۱۳۹۴ آذر ۷, شنبه


از دوران کودکی هر وقت اسم عبادت بگوشم میرسید ناخودآگاه تصویر پیر مرد و پیر زن مهربانی را مجسم میکردم که از همه لذتهای دنیا دست کشیده درخلوت خود به خلسه رفته با چشمانی بسته تسبیح میچرخاند و زیر لب کلماتی را تکرار میکند بدون اینکه هیچ رویا و حرکتی برای ادامه زندگی داشته باشد.
.
چقدر این تصویر ماهیت ارزشمند پرستش را در نظر نسل جوان خدشه دار کرده و آنها را از رابطه شیرین و شورانگیز با خدا دلزده و محروم و فراری کرده است . روزی به پسر جوانی گفتم بیا با هم در حضور خدا او را بپرستیم در جواب گفت: من هنوز جوانم چیزی از زندگی نفهمیده ام بگذار لذت زندگی را ببرم بعد که سنی از من گذشت حتما خدمت میرسم . آنروز از خودم پرسیدم :
.
آیا معنی پرستش دست شستن از لذات دنیا و انکار غرایز خدا دادی است ؟
آیا عبادت خدا اجرای مراسم مذهبی با کلمات کلیشه ای خاصی است ؟
آیا طریق وارد شدن به بهشت بدبخت و درمانده و محروم زیستن است ؟
آیا رابطه با خدا به مفهوم قطع رابطه با همه زیبایی های خلقت است ؟
.
صد البته که این اراده دل خدا نیست . داود نبی میگوید :
در حضور خدا کمال خوشی و در دست راست او کمال لذتها ست . مزمور 16 : 11
.
پرستش یک ماهیت تغییر یافته است که انسان را بوسیله ایمان قادر میسازد به شرایط دنیا از دید مقتدرانه خدا بنگرد و با نگاهی معتدل و منطقی احساسی رضامندانه و سپاسگزارانه داشته باشد. پرستش حقیقی احترام گذاشتن - افتخار کردن و تحسین و توصیف کردن خدا و کارهای بینظیر او در خلقتش میباشد . 
جلیل سپهر
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر