دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
آیا آنچه با عقل خود درک کنیم، قابل پذیرش است؟
مخالفان وجود خدا معتقدند که آنچه را با عقل خود درک کنند، قابل پذیرش است.
تردیدی نیست که کارایی عقل در زندگی فردی و جمعی را نمی توان انکار کرد. اما عقل دارای محدودیت هایی است. گاهی عقل در انتخاب و تصمیم گیری اشتباه می کند. اشتباهات عقل حتی قادر است فاجعه به بار آورد. عقل نمی تواند آینده را مشاهده و پیشگویی کند. آنچه را که عقل امروز ادراک می کند، می پذیرد و آنچه قابل مشاهده نیست رد می کند. مثلا حدود دویست سال قبل اگر کسی از تلفن و چراغ برق سخن می گفت، مردم او را دیوانه می پنداشتند. در آن زمان، هیچکس تلفن و برق را باور نمی کرد. علت این شک و ناباوری مردم آن روزگار آن بود که برای عقل محدود انسان خیلی چیزها محال و غیر ممکن است.
زمانی انیشتین با ارائه فرضیه نسبیت تایید کرد که عالم هستی ثابت و ازلی است. اما کشفیات ادوین هابل خلاف دیدگاه انیشتین را ثابت کرد. انیشتین به شدت محزون و ناراحت شد، اما عاقبت پذیرفت که فرضیه نسبیت علمی نیست. امروز دانشمندان معتقدند که جهان دارای آغازی بوده است. ولتر، متفکر فرانسوی قبل از مرگ خود پیشگویی کرد که مسیحیت تا قرن نوزدهم از عرصه روزگار رخت خواهد بست. به شهادت تاریخ، پنجاه سال بعد از مرگ او، خانه و دستگاه چاپ ولتر در اختیار انجمن کتاب مقدس قرار گرفت!
گاهی عقل، دلایل منطقی و قانع کننده را نمی پذیرد. برتراند راسل (ملحد انگلیسی)، در کتاب خود تحت عنوان "چرا مسیحی نیستم" چنین اظهار نظر کرد که از دیدگاه تاریخی، مسیح هرگز وجود نداشته است. راسل هرگز به خود اجازه نداد تا شواهد تاریخی از جمله گزارش های امپراطوری روم و مورخان رومی، یونانی و یهودی در قرن اول میلادی را بررسی کند.
وقتی مخالفان با پاسخ های منطقی ایمانداران مسیحی روبرو می شوند، واکنش منفی نشان می دهند یا موضوع بحث را عوض می کنند. دلیل آن کاملا واضح است: مشکل آن ها عقلانی نیست، بلکه ارادی است. آن ها نمی خواهند به دلایل جهل و نادانی، اعتقادات مذهبی یا فلسفی و حتی دیدگاه های غیر اخلاقی، نگرش مسیحیت را بپذیرند.
"ایمان کورکورانه" تعلیم کتاب مقدس نیست
ایمان کورکورانه به آن معنا است که شخص بدون داشتن شواهد و مدارک به چیزی یا کسی ایمان داشته باشد. در واقع نگرش "ایمان کورکورانه" در چارچوب تعالیم کتاب مقدس نیست. برای تایید این نکته، چند مثال ذکر می کنم:
یک. خدا نمی خواست که قوم اسرائیل با ایمان کورکورانه از او پیروی کنند.
بنابراین به موسی گفت:"دستت را دراز کن و دم مار را بگیر!" موسی دم مار را گرفت و مار دوباره به عصا تبدیل شد! آنگاه خداوند به موسی گفت:"این کار را بکن تا سخنان تو را باور کنند و بدانند که خداوند، خدای اجدادشان ابراهیم، اسحاق و یعقوب بر تو ظاهر شده است". سپس خدا فرمود:"دستت را داخل ردایت ببر!" موسی دستش را داخل ردایش برد و همین که آن را بیرون آورد، دید که دستش بر اثر جذام مثل برف سفید شده است.
خدا گفت:"حالا دستت را دوباره داخل ردایت ببر!" وقتی موسی بار دیگر دستش را داخل ردایش برد و آن را بیرون آورد، دید که دستش دوباره صحیح و سالم است. آنگاه خداوند به موسی فرمود:"اگر چنانچه مردم معجزه اول را باور نکردند، دومی را باور خواهند کرد. اما اگر پس از این دو معجزه باز سخنان تو را قبول نکردند، آنگاه از آب رود نیل بردار و روی خشکی بریز. آب به خون تبدیل خواهد شد!"(خروج فصل 4 آیات 4- 8)
"قوم اسرائیل از میان راهی که بر دو طرف آن دیوارهای بلند آب بر پا شده بود، گذشتند. خداوند در آن روز قوم اسرائیل را از چنگ مصریان نجات بخشید. اسرائیلی ها اجساد مصری ها را دیدند که در ساحل دریا افتاده بودند. وقتی قوم اسرائیل این معجزه عظیم خداوند را به چشم دیدند، ترسیدند و به خداوند و به بنده او موسی ایمان آوردند" (خروج فصل 14 آیات 29- 31)
توجه کنید که خدا می دانست که اسرائیلی ها به شواهد و دلایل کافی نیاز دارند تا ادعای موسی را باور کنند. خدا به عنوان خالق انسان ها، به خوبی واقف بود که باید با دلایل قانع کننده خود را آشکار سازد. او انسان را آفریده و می داند چگونه باید خود را به بشر مکشوف نماید.
تصویری از گزارش دربار مصر درباره وقایعی شگفت انگیزی که در دوران موسی رخ داد. این گزارش در موزه آمستردام نگه داری می شود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر