آنگاه عیسی نزدیک آمد و به ایشان فرمود :((تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است. پس بروید و همه قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر, پسر وروح القدس تعمید دهید.))
۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۱, شنبه
" تــمـام شــــد " آخرین جمله مسیح بر روی صلیب اولین جمله حیاتی برای انسانها شد زیرا که او آمد تا قانون شریعت را انجام دهد و برروی صلیب گفت " تمام شد "بعبارتی تمام کردم . با صلیب او میتوانیم به تمام ترسهای امروز و فردایمان بگوییم" دیگر تمـام شد" چون مسیح قیمت یک زندگی بدون حس گناه و ترس از جهنم را پرداخت کرده تـا : . در صورت ایمان آوردن به عمل پـر جلالش بر روی صلیب قـادر باشیم همین حالا به ملکوت آسمانی داخل شویم و امروز فرصتهای بهشتی زیستن با یکدیگر را قـربانی طمع بهشت فردا نسازیم . ایمان به صلیب یعنی بتوانی به اقتدار تاریکی اطراف زندگی ات با اطمینان و با اعتماد بنـفــس فــریاد بـزنـی " دیگـــر تمام شد" . جلیل سپهر
۱۳۹۵ اردیبهشت ۱۰, جمعه
* مزمور ۱۳۳ اتحاد مومنین ۱_ چه زیبا و دلپسند است که ایمانداران با اتحاد و همدلی دور هم جمع شوند. و چه بسا هر یک از ما مسیح دیگری هستیم که خداوند فرمود هر که لیوان آبی به برادر و خواهر خود بدهد گویی که بمن داده است! و اگر اینچنین دیدگاهی داشته باشیم جنس محبتهای ما از روح و از خداوند است و هر جا روح خداست آنجا شفا و آزادیست... عزیزان این یکشنبه یعنی اول ماه می، در کلیسای۷ ازمیر مستان خداوند دور هم جمعند و ستایش و پرستش و عبادت و ضیافت و مشارکتی خاص خواهیم داشت...
۱۳۹۵ اردیبهشت ۹, پنجشنبه
آیا برای اجابت درخواست دعا ایمان کافی است یا اصرار و پافشاری؟
به دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
عیسی به شاگردانش تعلیم داد که تا جواب دعای خود را نگرفته اند، از دعا کردن باز نایستند (لوقا فصل 18 آیه 1). اگر شرط اصلی برای اجابت درخواست دعا، ایمان است، چرا مسیح اصرار و پافشاری در دعا را تعلیم داد؟
ایمان و اعتماد به خدا لازمه دریافت جواب دعا است، اما معمولا خدا می خواهد که برای رسیدن به هدف، پشتکار داشته باشیم. در این مسیر، ایمان، امید و صبر ما رشد می کند و شخصیت مان بالغ می شود. وقتی ایمان داشته باشیم آنچه را با خدا درمیان گذاشتیم او می شنود و در زمان مناسب پاسخ می دهد، امید و صبر ما بیشتر می شود.
به عبارت دیگر، وقتی خدا جواب دعای ما را به تاخیر می اندازد، مسیح تشویق کرد که مایوس نشویم، بلکه شروع به اصرار و پافشاری نماییم.
خدا می خواهد تا از ما انسان های صبوری بسازد، زیرا صبر "کلید برکت و معجزه" است. در کتاب مقدس واژه "صبر" به معنای پشتکار و استقامت است. بی صبری و بی ایمانی دست در دست یکدیگر دارند، در حالی که ایمان و صبر با یکدیگر گام برمی دارند. کتاب مقدس می فرماید:"با صبر زیاد و ایمان قوی به تمام وعده های خدا دست یافتند" (عبرانیان فصل 6 آیه 12).
امید، فرد مسیحی را از سستی و تنبلی حفظ می کند. کلام خدا می فرماید:"اگر می خواهید که خدا به وعده های خود عمل کند، لازم است که شما نیز با کمال صبر و بردباری، خواست خدا را انجام دهید" (عبرانیان فصل 10 آیه 36).
یعقوب چنین نوشت:"بگذارید صبرتان فزونی یابد و نکوشید از زیر بار مشکلات شانه خالی کنید، زیرا وقتی صبرتان به حد کمال رسید، افرادی کامل و بالغ خواهید شد" (یعقوب فصل 1 آیه 4). بدون همکاری ما، خدا نمی تواند شخصیت ما را بنا کند. اگر با او همکاری کنیم، هدف و نقشه عالی خود را در زندگی ما به انجام می رساند.
هدف خدا رشد روحانی ماست. اگر کودکان رشد نکنند و به افراد بالغ تبدیل نشوند، بدون شک اشکالی وجود دارد. کودکان باید مراحل مختلف بلوغ را طی کنند تا آن ها را به عنوان انسان بالغ مشاهده کنیم. این فرایند طبیعی رشد انسان است. به همان نسبت باید از لحاظ روحانی نیز رشد کنیم. خدا نمی تواند بدون اجازه ما کاری را انجام دهد، زیرا اراده آزاد داریم. پس لازم است خود را تسلیم خدا کنیم. شخص بالغ با خدا جر و بحث نمی کند، بلکه آن را پذیرفته و با شادمانی اطاعت می کند.
کلام خدا می فرماید:"اراده خدا را از دل به عمل آورید" (افسسیان فصل 6 آیه 6). اگر تسلیم اراده خدا نشویم، مشکلات و سختی ها ما را به کودک نابالغ تبدیل خواهد کرد.
پاداش و جواب دعا را چگونه دریافت می کنیم؟ ابتدا با رشد کردن در شخصیت و سیرت مسیحی. این نکته درباره مسیح نیز صدق کرد: اول صلیب بعد تاج افتخار. اول رنج، بعد جلال. شیطان می خواهد توسط مشکلات، ما را از بین ببرد، در حالی که خدا سختی ها را برای بلوغ و پیشرفت ما به کار می برد.
به جای گله و شکایت، رشد کنید.
به جای گله و شکایت، رشد کنید.
۱۳۹۵ اردیبهشت ۸, چهارشنبه
آیا مسیح از زمان بازگشت دوباره خود به زمین اطلاعی نداشت؟ (متی فصل 24 آیه 36)
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان مسیحیت می پرسند که چرا مسیح از زمان بازگشت دوباره خود به زمین، اظهار بی اطلاعی کرد؟ کتاب مقدس تعلیم می دهد که مسیح خداوند است (یوحنا فصل 1 آیه 1) و او همه چیز را می داند (یوحنا فصل 2 آیه 24، کولسیان فصل 2 آیه 3).
با این توصیف او به شاگردانش گفت:"هیچکس نمی داند چه روزی و چه ساعتی دنیا به آخر خواهد رسید. حتی فرشتگان هم نمی دانند. فرزند خدا نیز از آن بی خبر است. فقط پدرم خدا آن را می داند" (متی فصل 24 آیه 36).
عده ای معتقدند که باید تفاوت قائل شد میان مسیح خداوند و عیسی به عنوان انسان. او به عنوان خدا دانای مطلق بود و از همه چیز آگاهی داشت. بنابراین می دانست چه زمانی باز خواهد گشت. اما به عنوان انسان، دارای محدویت هایی بود و از قابلیت کامل الهی برخوردار نبود. پس آگاهی و دانش او کامل نبود.
وقتی متن متی فصل 24 را با دقت بررسی کنیم، درمی یابیم که عیسی ابتدا شاگردانش را به کوه زیتون برد. این کوه، مکانی است که طبق پیشگویی زکریا نبی، مسیح به هنگام بازگشت دوباره خود، بر آن ظاهر خواهد شد (زکریا فصل 14 آیه 4).
متی گزارش می دهد که مسیح بر دامنه کوه زیتون نشست و درباره رویدادهای آینده سخن گفت. سخنان عیسی نشان می دهد که او از وقایع آینده کاملا اطلاع داشت. او حتی به نشانه های بازگشت خود در آینده اشاره کرد (آیات 23- 44). آیا مسیح واقعا زمان بازگشت خود را نمی دانست؟
در آیه 36، برای کلمه "دانستن" که برای مسیح و خدا به کار رفته، از واژه یونانی "ایدو" استفاده شده که معنای آن چنین است: "شخص از چیزی آگاهی دارد، اما از گفتن آن خودداری می کند!" جالب است بدانید همین واژه در مرقس فصل 13 آیه 32 به کار رفته است.
پولس نیز واژه "ایدو" را در اول قرنتیان فصل 2 آیه 2 استفاده کرده است:"زیرا تصمیم گرفته بودم تا زمانی که در میان شما هستم، همه چیز جز عیسی مسیح مصلوب را فراموش کنم" (ترجمه مژده برای عصر جدید)
"زیرا عزیمت نکردم که چیزی در میان شما دانسته باشم، جز عیسی مسیح و او را مصلوب" (ترجمه قدیمی سال 1895)
بنابراین شاگردان متوجه شدند که مسیح زمان دقیق بازگشت خود را می داند، اما اجازه ندارد آن را فاش سازد.
مسیح در تعالیمش، نحوه بازگشت خود را به شیوه مراسم عروسی یهودیان ارائه داد. پولس نیز رابطه کلیسا و مسیح را به زندگی زناشویی تشبیه می کند (افسسیان فصل 5 آیات 21- 33).
در فرهنگ باستانی یهودیان، اجرای مراسم عروسی بر عهده پدر داماد بود:"پادشاهی برای پسرش، جشن عروسی مفصلی ترتیب داد" (متی فصل 22 آیه 2).
در طی دوران نامزدی، داماد مجلس عروسی را در خانه پدرش تدارک می دید. در این مدت، عروس در خانه خود در انتظار به سر می برد. وقتی پدر اطمینان حاصل می کرد که همه چیز برای اجرای مراسم عروسی آماده است، اجازه می داد تا پسرش به خانه عروس رفته و عروس را با خود به مجلس عروسی بیاورد. اگر عروسی در شب انجام می شد، چند نفر با چراغ های روغنی به استقبال داماد و عروس می رفتند.
تعالیم عیسی از پیوستن عروس (کلیسا) به داماد آسمانی (مسیح) به شیوه عروسی یهودیان، در آیات ذیل مشاهده می شود:
"آیا انتظار دارید دوستان داماد در حالی که داماد با ایشان است، عزاداری کنند؟" (متی فصل 9 آیه 15)
"در خانه پدر من منزل های زیادی است. من می روم تا مکانی برای شما آماده سازم. پس از این که رفتم و مکانی برای شما آماده ساختم، دوباره می آیم و شما را پیش خود می برم تا جایی که من هستم، شما نیز باشید" (یوحنا فصل 14 آیات 2- 3)
"در آن روز پادشاهی آسمان مثل ده دختر جوان خواهد بودکه چراغ های خود را برداشته، به استقبال داماد رفتند" (متی فصل 25 آیه 1)
اگر تاریخ دقیق بازگشت مسیح را می دانستیم، ممکن بود وسوسه شده که برای خدمت به خدا تنبلی کنیم. یا بدتر از آن، در گناه به سر می بردیم و درست در دقایق آخر، توبه می کردیم! برای خداوند آمادگی مهم است و نه دانستن زمان دقیق بازگشت مسیح.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۷, سهشنبه
* متی۶: ۹_۱۵ پس شما اینگونه دعا کنید: «ای پدر ما که در آسمانی، نام تو مقدّس باد. پادشاهی تو بیاید. ارادۀ تو، چنانکه در آسمان انجام میشود، بر زمین نیز به انجام رسد. قرضهای ما را ببخش، چنانکه ما نیز قرضداران خود را میبخشیم. ما را در آزمایش میاور، بلکه از آن شریر رهائیمان ده. زیرا پادشاهی و قدرت و جلال، تا ابد از آنِ توست. آمین. اگر خطاهای مردم را ببخشید، پدر آسمانیِ شما نیز شما را خواهد بخشید. امّا اگر خطاهای مردم را نبخشید، پدر شما نیز خطاهای شما را نخواهد بخشید. آمین

۱۳۹۵ اردیبهشت ۶, دوشنبه
۱۳۹۵ اردیبهشت ۵, یکشنبه
آیا اگر با ایمان هر چیز را از خدا درخواست کنیم به ما داده خواهد شد؟
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مسیح فرمود:"اگر ایمان داشته باشید، هرچه در دعا بخواهید به شما داده خواهد شد" (مرقس فصل 11 آیه 24). چرا وقتی پولس سه مرتبه از خدا درخواست کرد که مشکلش را رفع کند، خدا به او پاسخ منفی داد (دوم قرنتیان فصل 12 آیات 8-9)؟
یک. خدا به هر دعا پاسخ مثبت نمی دهد. مثلا اگر یک انسان بگوید می خواهم خدا و مرکز عالم باشم، خداوند به این دعا پاسخ نمی دهد. یا اگر کسی دعا کند که خدا به او اجازه دهد به بمب های هسته ای دسترسی داشته باشد تا خودش و مردم جهان را از بین ببرد، پاسخ چنین دعایی منفی است.
دوم. پاسخ دعا به اطاعت از کلام خدا ارتباط دارد. مثلا باید دشمن مان را ببخشیم یا با شخصی که اختلاف داریم، آشتی کنیم یا از گناه دوری جوئیم تا خدا درخواست ما را اجابت کند. بنابراین حالت شرطی وجود دارد: اگر کلام خدا را اطاعت کنیم، خداوند به دعا پاسخ مثبت می دهد.
سوم. درخواست ها باید با کلام خدا هماهنگ باشد. مثلا اگر کسی دعا کند که می خواهد با غیرمسیحی ازدواج کند، چنین درخواستی با تعلیم کتاب مقدس هماهنگی ندارد. اختلاف نگرش ادیان، زمینه ساز بحث و جدل و کشمکش میان زن و شوهر خواهد بود و بر سایر امور زندگی نیز تاثیر منفی می گذارد.
چهارم. خدا چراغ الله الدین نیست که به هر دعایی پاسخ دهد. او آینده را می بیند و می داند اجابت این درخواست ممکن است به فاجعه و مشکلات عدیده منجر شود. بنابراین باید از خدا تشکر کرد که به هر دعا پاسخ نمی دهد.
پولس هم مثل همه ما می خواست که مشکلش حل شود. به همین دلیل دعا کرد:"خداوندا، این مشکل را حل کن." ولی اراده خدا این بود که پولس با این مشکل یا نقص زندگی کند. خدا می خواست پولس ضعیف بماند تا توکل او به جای قدرت و حکمت و ذکاوت خودش، بر قدرت و حکمت خداوند متمرکز باشد. پولس اعتراف کرد:"چون ناتوانم، با قوت مسیح توانا هستم" (دوم قرنتیان فصل 12 آیات 9- 10).
پولس آدم ضعیفی نبود. کلیساهای زیادی در اروپا تاسیس کرد و نیمی از عهد جدید را نوشت. اگر وارد تجارت می شد، بدون شک به موفقیت ها و ثروت زیادی می رسید، زیرا او می دانست چگونه هدف ها را تعیین کرده و آن ها را به اتمام رساند. اما خدا می دانست که پولس برای تکبر و غرور آمادگی دارد، پس اجازه داد مشکلاتی از جمله جفا و مصیبت و ضعف بینایی بر او مستولی شود تا به جای اعتماد به خودش، فروتن شده و به خدا توکل کند.
پنجم. برخی دعا می کنند تا خدا به طور هم زمان همه بیماران دنیا را شفا دهد. فرض کنید خدا این دعا را اجابت کند. بعد از شفای دستجمعی بیماران، این سئوال مطرح می شود: "چه کسی شفا داد؟" آیا عامل شفا طبیعت، علم، پیامبران ادیان دیگر، بت ها، مسیح، موجودات سیارات دیگر... بوده است؟ همه بیماران اعتقادات یکسان درباره خدا ندارند. بسیاری هم خدا را انکار می کنند.
خدا برای هر بیمار نقشه متفاوت دارد: شخصی به علت گناه خودش بیمار شده. شخصی برای یادگیری درس جدید روحانی (معنوی) مریض است، از سوی دیگر، خدا می داند حتی اگر شخصی شفا یابد، دوباره به گناهان و کارهای غلط گذشته روی می آورد. یا مطابق صلاحدید خداوند، زندگی یک نفر باید خاتمه یابد. تجربه نشان داده بیماران باعث تحول در علم پزشکی و ابداع داروی های جدید شده اند.
ششم. گاهی خدا دقیقا مطابق انتظار ما دعا را پاسخ نمی دهد، بلکه در زمان و موقعیت دیگر یا توسط شخص دیگر درخواست مان اجابت می شود.
هفتم. باید بدانیم زمان بندی خدا با زمان بندی انسان متفاوت است. معمولا خدا می خواهد قبل از دسترسی به درخواست مورد نظر، از لحاظ روحانی رشد کنیم و شخصیت بالغی داشته باشیم. هدف اصلی خداوند رشد، بلوغ و هوشیاری ما است.
هشتم. تاخیر در اجابت دعا باعث می شود تغییرات اساسی کنیم. مشکلات و سختی ها، پوسته ها و لایه های قدیمی را که در ما وجود دارد، کنار می زنند تا متوجه شویم که واقعا چه هستیم. ما احتیاج به درون نگری دقیق داریم تا ضعف ها و ناخالصی های خود را بشناسیم و با کمک روح القدس در صدد رفع آن ها برآییم. با زدودن نقاط ضعف، نیروی بیشتری از خدا دریافت می کنیم تا محبت خدا را به جهان نشان دهیم.
نهم. تاخیر در اجابت دعا ما را برای خدمت به دیگران آماده می سازد. هیچکس نمی تواند شخص دیگر را تسلی داده و کمک کند، مگر این که خودش همان نوع از مصیبت را در زندگی تجربه کرده باشد. مددکار واقعی کسی است که می داند درد چیست. او هم چنین می داند که با قدرت خدا می تواند امید و دلگرمی را در دیگران ایجاد نماید.
۱۳۹۵ اردیبهشت ۴, شنبه
آیا خدا همه بیماران دنیا را هم زمان شفا می دهد؟
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
گاهی بعضی از عزیزان در فیس بوک می نویسند که دعا می کنیم تا خدا امشب همه بیماران جهان را شفا دهد! این در خواست دعا سئوالاتی را مطرح می سازد:
یک. آیا تاریخ نشان داده که خدا تمام بیماران جهان را هم زمان شفا داده است؟
شاید برخی به معجزات شفا در میان قوم اسرائیل اشاره کنند. باید بدانیم که این فقط شامل قوم اسرائیل می گردید، زیرا آنان خدای حقیقی را می شناختند. بنابراین در موارد معدودی در عهد عتیق، خدا عده زیادی از بیماران یهودی را هم زمان شفا داد (اعداد فصل 21 آیات 4- 9). اما این معجزه شامل بیماران بت پرست نشده است.
دوم. اگر خدا به طور هم زمان همه بیماران دنیا را شفا دهد، بعد از شفا این سئوال مطرح می شود: "چه کسی شفا داد؟" آیا عامل شفا طبیعت، علم، پیامبران ادیان دیگر، بت ها، مسیح... بوده است؟ همه بیماران اعتقادات یکسان درباره خدا ندارند. بسیاری هم خدا را انکار می کنند.
سوم. مسیح قبل از شفا دو کار می کرد: ابتدا از شخص بیمار می پرسید:"آیا ایمان داری که شفا می یابی؟" (متی فصل 9 آیه 28)، سپس گناه او را می آمرزید (متی فصل 9 آیه 2) و بعد او را شفا می داد.
به عبارت دیگر مسیح مشخص می کرد که چه کسی دارد بیمار را شفا می دهد و هم چنین این نکته را خاطرنشان می کرد که لازمه شفا آزادی از گناه هم هست. در نتیجه شفا هدفمند بود: هم جنبه بشارتی داشت و هم شخص از گناه آزاد می شد و به مسیح به عنوان خدا ایمان می آورد.
چهار. خدا برای هر بیمار نقشه متفاوت دارد: شخصی به علت گناه خودش بیمار شده. شخصی برای یادگیری درس جدید روحانی مریض است، شخصی حتی اگر شفا یابد، دوباره به فریب و کارهای غلط گذشته روی می آورد. یا مطابق صلاحدید خداوند، زندگی یک نفر باید خاتمه یابد. بیمار دیگر باعث تحول در علم پزشکی و ابداع داروی جدید می شود...

۱۳۹۵ اردیبهشت ۳, جمعه
جمله تقصیرنامه که بر بالای صلیب عیسی نصب کردند، چرا در گزارش اناجیل متفاوت است؟
به دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان کتاب مقدس می پرسند چرا جمله تقصیرنامه که بر بالای صلیب مسیح نصب شد، در چهار انجیل متفاوت است:
"این است عیسی، پادشاه یهود" (متی فصل 27 آیه 37)
"پادشاه یهود" (مرقس فصل 15 آیه 26)
"این است پادشاه یهود" (لوقا فصل 23 آیه 38)
"عیسای ناصری، پادشاه یهود" (یوحنا فصل 19 آیه 19)
اگر مخالفان با دقت اناجیل لوقا و یوحنا را بخوانند، درمی یابند که تقصیرنامه مسیح به زبان های عبری، یونانی و رومی نوشته شد (یوحنا فصل 19 آیه 20، لوقا فصل 23 آیه 38). جمله اصلی احتمالا چنین بوده است: "این است عیسی ناصری، پادشاه یهود" که توسط مترجم های یهودی، رومی و یونانی دقیقا بر روی تقصیرنامه ترجمه نشده است.
یهودیان ناصره از نقطه نظر فرهنگی و لهجه در پایین ترین سطوح جامعه یهودی آن روزگار محسوب می شدند. استان جلیل دورترین فاصله را با اورشلیم داشت و عقب مانده ترین استان بود. جلیلی ها کلمات را بد تلفظ می کردند، در نتیجه جز در کنیسه شهر خودشان، در کنیسه شهرهای دیگر برای قرائت تورات دعوت نمی شدند.
همین لهجه بود که هویت پطرس را بعد از دستگیری مسیح فاش کرد. مردم در ابتدا به مسیح بدگمان بودند و با تعجب می پرسیدند:"مگر مسیح از جلیل ظهور می کند؟ مگر می شود از ناصره هم چیزی خوب بیرون بیاید؟ تحقیق کن و ببین که هیچ پیامبری از جلیل برنخاسته است" (یوحنا فصل 1 آیه 46، فصل 7 آیات 41 و 52). از دیدگاه یهودیان و به خصوص ساکنان اورشلیم (کانون قدرت مذهبی یهود)، محال بود که مسیح از جلیل ظهور کند!
بنابراین تقصیر نامه را به این دلیل بر بالای سر مسیح قرار دادند تا مفهوم طنز آمیزی از آن برداشت شود. به عبارت دیگر، پادشاهی که در انظار عموم برهنه اعدام شده، سلطنتش را برای همیشه از دست داده است. اما عیسی حکومت دنیا را وارونه کرد و تاریخ به دو بخش تقسیم شد: قبل از میلاد، بعد از میلاد!
امروزه سال میلادی، تقویم اصلی جهان است و بسیاری از مردم به کشورهای مسیحی مهاجرت می کنند. عیسی پادشاه یهود و غیر یهود و تمام مردم جهان است. او با زنده شدن از مردگان، حاکمیت ابدی خود را بر دنیا به اثبات رساند.

۱۳۹۵ اردیبهشت ۲, پنجشنبه
* کدام قاضی می تواند جرم همه قاتلان و دزدان و زناکاران را بر گردن بگیرد و خود تاوان آن را بدهد ؟ کدام پزشک یا پرستار می تواند تمام امراض و عفونتها و دردهای مریضان خود را در یک پیاله بیریزد و بنوشد تا آنها نجات یابند ؟ کدام روانشناسی می تواند افسردگی و وسواس و خشم ونفرت های ما را بر خود بگیرد تا ما نجات یابیم ؟ عیسی میسح اینکار را بر روی صلیب انجام داده است و همه این دردها و گناهان را در یک پیاله نوشیده و قربانی گناهان ما شده است ... کافیست به او ایمان آوریم و بچشيم محبت و نيكويي خداوندمان را. آمين..

۱۳۹۵ اردیبهشت ۱, چهارشنبه
چرا مرقس مانند متی و لوقا نسب نامه عیسی را ارائه نداد؟
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
اناجیل متی (فصل 1) و لوقا (فصل 3) دارای نسب نامه عیسی هستند. اما مرقس شجره نامه مسیح را ارائه نداد. آیا مرقس سهل انگاری کرد؟
مرقس نخستین انجیل را نوشت. او مسیح را به عنوان "خادم" یا "خدمتکار" معرفی کرد. مخاطب انجیل مرقس، رومیان بودند. آنان به نسب نامه یک خدمتکار توجه نشان نمی دادند و اصل و نسب خدمتکار برای رومیان اهمیتی نداشت.
از آن جا که مخاطب انجیل متی، یهودیان بودند، او مسیح را به عنوان پادشاه یهودیان (مسیح موعود/ شخصی که یهودیان منتظر ظهور او بودند) معرفی نمود.
لوقا شرح می دهد چگونه مسیح به عنوان خدا وارد تاریخ بشر شد و به صورت نمونه کاملی از یک انسان زندگی کرد. عیسی برای نجات انسان از قلمرو گناه به زمین آمد. بنابراین نسب نامه لوقا از به آدم ختم می شود.
انجیل یوحنا، مسیح را خدا معرفی می کند. او به جای ارائه نسب نامه، توجه خوانندگان را به قبل از پیدایش عالم هستی معطوف می سازد. یوحنا شرح می دهد که عیسی فقط یک انسان و معلم برجسته اخلاق نیست، بلکه او خداست. او نور جهان است، زیرا او زندگی جاودانی را به تمامی بشر هدیه کرد.
با توجه به نکات مذکور، درمی یابیم که چرا مرقس نسب نامه مسیح را در انجیلش ثبت نکرد.
۱۳۹۵ فروردین ۳۱, سهشنبه
* «من تاک حقیقی هستم و پدرم باغبان است. هر شاخهای در من که میوه نیاورد، آن را قطع میکند، و هر شاخهای که میوه آورد، آن را هَرَس میکند تا بیشتر میوه آورد. شما هماکنون به سبب کلامی که به شما گفتهام، پاک هستید. در من بمانید، و من نیز در شما میمانم. چنانکه شاخه نمیتواند از خود میوه آورد اگر در تاک نماند، شما نیز نمیتوانید میوه آورید اگر در من نمانید. «من تاک هستم و شما شاخههای آن. کسی که در من میماند و من در او، میوۀ بسیار میآورد؛ زیرا جدا از من، هیچ نمیتوانید کرد. اگر کسی در من نماند، همچون شاخهای است که دورش میاندازند و خشک میشود. شاخههای خشکیده را گرد میآورند و در آتش افکنده، میسوزانند. اگر در من بمانید و کلام من در شما بماند، هرآنچه میخواهید، درخواست کنید که برآورده خواهد شد. جلال پدر من در این است که شما میوۀ بسیار آورید؛ و اینگونه شاگرد من خواهید شد. «همانگونه که پدر مرا دوست داشته است، من نیز شما را دوست داشتهام؛ در محبت من بمانید. اگر احکام مرا نگاه دارید، در محبت من خواهید ماند؛ چنانکه من احکام پدر خود را نگاه داشتهام و در محبت او میمانم. این سخنان را به شما گفتم تا شادی من در شما باشد و شادی شما کامل شود. «حکم من این است که یکدیگر را محبت کنید، چنانکه من شما را محبت کردهام. محبتی بزرگتر از این وجود ندارد که کسی جان خود را در راه دوستانش فدا کند. دوستان من شمایید اگر آنچه به شما حکم میکنم، انجام دهید. دیگر شما را بنده نمیخوانم، زیرا بنده از کارهای اربابش آگاهی ندارد. بلکه شما را دوست خود میخوانم، زیرا هرآنچه از پدر شنیدهام، شما را از آن آگاه ساختهام. شما نبودید که مرا برگزیدید، بلکه من شما را برگزیدم و مقرر داشتم تا بروید و میوه آورید و میوۀ شما بماند، تا هر چه از پدر به نام من درخواست کنید به شما عطا کند. حکم من به شما این است که یکدیگر را محبت کنید. یوحنا۱۵: ۱_۱۷
۱۳۹۵ فروردین ۳۰, دوشنبه
۱۳۹۵ فروردین ۲۹, یکشنبه
انجیل برنابا
"دفاعیات مسیحی"
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یکی از پر فروش ترین کتاب ها در کشورهای اسلامی "انجیل برنابا" است. مسلمانان معتقدند که "انجیل برنابا" تنها انجیل اصلی و واقعی است که از تحریف و دستکاری مصون مانده است. ایده اصلی این کتاب آن است که مسیح خدا نیست و بر صلیب نمرد. به جای او یهودای اسخریوطی مصلوب شد.
"سوزان حنیف" در کتاب "آنچه همه باید درباره اسلام و مسلمانان بدانند" می گوید:" مطالعه انجیل برنابا برای هر جوینده حقیقت ضروری است." حنیف و هم چنین مسلمانان مدعی اند که حقایق مهمی درباره خدا و مسیح در این انجیل وجود دارد.
آیا "انجیل برنابا" انجیلی متعلق به قرن اول و نویسنده آن یکی از شاگردان مسیح بوده است؟
پیشینه کتاب
"انجیل برنابا" نخستین بار در سال 1709 در هلند یافت شد. این نسخه به زبان ایتالیایی بود با زیر نویس ضعیف عربی. منبع این انجیل ناشناخته است. نسخه مذکور پس از آن که میان پادشاهان و شاهزاده های اروپایی دست به دست شد به وین رسید. هم اکنون این نسخه در موزه امپریال وین (پایتخت اتریش) نگه داری می شود.
در سال 1734 "جرج سیل" قرآن را از عربی به انگلیسی ترجمه کرد. او در مقدمه اش به نسخه اسپانیولی انجیل برنابا اشاره نمود. اگرچه نسخه اسپانیولی آن یافت نشده، اما آنچه درباره این نسخه می دانیم، همان اطلاعاتی است که "جرج سیل" نوشته است. او می گوید که انجیل برنابا از زبان ایتالیایی به زبان اسپانیولی توسط یک مسلمان به نام "مصطفی آراندا" (یا اهل "آراند") ترجمه شد ("آراندا" نام شهری در اسپانیا است). او می افزاید مسلمانان ادعا می کنند هنگامی که پاپ سیکتوس پنجم (1585- 1590 میلادی) چرت می زد، نسخه ایتالیایی انجیل برنابا توسط یک راهب به نام "مارینو" از کتابخانه سرقت شد.
راهب بعد از خواندن این انجیل به دین اسلام گروید. از آن زمان به بعد مسلمانان بر این باورند که تنها نسخه اصلی انجیل همان است که راهب مسیحی سرقت کرد! این ادعا توسط مورخان قرن شانزدهم و تاریخ کلیسای کاتولیک ثبت و تایید نشده است. هم چنین سند یا مدارکی دال بر آن که کلیسای کاتولیک درخواست بازگرداندن انجیل مسروقه برنابا را از پادشاهان و شاهزاده های اروپایی نموده باشد، وجود ندارد.
در سال 1907 "لورا و لانسیدل رگ" برای اولین بار انجیل برنابا را به انگلیسی ترجمه کردند و با 70 صفحه مقدمه به چاپ رساندند. مترجم های انگلیسی در مقدمه شرح دادند که کارشناسان به چه دلایلی این اثر را جعلی و متعلق به قرون وسطی می دانند. بعدها که انجیل برنابا به عربی، اردو و سایر زبان ها ترجمه گردید، مقدمه مترجم های انگلیسی حذف شد.
در سال 1973 ترجمه انگلیسی لورا و لانسیدل رگ در پاکستان تجدید چاپ شد که فاقد آن مقدمه 70 صفحه ای بود.
در سال 1973 ترجمه انگلیسی لورا و لانسیدل رگ در پاکستان تجدید چاپ شد که فاقد آن مقدمه 70 صفحه ای بود.
شواهد تاریخی
مسیحیان و کارشناسان می گویند که "انجیل برنابا" در زمان رسولان و پدران کلیسا و شاگردان آنان وجود نداشته و هیچ گونه اشاره ای به این انجیل نشده است. اما مسلمانان مدعی اند که در دوران ایرنیوس (از پدران کلیسا- 130- 200 میلادی) نسخه خطی این انجیل وجود داشته است. حتی می گویند که ایرنیوس در تایید نظرات خود، نقل قول هایی از انجیل برنابا به عمل آورده است. اما وقتی کارشناسان و محققان این ادعا را بررسی کردند، متوجه شدند که ایرنیوس در نوشته های خود از "رساله برنابا" نقل قول می کند و نه "انجیل برنابا" (رساله یعنی نامه ای که به تشریح تعالیم می پردازد، در حالی که انجیل شرح زندگی عیسی است).
انجیل برنابا تا قبل از قرون پانزدهم و شانزدهم میلادی هر گز مورد اشاره محققان و مورخان مسیحی و مسلمان قرار نگرفته و بدون شک اگر چنین کتابی در دوران قبل از قرن پانزدهم وجود داشت، حداقل اشاراتی به آن می کردند.
شواهد تاریخ اسلام
احادیث اسلامی شرح می دهند که هیئت های مسیحی برای بحث و گفتگو نزد پیامبر اسلام می آمدند. یک بار گروهی متشکل از شصت نفر به رهبری اسقف نجران در مسجد مدینه با پیامبر دیدار کردند. این ملاقات بهترین فرصتی بود تا به انجیل برنابا اشاره شود، اما احادیث اسلامی به نام انجیل اشاره ای نمی کنند.
در قرآن نیز هیچ گونه اشاره ای به انجیل برنابا نشده است. قرآن هرگز به مسیحیان توصیه نکرد که به جای چهار انجیل (متی، مرقس، لوقا و یوحنا)، انجیل برنابا را مطالعه کنند.
اسقف تیموتاوس (وفات 823 میلادی) که دوران خدمت کلیسایی اش هم زمان با حکومت عباسیان در بغداد بود، در جلسات بحث و مناظره با مسلمانان، فقط به چهار انجیل اشاره کرد. در طی این دوران، مسلمانان نیز از انجیل برنابا سخنی به میان نیاوردند.
اسقف تیموتاوس (وفات 823 میلادی) که دوران خدمت کلیسایی اش هم زمان با حکومت عباسیان در بغداد بود، در جلسات بحث و مناظره با مسلمانان، فقط به چهار انجیل اشاره کرد. در طی این دوران، مسلمانان نیز از انجیل برنابا سخنی به میان نیاوردند.
در کتاب "الفهرست" اثر "ابوالفرج محمد ابن اسحاق الندیم" (935- 990 میلادی)، لیست طولانی از کتاب ها و نویسندگان آن دوران ارائه داده، ازجمله تمام کتاب هایی که کتاب مقدس (عهد عتیق و عهد جدید) را تشکیل می دهند، اما به انجیل برنابا اشاره نشده است.
جالب است بدانید که مسلمانان قرن ها بر اسپانیا حکومت کردند (756- 1492 میلادی). آنان مناظره و بحث های فراوانی با مسیحیان انجام می دادند. در طی این دوران، مسلمانان هرگز از انجیل برنابا به عنوان مدرک و سند تاریخی بر علیه اعتقادات مسیحی استفاده نکردند.
جالب است بدانید که مسلمانان قرن ها بر اسپانیا حکومت کردند (756- 1492 میلادی). آنان مناظره و بحث های فراوانی با مسیحیان انجام می دادند. در طی این دوران، مسلمانان هرگز از انجیل برنابا به عنوان مدرک و سند تاریخی بر علیه اعتقادات مسیحی استفاده نکردند.
در این دوران نویسندگان، مورخان و فلاسفه مسلمان بسیاری زندگی می کردند. به عنوان مثال، فارابی (وفات 950 میلادی)، مسعودی (وفات 956 میلادی)، قندی (وفات 961)، ابن حزم (وفات 1063 میلادی – او اولین مسلمانی بود که ادعا کرد کتاب مقدس تحریف شده).
ابن تیمیا (وفات 1328 میلادی)، حاجی خلیفه (وفات 1657 میلادی)، غزالی (وفات 1111 میلادی)، ابوالعباس عارف (وفات 1141 میلادی)، ابن رشد (وفات 1198 میلادی)، محی الدین ابن عربی (وفات 1240 میلادی)، ابن خلدون (وفات 1406 میلادی). هیچکدام از افراد مذکور به انجیل برنابا اشاره نکرده اند.
ابن تیمیا (وفات 1328 میلادی)، حاجی خلیفه (وفات 1657 میلادی)، غزالی (وفات 1111 میلادی)، ابوالعباس عارف (وفات 1141 میلادی)، ابن رشد (وفات 1198 میلادی)، محی الدین ابن عربی (وفات 1240 میلادی)، ابن خلدون (وفات 1406 میلادی). هیچکدام از افراد مذکور به انجیل برنابا اشاره نکرده اند.
علاوه بر این، صرفنظر از اصالت و اعتبار انجیل برنابا، چنانچه این کتاب وجود داشت، قطعا مورد اشاره و نقل قول کسی یا اشخاصی قرار می گرفت. ولی هیچکس تا قبل از قرن پانزدهم ذکری از این انجیل به میان نیاورده است. آیا می توان به آسانی باور کرد که انجیل برنابا تا قبل از قرن چهاردهم یا پانزدهم وجود داشته است؟
زمان نگارش
قدیمی ترین نسخه از انجیل برنابا که به دست کارشناسان و محققان رسیده، مربوط به قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی است، یعنی حدود 1400 بعد از دوران برنابا. ظاهر فیزیکی نسخه خطی انجیل برنابا که امروز در دسترس است، با توجه به نحوه صحافی و سبک نگارش و واژگان، حاکی از آن است که بین سال های 1500- 1590 نوشته شده است.
اما مستندترین سندی که زمان تقریبی نگارش را آشکار می سازد، در فصل های 82- 83 این انجیل یافت می شود. خدا در عهد عتیق به قوم اسرائیل امر کرد که سال یوبیل را نگاه دارند (لاویان فصل 25 آیات 8- 55).
اما مستندترین سندی که زمان تقریبی نگارش را آشکار می سازد، در فصل های 82- 83 این انجیل یافت می شود. خدا در عهد عتیق به قوم اسرائیل امر کرد که سال یوبیل را نگاه دارند (لاویان فصل 25 آیات 8- 55).
در اشاره به سال یوبیل (هر پنجاه سال یک بار زمین ها کشت نمی شدند، برده ها آزاد می شدند و ارث خانوادگی به کسانی که ارث خود را از بخت بد از دست داده بودند، بازگردانیده می شد)، انجیل برنابا می گوید که سال یوبیل هر صد سال یک بار انجام می شود. در حالی که پیش از قرن چهاردهم میلادی، سال یوبیل هر پنجاه سال مرسوم بود. بیانیه پاپ وقت مبنی بر تغییر بزرگداشت سال یوبیل از پنجاه سال به صد سال در سال 1343 میلادی صادر شد.
نویسنده انجیل برنابا وقتی درباره "یوبیل صد ساله" سخن می گوید، فورا این فکر به ذهن می رسد که او از بیانیه پاپ بونیفاس کاملا آگاهی داشته است. نویسنده تصور کرده بود که سال یوبیل را عیسی مقرر کرده است. در حالی که این حکم فقط در عهد عتیق یافت می شود.
هم چنین در این کتاب، چندین نقل قول از دانته (شاعر و نویسنده ایتالیایی- 1265- 1321 میلادی) وجود دارد. برای مثال نویسنده از اصطلاحات معروف دانته یعنی "خدایان دروغین و دروغگو" در فصل های 23، 78 و 217 استفاده کرده که نه در کتاب مقدس یافت می شود و نه در قرآن.
هم چنین در این کتاب، چندین نقل قول از دانته (شاعر و نویسنده ایتالیایی- 1265- 1321 میلادی) وجود دارد. برای مثال نویسنده از اصطلاحات معروف دانته یعنی "خدایان دروغین و دروغگو" در فصل های 23، 78 و 217 استفاده کرده که نه در کتاب مقدس یافت می شود و نه در قرآن.
جالب است بدانید توصیف جهنم در انجیل برنابا بسیار شبیه به اثر معروف دانته، "کمدی الهی" است. در فصل های 52، 57 و 178 این انجیل ذکر شده که 9 آسمان و 10 جهنم وجود دارد. ادعایی که دانته در کمدی الهی مطرح کرده است. این تعلیم در کتاب مقدس و قرآن یافت نمی شود. قرآن تعلیم می دهد که فقط هفت آسمان وجود دارد (سوره بقره آیه 29). در کتاب مقدس به سه آسمان اشاره شده: اتمسفر (پیدایش فصل 7 آیه 11)، فضای خارج از سیاره زمین (پیدایش فصل 15 آیه 5) و آسمان سوم که بهشت و جایگاه خداوند است (دوم قرنتیان فصل 12 آیات 1- 4).
دانته در دوران پاپ بونیفاس زندگی می کرد. او نوشتن "کمدی الهی" را از سال 1300 آغاز نمود.
در این انجیل عناصر دیگری متعلق به قرون وسطی یافت می شود. در فصل 194 روایت شده که خانواده ایلعاذر ارباب یا حاکم دو شهرک بودند: مجدلیه و بیت عنیا. در قرن اول میلادی، سرزمین اسرائیل را رومی ها تحت اشغال داشتند، لذا سیستمی تحت عنوان "حاکم" وجود نداشت. این اشاره حاکی از نظام فئودالی است که در قرون وسطی متداول بود.
اشاره به بشکه های چوبی شراب در فصل 152 (که در قرون وسطی متداول بود) نیز از خطاهای نویسنده است. در قرن اول میلادی شراب در مشک ها (پوست حیوانات) و خمره های سنگی نگه داری می شدند.
اشاره به بشکه های چوبی شراب در فصل 152 (که در قرون وسطی متداول بود) نیز از خطاهای نویسنده است. در قرن اول میلادی شراب در مشک ها (پوست حیوانات) و خمره های سنگی نگه داری می شدند.
اشتباهات تاریخی
از اشتباهات تاریخی انجیل برنابا می توان به موارد دیگری نیز اشاره کرد از جمله این که می گوید عیسی در زمان حکومت پیلاطس متولد شد، با این که شواهد تاریخی نشان می دهند پیلاطس تا سال 26 یا 27 میلادی به حکومت نرسید.
در فصل سوم ادعا شده که تولد مسیح در زمانی رخ داد که حنا و قیافا کاهنان اعظم اسرائیل بودند، در حالی که روایات یهود، گزارش اناجیل و مورخان (از جمله گزارش یوسفوس مورخ معروف قرن اول میلادی) حاکی از آن است که هیچکدام در زمان تولد مسیح کاهن اعظم نبودند.
در فصل 80 انجیل برنابا ذکر شده که دانیال هنگامی که دو ساله بود، توسط نبوکدنصر (پادشاه بابل) اسیر شد. این ادعا با گزارش کتاب مقدس (دانیال فصل دوم) تناقض دارد. نبوکدنصر در سال دوم سلطنتش خوابش را با دانیال درمیان گذاشت. او چنان تحت تاثیر حکمت دانیال قرار گرفت که او را بر ولایت بابل حاکم کرد. اما اگر شهادت این انجیل را بپذیریم، بنابراین دانیال در این زمان سه ساله بوده است.
از اشتباهات تاریخی انجیل برنابا می توان به موارد دیگری نیز اشاره کرد از جمله این که می گوید عیسی در زمان حکومت پیلاطس متولد شد، با این که شواهد تاریخی نشان می دهند پیلاطس تا سال 26 یا 27 میلادی به حکومت نرسید.
در فصل سوم ادعا شده که تولد مسیح در زمانی رخ داد که حنا و قیافا کاهنان اعظم اسرائیل بودند، در حالی که روایات یهود، گزارش اناجیل و مورخان (از جمله گزارش یوسفوس مورخ معروف قرن اول میلادی) حاکی از آن است که هیچکدام در زمان تولد مسیح کاهن اعظم نبودند.
در فصل 80 انجیل برنابا ذکر شده که دانیال هنگامی که دو ساله بود، توسط نبوکدنصر (پادشاه بابل) اسیر شد. این ادعا با گزارش کتاب مقدس (دانیال فصل دوم) تناقض دارد. نبوکدنصر در سال دوم سلطنتش خوابش را با دانیال درمیان گذاشت. او چنان تحت تاثیر حکمت دانیال قرار گرفت که او را بر ولایت بابل حاکم کرد. اما اگر شهادت این انجیل را بپذیریم، بنابراین دانیال در این زمان سه ساله بوده است.
در فصل 91 این انجیل ادعا شده که سه لشکر که هریک متشکل از 200 هزار سرباز بود تا بر سر موضوع الوهیت مسیح بجنگند. نخست این که چنین روایت و جنگی در تاریخ ثبت نشده است. در ثانی تحت حکومت رومی ها، مالکیت اسلحه و ساخت آن تحت کنترل امپراطوری بود. هم چنین طبق گزارش های تاریخی در قرن اول میلادی، کل لشکر منظم روم 300 هزار نفر بوده است که نیمی از آن نیروی ذخیره بوده اند. برای اطلاعات بیشتر می توانید به دائره المعارف بریتانیکا رجوع کنید.
در فصل 127 این انجیل ذکر شده که عیسی از کنگره معبد موعظه می کرد. این محل محل مناسبی برای موعظه نبود، چون دیوار آن 200 متر بالاتر از سطح زمین قرار داشت و هیچکس نمی توانست سخن واعظ را نمی شنید!
حجی و هوشع دو نبی متمایز هستند و نبوت های آنان در دو کتاب مجزا و جداگانه در عهد عتیق ثبت شده است. اما در انجیل برنابا فصل 185 سرگذشت آنان در کتاب دانیال ذکر شده است.
اشتباهات جغرافیایی
مردم فلسطین به اشتباهات فاحش جغرافیایی انجیل برنابا واقف هستند. مثلا در فصل های 20- 21 می خوانیم: "عیسی سوار قایق شده و به ناصره رفت. این شهر در ساحل دریای جلیل قرار دارد" هر کسی که حتی یک بار به فلسطین سفر کرده باشد، می داند که ناصره در ساحل هیچ دریا و دریاچه ای نیست. این شهر 20 کیلومتر با دریای جلیل فاصله دارد.
در فصل 99 ذکر شده که شهر صور در نزدیکی اردن است. در حالی که "صور" 50 کیلومتر با اردن فاصله دارد و در ساحل دریای مدیترانه است. حال این سوال مطرح می شود اگر نویسنده انجیل برنابا با عیسی به این مناطق سفر کرده است، چرا اطلاعات جغرافیایی او اشتباه است؟
در فصل 99 ذکر شده که شهر صور در نزدیکی اردن است. در حالی که "صور" 50 کیلومتر با اردن فاصله دارد و در ساحل دریای مدیترانه است. حال این سوال مطرح می شود اگر نویسنده انجیل برنابا با عیسی به این مناطق سفر کرده است، چرا اطلاعات جغرافیایی او اشتباه است؟
با توجه به موارد مذکور و هم چنین نکات دیگر که ذکر نشده، می توان فهمید که این انجیل منتسب به برنابا قرن ها بعد توسط کسی نوشته شده که با تاریخ و فرهنگ قرون وسطی کاملا آشنایی داشته است.
تناقض انجیل برنابا با قرآن
اگرچه مسلمانان معتقدند که انجیل برنابا تنها انجیل واقعی است که تا به امروز باقی مانده، اما تعالیم و روایات این انجیل هم با قرآن در تناقض است. برخی از این تناقض ها عبارتند از:
یک. در این انجیل ادعا شده که مریم، عیسی را بدون درد زایمان به دنیا آورد و عیسی در خانه یا کلبه یک چوپان متولد شد (برنابا، فصل سوم). اما در قرآن به درد زایمان مریم اشاره شده. دردی که سبب شد مریم فریاد برآورد. هم چنین قرآن می گوید که عیسی در زیر یک درخت نخل در بیابان چشم به جهان گشود (سوره مریم آیه 23).
دوم. بسیاری از مسلمانان اعتقاد دارند که خدا 124 هزار پیامبر به جهان گسیل کرده است، در حالی که انجیل برنابا این رقم را به 144 هزار می رساند (برنابا فصل 17).
سوم. انجیل برنابا می گوید که خدا برخی از مومنان را به مدت 70 هزار سال به جهنم فرستاده است (برنابا فصل 137). در حالی که قرآن تعلیم می دهد خدا به هیچ مومنی صدمه نمی رساند ( سوره نساء آیه 40).
سوم. انجیل برنابا می گوید که خدا برخی از مومنان را به مدت 70 هزار سال به جهنم فرستاده است (برنابا فصل 137). در حالی که قرآن تعلیم می دهد خدا به هیچ مومنی صدمه نمی رساند ( سوره نساء آیه 40).
چهارم. مطابق این انجیل 9 آسمان و 10 جهنم وجود دارد (برنابا فصل های 52، 57 و 178). اما قرآن تعلیم می دهد فقط هفت آسمان وجود دارد (سوره بقره آیه 29).
پنجم. انجیل برنابا تعلیم می دهد که شیطان خالق جهنم است (برنابا فصل 35)، اما قرآن تعلیم می دهد جهنم توسط خدا آفریده شد (سوره فرقان آیه 11).
پنجم. انجیل برنابا تعلیم می دهد که شیطان خالق جهنم است (برنابا فصل 35)، اما قرآن تعلیم می دهد جهنم توسط خدا آفریده شد (سوره فرقان آیه 11).
ششم. در این انجیل ادعا شده عیسی حکم کرد که مرد باید یک زن داشته باشد (برنابا فصل 115)، در حالی که قرآن اجازه داده تا یک مرد با چهار زن ازدواج کند (سوره نساء آیه 3).
هفتم. در این انجیل عیسی ادعا می کند که زکات و قربانی جزء احکام الهی نیست، بلکه ناشی از سنت ابداعی بشر است (فصل های 32، 66 و 67). اما قرآن تایید می کند که خدا به قوم اسرائیل امر کرد تا قربانی تقدیم کنند (قرآن سوره بقره آیات 67- 72، کتاب مقدس اعداد فصل 19 آیات 1-10).
هفتم. در این انجیل عیسی ادعا می کند که زکات و قربانی جزء احکام الهی نیست، بلکه ناشی از سنت ابداعی بشر است (فصل های 32، 66 و 67). اما قرآن تایید می کند که خدا به قوم اسرائیل امر کرد تا قربانی تقدیم کنند (قرآن سوره بقره آیات 67- 72، کتاب مقدس اعداد فصل 19 آیات 1-10).
هشتم. انجیل برنابا در فصل 97 ادعا می کند که پیامبر اسلام، مسیح نامیده می شود. هم چنین در فصل 42 عیسی می گوید:"من مسیح نیستم". اما قرآن هرگز پیامبر اسلام را "مسیح" خطاب نمی کند، بلکه مسیح را عیسی پسر مریم معرفی می کند (سوره آل عمران آیه 45).
نهم. انجیل برنابا ادعا می کند در روزهای آخر جهان، فرشتگان می میرند و فقط خدا باقی می ماند (فصل 53). در حالی که قرآن تعلیم می دهد در روز داوری، هشت فرشته تختی را که خدا بر روی آن نشسته، حمل می کنند (سوره حاقه آیه 17).
دهم. مطابق تعلیم انجیل برنابا، زمانی که تورات تحریف شد، خدا کتاب دیگری فرستاد که مزامیر نام داشت. وقتی مردم مزمور را تحریف کردند، خدا انجیل را فرستاد تا جایگزین آن شود. طبق ادعای انجیل برنابا هرگاه کتاب الهی تحریف می شود، خدا کتاب دیگری می فرستد. در نتیجه وقتی انجیل تحریف شد، خدا قرآن را نازل کرد.
این ادعا سوال مهمی را در خصوص انجیل برنابا مطرح می سازد:"اگر انجیل برنابا تحریف نشده و انجیل اصلی محسوب می شود، چرا خدا، قرآن را جایگزین این انجیل کرد؟"
هم چنین سوالات دیگر نیز مطرح می شوند:
چرا قرآن ادعا می کند که انجیل برای تصدیق تورات ارائه شد (مائده آیه 46)؟ چرا در آل عمران آیه 48 می خوانیم: "مسیح تورات و انجیل را تعلیم می دهد"؟ چرا حتی به پیامبر اسلام پیشنهاد شد که برای رفع شبهاتش و درک حقانیت پیام خود، آن را با مطالب مکاشفات پیشین که خدا به یهودیان و مسیحیان بخشیده، بسنجد (یونس 94-95)؟ چرا به مسیحیان توصیه شده که برای درک مکاشفه خدا، به انجیل مراجعه کنند ( سوره مائده آیه 15)؟ چرا قرآن تعلیم می دهد اگر یهودیان و مسیحیان به تورات و انجیل ایمان داشته باشند، مورد قبول خدا هستند (مائده آیات 66- 69)؟
اگر در دوران ظهور اسلام، اناجیل تحریف شده وجود داشته اند، چرا قرآن با ذکر اسامی آن اناجیل، به مسیحیان هشدار نداد؟ چرا قرآن حکم نکرد که مسیحیان فقط بایستی انجیل برنابا را بخوانند؟
کاملا آشکار است که قرآن و انجیل برنابا اعتقاد واحدی را در خصوص مصلوب نشدن مسیح بیان می کنند، اما در مورد تعالیم، اتفاق نظر اندکی میان آن ها وجود دارد.
نتیجه گیری
در بررسی "انجیل برنابا" متوجه شدیم که شواهد تاریخی و شواهد موجود در متن نشان می دهند، این کتاب زودتر از قرن چهاردهم میلادی نوشته نشده است. نویسنده برنابای مذکور در عهد جدید نبوده است. طبق گزارش اعمال رسولان، برنابا بعد از صعود مسیح به آسمان و تاسیس کلیسا به مسیح ایمان آورد.
این کتاب مملو از اشتباه و تناقض است و حتی با تعالیم اسلامی نیز تناقض دارد. این انجیل توسط شخصی نوشته شده که هرگز شاگرد مسیح در قرن اول نبوده و هیچگاه در سرزمینی که عیسی در آن زندگی می کرد و تعلیم می داد، سکونت نکرده است.
محتوا و تعالیم انجیل برنابا با کتاب مقدس کاملا متفاوت است و هرگز در طول تاریخ کلیسا مورد تایید قرار نگرفته است. تنها روایات معتبر مربوط به قرن اول که در مورد زندگی عیسی وجود دارد، همان است که در عهد جدید ذکر شده است. صحت و اصالت کتاب های عهد جدید با پشتوانه بی نظیر حدود شش هزار نسخه خطی به زبان یونانی است که مربوط به قرن دوم به بعد (قرون مختلف) می باشد و توسط کارشناسان و باستان شناسان مسیحی و غیر مسیحی تایید شده اند. این نسخه ها که در متن و محتوا هیچ گونه تفاوت و تناقضی با کتاب مقدس کنونی ندارند، در موزه ها نگه داری می شوند و در معرض دیدگان عموم مردم و علاقمندان می باشند.
۱۳۹۵ فروردین ۲۸, شنبه
* مشخصه اینکه تعمید روح داریم نه خیر : ۱) شخصیت ما تبدیل شده باشد. یعنی همواره از میوه روح بهرهمند باشیم، غلاطیان۲۲:۵ ،۲۳ ۲) در شفا و آزادی بسر ببریم. یعنی صلح و سلامتی خداوند در ما نمایان باشد، یوحنا۳۶:۱۸ ۳) لبریز از روح باشیم. باید در همه جا تاثیر گذار باشیم نه تاثیر پذیر، لوقا۱۸:۴ تعمید روح القدس یعنی روان ما (فکر و احساسات و اراده ما) تسلیم کامل روح القدس شده باشد... آمین

۱۳۹۵ فروردین ۲۷, جمعه
آیا باید درخواست های دعا را با مریم (مادر عیسی) درمیان گذاشت؟ (بخش سوم)
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
کلیسای کاتولیک برای تایید ادعایش مبنی بر مقدسین دعاهای مسیحیان را به حضور خدا می برند، به مکاشفه فصل 5 آیه 8 استناد می کند:"بیست و چهار رهبر در برابر خدا سجده کردند. هریک از آنان یک چنگ (آلت موسیقی) و کاسه های طلایی پر از بخور داشتند که دعاهای ایمانداران است."
در ابتدا باید در نظر داشت که اکثر وقایع کتاب مکاشفه جنبه نمادین و استعاره دارد. 24 رهبر، برای شفاعت و رساندن دعاهای ایمانداران مسیحی به حضور خدا نیامده بودند، بلکه آن ها نماد و سمبل قوم خدا (مومنان و ایمانداران) می باشند.
همان طور که ذکر شد کتاب مقدس تعلیم می دهد مخاطب دعای ما تثلیث (پدر، پسر و روح القدس) است. "دعاهای ایمانداران" احتمالا اشاره به "ملکوت خدا بیاید" و "ای مسیح زود بیا" (مکاشفه فصل 22 آیه 20) است. در مکاشفه فصل 6 آیه 10 ذکر شده که روح شهیدان از خدا می پرسند چرا داوری نمی کنی و انتقام خون ما را نمی گیری؟
کاسه های طلایی پر از بخور نمایانگر دعاهای ایمانداران است. داود پادشاه نوشت:" ای خداوند، بگذار دعایم مانند دود بخور به حضور تو رسد" (مزمور 141 آیه 2). به عبارت دیگر، دعای ما پیوسته مانند بخور به حضور خدا بالا می رود. بنابراین نباید تردید داشته باشیم که خدا دعای ما را نمی شنود.
از سوی دیگر، مکاشفه فصل 5 آیه 8 نمی گوید که 24 رهبر دعاهای ایمانداران را که بر روی زمین هستند، می شنوند. هم چنین این سوال مطرح می شود که چگونه مریم یا مقدسین دیگر در بهشت هم زمان همه دعاهای مردم جهان را به زبان های مختلف می شنوند و هم زمان با اصرار و التماس از خدا درخواست می کنند تا آن دعاها اجابت شوند؟
اگر سایر مقدسین که در بهشت هستند قادر به شنیدن دعاهای ما و شفاعت نزد خدا می باشند، چرا توجه اصلی کلیسای کاتولیک فقط بر مریم معطوف شده است؟
یکی از مقدسین یوحنا شاگرد مسیح است. یوحنا در انجیلش نوشت:"مسیح فرمود به نام من هرچه لازم دارید بخواهید تا به شما عطا کنم" (یوحنا فصل 14 آیه 14). وقتی یوحنا چنین نقل قولی از عیسی را نوشته است، چرا باید به نام یوحنا دعا کنیم؟ این درحالی که که یوحنا چنین تعلیمی نداده که درخواست های تان را با انبیاء و مقدسین که در بهشت هستند، درمیان بگذارید.
باید پرسید وقتی کتاب مقدس تعلیم می دهد که درخواست دعاهای تان را با تثلیث (پدر،پسر و روح القدس) درمیان بگذارید، چرا باید به مریم و مقدسین متوسل شویم؟ آیا دعا کردن به تثلیث کافی نیست؟
۱۳۹۵ فروردین ۲۶, پنجشنبه
آیا باید درخواست های دعا را با مریم (مادر عیسی) درمیان گذاشت؟ (بخش دوم)
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
کلیسای کاتولیک ادعا می کند که دعای مریم و مقدسین در بهشت به مراتب متفاوت از دعای کشیش ها و دیگر مسیحیان است و تاثیر آن غیرقابل مقایسه با دعای انسان ها بر روی زمین. آیا این تعلیم صحیح است؟
یک. پولس از اعضای کلیسای افسس تقاضا می کند تا برای او دعا کنند (افسسیان فصل 6 آیه 19).
پولس به اعضای کلیسای قرنتس نوشت:"شما نیز باید با دعاهای تان ما را یاری کنید. وقتی ببینید که خدا به دعاهایی که در حق ما و برای سلامت ما می کنید، این گونه پرشکوه جواب می دهد، آنگاه خدا را بیشتر سپاس خواهید گفت" (دوم قرنتیان فصل 1 آیه 11).
پولس از مسیح درخواست می کند تا به اعضای کلیسای افسس حکمت عطا کند (افسسیان فصل 1 آیات 16- 17). او به اعضای کلیسای فیلیپی می گوید:"می دانم تا زمانی که شما برایم دعا می کنید و روح القدس نیز مرا یاری می نماید..." (فیلیپیان فصل 1 آیه 19).
پولس به تیموتاوس گفت:"از خدا التماس می کنم که تو را مورد لطف بی پایان خود قرار دهد" (دوم تیموتاوس فصل 1 آیه 3).
دوم. خداوند قدغن فرموده که با روح مردگان مشورت کنیم و درخواست دعاهای مان را با آن ها در میان بگذاریم (تثنیه فصل 18 آیات 10- 13). فقط یک مورد در کتاب مقدس ذکر شده که شائول اولین پادشاه اسرائیل به علت نااطاعتی از خدا دچار مصیبت شد و حکم شریعت را نادیده گرفت و روح سموئیل نبی را احضار کرد.
با این توصیف، روح سموئیل نه فقط از احضار شدن و پاسخگویی، راضی و شاد نبود، بلکه پیشگویی کرد که شائول ساعات دیگر کشته خواهد شد (اول سموئیل فصل 28 آیات 7- 19).
تکرار می کنم: انبیاء و رسولان هرگز تعلیم ندادند تا برای اجابت دعا به مریم و سایر مقدسین متوسل شویم. خدا به دعاهایی پاسخ می دهد که او را مخاطب قرار می دهند:"ایمان داریم هرگاه از خدا چیزی مطابق خواست او بطلبیم، دعای ما را خواهد شنید. اگر یقین داریم که دعای ما را می شنود، می توانیم به این هم اطمینان داشته باشیم که آنچه از او بخواهیم، به ما عطا خواهد کرد" (اول یوحنا فصل 5 آیات 14- 15).
به عبارت دیگر، نیازی به هیچکس نیست تا برای دعا به او متوسل شویم. کتاب مقدس تعلیم می دهد که فقط باید به درگاه خدا دعا نمود. فقط خداوند قادر است به دعا پاسخ دهد. بنابراین با دلیری به حضور مقدس او نزدیک شویم (عبرانیان فصل 4 آیه 16).
۱۳۹۵ فروردین ۲۵, چهارشنبه
* امّا ثمرۀ روح، محبت، شادی، آرامش، صبر، مهربانی، نیکویی، وفاداری، فروتنی و خویشتنداری است. هیچ شریعتی مخالف اینها نیست. آنان که به مسیحْ عیسی تعلّق دارند، نَفْس را با همۀ هوسها و تمایلاتش بر صلیب کشیدهاند. اگر به روح زیست میکنیم، به روح نیز رفتار کنیم.... اعمال نَفْس روشن است: بیعفتی، ناپاکی، و هرزگی؛ بتپرستی و جادوگری؛ دشمنی، ستیزهجویی، رشک، خشم؛ جاهطلبی، نفاق، دستهبندی، حسد؛ مستی، عیاشی و مانند اینها. چنانکه پیشتر به شما هشدار دادم، باز میگویم که کنندگان چنین کارها پادشاهی خدا را به میراث نخواهند برد... آمین

۱۳۹۵ فروردین ۲۴, سهشنبه
آیا باید درخواست های دعا را با مریم (مادر عیسی) درمیان گذاشت؟ (بخش اول)
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
برخی می گویند که شنیده ایم پیروان فرقه کاتولیک به نام مریم یا سایر مقدسین دعا می کنند. آیا مریم و مقدسین می توانند در پاسخ به درخواست دعا موثر واقع شوند؟
پروتستان هستم و این سوال را بارها شنیده ام. واقعیت آن است که پیروان فرقه کاتولیک مریم (مادر عیسی) و سایر مقدسین را پرستش نمی کنند، بلکه آنان به طور ویژه مورد تکریم و احترام می باشند.
بنابراین، تعلیم کلیسای کاتولیک آن است که پیروان این فرقه، درخواست های دعای شان را با مریم و مقدسین که در بهشت حضور دارند، درمیان می گذارند. این عمل پیروان کاتولیک متفاوت از آن است که از شما خواهش کنند تا برای آن ها دعا کنید.
با این توصیف، بسیاری از پیروان کاتولیک، به این تعلیم توجهی ندارند و مریم و مقدسین را مخاطب قرار می دهند تا به آنان در امور مختلف کمک و یاری رسانند. این تعلیم کلیسای کاتولیک و هم چنین بی توجهی اکثر پیروان این فرقه به آن تعلیم، هیچکدام بر اساس نگرش کتاب مقدس نمی باشد.
در هیچ جای کتاب مقدس ذکر نشده که یهودیان یا مسیحیان به نام انبیاء یا رسولان دعا می کردند. این سوال مطرح می شود چرا کلیسای کاتولیک چنین نکته ای را تعلیم می دهد؟
دیدگاه کلیسای کاتولیک آن است که مریم و مقدسین قبل از خدا قادر به شفاعت و میانجیگری هستند، زیرا مقدسین همواره در مقابل تخت الهی حضور دارند و دعاهای مسیحیان را با اصرار و التماس با خدا درمیان می گذارند و در نتیجه خدا پاسخ مثبت می دهد و دعاها اجابت می شوند. به معنای دیگر، مقدسین دعاهای مسیحیان را نزد خدا می آورند.
اما تعلیم کتاب مقدس چنین است:"بیایید به حضور تخت پر فیض خدا برویم تا او رحمت خود را شامل حال ما سازد و به لطف خود، ما را به هنگام نیاز یاری فرماید" (عبرانیان فصل 4 آیه 16). دعا راه دخول به حضور خداست.
کتاب مقدس می فرماید:"مسیح قادر است همه آنانی را که توسط او به حضور خدا می آیند، به طور کامل نجات بخشد. او پیوسته ر حضور خدا برای ما وساطت می کند" (عبرانیان فصل 7 آیه 25).
روح القدس (روح خدا) با ما و برای ما دعا می کند و خدا پاسخ می دهد:"روح خدا ما را در مشکلات زندگی و دعاهای مان یاری می دهد. روح خدا با چنان احساس عمیقی از جانب ما دعا می کند که با کلمات قابل توصیف نیست. خدا که از دل ما با خبر است، می داند که روح القدس چه می گوید. زیرا آنچه که او به جای ما دعا می کند، طبق خواست خداست" (رومیان فصل 8 آیات 26- 27).
خدا ملچا و قوت ماست و کمک کننده ای که در تنگیها فورا یافت میشود. مزمور 46 : 1 بعضی حضور خدا را با غولی که از چراغ جادو بیرون میآید اشتباه میگیرند و میخواهند هر وقت نیازی داشتند وردی بخوانند و دستی به چراغ اعتقاداتشان بکشند وغولی ظاهرشود و تعظیم کرده بگوید : سـرورم در خدمتتان هستم امر بفرمایید تا همه خواسته و آرزوهایتان را تمام و کمال برآورده کنم . . درحالیکه خدا هرگز گم نشده است که بخواهد یافت شود او بر درب قلب ما ایستاده .این ما هستیم که در خودمان و افکار و شرایط مان گـم شده ایم و باید فورا یافت شویم .حضور خدا به این منظورنیست که هرچه میخواهیم بما ببخشد بلکه چیزیکه برایمان لازم است را بما خواهد داد جتی اگر توبیخ و تنبیه و نصیحت باشد. . خدا ملجاء و کمک کننده ای ست که فورا یافت میشود یعنی : رفتن بحضور خدا در تنگیها اولین و فوری ترین انتخاب ما باشد نه آخـــرین انتخاب . جلیل سپهر
۱۳۹۵ فروردین ۲۳, دوشنبه
آیا ایمانداران مسیحی می توانند کارهای بزرگ تر از مسیح انجام دهند؟
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مسیح ساعاتی قبل از دستگیری، به شاگردانش چنین گفت:"هر که به من ایمان بیاورد، می تواند همان کارهایی را بکند که من کرده ام و حتی بزرگ تر از این ها بکند" (یوحنا فصل 14 آیه 12). عده ای می پرسند: آیا چنین چیزی ممکن است؟
هدف مسیح فقط محدود به آزادی بشر از قلمرو گناه نیست، بلکه می خواهد از طریق ایمانداران مسیحی کارهای برجسته ای انجام دهد. برخی بر این باورند که انجام کارهای بزرگ محدود است به مسیح، انبیا و احتمالا کشیش ها! ولی مسیح چنین تعلیم نداد و محدودیت قائل نشد.
آن ها معتقدند کارهای بزرگ تر به معنای انجام معجزات عظیم است، ولی مسیح چنین تعلیم نداد و محدودیت قائل نشد. پولس این سئوالات را پرسید:"آیا در کلیسا همه رسول هستند؟ آیا همه نبی هستند؟ آیا همه معلم هستند؟ آیا همه می توانند معجزه کنند؟ آیا همه عطای شفا دارند؟ (اول قرنتیان فصل 12 آیات 29- 30). پاسخ سئوالات منفی است.
آیا همه می توانند مانند مسیح به پنج هزار نفر غذا بدهند؟ آیا همه می توانند مانند مسیح، طوفان دریا را آرام سازند؟ آیا همه می توانند مانند مسیح از راه دور مردم را شفا دهند؟
در متن یوحنا از کلمه "ارگون" برای "کارها" کار رفته، که به معنای "عمل و خدمت" است و نه معجزات. این واژه برای فعالیت کارگران استفاده می گردید. به عبارت دیگر، مقصود مسیح معجزات بزرگ تر نبود، بلکه فعالیت و خدمات بزرگ تر بود که معجزات هم شامل آن می گردید.
مسیح می بایست نزد پدر برود. از این به بعد، روح القدس (روح خدا) باید اداره امور را در اختیار می گرفت. شاگردان با قدرت روح القدس موفق شدند در یک روز به هزاران نفر بشارت دهند (اعمال رسولان فصل 2).
این تعداد بیش از کسانی بودند که در دوران خدمت مسیح، ایمان آوردند. آن ها معجزاتی مانند مسیح انجام دادند. مثلا پطرس، زنی را زنده کرد (اعمال رسولان فصل 9 آیات 36- 42). در انجیل یوحنا فصل های 14- 16 مسیح روح القدس و مزایای آن را شرح می دهد.
رسولان با قدرت روح القدس خبر خوش ملکوت خدا را به خارج از مرزهای اسرائیل و به قاره های اروپا، آفریقا و آسیا رساندند. کلیساهای زیادی تاسیس شد و اناجیل و رسالات به رشته تحریر درآمد. گسترش مسیحیت، زنگ خطر را برای امپراطوری روم به صدا درآورد. دولت روم تصمیم راسخ گرفت تا مسیحیت را کاملا ریشه کن سازد (اعمال رسولان فصل 28 آیه 22). اما نقشه سران روم به شکست منجر شد و بیش از 18 قرن است که اروپا به عنوان "قاره مسیحی" شناخته می شود.
پایه های الهیات و دفاعیات مسیحی توسط رسولان شکل گرفت، رشد کرد و تا امروز به عنوان اصول خلل ناپذیر باقی مانده است.
بنابراین، مقصود مسیح از کارهای بزرگ تر، جهان شمول شدن انجیل، نجات جان های بسیار از قلمرو گناه و تاسیس کلیساهای بسیار در سراسر جهان است. امروزه نیز شاگردان عیسی به واسطۀ قدرت روحالقدس هم چنان کارهایی بزرگ تر از کارهای مسیح انجام میدهند.
این وعدۀ عیسی برای ما نیز هست: از طریق کتاب، تلویزیون و شبکه های اجتماعی و وب سایت ها و بنیادها و سازمان های مسیحی پیام انجیل موعظه می شود. در قرون گذشته، کتاب مقدس به هزاران زبان ترجمه شد.
۱۳۹۵ فروردین ۲۲, یکشنبه
آیا کلیسا بر پطرس بنا شده است؟ (متی فصل 16 آیه 18)
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
کلیسای کاتولیک معتقد است که کلیسا بر پطرس بنا شده است. فرقه کاتولیک به این آیه استناد می کند:
مسیح به پطرس گفت:"تو پطرس یعنی سنگ هستی و من بر روی این صخره، کلیسای خود را بنا می کنم و قدرت های جهنم هرگز قادر به نابودی آن نخواهند بود" (متی فصل 16 آیه 18). آیا این برداشت صحیح است؟
یک. پطرس متاهل بود و همسر داشت (متی فصل 8 آیه 14)، در حالی که پاپ ها مجرد هستند. طبق قوانین کلیسای کاتولیک، پاپ و کشیش ها اجازه ندارند ازدواج کنند.
دوم. پطرس خطاناپذیر نبود و در مواردی اشتباهاتی کرد (متی فصل 16 آیات 22- 23، فصل 26 آیات 69- 75، غلاطیان فصل 2 آیه 14).
سوم. عهد جدید صریح و روشن تعلیم می دهد که شالوده و بنیاد کلیسا "مسیح" است (اول قرنتیان فصل 3 آیه 11).
چهارم. کتاب مقدس تعلیم می دهد که زیربنای کلیسا به یک نفر محدود نشده است:"شما به ساختمانی تعلق دارید که زیر بنای آن را رسولان و انبیاء تشکیل می دهند و عیسی مسیح هم سنگ زاویه آن است" (افسسیان فصل 2 آیه 20).
بنیاد کلیسا میراث الهی است که از عهد عتیق و عهد جدید به ما رسیده است. کلیسا به تنهایی بر پطرس استوار نشده است. عهد جدید شرح می دهد کسانی که ایمان آورده بودند، در تعلیمی که رسولان می دادند و در آیین شام خداوند (عشاء ربانی) و دعا شرکت می کردند (اعمال رسولان فصل 2 آیه 42).
پنجم. مسیح به شاگردانش گفت:"هرچه در زمین ببندید، در آسمان بسته می شود و هر چه در زمین باز کنید، در آسمان هم باز می شود" (متی فصل 18 آیه 18). بنابراین عیسی اختیار را به شاگردانش داد و نه فقط به پطرس.
ششم. هیچ نشانه و دلیلی وجود ندارد که پطرس راس کلیسای اولیه بود. لوقا گزارش می دهد که کشیشان و رسولان به تصمیم گیری پرداختند (اعمال رسولان فصل 15 آیه 6)، و یا یعقوب در شورای اورشلیم اظهار نظر نمود (اعمال رسولان فصل 15 ایات 13- 21).
هفتم. مفسران پروتستان معتقدند که اشاره مسیح به صخره در انجیل متی (فصل 16 آیه 18)، نخست به خودش اشاره دارد که با مرگ خود بر روی صلیب، نجات را برای بشر مهیا کرد، و سپس به رسولان (شاگردان مسیح و پولس).
حتی پطرس، سال ها بعد به مسیحیان یادآوری کرد که کلیسا بر رسولان، انبیاء عهد عتیق و عیسی مسیح به عنوان سنگ اصلی، بنا شده است (اول پطرس فصل 2 آیات 4- 7). پطرس در این آیه بیان می کند همه ایمانداران با ایمان به عیسی مسیح به عنوان منجی، در این کلیسا به هم می پیوندند.
به یاد داشته باشید: وقتی خدا شما را دعوت به خدمت می کند، از دیگران نیز دعوت به عمل می آورد تا با شما همکاری کنند. تلاش های فردی شما با همکاری دیگران، مفیدتر و موثرتر خواهد بود.
۱۳۹۵ فروردین ۲۱, شنبه
خداوند را در همه وقت متبارک خواهم خواند؛ ستایش وی همواره بر زبان من خواهد بود. جان من در خداوند فخر خواهد کرد؛ مسکینان بشنوند و شادی کنند. خداوند را با من تجلیل کنید، نام او را با یکدیگر برافرازیم. خداوند را جُستم، و مرا اجابت کرد؛ او مرا از همۀ ترسهایم رهانید. آنان که نگاهشان بر اوست، میدرخشند؛ روی ایشان هرگز شرمسار نمیشود. این مسکین فریاد برآورد و خداوند صدایش را شنید و او را از همۀ تنگیهایش نجات بخشید. فرشتۀ خداوند گرداگرد ترسندگان او اردو میزند، و آنان را میرهاند. بچشید و ببینید که خداوند نیکوست؛ خوشا به حال آن که در او پناه گیرد. ای مقدسین خداوند، از او بترسید، زیرا ترسندگان او را هیچ کمی نیست. شیران ژیان، محتاج و گرسنه میشوند، اما جویندگان خداوند هیچ چیزِ نیکو کم نخواهند داشت. NMV 34:۱-10 مزمور
۱۳۹۵ فروردین ۲۰, جمعه
سوال مخالفان مسیحیت: اگر خدا هیچکس را وسوسه نمی کند، چرا مسیحیان باید دعا کنند که خدا آن ها را وسوسه نکند؟
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان مسیحیت می گویند که در کتاب مقدس تناقض وجود دارد. در این کتاب ادعا شده خدا مقدس است، اما مسیح تعلیم می دهد که مسیحیان به هنگام دعا از خدا در خواست کنند تا آن ها را وسوسه نکند!
نخست مخالفان باید بدانند که مسیح هرگز تعلیم نداد خدا وسوسه می کند. مسیح نمونه و الگویی برای دعا به شاگردانش ارائه داد و فرمود:"خداوندا، ما را از وسوسه ها دور نگه دار و از شیطان حفظ فرما" (متی فصل 6 آیه 13).
مقصود مسیح از ارائه الگوی دعا آن نبود که کلمه به کلمه آن را تکرار کنیم. در آیه 7 مسیح دعا با جملات تکراری و عبادت مکانیکی و طوطی وار را قدغن کرد.
واقعیت آن است که خدا وسوسه نمی کند، بلکه ایمانداران را آزمایش می کند و محک می زند. او انسان را مانند عروسک کوکی خلق نکرد. بشر اراده دارد و قادر به تصمیم گیری است. از سوی دیگر، خدا می خواهد ما در مشکلات، صبر و تحمل را فرا بگیریم. کودکی که معنی صبر را نمی داند، در زندگی درس های زیادی را یاد نمی گیرد.
وقتی ایماندار یاد بگیرد که منتظر خداوند باشد، خدا نیز به نوبه خود می تواند در زندگی او کارهای عظیمی انجام دهد. مثلا موسی به جای آن که انتقام را به خدا واگذارد، شخصی را کشت و ناگزیز شد چهل سال در بیابان با گوسفندان سپری کند تا درس صبر و شکیبایی را فرا بگیرد! (خروج فصل 2 به بعد). نمونه دیگر، ابراهیم عجله کرد و با کنیز خود هاجر ازدواج نمود و در نتیجه مشکلاتی وارد زندگی او شد (پیدایش فصل 16).
صبر و شکیبایی با خواندن این سطور یا شنیدن یک موعظه، به وجود نمی آید. در خلال عبور از سختی ها و مشکلات، صبر و شکیبایی را با کمک روح القدس (روح خدا) به دست می آوریم. به هنگام مواجه با مشکلات درمی یابیم خدا هدفی نهفته دارد. با صبر و تحمل می توانیم به تدریج تحقق طرح و نقشه خدا را در زندگی مان مشاهده کنیم.
هدف خدا آن است که در بحران ها و سختی ها رشد کنیم و شخصیت ما بالغ شود. اگر فرزندان همیشه مانند کودک فکر کنند، بنابراین اشکالی وجود دارد! توقع و انتظار ما این است که فرزندان مراحل مختلف رشد را بگذرانند و دوران کودکی، نوجوانی و جوانی را سپری کرده و به مادران و پدران با تجربه تبدیل شوند.
خدا می خواهد قبل از فرا خواندن ما به خدمت، شخصیت مان را بسازد. بنابراین اجازه می دهد تا مشکلات و بحران ها وارد زندگی مان شوند. مشکلات ما را از حالت خوش باوری و افکار بچگانه خارج می سازد و ما را در مرحله رشد و بلوغ و هوشیاری قرار می دهد.
خداوند قبل از آن که یوسف را نخست وزیر مصر نماید، اجازه داد در حدود 20 سال با مشکلات و سختی ها دست و پنجه نرم کند. 80 سال در زندگی موسی کار کرد تا او برای رهبری قوم اسرائیل آماده شود. مسیح سه سال به آموزش شاگردانش پرداخت تا بتوانند کلیسا را تاسیس کنند...
بنابراین هدف خدا از حضور مشکلات در زندگی ما "رشد روحانی و بلوغ شخصیت" است. اگر بخواهیم رشد روحانی کنیم بایستی با مشکلات و سختی ها مواجه شویم.
ممکن است از شکستی در یک رابطه یا ورشکستگی در کسب و کارتان، دل شکسته شده اید. از شما دعوت می کنم که در "دل شکستگی" درنگ نکنید. آن همه درد و لطمه را سال از پی سال با خود حمل نکنید. نگذارید دل شکستگی در درون شما پرورش یابد و آینده تان را مسموم کند. بگذارید برود.
خبر خوش این است که خدا چیز تازه ای برای شما آماده کرده است. به عبارت دیگر، وقتی خدا اجازه می دهد دری بسته شود، می خواهد در دیگری را برای شما باز کند. دری شگفت انگیز و سرشار از برکت و معجزه! او می خواهد چیز به مراتب بهتر از انتخاب شما و عالی تر از آنچه تصور می کنید، عطا فرماید.
خداوند می فرماید:"فکرهای من، فکرهای شما نیست و راه های من، راه های شما نیست. به همان اندازه که آسمان بلندتر از زمین است، راه های من از راه های شما و فکرهای من از فکرهای شما بلندتر و برتر است" (اشعیاء فصل 55 آیات 8- 9).
خداوند می داند چه می کند. او می داند صلاح ما چیست. خدا همیشه نقشه دیگر دارد. اگر از اندیشیدن به ناامیدی های تان دست بردارید، او به شما نشان می دهد که چه نقشه ای دارد.
اگر به خدا ایمان داشته باشید، به هنگام رویارویی با بحران ها و مشکلات، خداوند برای شما می جنگد. او شما را در طوفان های زندگی تقویت می کند و به شما آرامش خاطر می بخشد، تا مشکلات را با قدرت مافوق طبیعی الهی تحمل کنید.
وقتی دچار مشکلی می شوید، به یاد آورید: همان خدایی که دفعه آخر مرا از مشکل بیرون آورد، آیا این بار نیز مرا رهایی نخواهد داد؟
وقتی مشکلات بزرگ هستند، نشانه ای است از این که خدا می خواهد برکات عالی به شما عطا فرماید و معجزات شگفت انگیز در زندگی تان انجام دهد. بنابراین به هنگام رویارویی با مشکلات و سختی ها:
یک. به جای ترس، دعا کنید.
دوم. به جای تشویش و نگرانی، خدا را پرستش کنید.
سوم. به جای گله و شکایت، درجا زدن و طفره رفتن، رشد کنید
اشتراک در:
پستها (Atom)