام می کرد و مزه آن را می چشید، به اشیا دست می زد. اغراق و خیال پردازی نیست اگر بگویم که حواس پنجگانه با حساسیت و دقتی بیش از بدن های زمینی عمل خواهد کرد.
کسانی که به طور موقت به بهشت رفته اند، رنگ های جدیدی را در آن جا دیده اند و متوجه شده اند که کیفیت حواس شنوایی و بینایی میلیون ها بار بیشتر از عملکرد گوش ها و چشمان زمینی است! حدس می زنم که شاید چشمان ما در بهشت قابلیت هایی مانند تلسکوپ و میکروسکوپ داشته باشد و بتواند از میان تابش شدید نور، همه جا را ببیند. هم اکنون داشمندان در حال تحقیق و ساخت لنزهای چشم هستند که بتواند اشیاء را از فواصل دور و بسیار نزدیک با قابلیت میکروسکوپ و تلسکوپ ببیند و حتی از آن ها با کیفیت عالی عکس برداری و فیلم برداری کند و سپس آن را در فیس بوک یا سایت یوتیوب به اشتراک بگذارد. این لنزها دارای فیلتر مخصوصی است که از تاثیر منفی تابش شدید نور مستقیم مانند خورشید بر چشم جلوگیری می کند. عینک های هوشمندی که شرکت گوگول ارائه داده، اولین گام به سوی ساخت و تولید لنزهای هوشمند است. شاید هم بتوانیم با چشمان مان عکس بگیریم و فیلمبرداری کنیم!
آیا بدن های جدید به قابلیت های جدید مجهز خواهد بود؟
وقتی خدا می خواهد کاری را انجام دهد و ما نیز به انجام اراده خدا راغب و علاقمند هستیم، گاهی بدن زمینی کم می آورد! مثلا در باغ جتسیمانی شاگردان مسیح به جای دعا، خوابیدند. آن شب، شب سختی برای عیسی بود، چون می دانست چه در پیش دارد. مسیح وقتی دید که شاگردانش در خوابند، گفت:"روح انسان می خواهد آنچه درست است انجام دهد، اما طبع بشری او ضعیف است" (متی فصل 26 آیه 41).
اما بعد از رستاخیز، بدن های جدید هرگز کم نمی آورند، زیرا با روح مان هماهنگی کامل دارد. اما در وضعیت فعلی، با کمک روح القدس (روح خدا) باید بکوشیم تا بدن زمینی را با علایق روحانی مان هماهنگ سازیم.
به هنگام فشارهای شدید، در معرض آزمایش و وسوسه قرار می گیریم، حتی اگر روحی راغب به خدا داشته باشیم. بنابراین باید دعا کنیم، از ایمانداران مسیحی کمک بگیریم و به هدفی که خدا برای ما تعیین کرده، بیندیشیم. از آن جا که وسوسه زمانی پدیدار می شود که ما بیش از هر وقت دیگر آسیب پذیریم، نمی توانیم با توانایی محدود انسانی مبارزه کنیم. دعا و یاری روح القدس در این مواقع ضروری است، چون به ما قوت می دهد تا بر وسوسه ها غلبه آییم.
بدن جدید قادر است همچون مسیح از موانع فیزیکی مانند دیوار عبور کند (یوحنا فصل 20 آیه 19) و ناپدید شود (لوقا فصل 24 آیه 31). وقتی مسیح در حال صعود به آسمان بود، بر نیروی جاذبه زمین غلبه کرد (اعمال رسولان فصل 1 آیه 9).
با این توصیف، هنوز نمی دانیم که خدا چه قابلیت های دیگری به بدن های جدید خواهد بخشید. شاید آن بدن ها توانایی پرواز یا پرش از ارتفاعات را هم داشته باشند! شاید هم بتواند مانند بز کوهی بر روی جاهای صعب العبور راه برود یا بدود! ممکن است مانند مسیح قادر باشد روی آب راه برود (متی فصل 15 آیه 25) و یا مانند ایلیای نبی با سرعت مافوق طبیعی بدود (اول پادشاهان فصل 18 آیه 46). شاید هم مانند سامسون، از قدرت بدنی فوق العاده ای برخوردار باشند (داوران فصل های 14- 16).

۱۳۹۵ تیر ۲۳, چهارشنبه

وقتی با مشکلات روبرو می شوید، واکنش شما چگونه است؟ ترس، نگرانی، عصبانیت، زیر سئوال بردن خدا و دیگران، فحاشی... هیچکدام از این نکات به شما کمک نخواهند کرد. به هنگام رویارویی با مشکلات، دو واکنش نشان می دهید: یا خود را در موقعیت ضعف و شکست قرار می دهید و یا با نگرش خدا به مبارزه با مشکلات ادامه می دهید. کلام خدا می فرماید:"همه چیز زیر پای های مسیح خداوند قرار دارد" (اول قرنتیان فصل 15 آیه 27). این آیه را به هنگام مواجهه با مشکلات و بحران ها با خود تکرار کنید:"همه چیز زیر پای های مسیح خداوند قرار دارد". وقتی مشکل بزرگ و غیر قابل حل، لرزه بر شما می اندازد بگویید"همه چیز زیر پای های مسیح خداوند قرار دارد". اگر ما فرزندان خداوند هستیم، بنابراین این مشکلات و بحران ها زیر پاهای ما نیز می باشد. مشکل مالی، ناکامی در ازدواج، بیماری، شکست در امور زندگی، مرگ عزیزان... قادر نیستند مانع از اجرای نقشه عالی خداوند در زندگی شما شوند

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

۱۳۹۵ تیر ۲۲, سه‌شنبه

سوال یکی از غیرمسیحیان: آیا کتاب مقدس با ذکر خوردن شراب توسط مسیح، به شخصیت مقدس او توهین نکرده است؟

دفاعیات مسیحیدر ابتدا باید گفت خشخاش، زهر مار و عقرب و بسیاری از پدیده ها در طبیعت هم خطرناک هستند و هم مصارف پزشکی دارند. غریزه جنسی نیکوست، ولی کاربرد غلط و نادرست از این غریزه عواقب نامطلوبی بر شخص و جامعه باقی می گذارد. اندیشه بشر می تواند برای مقاصد نیکو به کار برود و یا بمب هسته ای بسازد.
در روزگار باستان شراب هم تخمیر می شد، اما نه تا آن درجه ای که امروزه تخمیر می شود. امروزه یهودیان شراب کاشر را مصرف می کنند که طبق سنت یهود (مانند دوران مسیح) تهیه شده است. شراب به عنوان شربت در جشن ها و عروسی ها مصرف می گردید.
شراب در دوران باستان هم به عنوان دارو مصرف می گردید و هم به علت داشتن الکل جنبه ضدعفونی داشت. بنابراین استفاده در حد ضرورت گناه محسوب نمی گردید. ابو علی سینا در کتابش "قانون" به مصارف طبی شراب اشاره کرده است. در ایران نیز آبجو بدون الکل تولید می شود.
برخی از مخالفان ادعا می کنند که مسیح، شراب الکلی را عرضه نمود و مهمانان پس از خوردن آن مست شدند. در پاسخ باید گفت:
یک. در گزارش یوحنا، به مستی مهمانان اشاره ای نشده است.
دو. در قرن اول میلادی غیر مسیحیان، مسیح را به عنوان یک معلم اخلاق گرا می شناختند.
سه. در آن دوران، در اسرائیل افراط در شرابخواری و مستی جرم و گناه محسوب می گردید.
اگر مسیح شراب الکلی عرضه می کرد و مهمانان مست می شدند، قطعا خدمتکاران این موضوع را با رهبران مذهبی دهکده "قانا" درمیان می گذاشتند.
چهار. اگرچه رهبران مذهبی یهود مخالف مسیح بودند، اما هرگز مسیح را به اتهام مست کردن مردم متهم نکردند. مسیح از رهبران مذهبی یهود سئوال کرد:"کدامیک از شما می تواند حتی یک گناه به من نسبت دهد؟" (یوحنا فصل 8 آیه 46).
پنج. در عهد جدید تعلیم داده شده که "از مستی بپرهیزید، زیرا مستی انسان را به راه های زشت می کشاند. در عوض از روح خدا پر شوید" (افسسیان فصل 5 آیه 18)



۱۳۹۵ تیر ۲۱, دوشنبه

* بالاخره يكي هست : گاهي ما ايمانداران (حداقل خودِ من) اينقدر مغموم و نااميد مي شويم كه ظاهرا جز همان شكرگزاري هاي روزانه و بعضا تكراري چيز يا دليلِ خاصي براي تشكر از خداوند در فكرمون نمي گنجه! امروز اين آيه مثل يه جرقه ديد من رو نسبت به اين نوع طرز نگاه تغيير داد. “خداوند را سپاس می‌گویم، او درخواست کمک مرا شنیده است. خداوند قوّت و سپر من است. من بر او توکّل می‌کنم. او مرا یاری می‌کند و خوشحال می‌ سازد، او را با سرودهای شادی سپاس می‌خوانم.” مزامیر ٢٨ خداوند درخواست و نيازي رو كه من نزدش اعلام كردم ((شنيده))! آيا اين براي من و شما كافي نيست كه قادر هستي بخش، يگانه قدرت مطلق جهان صداي تو رو ((شخصا)) شنيده؟! با اينكه هنوز نتونستم قدرت و مفهوم اين آيه رو كاملاً درك كنم و با اينكه هنوز احساس مي كنم از خواسته قلبم بسيار دورم اما انگيزه اي شد تا يكبار ديگه با دليلي قاطع و محكمتر با اميدي معنادارتر خداوندم رو شكر بگم چون ... خداوند امروز درخواست كمك من را شنيده است! بالاخره يكي صداي منو مي شنوه. آمين (مانی محمدی)

۱۳۹۵ تیر ۱۹, شنبه

ایمان,امید ,محبت❤: در کلام خدا میخوانبم که قوم خداوند 40 سال در بیابان سفر کرد تا اینکه بالاخره به سرزمینی که خدا در نظر گرفته بودند رسیدند. نوح حدود یک سال سفر دریا داشت تا اینکه روی کوه نجات قرار گرفت... ابراهیم سال ها در سفر بود تا اینکه به سرزمین کنعان و وعده خدا یعنی اسحق رسید. یعقوب و یوسف ومردان بزرگ کلام خدا در سفر بودند تا به مقصد و وعده خدا رسیدند. پولس سال ها بعد از ایمان به سفر رفت و در اخر خداوند او را به روم رساند تا وعده و خدمت خود را کامل کند... گویا زندگی های ما و زندگی های ایمانی ما نیز مانند سفر میباشد...خداوند ما را به سفر ایمان دعوت کرده است تا او را بشناسیم... سفری که اغازی و دعوتی ، طول زمانی و تجربیات خوب و بدی ، و در اخر رسیدن به مقصود و مقصد و وعده میباشد. خصوصیات سفر و همسفر چی میتواند باشد؟! چرا مردان خدا همیشه در سفر بودند؟! در سفر چه اتفاقاتی میافتد؟! امروزه خیلی ها سفر های کوتاه و تفریحی میروند ولی سفرهای مردان کلام خداوند سفرهای تفریحی و کوتاه نبود...خداوند گویا عمدا انها را وارد سفری میکرد تا خودش را بهتر به انها بشناساند. در سفر ، دوستان واقعی خود را میشناسید. توانایی و ضعف های خود را کشف میکنید. استوار و قوی میشوید شکست و ناامیدی و پیروزی و امید را تجربه میکنید. سیری و گرسنگی و دوستی و دشمنی را تجربه میکنید. معجزات خدا را با تمام وجود تجربه میکنید و خدا را انطور که هست درک میکنید. ابراهیم در ابتدای سفر، زن خود را به خاطر بی ایمانی و بی اعتمادی انکار کرد ولی در اخر سفر فرزند عزیز خود را برای خدا قربانی کرد...موسی در اول سفر ،خدا را با ترس میشناخت ولی در اخر سفر خدا را رودررو ملاقات میکرد..... امروز من و شما وارد یک سفر با خدا شده ایم. سفری که پر از تجربیات خوب و بد در انتظار ماست. سفری که یک روز پیروزی و شادی و روز بعد شکست و نا امیدی را تجربه خواهیم داشت ، سفری که روزهایی باید صبور و ساکت و روزهایی که باید فریاد زد و گریست ...روزهایی زیبا و روزهایی تلخ...ولی مهمترین قسمت سفر ایمانی ما در اخر سفر میباشد که پیروزی و استراحت و شناخت کامل خدا میباشد. پیدایش باب 12 تا 22، پیدایش 7 و 8،خروج باب 3 تا اخر تثنیه، داود در بیابان اول سموییل باب 19 تا باب31..غلاطیان باب اول ایات 16 و 17، اعمال رسولان باب 13 تا اخر کتاب اعمال.. خدا ما را در طول تمام این سفر تنها نمیگذارد.....همیشه کنار ماست...در سختی ها با معجزات کنار ماست، او وعده داده تا انقضای عالم هر روزه با ماست....سفر ما غیر قابل برگشت میباشد...خداوند دوست دارد با ما قدم بردارد و در طول سفر او را بشناسیم... آمین

۱۳۹۵ تیر ۱۸, جمعه

"جانوران وحشی" که یک چهارم ساکنان زمین را به قتل می رسانند، چه کسانی هستند؟ (مکاشفه فصل 6 آیه 8)

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
در دوران آخر، خداوند مردم شریر را به روش های مختلف از جمله قحطی، بیماری و جنگ مجازات می کند. در مکاشفه فصل 6 آیه 8 به جانوران وحشی اشاره می شود که یک چهارم از ساکنان زمین نابود می کنند. آیا مقصود این آیه از جانوران "حیات وحش" است؟ خیر.
مکاشفه، کتابی سمبولیک است و جانوران نمادی از افراد شریر و تحت تسلط شیطان می باشند. مفسران کتاب مقدس معتقدند که جانوران وحشی سمبول تروریست هستند. تروریست ها در گروه های نظامی / چریکی امنیت جهان را تهدید کرده و عده زیادی را به قتل می رساندند. این جانوران با دو جانوری که در فصل 13 مکاشفه ظاهر می شوند (دجال و نبی کاذب)، قدرت شیطان را به نمایش می گذارند.
گروه های تروریستی سبب جنگ، قحطی و بیماری می شوند. این عوامل فرصتی را فراهم می کنند تا مردم تحت فشار قرار گرفته، توبه کرده و به سوی خدا بازگشت کنند.
هم چنین شرایط ترور و وحشت، به آگاهی و هوشیاری مردم کمک می کند تا با ایدئولوژی و نگرش های غلط کاملا آشنا شوند. در قرن گذشته، دیدگاه های هیتلر و استالین سبب مرگ ده ها میلیون نفر شد. امروزه کم تر کسی به ادعاهای مارکس و هیتلر توجه دارد.
به عبارت دیگر، هدف خدا از مجازات ساکنان زمین، هوشیاری مردم و توبه آنان است.

۱۳۹۵ تیر ۱۵, سه‌شنبه

مقصود مسیح از "در مقابل در ایستاده، آن را می کوبم" چیست؟ (مکاشفه فصل 3 آیه 20)



دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مسیح به کلیسای لائودیکیه چنین پیام داد:" اینک بر در ایستاده می کوبم. هر که صدای مرا بشنود و در را بگشاید، داخل شده و با او دوستی دائمی برقرار خواهم کرد و او نیز با من" (مکاشفه فصل 3 آیه 20).
ما معمولا این آیه را برای بی ایمانان به کار می بریم. اما چرا مسیح به یک کلیسا چنین پیامی می دهد؟
لائودیکیه شهری بود در آسیای صغیر که امروزه ترکیه نامیده می شود. این شهرکه توسط سلسله یونانی "سلوکیه" در حدود 250 قبل از میلاد بنا شد، بعدها جزء قلمرو امپراطوری روم گردید. در زمان رومی ها، لائودیکیه از نظر تجاری بسیار پیشرفت کرد.
طبق روایت تاریخ، در سال 50 میلادی زلزله ای شهر لاودیکیه را ویران کرد. دولت روم تصمیم گرفت این شهر را بازسازی کند، ولی اهالی آن کمک امپراطور را نپذیرفتند و با هزینه خودشان شهر را دوباره بنا کردند. بدین سان، عبارت معروفی را بر سر زبان ها انداخت:"مردم لائودیکیه، نه از انسان کمک می گیرند و نه از خدا."
موقعیت جغرافیایی این شهر آن را به مرکز مهم تجاری میان شهرها و ملل مختلف تبدیل کرده بود. علاوه بر آن که در اطراف شهر زمین های حاصلخیزی وجود داشت.
از آن جا که مردم لائودیکیه در رفاه و آسایش به سر می بردند، نیازی به خدا نداشتند. این طرز تفکر به کلیسای این شهر نیز راه یافته بود. از پیام مسیح درمی یابیم که اتکاء به خودشان به جای توکل و اعتماد به خدا در میان اعضاء کلیسا وجود داشت. در نتیجه از وضعیت روحانی رضایتبخشی برخودار نبودند. بی خبری و ناآگاهی کلیسا از وضعیتش (آیات 17- 18)، آن را به شرایط وحشتناکی سوق می داد.
مسیح در پیامش از این کلیسا تقدیر نکرد. با این توصیف، او همچنان به این کلیسا وفادار بود. بنابراین به خطاب کلیسای لائودیکیه گفت:" اینک بر در ایستاده می کوبم. هر که صدای مرا بشنود و در را بگشاید، داخل شده و با او دوستی دائمی برقرار خواهم کرد و او نیز با من" (فصل 3 آیه 20).
با این توصیف، اکثر ایمانداران مسیحی این آیه را برای بشارت به غیرمسیحیان به کار می برند. هیچیک از مذاهب دنیا در مورد خدایی تعلیم نمی دهد که به سراغ هر انسان آمده و به او بگوید من می خواهم با تو دوست و صمیمی شوم. اما کتاب مقدس تعلیم می دهد خدای قادر مطلق، خالق و آفریننده مشتاق است دوست ما باشد. این حقیقت به شدت تکان دهنده است.
همان لحظه ای که مسیح بر روی صلیب بهای گناهان ما را پراداخت، پرده معبد که مظهر جدایی خدا و انسان بود، به طرز معجزه آسایی از بالا تا پایین پاره شد (متی فصل 27 آیه 51). کلام خدا می فرماید:" این ها همه از طرف خدایی است که توسط عیسی مسیح ما را که قبلا دشمن او بودیم، به دوستان خود مبدل کرده است" (دوم قرنتیان فصل 5 آیه 8).
خدا در قلب ما را می کوبد. اما برای وارد شدن به قلب ما به زور وارد نمی شود. او به اراده آزاد ما احترام می گذارد. خدا ما را آزاد گذاشته تا در باز کردن زندگی خود به روی او، خودمان تصمیم بگیریم.
اما واقعیت این است که مسیح نه تنها در قلب غیرمسیحیان، بلکه در قلب هر مسیحی را که به دلایلی در ضعف روحانی به سر می برد نیز می کوبد. وقتی خدا داخل شود، همه چیز را تغییر می دهد و فصل جدیدی در زندگی تان آغاز می شود. خدا می خواهد قسمت دوم زندگی تان تا ابد به مراتب عالی تر از قسمت اول زندگی تان باشد. این حقیقت عالی و عظیم انجیل مسیح است.





۱۳۹۵ تیر ۱۴, دوشنبه

آیا عیسی به پیامبران توهین کرد؟ (یوحنا فصل 10 آیه 8)

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یکی از ادعاهای مخالفان مسیحیت آن است که عيسي به پيامبران الهي توهين کرد وبا كمال بي احترامي آن ها را دزد و راهزن خطاب نمود (یوحنا فصل 10 آیه 8). آیا این ادعا صحیح است؟
نخست، یوحنا فصل 10 آیه 8 را مطالعه نموده و سپس بررسی آن را می کنیم:
"دیگران که پیش از من آمدند، همه دزد و راهزن بودند. به همین جهت، گوسفندان واقعی به سخنان آن ها گوش ندادند!"
مخالفان با سوءاستفاده از کتاب مقدس، مخاطبان خود را گمراه می سازند. نقل قول یک آیه از کتاب مقدس به طور ناقص یا بدون در نظر گرفتن کل متن، غالبا مفهومی کاملا اشتباه را ارائه می دهد. فصل دهم انجیل یوحنا با فصل نهم در ارتباط است. رهبران مذهبی یهود شاهد معجزه مسیح بودند و می دانستند که مسیح، شخص نابینایی را شفا داد. آنان مردی را که شفا یافته بود، بازداشت کردند. آن مرد در جمع رهبران مذهبی گفت:"اگر این شخص از طرف خدا نبود، چطور می توانست مرا شفا دهد؟" (فصل 9 آیه 33).
رهبران مذهبی او را از کنیسه اخراج کردند. در آخرین آیات فصل نهم، عیسی علمای مذهبی را کوردل نامید (آیات 39- 41) و در فصل دهم، بلافاصله بعد از این که به فریسیان، کوری روحانی شان را گوشتزد کرد، شروع به حکایت در مورد شبان نیکو و گوسفندان واقعی نمود.
در دوران باستان، آغل گوسفندان فقط دارای یک در بود. بعد از آن که گوسفندان وارد آغل می شدند، در بسته می شد. صبح روز بعد، چوپان در را باز کرده و گوسفندان را صدا می زد. گوسفندان با تشخیص صدای چوپان، او را دنبال می کردند. اگر دزدی سعی می کرد که در شب وارد آغل شود، می بایست از روی دیوار حصاردار وارد شود. علاوه بر این، گوسفندان صدای شخص غریبه را نمی شناختند و در نتیجه ناراحت و مضطرب می شدند.

در آیه هشتم، مسیح می فرماید:"گوسفندان واقعی به سخنان آن ها گوش ندادند!" که اشاره او به پیروان واقعی او از جمله مردی که شفا یافته بود، می باشد. بنابراین، دزد، نمادی از رهبران مذهبی ریاکار بود. مسیح به عملکرد دزد اشاره می کند:"کار دزد این است که بدزدد، بکشد و نابود کند" (آیه 10). پیامبران الهی دارای چنین خصوصیاتی نبوده اند.

مقصود مسیح از "دیگران که پیش از من آمدند" رهبران مذهبی یهود بود که زیر نفوذ شیطان قرار داشتند. این رهبران کوردل، شبانان حقیقی نبودند. عیسی خطاب به رهبران مذهبی یهود گفت:"خون مردم بی گناهی که شهید شده اند، به گردن شما خواهد بود، از هابیل معصوم گرفته تا زکریا که او را در داخل خانه خدا، بین عبادتگاه و قربانگاه کشتید" (متی فصل 23 آیه 35). عیسی علمای مذهبی یهود را محکوم کرد، چون ظاهری مقدس و پرهیزکار داشتند، اما باطن آن ها سرشار از گناه و طمع بود.
هم چنین اشاره مسیح به افراد سیاسی نیز بود که وعده های آزادی به قوم اسرائیل داده بودند و رهبری شورش هایی را بر عهده داشتند که همگی به شکست انجامید (اعمال رسولان فصل 5 آیات 36- 37 و فصل 21 آیه 38).





* اول تسالونیکیان۵: ۱۶_۱۸ همیشه شاد باشید. پیوسته دعا کنید. برای هر پیشامدی خدا را شکر کنید. زیرا این خواست خدا در خداوند ما عیسی از همه ماست. آمین آمین آمین


۱۳۹۵ تیر ۱۳, یکشنبه

سوال یکی از خوانندگان: در این وضعیت ترور و وحشت، خدا چرا کاری انجام نمی دهد؟ پاسخ: انسان عروسک کوکی خلق نشده. شما برای شخصی بیکار، شغلی پیدا می کنید. اگر آن شخص به محل کار نمی رود و وضعیت مالی اش بدتر می شود، آیا شما مقصر هستید؟ اگر کسی تخلف رانندگی کند، آیا مقصر اصلی اداره راهنمایی و رانندگی است؟ فجایع و اتفاقات ناگوار ما را نسبت به تعالیم و عواقب ایدئولوژی ها آگاه و هوشیار می کنند.در اوایل قرن گذشته دیدگاه های مارکس و هیتلر طرفدران زیادی داشت. امروزه کم تر کسی به آن عقاید توجه می کند. اگر خدا اجازه می داد حکومت های هیتلر و استالین تا امروز باقی بمانند، جهان در چه وضعیتی قرار داشت؟ شاید من و شما اکنون در جایی مانند سیبری یا اردوگاه های مخوف نظیر آشویتس به سر می بردیم و در انتظار اعدام با کوره آدم سوزی بودیم! خدا اجازه نداد در آن وضعیت زندگی کنیم. اگر هیتلر و استالین به تعالیم مسیح مبنی بر محبت به دیگران توجه داشتند، تاریخ شاهد فجایع دردناک نبود.

۱۳۹۵ تیر ۱۱, جمعه

جان خود را آرام و ساکت ساختم، مثل بچه‌ای از شیر باز داشته شده، نزد مادر خود. جانم در من بود، مثل بچه از شیر بازداشته شده . مزمور 131 : 2 داود از سکوت و آرامی یک طفل شیرخواره که بعد از خوردن شیر سرمست شده و در آغوش مادربخواب رفته بعنوان زیباترین تصویر برای نشان دادن عمق رضامندی اش از خدا و زندگی در حین مشکلات استفاده میکند و در آیه اول این مزمور میگوید رمز رسیدن به این آرامش در حین مشکلات این است که: . 1- دلت مغرور و متکبر و خود محور نباشد 2- بدنبال تایید و تشویق وجلب توجه دیگران نباشی 3- مشغول کارهای بزرگتر از ایمان و باور وتوانایی ات نشوی 4- به عقل وشعورخودت احترام گذاشته وآنچه بعید عقلت میباشد را کنار بگذاری . ای خداوند، دل من متکبّر نیست و نه چشمانم برافراشته و خویشتن را به کارهای بزرگ مشغول نساختم، و نه به کارهایی که از عقل من بعید است.. مزمور 131 : 1 جلیل سپهر