نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یکی از انتقادات مخالفان مسیحیت آن است که پولس از یک سو مدعی است از جانب خدا سخن می گوید (اول قرنتیان فصل 7 آیات 10- 25)، در حالی که در آیه 12 اذعان کرده که از سوی خدا حکمی ندارد و در نتیجه خودش حکم صادر می کند. چگونه می توان پولس را رسول خدا نامید و به سخنان او اعتماد کرد؟
نامه مسیحیان کلیسای قرنتس به پولس حاوی سئوالاتی در باره موضوعات مختلف از جمله ازدواج بود. فصل هفتم اول قرنتیان به پاسخ پولس درباره ازدواج اختصاص دارد.
یکی از ایردات مخالفان آن است که ادعا کرده اند از آیه 10- 25 پولس از سوی خدا سخن گفت، در حالی که در آیه 10 چنین می خوانیم:"برای آنانی که ازدواج کرده اند، یک دستور دارم، دستوری که از جانب خدا نیست". در آیه 12 نیز پولس دوباره همین نکته را ذکر می کند:"می خواهم "نکاتی" را به عنوان توصیه ذکر کنم که گرچه مستقیما از جانب خدا نیستند، اما به نظر من بسیار مفید می باشند". در آیه 25 پولس همین نکته را دوباره تکرارمی کند:"برای دختران باکره حکمی از جانب خدا ندارم".
در نتیجه استنباط مخالفان که از آیات 10- 25 پولس از جانب خدا سخن گفت، این تردید در ذهن به وجود می آورد که آیا مخالفان متن کتاب مقدس را خوانده اند؟ به نظر می رسد این ادعای پولس را از آیه یاب کتاب مقدس یافته اند، یا اگر متن کتاب مقدس را خوانده اند، آنقدر شتابزده و بدون دقت بوده، که مقصود پولس را متوجه نشده اند!
در نتیجه استنباط مخالفان که از آیات 10- 25 پولس از جانب خدا سخن گفت، این تردید در ذهن به وجود می آورد که آیا مخالفان متن کتاب مقدس را خوانده اند؟ به نظر می رسد این ادعای پولس را از آیه یاب کتاب مقدس یافته اند، یا اگر متن کتاب مقدس را خوانده اند، آنقدر شتابزده و بدون دقت بوده، که مقصود پولس را متوجه نشده اند!
اما آیا نصایح پولس در چارچوب نگرش کتاب مقدس بود؟ ابتدا به مثالی توجه کنید:
اگر خدا به نوح گفت کشتی بساز، پس مخترعان اجازه اختراع اتومبیل، قطار و هواپیما را از خدا دریافت نکرده اند و اقدام آنان در چارچوب احکام خدا نبوده است! حتی مخالفان هم با این عقیده موافق نیستند.
وقتی فصل 7 آیات 12- 16 را با دقت بخوانیم، درمی یابیم که اعضای کلیسای قرنتس تصور می کردند که پولس با طلاق گرفتن یک ایماندار از بی ایمان موافقت خواهد کرد. در این مورد پاسخ پولس منفی است. او با طلاق مخالف است:"اگر یک مسیحی، همسری غیرمسیحی دارد و آن زن یا مرد حاضر است با او زندگی کند، او نباید زن خود را طلاق دهد (آیات 13- 14). به عبارت دیگر، پولس می گوید اگر زن و شوهری عاشقانه همدیگر را دوست دارند و در کانون خانواده آنان علی رغم اختلاف عقیده، صلح و آرامش حاکم است، چرا باید حکم طلاق و جدایی صادر شود؟ آن ازدواج در نظر خداوند محترم و مقدس است. آیا این پاسخ و نگرش پولس از دیدگاه سیستم قضایی، جامعه شناسی، روان شناسی و مردم، غیرمنطقی است؟
وقتی پولس می گوید که این دستور از جانب خداوند نیست، یعنی درباره این موضوع، تعلیم مشخص و روشنی از جانب خدا ندارد. از سوی دیگر، خدا هرگز شخصی را که فاقد عقل، تفکر، اراده و عدم تشخیص است، به عنوان رسول یا پیامبر انتخاب نمی کند. هم چنین پولس به حکمتی که خداوند به او عطا کرده تا پاسخگوی سئوالات ایمانداران مسیحی باشد، اشاره می کند (آیه 25).
اگر پاسخ پولس آن بود که علی رغم عشق و علاقه زن و شوهر به یکدیگر، بایستی از یکدیگر جدا شوند و طلاق ضروری است، اعتبار خود را به عنوان رسول خدا از دست می داد. بدون تردید روح القدس (روح خدا)، شاگردان مسیح، کلیساها و بعدها پدران کلیسا به این تصمیم پولس اعتراض می کردند.
با این توصیف، پولس مجردها را تشویق می کند تا با ایمانداران مسیحی ازدواج کنند (دوم قرنتیان فصل 6 آیه 14). این حکم پولس نیز نه فقط مغایر با دیدگاه کتاب مقدس نیست، بلکه از نقطه نظر روان شناسی، جامعه شناسی و اکثریت مردم قابل پذیرش است.
حکم دیگر پولس آن است که اگر زن یا شوهر غیرمسیحی مایل باشد از همسر مسیحی خود جدا شود، اشکالی ندارد. در این مورد، همسر مسیحی نباید اصرار کند که همسر غیرمسیحی با او بماند، زیرا خدا می خواهد ایمانداران در صلح و صفا زندگی کنند (آیه 15).
بحث های عقیدتی و اختلاف نظر در شیوه زندگی، سبب بروز مشاجره و اختلافات خانوادگی می شود. لذا پولس برای پرهیز از مبارزه و جنگ و جدال در زندگی زناشویی دستور می دهد که اگر همسر غیرمسیحی خواستار جدایی است، بهتر است رابطه خاتمه یابد. این حکم پولس نیز با سیستم قضایی، روان شناسی و جامعه شناسی مغایرت ندارد و اکثر مردم با این دستور موافق هستند.
در آیات 25- 40 پولس به سئوال اعضای کلیسای قرنتس درباره مجردها پاسخ می دهد. او می گوید:"با توجه به مشکلات و سختی هایی که برای ما مسیحیان در زمان حاضر وجود دارد، بهتر است که شخص ازدواج نکند" (آیه 26).
حکومت روم مسیحیان را مورد آزار و اذیت قرار می داد. توصیه عملی پولس آن بود که شخصی که مجرد است، دچار رنج و زحمت کم تری است و با آزادی بیشتری می تواند زندگی خود را به خاطر مسیح به خطر بیندازد. در دوران جنگ عراق و ایران، بسیاری از سربازان مجرد تصمیم گرفتند که بعد از دوران نظام وظیفه، یا بعد از جنگ و یا پس از چند بار حضور در جبهه های نبرد، ازدواج کنند. مقاطعی در زندگی وجود دارد که نمی توان به روال عادی زندگی کرد. در چنین شرایطی بهتر است شخص مجرد از ازدواج صرفنظر کند. انسان مجرد، نگران همسر و فرزند نیست و در نتیجه می تواند شرایط سخت اقتصادی و فشارهای اجتماعی را به مراتب راحت تر تحمل نماید.
مسیح با پیشگویی درباره حمله رومی ها به اورشلیم در هفتاد میلادی، فرمود:"وای به حال زنانی که در آن زمان آبستن بوده، یا بچه شیرخواره داشته باشند!" (لوقا فصل 21 آیه 23). مقصود مسیح آن است که زنان آبستن یا خانم هایی که طفل و کودک کوچک دارند، نمی توانند به سرعت بگریزند، در نتیجه سربازان رومی آنان را به قتل می رسانند.
با این توصیف، پولس در آیه 28 این نکته را اضافه می کند:"اگر در همین شرایط سخت، تصمیم دارید ازدواج کنید، اشکالی ندارد، ولی بدانید که ازدواج مشکلات شما را بیشتر می کند و من دلم نمی خواهد شما را در مشکلات ببینم". پولس به مجردها توصیه می کند که در شرایطی که مسیحیان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، (و حتی به روایت تاریخ حتی شغل خود را از دست می دادند)، بایستی در مورد موضوع ازدواج واقع بینانه تفکر کنند و سپس تصمیم بگیرند.
با این توصیف، پولس در آیه 28 این نکته را اضافه می کند:"اگر در همین شرایط سخت، تصمیم دارید ازدواج کنید، اشکالی ندارد، ولی بدانید که ازدواج مشکلات شما را بیشتر می کند و من دلم نمی خواهد شما را در مشکلات ببینم". پولس به مجردها توصیه می کند که در شرایطی که مسیحیان مورد آزار و اذیت قرار گرفتند، (و حتی به روایت تاریخ حتی شغل خود را از دست می دادند)، بایستی در مورد موضوع ازدواج واقع بینانه تفکر کنند و سپس تصمیم بگیرند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر