۱۳۹۳ دی ۱۳, شنبه

آیا مسیحیان ایمان کورکورانه دارند؟ (بخش اول)

دفاعیات مسیحی

نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

مخالفان مسیحیت ادعا می کنند که مسیحیت منطقی نیست. آن ها معتقدند که آنچه را با چشم 

ببینند و با عقل خود درک کنند، قابل پذیرش است. اتهام تندی که به مسیحیان وارد می کنند، این 

است:"شما مسیحیان ایمان تان کورکورانه است". از نظر آنان مسیحی شدن یعنی زیر پا گذاشتن 

عقل و منطق. آیا ادعای مخالفان صحیح است؟

یک. اکثر مخالفان کتاب مقدس را نخوانده اند و فقط بر اساس آنچه شنیده اند یا در مقاله ها ، کتاب 

ها یا وب سایت های مخالفان مسیحیت خوانده اند، ایمان مسیحی را ارزیابی می کنند. هم چنین 

عدم آگاهی مسیحیان اسمی (کسانی که مسیحیت را از اجداد و نیاکان خود دریافت کرده اند) از 

محتوای کتاب مقدس و تاریخ مسیحیت، دلیلی است بر ارائه این اتهام که مسیحیان ایمان کورکورانه 

دارند. از سوی دیگر، برخی از ایمانداران مسیحی، علی رغم مطالعه کتاب مقدس و داشتن تجربیات 

ارزشمند، با دلایل دفاعیات مسیحی آشنا نیستند و در نتیجه به هنگام مباحثه و گفتگو با مخالفان 

نمی توانند دلایل منطقی ارائه دهند. در ادبیات مسیحی به زبان فارسی، کمبود کتاب هایی با 

موضوعات دفاعیات مسیحی و یا نبود حتی یک کتاب مستقل و جامع درباره باستان شناسی کتاب 

مقدس (تا زمان نگارش این سطور)، به نگرش "ایمان کورکورانه" دامن زده است. 

متاسفانه به علت نبود کتاب باستان شناسی کتاب مقدس به زبان فارسی، مخالفان ایرانی 

مسیحیت هنوز در جایگاه مخالفان غربی مسیحیت در قرن نوزدهم می باشند. امروزه مخالفان غربی 

کم ترحقایق تاریخی کتاب مقدس را زیر سئوال می برند، و مباحث دیگری را مطرح می کنند، از جمله 

این که دنیا از طریق تکامل پدید آمده و نه توسط خداوند.

دو. با در نظر گرفتن نکته اول، واژه ایمان برای غیر مسیحیان نامفهوم است. استنباط مخالفان 

مسیحیت این است که ایمان مسیحی فقط جهشی است در تاریکی و مغایر است با عقل و منطق، 

مدارک و شواهد. آن ها بر این باورند دلیل و برهان یعنی آنچه که می دانیم، ولی ایمان به معنای آن 

است که به چیزی اعتقاد داریم که درباره آن چیزی نمی دانیم! مخالفان می گویند که عالم هستی 

دارای دلیل و منطق است، اما ایمان هیچ دلیل قابل قبولی ندارد و این نقطه ضعف محسوب می 

شود.

بسیاری از حقایق زندگی قابل مشاهده نیستند


برای لحظاتی به حقایقی از زندگی فکر کنیم که قابل مشاهده نیستند، اما به وجود آن ها اعتقاد 

داریم. مثلا هیچکس سه متر محبت یا پنج کیلو عدالت را ندیده است. اما احمقانه است که واقعی 

بودن آن ها را انکار کنیم، زیرا همه می توانند تاثیر و پیامد انصاف و عدالت یا عشق و محبت را ببینند 

و حتی احساس کنند. نیروی مغناطیسی، جریان برق یا نیروی جاذبه زمین قابل مشاهده نیستند، 

اما هیچکس حتی علم فیزیک هم واقعی بودن آن ها را زیر سئوال نمی برد. ارزش اخلاق گرایی را 

نمی توان دید، اما تاثیر آن را در نیکویی و رعایت عدل و انصاف می توان مشاهده نمود. احساسات و 

عواطف از حقایق مسلم زندگی انسان ها و حتی حیوانات هستند، اما چشم قادر به مشاهده آن ها 

نیست. هوش و اندیشه را نمی بینیم، اما تاثیر آن ها را در عملکرد و رفتار انسان ها یا آثار هنری، 

علمی و شغل مشاهده می شود. 

مثلا ادعاهای فلاسفه را نمی توان دید، ولی از طریق سخنرانی یا نوشتاری قابل درک می باشند. از 

سوی دیگر، شخصی که به ارزیابی خودش از طریق مشاهده اعتقاد دارد، قادر نیست ذهن خود را 

که جایگاه اعتقاداتش است، مشاهده کند! هم چنین روان شناسی علمی است که با ذهن و روان 

انسان سرو کار دارد، ولی چشم قادر به مشاهده ذهن و روحیه انسان نیست. آن ها به ذهن و روان 

انسان اعتقاد دارند، در حالی که نمی توانند روان و ذهن انسان را در زیر میکروسکوپ نگاه کنند! 

نکته دیگر آن که مخالفان به ایمان باور ندارند، اما خودشان هدف و آرزویی را در ذهن می بینند و 

برای دستیابی به آن می کوشند، زیرا به هدف و نقشه نادیدنی خود، باور و اعتقاد دارند. 

علم ثابت کرده آنچه را نمی توانید مشاهده کنید، وجود دارد. دانشمندان وجود اجرام غیرقابل 

مشاهده را از روی شواهد وابسته و نه مشاهده مستقیم می پذیرند. مثلا از تاثیر نیروی جاذبه 

سیارات جدید بر حرکت ستارگان، به وجود سیارات پی می برند. برای ستاره شناسان تاثیرات قابل 

مشاهده نیروی جاذبه، مبنای اعتقاد به وجود اجرام غیر قابل مشاهده آسمانی است.

کارشناسان با کسانی که به طور موقت مرده بودند، گفتگو کرده اند و تجربیات بعد از مرگ را ثبت 

کرده اند. چشم از دیدن آنچه که آنان بعد از مرگ دیده اند، ناتوان است. این اشاره ها و مثال ها فقط 

در محدوده همان عالم هستی است که ملحدها به آن اعتقاد دارند.


خدا را نمی توان با چشمان دید، اما تاثیر عملکرد او را می توان با ذهن تشخیص داد. شاید 

بگویید:"غیرممکن است که خدا را با ذهن دید". پس سئوال این است:آیا شما ذهن تان را می توانید 

ببینید؟ بنابراین درمی یابیم نگرش مبتنی بر "آنچه را می بینم، باور می کنم" در انکار وجود خدا، 

منطقی و قانع کننده نیست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر