آنگاه عیسی نزدیک آمد و به ایشان فرمود :((تمامی قدرت در آسمان و بر زمین به من سپرده شده است. پس بروید و همه قومها را شاگرد سازید و ایشان را به نام پدر, پسر وروح القدس تعمید دهید.))
۱۳۹۴ دی ۹, چهارشنبه
۱۳۹۴ دی ۸, سهشنبه
* وقتیکه همه مردم غرق در دنیا پرستی شده بودند ، خدا نوح را بیکباره بلند کرد ! زمانیکه مردم اصلا تصور نمیکردند ، خدا موسی را برای رهایی قوم برانگیخت ! زمانیکه مردم نینوا دچار مصیبت گناه شده بودند ، یونس همه را به توبه فراخواند ! وقتیکه سدوم و غموره گرفتار آتش شهوت گشته بودند ، بلای آسمانی جاری گشت ! امروز نیز دنیا در جهل و خرافات و نادانی و تعصب و خواب و گناه غرق گشته ، و خدا کلیسا را گسیل داشته تا ندای فیض و محبت و نجات مسیح خداوند را اعلام نماید ! آیا امروز من و تو و ما جایگاه خود را در این ماموریت یافته ایم ؟؟؟ آمین
برخی از عزیزان درخواست دعا کرده اند تا سال 2016 دنیا شاهد صلح و آرامش، رفع قحطی و بیماری باشد. ولی واقعیت آن است که کتاب مقدس پیشگویی کرده در زمان سلطنت هزارساله مسیح، صلح و آرامش خواهد بود، اما قبل از آن، جنگ ها و وقایع ناگواری رخ خواهد داد. برای مثال، ائتلاف ایران، روسیه و سوریه در حمله به اسرائیل شرکت خواهند کرد (حزقیال فصل های 38 - 39) . مسیح فرمود:"قوم ها و ممالک جهان با یکدیگر به ستیز بر خواهند خاست. اما آخر دنیا در این زمان نیست. این ها پیش درآمد بلاهای بعدی است" (متی فصل 24 آیات 6- 7). جنگ بزرگی قبل از ظهور دجال رخ خواهد داد. مکان وقوع این جنگ عظیم در عراق است (مکاشفه فصل 9 آیات 14- 15). منطقه ای که هم اکنون محل مناقشه ابرقدرت ها و متحدین شان و جنبش افراطی داعش است، و موارد دیگر پیشگویی شده... دعا و فعالیت ما به عنوان ایماندار مسیحی باید متمرکز نجات انسان ها از قلمرو گناه باشد. زمین، آسمان نیست. باید بپذیریم که در دنیای سقوط کرده و آغشته به گناه زندگی می کنیم. مسیح فرمود:"شیطان رئیس جهان است" (یوحنا فصل 14 آیه 30). یوحنا نوشت:"دنیا در شریر خوابیده است" (اول یوحنا فصل 5 آیه 19). البته خبر خوش این است که زمانی فرا خواهد رسید که خدا شیطان و پیروانش را برای ابد به جهنم خواهد فرستاد.
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
۱۳۹۴ دی ۷, دوشنبه
* در کتاب مقدس از چیزی به اسم کریسمس نام برده نشده است ؛ ولی مفهوم حقیقی محبت خدا در مسیح خداوند که در بدنیا آمدن عیسی و پذیرش او بعنوان منجی ما که باعث رهایی انسان از زندگی فلاکتبار و دریافت حیات جاودان است ، بگونه ایی در دنیا شکل گرفته شده که مردم جهان نگاهشان بیشتر از حقیقت کریسمس دیگر به ظواهر آن معطوف گشته است !!! و این نقصان بسیار بزرگیست ... و این وظیفه ما ایمانداران به مسیح خداوند است که همشکل این جهان نشویم بلکه حقیقت کلام را درست اعلام نمائیم ... آمین
۱۳۹۴ دی ۶, یکشنبه
نـکتـه ای کوچک برای تصمیمی بزرگ بجهت سال نـو زمانیکه روح خدا از حضورش برما ریخته شود بیابان به بوستان تبدیل خواهد شد . اشعیاء 32 : 15 شما در همکاری با روح خدا قادرید بیابانهای زندگی تان را به بوستان تبدیل کنید. طرحی برای به بوستان تبدیل کردن زندگیتان در سال جدید بریزید و آنرا به حضور خدا ببرید و اعلام همکاری کنید وبا اراده محکم و تصمیمی قاطع بگویید : بله خداوندا من آماده ام روح تو مر اقتدار ببخشدو هدایت کند تا بیابانهای زندگی ام را در سال جدید به بوستان تبدیل کنم . جلیل سپهر
نـکتـه ای کوچک برای تصمیمی بزرگ بجهت سال نـو گاهی با دیدن یک عکس از بچه ای بظاهر فقیر در خانه ای کاه گلی که هیچ شباهتی به آپارتمانهای چندین طبقه ما ندارد و مقایسه کردن امکانات محدود آنها با امکانات وسیع و مدرن و شاهراه و مترو و فروشگاه های چند طبقه شهرهای بزرگمان چنان بغض میکنیم و احساساتمان به هیجان میآید که انگار شرایط زندگی مـدرنیزه ما با لباسهای مارک دار و ماشینهای آخرین سیستم مان بهترین و کاملترین نوع زندگی و حرف آخر خوشبختیست . . با حسرت آهی میکشیم و شاید اشکی میریزیم و میگوییم : آه خدای من چقدر بدبختند اینها فراموش شده گانند اینها در آمارهای جهانی اصلا بحساب نمیآیند و سهم شان از زندگی فقط زنده ماندن است!!! . اینبار در براب ر چنین عکسی یک لحظه صبر کنیم و شرایط روحی و فکری و احساسی و عاطفی خود را بررسی کنیم . شاید ما در دنیای ساده و بی ریای آنها فراموش شده گانیم و در آمارهای جهانی جـز شماره ای و ابزاری و مصرف کننده ای با تاریخ مصرف محدودی بیش نیستیم و سهم مان از زندگی فقط زنده ماندن است ؟؟؟ . گاهی لازم است آنها با چشمان معصومانه شان که خیلی چیزها را ندیده اند برای ما که خیلی چیزها را دیده ایم و میبینیم بـغـض کنند و آرزوی شفا و آزادی نمایند . دوست عزیز برای سال نو منو شما به طرح و نگاه جدیدی برای زندگی نیازمندیم زیرا : شرایط خوب الزاما زندگی را خوب نمیسازد بلکه این زندگی خوب است که شرایط بد را خوب میکند . مسیح گفت من آمده ام تا شما زندگی را بدست آورید و آنرا بیشتر تجربه کنید . یوحنا 10 : 10 . به راستی برنامه مـا برای زندگی خوب در سال نــو چیست ؟ جلیل سپهر
۱۳۹۴ دی ۵, شنبه
۱۳۹۴ دی ۴, جمعه
۱۳۹۴ دی ۳, پنجشنبه
۱۳۹۴ دی ۲, چهارشنبه
تولد مسیح تولد پیغمبری برای آوردن پیغامی از طرف خدا به بشریت نبود او کلمه خدا و در نتیجه خود پیغام اصلی و واقعی بدون تفسیر و تاویل و تبدیل و تغییر خدا بود که بصورت جسم در میان ما ظاهر شد و بر درب قلبهای یکایک ما قرار گرفت تا رسم و روش او را زندگی کنیم نه اینکه با اجرای مراسمی فقط خاطره اش را زنده نگهداریم . جلیل سپهر
۱۳۹۴ دی ۱, سهشنبه
* ارتباط نقشه خدا با دعوت ما : نقشهای که خدا برای زندگی ما دارد، هنگامی وارد مرحله قطعی میشود که به دعوت او پاسخ میدهیم و عیسی را به عنوان نجات دهنده خود میپذیریم. در چنین موقعی است که خدا شروع می کند به بازگرداندن شباهتش در ما (دوم قرنتیان 18:3؛ کولسیان10:3). و در همین مرحله است که خدا شروع میکند به تحقق هدف و منظور خاصش در ما، هدفی که برای آن ما را به دنیا آورده است. خدا ابراهیم را فراخواند تا بانی قومی برگزیده شود (پیدایش1:12-2)؛ موسی را خواند تا رهایی بخش قومش از اسارت باشد (خروج1:3-10)؛ اشعیا را خواند تا یک نبی باشد (اشعیا8:6-10)؛ و سولس را دعوت کرد تا یک رسول باشد (اعمال15:26-18). خدا مرا برای منظور خاصی خوانده است. و بدون شک شما را نیز همچنین! رنج، بخش مهمی از نقشه خدا برای زندگی ما بر روی زمین است. همانند مجسمه سازی که سنگ را با چکش و سایر وسائل میتراشد و هموار میکند تا آن را به شکل مورد نظرش در آورد، خدا نیز رنج را بر ما نازل میکند تا زندگیمان مطابق نقشه او گردد. یوسف را در نظر بگیرید (پیدایش1:37-36؛ 1:39-23) و پولس را (دوم قرنتیان 23:11-28). ایشان مردان بزرگ خدا بودند، اما زندگیشان مملو از رنج بود. خود عیسی«رنج و درد را تحمل نمود» (اشعیا3:53). او اطاعت را از طریق رنج فرا گرفت (عبرانیان8:5). لذا تعجب نکنید اگر زندگی شما تا این لحظه به نظرتان شبیه به تجربه عیسی در مسیر جلجتا بوده است. بدون شک خدا شما را آماده کرده است تا به طریقی که او میخواهد، مورد استفاده قرار گیرید. اما رنجی که به عنوان بخشی از آمادگیتان متحمل میشوید، در مقابل آن شادمانی که بعدا دریافت خواهید داشت، هیچ شمرده میشود (رومیان18:8). آمین
۱۳۹۴ آذر ۳۰, دوشنبه
آیا هیچکس غیر از مسیح به آسمان صعود نکرد؟
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان کتاب مقدس می گویند که مسیح ادعا کرد هیچکس قبل از او به آسمان صعود نکرده (یوحنا فصل 3 ایه 13)، در حالی که کتاب مقدس گزارش می دهد خنوخ (پیدایش فصل 5 آیات 21- 24) و ایلیاء نبی (دوم پادشاهان فصل 2 آیه 11) به آسمان بالا برده شدند. مخالفان می گویند که این تناقض در سخن مسیح و گزارش کتاب مقدس، بیانگر تحریف است. آیا ادعای آنان درست است؟
ابتدا باید انجیل یوحنا فصل سوم را بررسی کنیم. نیقودیموس از معلم ها و علمای یهودی بود. او برخلاف اکثر رهبران مذهبی یهود، نگرش متفاوتی به مسیح داشت. او معتقد بود که عیسی برای سئوالات او، پاسخ هایی دارد. او می خواست حقیقت را از شایعات تفکیک کند. بنابراین شبی با مسیح ملاقات کرد. شاید از ترس رهبران یهود و خبرچین های آنان، شب را برای گفتگو با مسیح برگزید.
گفتگوی عیسی با نیقودیموس از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا مسیح اعلام می کند برای آنانی که اشتیاق وارد شدن به ملکوت خدا را دارند، تولد تازه لازم است. این تولدی طبیعی و جسمانی نیست، بلکه تولدی با تغییر وضعیت روحانی است. لازمه آن ایمان آوردن به مسیح خداوند است (آیه 16).
مسیح به نیقودیموس می گوید:"کسی به آسمان بالا نرفت مگر آن که شخص که از آسمان پایین آمد، یعنی پسر انسان که در آسمان است" (آیه 13). مقصود مسیح از این آیه چه بود؟
هنگامی که عیسی فرمود:"کسی هرگز به آسمان نرفت" منظورش این نبود که مقدسین دوران عهد عتیق مانند خنوخ و ایلیاء به آسمان نرفتند. خنوخ و ایلیاء با اقتدار و تصمیم خود به آسمان صعود نکردند، بلکه به آسمان برده شدند. اما عیسی از بالا به زمین آمده بود. عیسی تنها شخصی بود که همیشه در آسمان بوده است. بنابراین، فقط مسیح این اقتدار را داشت که آنچه در آسمان است، بیان نماید.
سایر پیامبران قبل از آغاز رسالت در آسمان زندگی نکرده بودند و لاجرم از آسمان نازل نشده بودند. تولد مسیح نیز عجیب و شگفت انگیز بود. مسیح کاملا آسمان را می شناخت. او با خدای پدر از نظر ذات یکی بود. هیچکس جز مسیح واجد شرایط نبود.
مسیح فرمود:"خداوند آنقدر جهان را محبت نمود که فرزند یگانه خود را فرستاد" (آیه 16). تنها عیسی می توانست در مورد امور آسمانی سخن بگوید، زیرا که تنها او از آسمان به زمین آمده بود (امثال فصل 30 آیه 4).
مسیح فرمود:"خداوند آنقدر جهان را محبت نمود که فرزند یگانه خود را فرستاد" (آیه 16). تنها عیسی می توانست در مورد امور آسمانی سخن بگوید، زیرا که تنها او از آسمان به زمین آمده بود (امثال فصل 30 آیه 4).
هیچکس به آسمان نرفته بود تا از خدا شناخت کسب کرده و سپس به زمین بیاید و آن را با مردم درمیان بگذارد. نیقودیموس مسیح را به عنوان استادی که از سوی خدا فرستاده شده، می شناخت. اما مسیح قبل از تجسم، نزد خدا بود، با خدا بود و خود خدا بود (یوحنا فصل 1 آیه 1).
آساف، یکی از نویسندگان مزامیر چنین نوشت:"هر چه فکر کردم نتوانستم بفهمم که چرا بدکاران در زندگی کامیاب هستند. تا این که به خانه خدا رفتم و در آن جا به عاقبت کار آن ها پی بردم" (مزمور 73 آیات 15- 16). نویسنده امثال سلیمان می پرسد:"آن کیست که آسمان و زمین را زیر پا می گذارد؟ آن کیست که حدود زمین را برقرار کرده است؟ نامش چیست و پسرش چه نام دارد؟ (امثال سلیمان فصل 30 آیه 4). پولس نیز می پرسد:"کیست که بتواند فکر خداوند را درک کند؟ چه کسی آنقدر داناست که بتواند مشورتی به خدا دهد یا او را راهنمایی کند؟" (رومیان فصل 11 آیه 34).
عیسی عنوان "پسر انسان" را به زبان آورد. عنوانی که نیقودیموس کاملا می دانست که مسیح از چه چیز سخن می گوید. اصطلاح "پسر انسان" ( اصطلاحی عبری بود برای اشاره به الوهیت) نشان می دهد که عیسی واقعا ادعای خدایی می کرده است.
کاربرد "پسر انسان" توسط مسیح، اشاراتی که در دانیال فصل 7 آیه 13 و مزمور 110 آیه 1 ذکر شده، در کنار هم قرار گرفته اند. اصطلاح "پسر انسان" در کتاب دانیال معنایی فراتر از اشاره به یک انسان عادی دارد. عیسی خود را همان "پسر انسان" معرفی می کند که "با ابرهای آسمان آمد". دانیال چنین نوشت:"آنگاه در خواب پسر انسان را دیدم که روی ابرهای آسمان آمد" (دانیال فصل 7 آیه 13). به او قدرت و اختیار بر تمام انسان ها داده شد و همه او را پرستیدند و سلطنت جاودانی یافت (دانیال فصل 7 آیه 14).
این ادعا که او برتر از انسان است، احتمالا همان دلیلی است که شورای عالی یهود را بر آن داشت تا عیسی را متهم به کفرگویی کنند.
بر پایه این بررسی، می توانیم با قطع و یقین نتیجه بگیریم که عیسی به گونه ای ادعای الوهیت کرد که برای تمام مدعیانش روشن و واضح بود. رهبران مذهبی این ادعاها را کفرآمیز تلقی کردند و چنین شخصی مطابق شریعت و عرف یهودیان، مستوجب مرگ بود. آنان عیسی را مصلوب کردند "زیرا ادعا می کند که پسر خدا است" (یوحنا فصل 19 آیه 7).
نیقودیموس بعد از گفتگو با مسیح در آن شب، به شخص جدیدی تبدیل شد. او با درک تازه ای از خدا و از خودش، آن جا را ترک کرد. بعدها او در شورای یهود از مسیح دفاع کرد (فصل 7 آیات 50- 52). آخرین تصویری که از نیقودیموس داریم ، او را در کنار یوسف رامه ای نشان می دهد که جسد عیسی را از مقامات رومی تحویل گیرند تا در مقبره ای بگذارند (فصل 19 آیات 39- 40).
تفاوت مسیح با پیامبران دیگر
یک. پیامبران طبق روال طبیعت از یک پدر و یک مادر به وجود آمدند، در حالی که در مورد عیسی چنین نبود. مادرش زمانی آبستن شد که هنوز باکره بود.
دو. پیامبران وفات یافتند، اما مسیح نه فقط بعد از مرگ زنده شد، بلکه به آسمان صعود کرد. قبر او خالی است.
سه. مسیح با خدای پدر در گفتگو بود (یوحنا فصل 1 آیه 18، فصل 12 آیه 49).
چهار. مسیح معجزات زیادی کرد. بیماران را شفا داد و مردگان را نیز زنده کرد.
پنج. مسیح در تعالیم خویش هرگز نمی گفت:"خداوند می فرماید". او با اقتدار تعلیم می داد:"اما من می گویم" (متی فصل های 5 تا 7). مسیح، خدا را پدر می نامید. اما تمام پیامبران حامل پیام خدا بوده اند.
شش. عیسی زمانی که کودک بود، ستاره شناسان امپراطوری پارس در برابر او سجده کردند و او را پرستیدند (متی فصل 2 آیه 11). او بارها مورد پرستش قرار گرفت (متی فصل 14 آیه 33 و فصل 28 آیه 9، انجیل یوحنا فصل 9 آیه 38). فرشتگان، پیامبران و رسولان هرگز اجازه نمی دادند که مورد پرستش قرار بگیرند.
هفت. هیچکدام از پیامبران برای نجات انسان از گناه فدا نشدند. اما عیسی برای رستگاری ما، برای رهایی ما از خشم و غضب خدا پرداخت. به خاطر قربانی شدن عیسی، خدا اکنون گناهان ایمانداران را بخشیده و آن ها را عادل قلمداد کرده است. اکنون می توانیم مستقیما به حضور خدا بیاییم. عیسی آخرین قربانی بود. قربانی دیگر، هرگز ضروری نخواهد بود. مسیح به جهان نیامد تا ما خود را از چنگال گناه آزاد کنیم، او آمد تا خودش ما را نجات دهد.
هشت. مسیح بدون پول و اسلحه، میلیون ها نفر را بیش از قیصر و ناپلئون تسخیر کرد.
هشت. مسیح بدون پول و اسلحه، میلیون ها نفر را بیش از قیصر و ناپلئون تسخیر کرد.
۱۳۹۴ آذر ۲۹, یکشنبه
۱۳۹۴ آذر ۲۸, شنبه
* به قدرت نگاه کردن ایمان داشته باشید ؛ زیرا به هر چیزی که نگاه بیاندازیم ، دیر یا زود با او همزاد پنداری خواهیم کرد ، یعنی دیدن ، به افکار و بعد به احساس کردن تبدیل میشود و سپس به در خود حل نمودن و به اراده درآوردن می انجامد! پس چقدر مهم است که به کلام خدا و کارهای مسیح و اراده روح القدس و محبت و نیکوییها نگاه کنیم و خواهیم دید که چقدر راحتتر میتوانیم در مسیر الهی و درست پیش برویم... آمین
۱۳۹۴ آذر ۲۷, جمعه
کریسمس یعنی تولد مسیح و تولد مسیح یعنی ابتکار عمل خدا برای درهم شکستن محدودیتهای انسان برای دستیابی به تعالی خویش . تولد مسیح یعنی رسیدن طناب نجات به ته چاهی که انسانی دست و پا شکسته در آرزوی بیرون آمدن از آن هزاران حدس و فرض و گمان و شاید و اگــر و امـا برای خود ساخته است . . تولد مسیح در هر فرهنگ و ملیتی بدون هیچگونه محدویت زمانی و مکانی جایگاه خاص و کاربرد یکسان و تاثیر بیطرفانه خودش را دارد و تاریخ درخشانش ثابت میکند که قادر به انجام تعهدات بشر دوستانه اش و اهداف تعالی بخشش و وعده های الهی اش بوده است. . تولد مسیح یعنی کلمه خدا - اراده و احساس و عشق خدا صورت جسم پوشیده و در میان ما ساکن شده و در یک جمله کریسمس یعنی "برای درد من و تو علاجی وجود دارد " . جلیل سپهر
۱۳۹۴ آذر ۲۶, پنجشنبه
۱۳۹۴ آذر ۲۵, چهارشنبه
۱۳۹۴ آذر ۲۴, سهشنبه
ما بقدرکافی(بسیار زیاد) از خداوند دریافت داشته ایم که بخواهیم مقداری از آنرا نیز صرف خدمت به خودش نمائیم !!! اول قرنتیان 58:15 در ایمانتان پایدار بمانید ، و نگذارید هیچ چیزی باعث تشویش و نگرانی شما گردد ، همواره اراده روح القدس را بجا آورید ، زیرا تمامی زحمتتان را خداوند می بیند و پاداش خواهد داد. آمین
۱۳۹۴ آذر ۲۳, دوشنبه
مسیح تاریخ را به دو نیمه تقسیم کرد: قبل از میلاد و بعد از میلاد! غیر مسیحیان باید از خود بپرسند چرا خدا اجازه داد تا سال میلادی، تقویم اصلی جهان باشد؟ حتی پیروان ادیان دیگر نیز در شادی کریسمس و سال نو شریک هستند. جالب است بسیاری از آنان در این ایام، خانه های شان را چراغانی می کنند و درخت کریسمس می گذارند و به یکدیگر هدیه می دهند! مسیح عامل صلح، آرامش و شادی میان مردم جهان است. تصور کنید اگر مسیح می خواست با ابزار ترور، خشونت، تهدید و وحشت عمل نماید، نگرش جهانیان به مسیحیت چه بود؟ کسانی که به نام مسیحیت به خشونت روی آوردند، به تعالیم مسیح خیانت ورزیدند.
۱۳۹۴ آذر ۲۲, یکشنبه
* در کلام خداوند 366 مرتبه گفته شده نترس ، و میدانیم که هر سال 365 روز و 6 ساعت است که آن 6 ساعت را بحساب نمی آورند ولی بجایش هر 4 سال را یکروز به روزهای سال اضافه میکنند که به آن سال کبیسه یا همان سال 366 روزی گفته میشود ؛ پس خداوند حساب آن روز رو هم داشته که 366 مرتبه در کتاب مقدس گفته نترس !!! آمین
۱۳۹۴ آذر ۲۱, شنبه
* یعقوب1: 2 ای عزیزان ، هرگاه دچار آزمایشهای گوناگون میشوید، بی نهایت شاد باشید. دوم قرنتیان1: 4 او در تمام زحمات و سختیها ما را آسودگی میبخشد تا ما بتوانیم با استفاده از آسایشی که به ما عطا میکند دیگرانی را که در سختیها قرار میگیرند را آسودگی ببخشیم. اول پطرس1: 7 همانطور که طلا در کوره آزمایش خالص میگردد، ایمان شما نیز در آزمایشها و سختیها آبدیده و خالص میگردد.
۱۳۹۴ آذر ۲۰, جمعه
آیا مقصود مسیح از تسلی دهنده، اشاره به پیامبر جدید بود؟
دفاعیات مسیحی
ما ایرانی هستیم و دوستان و آشنایان مسلمان داریم. وقتی این عزیزان درمی یابند که مسیحی هستیم، سئوالاتی مطرح می کنند از جمله "آیا مقصود مسیح از تسلی دهنده، اشاره به پیامبر اسلام است؟"
یک. نقل قول یک آیه از کتاب مقدس به طور ناقص یا بدون در نظر گرفتن کل متن، غالبا مفهومی کاملا اشتباه را به دست می دهد. مثلا حذف آیه 17 از فصل 14 انجیل یوحنا، می تواند به این تصور دامن بزند که مقصود مسیح از "تسلی دهنده دیگر" شاید پیشگویی ظهور پیامبر جدید باشد. در حالی که در آیه هفدهم به روشنی به روح القدس اشاره گردیده است.
در یوحنا فصل 14 آیات 16- 17 می خوانیم که مسیح می فرماید:"من از پدرم درخواست خواهم کرد تا پشتیبان و تسلی بخش دیگری به شما عطا نماید که همیشه با شما بماند. این پشتیبان و تسلی بخش همان روح القدس است که شما را با تمام حقلیق آشنا خواهد کرد."
فصل های چهاردهم تا شانزدهم درباره عملکرد روح القدس در زندگی ایمانداران مسیحی می باشد و هرگز درباره پیامبر دیگر اشاره و پیشگویی نشده است.
دو. در بیش از شش هزار نسخه دست نویس یونانی از عهد جدید، مطلقا حتی یک نسخه دست نویس وجود ندارد که به واژه ای غیر از تسلی دهنده یا مدافع نوشته شده باشد.
سه. تسلی دهنده که عیسی وعده داده بود می بایست همیشه با شاگردان و ایمانداران مسیحی بماند (آیه شانزدهم)، ولی اکنون سیزده قرن است که پیامبر اسلام چشم از جهان فرو بسته است. بنابراین، او ویژگی خاص این تسلی دهنده را نداشت.
سه. تسلی دهنده که عیسی وعده داده بود می بایست همیشه با شاگردان و ایمانداران مسیحی بماند (آیه شانزدهم)، ولی اکنون سیزده قرن است که پیامبر اسلام چشم از جهان فرو بسته است. بنابراین، او ویژگی خاص این تسلی دهنده را نداشت.
چهار. عیسی به شاگردانش گفت:"شما تسلی دهنده را می شناسید"، ولی شاگردان مسیح، پیامبر اسلام را نمی شناختند و نمی توانستند بشناسند، زیرا او شش قرن بعد به دنیا آمد. عیسی هم چنین به شاگردانش گفت که تسلی دهنده در شما خواهد بود. پیامبر اسلام نمی توانست در شاگردان مسیح باشد، زیرا آنان ششصد سال قبل از او زندگی می کردند و اطلاعی از او نداشتند.
پنج. عیسی به صراحت تاکید کرد که تسلی دهنده "به نام من" یعنی به نام عیسی فرستاده خواهد شد. با این توصیف، هیچ مسلمانی این را قبول ندارد که پیامبر اسلام توسط عیسی و به نام عیسی فرستاده شده باشد.
یکی از رسالت های تسلی دهنده این است که عیسی مسیح را جلال دهد (یوحنا فصل 16 آیه 14). اما مطابق دیدگاه اسلام، پیامبر مسلمان برتر از عیسی و آخرین پیامبر است. در این صورت او عیسی را که پیش از او آمده و به عبارت دیگر در مرتبه پایین تری قرار دارد، جلال نمی دهد.
شش. سرانجام این که عیسی مسیح به صراحت بیان کرد که تسلی دهنده بعد از "اندک ایامی" خواهد آمد (اعمال رسولان فصل 1 آیه 5)، در حالی که تا ششصد سال بعد خبری از پیامبر اسلام نبود. چند روز بعد، روح القدس در روز پنطیکاست آمد (اعمال رسولان فصل دوم). مسیح به شاگردان گفت که در اورشلیم بمانید و منتظر روح القدس باشید (اعمال رسولان فصل 1 آیه 4).
آیا شاگردان می توانستند قرن ها عمر کنند تا پیامبر اسلام را که درسرزمین دیگر و نه اورشلیم و سرزمین فلسطین، ظهور نمود، مشاهده کنند؟
۱۳۹۴ آذر ۱۹, پنجشنبه
۱۳۹۴ آذر ۱۸, چهارشنبه
۱۳۹۴ آذر ۱۷, سهشنبه
۱۳۹۴ آذر ۱۶, دوشنبه
جشن تولد مسیح تنها جشنی ست که به همه انسانها ازهرعقیده و مذهب وملیت وطبقه اجتماعی که خواهان صـلح و ســلامتی جهانی باشند مربوط میشود زیرا که مسیح نه برای قوم و قبیله و مذهب و ملیت و نژادی خاص بلکه برای نجات و شفا و آزادی وصلح و بخشش همه انسانها بدنیا آمد . . عیسی مسیج با مقدسترین و گناهکارترین و ثروتمندترین و فقیر ترینها یکسان و بدون طرفداری برخورد کرد و با شفاها و معجزات همگانی اش ثابت کرد که برایش یهودی و یونانی و آفریقایی و زن سامری و افسر رومی هیچ فرقی ندارد . . درک همگانی بودن تولد مسیح تنها بوسیله درک همگانی بودن ثمره نجاتبخش مرگ مسیح بر روی صلیب ممکن است . تا اقتدار صلیب مسیح را نپذیریم تولد او برایمان بیشتر از برگزاری یک جشن و اجرای یک مراسم نخواهد بود . جلیل سپهر
۱۳۹۴ آذر ۱۵, یکشنبه
مقصود لوقا از "روح مسیح" چیست؟
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
پولس و همراهانش در دومین سفر بشارتی، وارد غرب ترکیه شدند، اما روح القدس اجازه نداد وارد ایالت آسیا شوند. پس تصمیم گرفتند به ایالت بطینیا بروند، این بار "روح مسیح" مانع گردید (اعمال رسولان فصل 16 آیه 7). مقصود لوقا از "روح مسیح" چیست؟
در کتاب مقدس آیه دیگری که به "روح مسیح" اشاره کند، یافت نمی شود. مفسران و کارشناسان دو نگرش ارائه داده اند:
نگرش اول: مقصود لوقا از "روح مسیح"، روح القدس است. طرفداران این نگرش از آیه 16 به عنوان کلید درک "روح مسیح" یاد می کنند:"روح القدس اجازه نداد به ایالت آسیا بروند". کتاب اعمال رسولان" به "اعمال روح القدس" نیز معروف است.
نگرش دوم: "روح مسیح" به معنای مسیح است، زیرا روشن و صریح از مسیح نام برده شده است. به عبارت دیگر، مسیح از ورود آنان به ایالت بطینیا جلوگیری کرد. در این آیه، هدایت تثلیث را در اعزام افراد برای خدمت به سرزمین های مختلف، مشاهده می کنیم.
خداوند به دلایلی که گاهی بر ایمانداران پوشیده است، افراد را برای خدمت به مناطق دیگر اعزام می کند. دیوید لیوینگستون تصمیم داشت برای بشارت به چین برود، اما خداوند او را به آفریقا فرستاد. این در حالی است که روح القدس، هادسون تیلر را هدایت کرد تا به چین برود.
۱۳۹۴ آذر ۱۴, شنبه
ضمن تهیه هدایای کریسمس برای بچه ها و اعضای خانواده حتما به فرزندانتان بیاموزید که هـدیـه واقعی کریسمس در زیر درخت کاج نیست بلکه بر در قلبشان ایستاده است . به آنها حقیقت را بیاموزید که این هدیه یک اسباب بازی نیست و آنرا پاپانوئل از دودکش سـیاه و پر از دوده نمیآورد بلکه این هدیه آسمانی عیسی مسیح است که خودش از آسمان نورانی آمده تا در قلب های همه ما متولد شده و آن را روشن و نورانی و تبدیل کند . جلیل سپهر
۱۳۹۴ آذر ۱۳, جمعه
۱۳۹۴ آذر ۱۲, پنجشنبه
۱۳۹۴ آذر ۱۱, چهارشنبه
* اگر گاهی وقتها زنگ خدا رو میزنیم و او در را دیرتر از انتظار ما باز میکند ؛ شاید او میخواهد که کمی بیشتر به او و به خودمان و به اینکه کجا ایستاده ایم توجه کنیم ! چون در این دنیا آدمهای کمی هستند که به خداوند توکل کرده باشند و جایگاه و انتظار ما شاید عده ایی رو به تفکر وا داره که خدا هم هست ... آمین
۱۳۹۴ آذر ۱۰, سهشنبه
۱۳۹۴ آذر ۹, دوشنبه
کسی که آموخته باشد چگونه در آرامش خداوند زیست کند، در هر شرایطی آرامش دارد. و کسی که این مهم را نیاموخته باشد، همیشه در حسرت آرامش خواهد بود و گاهأ خواهد مرد. کسی که حال خود را فدا میکند و در آرزوی آسایش و آرامی در موقعیتی خیالی بدنبال آنها میگردد، هرگز به آن دست نخواهد یافت! زیرا نقل است که : کفران نعمت ، نعمت از کفت بیرون کند. و مسیحیت واقعی لذت بردن در هر موقعیت است ، چون هیچ اتفاقی ، اتفاقی نیست ! خداوند کارگردان همه صحنه های زندگیست و ما نقش آفرینان آن سکانسها می باشیم ؛ و او هر لحظه به افکار و دل و نیت و اعمال و انگیزه های ما می نگرد ، و اوست که صلاح می بیند چه کسی را وارد پلانهای حساس بعدی دنیا نماید ... و دعای همیشگی ما باید این باشد که : " خدایا به من فیض لذت بردن از هر سکانس زندگی ام را در خودت عطا کن..." آمین آمین و آمین
۱۳۹۴ آذر ۸, یکشنبه
* خداوندا با وجود همه نگرانیها و سختیها و مشکلات ؛ ولی با تمام فکر و قلب و وجودم ، می گویم که دوستت دارم ، و هیچ چیز در این دنیا وجود ندارد که موجب شود محبت و عشق تو را فراموش کنم ! که جان مرا از هلاکت ابدی رهانیده و وارد ملکوت جاودانی پدر گردانیدی . و میخواهم که این پرستش من ، چون بخوری خوشبو همیشه به درگاهت برسد ... آمین
۱۳۹۴ آذر ۷, شنبه
از دوران کودکی هر وقت اسم عبادت بگوشم میرسید ناخودآگاه تصویر پیر مرد و پیر زن مهربانی را مجسم میکردم که از همه لذتهای دنیا دست کشیده درخلوت خود به خلسه رفته با چشمانی بسته تسبیح میچرخاند و زیر لب کلماتی را تکرار میکند بدون اینکه هیچ رویا و حرکتی برای ادامه زندگی داشته باشد.
.
چقدر این تصویر ماهیت ارزشمند پرستش را در نظر نسل جوان خدشه دار کرده و آنها را از رابطه شیرین و شورانگیز با خدا دلزده و محروم و فراری کرده است . روزی به پسر جوانی گفتم بیا با هم در حضور خدا او را بپرستیم در جواب گفت: من هنوز جوانم چیزی از زندگی نفهمیده ام بگذار لذت زندگی را ببرم بعد که سنی از من گذشت حتما خدمت میرسم . آنروز از خودم پرسیدم :
.
آیا معنی پرستش دست شستن از لذات دنیا و انکار غرایز خدا دادی است ؟
آیا عبادت خدا اجرای مراسم مذهبی با کلمات کلیشه ای خاصی است ؟
آیا طریق وارد شدن به بهشت بدبخت و درمانده و محروم زیستن است ؟
آیا رابطه با خدا به مفهوم قطع رابطه با همه زیبایی های خلقت است ؟
.
صد البته که این اراده دل خدا نیست . داود نبی میگوید :
در حضور خدا کمال خوشی و در دست راست او کمال لذتها ست . مزمور 16 : 11
.
پرستش یک ماهیت تغییر یافته است که انسان را بوسیله ایمان قادر میسازد به شرایط دنیا از دید مقتدرانه خدا بنگرد و با نگاهی معتدل و منطقی احساسی رضامندانه و سپاسگزارانه داشته باشد. پرستش حقیقی احترام گذاشتن - افتخار کردن و تحسین و توصیف کردن خدا و کارهای بینظیر او در خلقتش میباشد .
.
چقدر این تصویر ماهیت ارزشمند پرستش را در نظر نسل جوان خدشه دار کرده و آنها را از رابطه شیرین و شورانگیز با خدا دلزده و محروم و فراری کرده است . روزی به پسر جوانی گفتم بیا با هم در حضور خدا او را بپرستیم در جواب گفت: من هنوز جوانم چیزی از زندگی نفهمیده ام بگذار لذت زندگی را ببرم بعد که سنی از من گذشت حتما خدمت میرسم . آنروز از خودم پرسیدم :
.
آیا معنی پرستش دست شستن از لذات دنیا و انکار غرایز خدا دادی است ؟
آیا عبادت خدا اجرای مراسم مذهبی با کلمات کلیشه ای خاصی است ؟
آیا طریق وارد شدن به بهشت بدبخت و درمانده و محروم زیستن است ؟
آیا رابطه با خدا به مفهوم قطع رابطه با همه زیبایی های خلقت است ؟
.
صد البته که این اراده دل خدا نیست . داود نبی میگوید :
در حضور خدا کمال خوشی و در دست راست او کمال لذتها ست . مزمور 16 : 11
.
پرستش یک ماهیت تغییر یافته است که انسان را بوسیله ایمان قادر میسازد به شرایط دنیا از دید مقتدرانه خدا بنگرد و با نگاهی معتدل و منطقی احساسی رضامندانه و سپاسگزارانه داشته باشد. پرستش حقیقی احترام گذاشتن - افتخار کردن و تحسین و توصیف کردن خدا و کارهای بینظیر او در خلقتش میباشد .
جلیل سپهر
۱۳۹۴ آذر ۶, جمعه
۱۳۹۴ آذر ۵, پنجشنبه
۱۳۹۴ آذر ۴, چهارشنبه
۱۳۹۴ آذر ۳, سهشنبه
۱۳۹۴ آذر ۲, دوشنبه
* اگر با گناه یک انسان(آدم) وضعیت بسیاری از انسانها به هلاکت ابدی ختم میشود ، به همان گونه با عدالت یک انسان(مسیح خداوند) وضعیت بسیاری از انسانها نیز به حیات ابدی ختم میگردد. و حال این انسانها میباشند که باید تصمیم بگیرند و انتخاب کنند که چه راهی را پیش خواهند گرفت ! با پیروی از شیوه های انسانی و زمینی (مذاهب و اعمال خوب) ؟ یا پیروی از روش آسمانی و الهی (نقشه نجات خدا در مسیح عیسی) ؟ آمین
* وقتی خدا گفت روشنایی بشود ، هماندم روشنایی شد ! خداوند همه چیز را با کلامش آفرید ؛ و وقتی خداوند به بشر سقوط کرده نظر انداخت و وضعیت وخیم او را دید ، گفت که نجاتش خواهم داد و نجات خداوند به جسم تبدیل شد و کلمه جسم شد و در میان ما ساکن گردید و مسیح خداوند روش نجات خدا برای بشر گم شده و در فلاکت مانده و بسوی هلاکت رونده است، و حال هر که این نجات الهی را در مسیح خداوند دریابد سعادت دنیا و آخرت را یافته است؛ سعادتی که وقتی شناخته شود تحت الشعاع هیچ چیزی قرار نمیگیرد... آمین
۱۳۹۴ آذر ۱, یکشنبه
۱۳۹۴ آبان ۳۰, شنبه
* وقتی میگوئیم عیسی جان بیا و در من و زندگی ام سلطنت کن ؛ مسیح خداوند از ما حرف نه ، بلکه عمل میخواهد ! حال که تمامی کائنات در سکوت و فقط در اطاعت خواسته اند که او بر تمامی امور حکمرانی کند و همه چیز به زیبایی خاص خودش و منظم و دقیق پیش میرود ؛ فقط زندگی انسان افسار گسیخته است که چون خواسته خودش حاکم باشد ، اوضاع خودش و دنیا به این نابسامانی رسیده است . پس چه خوب است که اجازه دهیم او نیز وارد قلب و زندگی ما شده و کاملا پادشاهی کند تا وضع دنیا و آخرت ما به نیکی تبدیل گردد... آمین
۱۳۹۴ آبان ۲۹, جمعه
* این آیه به ما یادوری میکند که همه چیز و همه زمانها در دست خداست ؛ سرهیچ مسئله ایی نه خود را باهوش و نه خود را محکوم کنیم و نه کسی را قضاوت ! چون این خداوند است که همه چیز را در کنترول دارد، و اگر بخواهد دری باز شود هیچ قدرتی قادر به بستنش نیست و نیز اگر بخواهد دری بسته شود هیچ قدرتی قادر به باز کردنش نخواهد بود ... آمین
۱۳۹۴ آبان ۲۷, چهارشنبه
۱۳۹۴ آبان ۲۶, سهشنبه
آیا باور می کنید که شیطان مردم را به خدا علاقمند کند؟
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
وقتی کسی به چیزی ایمان بیاورد، سعی می کند بر اساس آن زندگی کند، ولی باز هم این سئوال به قوت خود باقی است که به فرض ایجاد تحول، آیا آن متن کلام خداست؟ چه کسی قبول دارد که کتاب "کاپیتال" کارل مارکس که زندگی و فرهنگ ده هامیلیون انسان را متحول کرد، کلام خداست؟ هر ایده که مردم آن را بپذیرند و به کار ببندند، بدون تردید منشاء تحولاتی در زندگی و فرهنگ پیروانش می گردد.
کتابی که تحریف شده، مرده است و مرده نمی تواند هیچکس را کمک کند. متن تحریف شده، قادر نیست شخص منفی را به انسان مثبت تبدیل کند آیا باور می کنید که شیطان مردم را به خدا علاقمند کند؟ کتاب مقدس ثمره پیروی از شیطان را چنین برمی شمرد:"زنا و انحرافات جنسی، بی عفتی، بت پرستی، جادوگری، احضار روح، دشمنی و دو به هم زنی، کینه توزی، خشم، خود خواهی و نفع طلبی، شکایت و بهانه جویی، باند بازی، حسادت، قتل، مستی، عیاشی و چیزهایی از این قبیل" (غلاطیان فصل 5 آیات 19- 21).
درخت را از میوه اش می شناسند. چگونه روح شریر می تواند دشمن را ببخشد و در مردم تغییر و تحول مثبت و مفید ایجاد کند؟ آیا مخالفان مسیحیت تصور می کنند که قدرت شیطان و خدا برابر است و یا خدا کنترل ناقصی بر امور دنیا دارد و لذا شیطان با اقتدار و اختیار تام عمل می کند. اگر خدا اجازه می داد تا شیطان هر روز به تعداد بی شمار معجزاتی را انجام دهد، امروزه تعداد خدا باوران بسیار اندک بود. آیا از نزدیک معجزات شیطان و بت پرستان را دیده اید و یا به روایات مشکوک و غیر تاریخی اعتقاد دارید؟
مسیح فرمود:"شیطان از حقیقت نفرت دارد. او دروغگو و پدر دروغگویان است" (یوحنا فصل 8 آیه 44). ذات شیطان اخلاق گرا نیست، و در نتیجه نمی تواند شخص منفی را به فرد مثبت و مفید تبدیل کند.
در شیطان هیچ گونه نیکویی ساکن نیست. همه می دانند که دروغ و فریب قادر به تغییر و تحول عمیق روحانی نمی باشد. چگونه ایماندار مسیحی می تواند با قدرت شیطان، دشمن خود را ببخشد و آرامش و صبر الهی را در زندگی خود مشاهده کند؟ کسی که از شیطان پیروی می کند، وضع او بد و بدتر خواهد شد. درخت را از میوه هایش می شناسند. تعالیم الهی و اخلاقی مسیح با ذات شیطان کاملا متضاد است.
شخصی که توسط خدا تبدیل شده، می داند که متن کتاب مقدس حقیقت دارد. دعاهای او به نام عیسی خداوند اجابت می شود و عملکرد روح القدس را در زندگی خود مشاهده و تجربه می کند.
شخصی که توسط خدا تبدیل شده، می داند که متن کتاب مقدس حقیقت دارد. دعاهای او به نام عیسی خداوند اجابت می شود و عملکرد روح القدس را در زندگی خود مشاهده و تجربه می کند.
چرا وقتی ایمانداران مسیحی، با ایمان و اعتقاد راسخ درخواست ها و دعاهای شان را به نام عیسی خداوند مطرح می کنند، شاهد معجزات و دگرگونی عمیق روحانی در زندگی خود می شوند؟ اگر مسیح خداوند نیست، چرا خدا به دعاهای ایمانداران پاسخ مثبت می دهد؟ چرا یک شخص غیر قابل تحمل در نام عیسی مسیح خداوند، به فرد مثبت و مفید تبدیل می شود؟ اگر این معجزات و رویدادهای شگفت انگیز به نام عیسی خداوند رخ نمی داد، بدون تردید هیچکس پیرو مسیح نمی شد. فرض کنید به شما دارویی معرفی کنند که هیچگونه تاثیر موثری در رفع بیماری نداشته باشد، آیا مبادرت به خرید مجدد آن دارو خواهید کرد؟ اگر کتاب مقدس، کلام خدا نبود، هیچ گونه اتفاق مثبت و مفیدی در زندگی ایمانداران مسیحی رخ نمی داد.
مسیحیت محدود به اصول اعتقادات نیست، بلکه شامل تجربیات هم می باشد. ایمان کورکورانه آن است که انسان به چیزی ایمان و اعتقاد داشته باشد که آن را هرگز تجربه و مشاهده نکرده است.
وقتی مسیح و رسولان از مردم می خواستند ایمان بیاورند، منظورشان "ایمانی کورکورانه" نبود، بلکه ایمانی "منطبق بر عقل و منطق". شخصی که زندگی اش توسط خداوند متحول شده و به انسان مفید و مثبت تغییر یافته، نمی تواند این تجربه غنی و ارزشمند را که با چشمان خود مشاهده کرده (شاهد عینی) و با فکر، اراده و احساسات (عقل و منطق) پذیرفته، هرگز فراموش کند. روح القدس در قلوب افراد، ایمانی کورکورانه و بی اساس به عمل نمی آورد.
مسیح فرمود:"حقیقت را خواهید شناخت(نه این که از آن غافل خواهید ماند و فقط به آن اعتقاد داشته باشید) و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد (یوحنا فصل 8 آیه 32). به عبارت دیگر مقصود مسیح این بود که به جای باور کورکورانه، حقیقت را "تجربه" کنید.
۱۳۹۴ آبان ۲۵, دوشنبه
خواست و اراده خدا این است که از وضعیت نامطلوب فعلی خارج و وارد مرحله ای شوید که خودش برای شما در نظر گرفته است. گاهی علت سختی و فشار و وقایع ناگوار را درک نمی کنیم، اما درواقع خدا دارد ما را هوشیار و بالغ می سازد، تا راههای نادرست را نرویم و فریب شیطان را نخودیم و بهترین راه را که اطاعت از کتاب مقدس و روح القدس است و خشنودی خداوند نیز در آن است را برگزینیم... آمین آمین و آمین
۱۳۹۴ آبان ۲۴, یکشنبه
* محبت ؛ صرفا در حرف خلاصه و تعریف نمی شود. محبت ؛ به کسی که قبلا کاری برای ما کرده و ما اینک تلافی میکنیم هم اطلاق نمی گردد. محبت ؛ به کسی که حتی بعدا میتواند محبت ما را تلافی کند نیزمحبت گفته نمی شود. محبت ؛ زمانی محبت است که هیچ منطقی برای انجام آن وجود ندارد و اتفاقا برعکس استدلال نفس و دنیاست ولی ما میخواهیم که انجامش دهیم، چونکه محبت فقط از خداست. طبق کلام خدا، کسی که محبت نمیکند دروغ میگوید که خدا را می شناسد! و کسی که محبت میکند او آن کسی است که خدا را می شناسد ، زیرا که "خدا محبت است".(اول یوحنا4: 8) آمین
* تنها با توکل به توست، ای عیسی جان، ای خداوند؛ که با وجود تمامی فشارها، هنوز زنده ام! و شادم! و امیدوارم! و به فردایی بهتر اعتماد و اطمینان کامل دارم! و در آرامش الهی تو ساکنم! و با وجود تمامی درها و راهای بسته، در سکوت و سرسپردگی اتنظار کارهای عجیب تو را می کشم! و این یعنی ؛ " ایمان " این یعنی : " ستایش و پرستش خداوند " این یعنی : " زندگی شاد و پیروزمندانه در مسیح خداوند " و این یعنی : " بشارت " آمین
۱۳۹۴ آبان ۲۳, شنبه
۱۳۹۴ آبان ۲۲, جمعه
۱۳۹۴ آبان ۲۱, پنجشنبه
۱۳۹۴ آبان ۲۰, چهارشنبه
۱۳۹۴ آبان ۱۸, دوشنبه
کسانی که حرمت خداوند را نگه میدارند و مرتکب گناه نمی شوند و در گناه بسر نمی برند ؛ بی شک منتظر معجزات خداوند نیز خواهند بود ! از منتظر بودن خسته نشویم بلکه برعکس، بیشتر شادمان باشیم ؛ زیرا آنچیزی هم که بدست خواهیم آورد بزرگتر است . عجله نکنیم ؛ چون میوه های هیچ درختی همزمان و با هم نمی ریزند ، بلکه تک تک و بوقت خودشان ... آمین
۱۳۹۴ آبان ۱۷, یکشنبه
۱۳۹۴ آبان ۱۶, شنبه
۱۳۹۴ آبان ۱۵, جمعه
پولس انجیل را موعظه می کرد
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
اساس اعتقاد به انجیل آن است که مسیح به خاطر کفاره گناهان بشر قربانی شد. عیسی به روشنی مشخص کرد که هدف او از آمدن به زمین، مردن بر روی صلیب برای گناهان جهان است. پولس نیز همین نکته را تعلیم می داد:"من به خوبی می دانم که برای آنانی که به سوی هلاکت می روند، چقدر احمقانه به نظر می رسد وقتی می شنوند که عیسی مسیح بر روی صلیب جان خود را فدا کرد تا انسان را نجات بخشد، اما برای ما که در راه نجات پیش می رویم، این پیغام نشانه قدرت خداست" (اول قرنتیان فصل 1 18).
پولس نوشت:"این است آنچه خود خداوندمان عیسی مسیح درباره این شام فرموده است و من هم قبلا به شما تعلیم داده ام: خداوند ما عیسی، در شبی که یهودا به او خیانت کرد، نان را به دست گرفت و پس از شکرگذاری آن را پاره کرد و به شاگردان خود داد و گفت:"این را بگیرید و بخورید. این بدن من است که در راه شما فدا می کنم. این آیین را به یاد من نگاه دارید." هم چنین پس از شام، پیاله را به دست گرفت و فرمود:"این پیاله، نشان عهد تازه ای است میان خدا و شما که با خون من بسته شده است، هرگاه از آن می نوشید، به یاد من باشید". به این ترتیب، هر بار که این نان را می خورید و از این پیاله می نوشید، در واقع این حقیقت را اعلام می کنید که مسیح برای نجات شما، جان خود را فدا کرد." (اول قرنتیان فصل 11 آیات 23- 26).
این نکته را پطرس، یوحنا و لوقا نیز تعلیم داده اند (یوحنا فصل 1 آیه 29، فصل 1 آیه 36، اعمال رسولان فصل 8 آیه 32، اول پطرس فصل 1 آیات 18- 19).
آیا پولس از تعالیم مسیح آگاه بود؟
دل مسیح به شدت برای مردم می سوخت، زیرا مشکلات فراوان داشتند و نمی دانستند به کجا بروند و از چه کسی کمک بخواهند. عیسی به شاگردانش فرمود:"محصول زیاد است و کارگر کم. پس از صاحب محصول تقاضا کنید تا برای جمع آوری محصول، کارگران بیشتری به کار گیرد" (متی فصل 9 آیات 36- 37)
پولس نوشت:"برای ما دعا کنید که پیغام خداوند، در هر جا اعلام می شود، بدون مانع به سرعت پخش شود و باعث نجات مردم گردد، همان طور که سبب نجات شما نیز شد." (دوم تسالونیکیان فصل 3 آیه 1)
مسیح فرمود:"یکدیگر را دوست بدارید، همان گونه که من شما را دوست دارم. محبت شما به یکدیگر، به جهان ثابت خواهد کرد که شما شاگردان من می باشید" (یوحنا فصل 13 آیات 34- 35)
مسیح فرمود:"یکدیگر را دوست بدارید، همان گونه که من شما را دوست دارم. محبت شما به یکدیگر، به جهان ثابت خواهد کرد که شما شاگردان من می باشید" (یوحنا فصل 13 آیات 34- 35)
پولس نوشت:"محبت به هیچکس بدی نمی کند. پس اگر به انسان ها محبت نمایید، مانند آن است که همه دستورات و احکام الهی را به جا آورده اید." (رومیان فصل 13 آیه 10)
مسیح فرمود:"با هم در صلح و صفا زندگی کنید" (مرقس فصل 9 آیه 50)
پولس نوشت:"با مردم در صلح و صفا به سر ببرید" (رومیان فصل 12 آیه 18)
مسیح فرمود:"شنیده اید که می گویند با دوستان خود دوست باش و با دشمنانت دشمن؟ اما من می گویم که دشمنان خود را دوست بدارید و هر که شما را لعنت کند برای او دعای برکت کنید. به آنانی که از شما نفرت دارند، نیکی کنید و برای آنانی که به شما ناسزا می گویند و شما را آزار می رسانند، دعای خیر کنید." (متی فصل 5 آیات 43- 44)
پولس نوشت:"هرگز از کسی انتقام نگیرید. انتقام خود را به خدا واگذار کنید" (رومیان فصل 12 آیه 19) "اگر کسی شما را به سبب مسیحی بودن، مورد جفا و آزار قرار داد، او را نفرین نکنید، بلکه دعا کنید که خدا او را مورد لطف قرار دهد" (رومیان فصل 12 آیه 14)
مسیح فرمود:"مگر نمی دانید که آنچه می خورید، به روح تان لطمه نمی زند و آن را نجس نمی سازد؟ زیرا خوراک با قلب و روح شما کاری ندارد. آنچه انسان را نجس می سازد، افکاری است که از وجود او تراوش می کند. اعمالی نظیر دزدی، آدمکشی، زناکاری، طمع به مال دیگران، فریب و تقلب، حسادت، بدگویی، خودپسندی از وجود انسان سرچشمه می گیرد و انسان را نجس ساخته، از خدا دور می کند" (مرقس فصل 7 آیات 18- 23).
پولس نوشت:"به سبب اختیاری که عیسی مسیح خداوند به من داده است، یقین دارم خوردن گوشت قربانی بت ها اشکالی ندارد" (رومیان فصل 14 ایه 14)
مسیح فرمود:"اگر صاحب خانه می دانست که دزد چه وقت می آید، بیدار می ماند و نمی گذاشت وارد خانه اش شود. بنابراین، شما نیز آماده باشید، زیرا من هنگامی باز خواهم گشت که کم تر انتظارش را دارید." (لوقا فصل 12 آیات 39- 40)
پولس نوشت:"هیچکس زمان بازگشت مسیح را نمی داند. او همچون دزد شب، بی خبر سر می رسد" (اول تسانونیکیان فصل 5 آیه 2)
مسیح فرمود:"مال خدا را به خدا بدهید و مال امپراطور روم را به امپراطور روم" (مرقس فصل 12 آیه 17)
پولس نوشت:"حق هر شخص را به او ادا کنید: مالیات ها رابپردازید، تا حقوق کارکنان دولت تامین شود" (رومیان فصل 13 آیات 6- 7) "کسی را مجبور نکنید بیش از آنچه در نظر دارد بدهد، بلکه بگذارید همانقدر که مایل است بدهد، زیرا خدا کسی را دوست دارد که از روی میل کمک می کند" (دوم قرنتیان فصل 9 آیه 7)
مسیح فرمود:"در همان خانه بمانید و به دنبال جای بهتر از خانه به خانه ای دیگر نقل مکان نکنید. هر چه به شما می دهند، بخورید و بنوشید و از این که از شما پذیرایی می کنند، شرمسار نباشید، چون کارگر مستحق مزد خویش است" (لوقا فصل 10 آیه 7)
پولس نوشت:"خداوند فرموده است هر که پیام انجیل را اعلام می کند، هزینه زندگی اش باید توسط مسیحیان تامین شود" (اول قرنتیان فصل 9 آیه 14)
عیسی فرمود:"اگر مردی همسرش را طلاق دهد و با زن دیگری ازدواج کند، نسبت به همسرش زنا کرده است" (مرقس فصل 10 آیه 11)
پولس نوشت:"دستوری که از جانب من نیست، بلکه خود خداوند آن را فرموده است و آن این است که زن نباید از شوهرش جدا شود" (اول قرنتیان فصل 7 آیه 10)
پولس شرح می دهد که اگر از قدرت بیان و کلام شیوا و قانع کننده برخوردار باشم، اگر ایمانم آنقدر عظیم باشد که کوه ها را جابه جا کنم، ولی محبت نداشته باشم، کارهایم مورد قبول خدا نخواهد بود (اول قرنتیان فصل 13 آیات 1-3).
بدون وجود محبت، از توانایی ها و استعدادهای خود در ابدیت سودی نخواهیم برد. شاید عده ای بگویند که کارهای نیک باعث کمک به فقرا و مردم می گردد، اما از دیدگاه خدا اگر انگیزه از انجام آن کارها، اخلاص و محبت واقعی نباشد، آن شخص هیچ سودی نخواهد برد.
پولس پا فراتر می گذارد و می نویسد حتی اگر به خاطر اعتقاداتم به مسیح، تحت جفا و شکنجه قرار بگیرم و شهید شوم، اگر محبت نداشته باشم، بازنده ای بیش نیستم.
بدون وجود محبت، از توانایی ها و استعدادهای خود در ابدیت سودی نخواهیم برد. شاید عده ای بگویند که کارهای نیک باعث کمک به فقرا و مردم می گردد، اما از دیدگاه خدا اگر انگیزه از انجام آن کارها، اخلاص و محبت واقعی نباشد، آن شخص هیچ سودی نخواهد برد.
پولس پا فراتر می گذارد و می نویسد حتی اگر به خاطر اعتقاداتم به مسیح، تحت جفا و شکنجه قرار بگیرم و شهید شوم، اگر محبت نداشته باشم، بازنده ای بیش نیستم.
۱۳۹۴ آبان ۱۴, پنجشنبه
هنگامی که پولس در مسیر دمشق بود نوری دید و صدایی شنید. آیا کسانی که با او بودند صدا را شنیدند؟
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
یکی از ادعاهای مخالفان مسیحیت آن است که گزارش لوقا (اعمال رسولان فصل 9 آیات 3-7) با روایت پولس (اعمال رسولان فصل 22 آیه 9) در مورد دیدن نور و شنیدن صدا در راه دمشق متناقض است. مخالفان بر این باورند کسانی که همراه پولس بودند، صدای مسیح را نشنیدند! آیا ادعای آنان درست است؟
پولس فردی بسیار مذهبی بود. او عهد عتیق را می دانست و صادقانه اعتقاد داشت که جنبش مسیحی برای یهودیت خطرناک است. بنابراین از ایمان مسیحی نفرت داشت و با شقاوت، مسیحیان را شکنجه و آزار می داد.
رنجش پولس از پیام مسیحیت درباره مسیح به عنوان نجات دهنده بود. پولس معتقد بود که شریعت عامل نجات است. به عبارت دیگر، مسیحیت به قلب اعتقادات یهودی پولس حمله می کرد. بنابراین، نابودی مسیحیان هدف اصلی زندگی پولس گردید. او مانند رهبران مذهبی یهود فکر می کرد که مسیح و شاگردانش پیروان شیطان هستند. این نکته در تلمود (روایات یهود) قرن اول میلادی ذکر شده که مسیح جادوگر بوده! در نتیجه، پیغام شاگردان عیسی که کم سواد بودند و از تحصیلات الهیات دین یهود نیز برخوردار نبودند، نمی توانست او را قانع سازد.
پولس برای جلوگیری از گسترش مسیحیت، اقدام به دستگیری مسیحیان کرد. او در حالی عازم دمشق بود که مدارک لازم را برای دستگیری پیروان عیسی در اختیار داشت. او تصمیم داشت آن ها را به اورشلیم برگرداند و محاکمه کند.
در مسیر دمشق، رویدادی رخ داد. نوری از آسمان در اطراف او تابید. او به زمین افتاد و صدایی شنید:"چرا بر من جفا می کنی؟" پولس پرسید:"تو کیستی؟" پاسخ آمد:"من عیسی هستم. همان کسی که تو بر او جفا می کنی..." خوشبختانه عده ای از دشمنان مسیحیت نیز همراه او شاهد این واقعه عجیب بودند.
روایت لوقا (نویسنده اعمال رسولان):"همسفران پولس مبهوت ماندند، چون صدایی می شنیدند، ولی کسی را نمی دیدند!" (اعمال رسولان فصل 9 آیه 7)
روایت پولس:"همراهان من نور را دیدند، ولی از گفته ها چیزی دستگیرشان نشد" (اعمال رسولان فصل 22 آیه 9)
آنچه مسلم است همراهان پولس، نور را دیدند و صدا را شنیدند، ولی کسی را نمی دیدند. پس در هر دو روایت، شنیدن صدا توسط همراهان تایید شده. اما سخنان مسیح برای آنان نامفهوم و غیر قابل درک بود. صدایی را می شنیدند، اما نامفهوم. فقط پولس مفهوم صدا را درک می کرد، زیرا نور فقط بر پولس تابیده بود و نه اطرافیان. او هدف اصلی بود.
برخی معتقدند مسیح با زبان یونانی سخن گفت. عده ای هم بر این باورند که مسیح از زبان رایج در بهشت (اول قرنتیان فصل 13 آیه 1) با پولس صحبت کرد. آن زبان هرچه بوده، همراهان قادر به درک آن نبودند، ولی متوجه وضعیت غیرعادی و مافوق طبیعی شدند.
مخالفان مسیحیت معتقدند که پولس، مسیحیت را تحریف کرد. بنابراین این سئوال مطرح می شود که اگر خدا می دانست پولس تعالیم غلط را تعلیم خواهد داد، چرا به طور استثنایی با او ملاقات کرد؟ این ادعا، پیش دانی خدا را زیر سئوال می برد.
شخصیت پولس قبل از رویداد جاده دمشق، فردی غیرقابل تحمل، تندخو، شکنجه گر، متعصب مذهبی و مغرور بود. او بعد از دگرگونی توسط خداوند به شخصی بردبار، مهربان و فداکار تبدیل شد. چیزی که زندگی پولس را تبدیل کرد، یک تجربه روحانی عمیق بود. خدا او را از شکنجه گر مسیحیان به واعظ مسیح تبدیل کرد. همان طور که اشاره شد، پولس شخص تحصیل کرده در الهیات یهود بود. او برای درک دوران شریعت و تعالیم مسیح، به مدت سه سال در بیابان های یهودیه به سر برد و در طی این مدت، خداوند نکات زیادی را درباره الهیات مسیحی بر او مکشوف کرد که جزئیات آن رادر نامه هایش به کلیساها نوشت. شاگردان مسیح و پدران کلیسا هرگز با تعالیم و فعالیت های بشارتی پولس مخالفت نکردند.
پولس طی سه سفر بشارتی در سرتاسر امپراطوری روم، برای مسیح موعظه کرد. او نامه هایی به کلیساهای مختلف نوشت که قسمتی از عهد جدید را تشکیل می دهد.
خداوند قادر مطلق است و می تواند معجزه نماید. او قادر است دشمن خود را به دوست وفادار تبدیل کند.
۱۳۹۴ آبان ۱۳, چهارشنبه
۱۳۹۴ آبان ۱۲, سهشنبه
قابل توجه غیرمسیحیان
دفاعیات مسیحی
چرا می خواهید مسیحیان از مسیحیت دست بکشند؟ خوشبختانه صفحه دفاعیات مسیحی بر ضد خدا و غیراخلاقی نیست یا از نظریه تکامل پشتیبانی نمی کند و یا خوانندگان را به ترور و خشونت و انتقام تشویق نمی کند. وقتی برکات و معجزات خدا را در زندگی مان می بینیم، تغییر و تحولات مثبت و مفیدی که خدا در زندگی ما انجام داده است، چرا باید مسیحیت را ترک کنیم؟ چرا باید آرامش و شادی الهی را ترک کنیم؟
چرا می خواهید مسیحیان از مسیحیت دست بکشند؟ خوشبختانه صفحه دفاعیات مسیحی بر ضد خدا و غیراخلاقی نیست یا از نظریه تکامل پشتیبانی نمی کند و یا خوانندگان را به ترور و خشونت و انتقام تشویق نمی کند. وقتی برکات و معجزات خدا را در زندگی مان می بینیم، تغییر و تحولات مثبت و مفیدی که خدا در زندگی ما انجام داده است، چرا باید مسیحیت را ترک کنیم؟ چرا باید آرامش و شادی الهی را ترک کنیم؟
۱۳۹۴ آبان ۱۱, دوشنبه
۱۳۹۴ آبان ۸, جمعه
دجال/ ضد مسیح (بخش اول)
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
دجال کیست؟
دجال، شیطان نیست بلکه شخصی است تحت کنترل و قدرت شیطان. مفسران کتاب مقدس او را مسیح دروغین و تقلبی شیطان می نامند. ضد مسیح (دجال)، حتی مرگ و قیام (زنده شدن از مرگ) را به تقلید از مسیح، صحنه سازی خواهد کرد (مکاشفه فصل 13 آیه 14).
مشخصات دجال عبارتند از:
مشخصات دجال عبارتند از:
یک. او مردی متفکر و نابغه است (دانیال فصل 8 آیه 25).
دو. او نبوغ و مهارت خاصی درسخنوری دارد (دانیال فصل 7 آیات 8 و 11، فصل 11 آیه 36، مکاشفه فصل 13 آیه 5). مردم تحت تاثیر تعالیم دجال، با دل و جان از او پیروی خواهند کرد.
سه. او سیاستمدار نابغه ای است (دانیال فصل 9 آیه 27، مکاشفه فصل 17 آیات 11- 12) و تمام مردم دنیا را تحت رهبری خود در خواهد آورد (مکاشفه فصل 13 آیات 7- 8).
چهار. او اقتصاد دنیا را در دست خواهد گرفت (مکاشفه فصل 13 آیات 16- 17).
پنج. او ارتش قدرتمندی خواهد داشت (مکاشفه فصل 6 آیه 2 و فصل 13 آیه 2).
شش. او مذهبی را خلق خواهد کرد که تمام دنیا از آن پیروی خواهند کرد (دوم تسالونیکیان فصل 2 آیه 4، مکاشفه فصل 13 آیه 8). تعالیم، قدرت و معجزات دجال، جهانیان را محسور خود خواهد ساخت ( فصل 13 آیات 3- 4).
دجال ثبات سیاسی و اقتصادی را در جهان پدید می آورد و صلح و اتحاد را میان ملل به طور موقت فراهم می سازد. کلام خدا شرح می دهد که او اسرائیل را شکست می دهد و بر آن حکومت می کند (مکاشفه فصل 13 آیات 5- 7). اما نمی تواند آسیب مذهبی و روحانی به یهودیان وارد سازد. او سلطه خود را بر تمام دنیا خواهد گسترانید و از همه خواهد خواست تا او را بپرستند.
دجال به ایمانداران مسیحی را آزار و شکنجه می دهد و برخی از آن ها کشته خواهند شد (مکاشفه فصل 13 آیه 10).
ملیت دجال چیست؟
کتاب مقدس تعلیم می دهد که دجال (ضد مسیح) غیر یهودی است (مکاشفه فصل 13 آیه 1).
یوحنا در رویا می بیند که دجال از دریا خارج می شود. در دوران باستان، دریا نزد یهودیان نمادی بود از دنیای غیریهودی. هم چنین در مکاشفه فصل 17 آیه 15 می خوانیم که آب ها نشانه گروه های مختلف مردم از هر نژاد و قوم هستند.
اکثر کارشناسان کتاب مقدس بر این باورند که دجال از روسیه ظهور خواهد کرد. آنان برای اثبات ادعای شان به حزقیال فصل های 38- 39 و مکاشفه فصل 19 رجوع می کنند:
1. حمله جوج (رهبری از کشور روسیه) و دجال به اسرائیل.
2. دجال و جوج با اسرائیل قراداد صلح ندارند.
3. ارتش دجال با مسیح می جنگد، ارتش جوج با اسرائیل.
4. ارتش های جوج و دجال توسط نیروی مافوق طبیعی خداوند شکست می خورند.
با این توصیف، برخی معتقدند که جوج و دجال دو شخص متفاوت هستند که در زمان های مختلف با اسرائیل و مسیح خواهند جنگید.
۱۳۹۴ آبان ۷, پنجشنبه
چرا جشن هالوین مطابق نگرش کتاب مقدس نیست؟
دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
بیش از 2000 سال قبل جشن هالووین توسط قوم "سلت" که در شمال فرانسه و ایرلند سکنی داشتند، ابداع شد. این قوم طبیعت را پرستش می کردند و خدایان زیادی داشتند. سال نو این قوم، اول نوامبر بود. آن ها معتقد بودند که ماه نوامبر پایان فصل خورشید و آغاز فصل تاریکی و سرما است. قوم "سلت" با برگزاری جشن و قربانی بر این باور بودند که در این روز، روح درگذشتگان نیز در این مراسم حضور دارند و میان دنیای زندگان و عالم ارواح ارتباط برقرار می شود.
در چنین روزی، قوم سلت پوست حیوانات را بر تن می کردند. به تدریج این آیین در اروپا گسترش یافت و پس کشف آمریکا، مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی این جشن را در آمریکا اجرا کردند. البته بدان معنا نبود که مهاجران به اعتقادات قوم سلت باور داشتند، بلکه فقط برای تفریح و سرگرمی مراسم هالووین را برگزار می کردند.
با گذشت زمان، این مراسم دگرگون شد و مردم در روز هالووین لباس های شخصیت های داستان های ترسناک را بر تن کردند.
اما در طول تاریخ، ایمانداران مسیحی همواره مخالف این آیین بودند. با این توصیف، رهبران فرقه کاتولیک (پاپ بانی فیس چهارم و پاپ گریگوری سوم)، روز اول نوامبر را به عنوان روز شیطان انتخاب کردند که بعدها به "هالووین" تغییر نام داد. واژه "هالووین" به معنای "روز شیطان" است. ژان کلوین و مارتین لوتر (بنیانگذار نهضت پروتستان) و سایر رهبران مسیحی خواستار حذف روز هالووین شدند.
دلایلی که ایمانداران مسیحی برای عدم برگزاری جشن هالووین دارند، عبارتند از:
یک. این جشن متعلق به بت پرستان بود. کتاب مقدس تعلیم می دهد:"اگر تشخیص دادید از جانب خدا هستند، آن ها را بپذیرید. خود را از هر نوع بدی دور نگاه دارید" (اول تسالونیکیان فصل 5 آیات 21- 22).
خداوند به قوم اسرائیل فرمود:"وقتی وارد سرزمین موعود شدید، مواظب باشید که از آداب و رسوم نفرت انگیز قوم هایی که در آن جا زندگی می کنند، پیروی نکنید. مانند آن ها بچه های خود را روی آتش قربانگاه، قربانی نکنید. هیچ یک از شما نباید به جادوگری بپردازد یا غیبگویی، رمالی و فالگیری کند و یا ارواح مردگان را احضار نماید. خداوند از تمام کسانی که دست به چنین کارهایی می زنند، متنفر است. به خاطر همین کارهاست که این قوم ها را ریشه کن می کنم. شما باید در حضور خداوند، پاک و بی عیب باشید" (تثنیه فصل 18 آیات 9- 13).
دو. هالووین باعث جلال شیطان می شود. کتاب مقدس می فرماید:"زمین و هرچه در آن است، از آن خداوند می باشد" (مزمور 24 آیه 1). همه چیز متعلق به خداوند است، بنابراین دلیلی وجود ندارد که روزی به نام "شیطان" نامگذاری شود.
مسیح فرمود:"شیطان از حقیقت نفرت دارد. او دروغگو و پدر دروغگویان است" (یوحنا فصل 8 آیه 44). ذات شیطان اخلاق گرا نیست، و در نتیجه نمی تواند شخص منفی را به فرد مثبت و مفید تبدیل کند. در شیطان هیچ گونه نیکویی ساکن نیست. همه می دانند که دروغ و فریب قادر به تغییر و تحول عمیق روحانی نمی باشد.
چگونه ایماندار مسیحی می تواند با قدرت شیطان، دشمن خود را ببخشد و آرامش و صبر الهی را در زندگی خود مشاهده کند؟ کسی که از شیطان پیروی می کند، وضع او بد و بدتر خواهد شد. درخت را از میوه هایش می شناسند. تعالیم الهی و اخلاقی مسیح با ذات شیطان کاملا متضاد است. خداوند باید مقام اول را در زندگی ما داشته باشد.
سه. ترسیدن و ترساندن از اهداف جشن هالووین است. علاقمندان با پوشیدن لباس های شخصیت های تخیلی و ترسناک و هم چنین با حرکات صورت و رفتار شان می کوشند مردم را بترسانند. کتاب مقدس مقدس می فرماید:"زیرا آن روحی که خدا به ما داده است، در ما ترس به وجود نمی آورد، بلکه ما را سرشار از محبت می سازد" (دوم تیموتاوس فصل 1 آیه 7). چرا باید روزی را به نام شیطان و برای ترساندن و ترسیدن انتخاب کنیم؟
چهار. "هالووین" یادآور مراسم بت پرستی است. خداوند به قوم اسرائیل فرمود:"بتخانه ها را نابود کنید. قربانگاه های بت پرستان را بشکنید، ستون هایی را که می پرستند، خرد کنید. مجسمه های شرم آورشان را بسوزانید و بت های آنان را قطعه قطعه کنید. چیزی باقی نگذارید که شما را به یاد آن ها بیندازد" (تثنیه فصل 12 آیات 1- 4). هر چیزی که ما را به یاد گناه می اندازد و ما را به گناه وسوسه می کند، می تواند بت پرستی تلقی شود.
پنج. با علاقمندان "هالووین" غذا نخورید. متاسفانه رسم بر این است که در چنین روزی مردم به رستوران ها می روند. رفتن به رستوران ایرادی ندارد، ولی اگر علاقمندان به روز شیطان شما را دعوت به مهمانی می کنند، از پذیرش آن امتناع کنید. کتاب مقدس می فرماید:"شما نمی توانید هم از پیاله سفره خداوند بنوشید و هم از پیاله سفره شیطان. هم از نان سفره خداوند بخورید و هم از نان سفره شیطان" (اول قرنتیان فصل 10 آیه 21).
خوردن از سفره شیطان به این معنا است که فرد با شرکت در مراسم هالووین، در پرستش بت ها یا سهیم شدن در اعمالی که شیطان را جلال می دهد، با شیطان یکی می شود. آیا سعی دارید زندگی خود را در دو جهت، یعنی هم طبق خواسته های مسیح و هم فرهنگ غلط به پیش ببرید؟ کتاب مقدس تعلیم می دهد که نمی توانید هم زمان هر دو را به مرحله اجرا درآورید.
کتاب مقدس می پرسد:"آیا می تواند بین پاکی و گناه پیوندی باشد؟ آیا بین مسیح و شیطان توافقی وجود دارد؟ زیرا شما خانه خدا هستید و خدا در شما ساکن است!" (دوم قرنتیان فصل 6 آیات 14- 16).
مسیح فرمود:"اکنون مقابل در ایستاده می کوبم. هر که صدای مرا بشنود و در را بگشاید، داخل شده با او دوستی دائم برقرار خواهم کرد و او نیز با من" (مکاشفه فصل 3 آیه 20). مسیح می خواهد با شما دوست و صمیمی شود. آیا دعوت او را می پذیرید؟
مسیح فرمود:"اکنون مقابل در ایستاده می کوبم. هر که صدای مرا بشنود و در را بگشاید، داخل شده با او دوستی دائم برقرار خواهم کرد و او نیز با من" (مکاشفه فصل 3 آیه 20). مسیح می خواهد با شما دوست و صمیمی شود. آیا دعوت او را می پذیرید؟
شش. با حضور در روز شیطان، سبب لغزش کودکان و نوایمانان می شویم. مسیح فرمود که اگر کسی باعث شود تا کسانی که به من ایمان دارند، ایمان خود را از دست بدهند، توسط خدا به سختی مجازات خواهد شد (متی فصل 18 آیه 6). اگر کودکان و نوایمانان شاهد حضور ایمانداران قدیمی در جشن هالووین شوند، آن ها نیز تشویق خواهند شد تا خود را همرنگ فرهنگ غلط کنند، و بدین ترتیب به تدریج ایمان خود را از دست بدهند. آنان باید در خداوند رشد کنند و حضور الهی، وجد و شادی حقیقی را در آنان پدید آورد.
هفت. خدا می خواهد به ما برکت، شادی و آرامش بخشد. بنابراین باید چهار نکته را رعایت کنیم:
1.کلام خدا می فرماید:"از راه و رسم قوم ها پیروی نکنید" (ارمیاء فصل 10 آیه 2).
2. "از میان گناهکاران خارج شوید. خود را از آنان جدا سازید. به چیزهای گناه آلود دست نزنید تا شما را بپذیرم" (دوم قرنتیان فصل 6 آیه 17).
3. "ممکن است گناهکاران بکوشند برای این گونه گناهان بهانه هایی بتراشند. اما شما گول این افراد را نخورید، زیرا کسانی که مرتکب چنین گناهانی می شوند، زیر خشم و غضب خدا هستند. زمانی قلب شما نیز سیاه و پر از ظلمت بود، اما حالا پر از نور خداوند است. پس رفتارتان باید این تغییر را نشان دهد. بکوشید دریابید که چه چیزهایی خدا را خشنود می سازد" (افسسیان فصل 5 آیات 6- 10).
4. مسیح فرمود:"اگر در کارهای کوچک درستکار باشید، در کارهای بزرگ نیز درستکار خواهید بود" (لوقا فصل 16 آیه 10).
5. "اگر قبل از هر چیز به ملکوت و عدالت خدا دل ببندید، او همه نیازهای شما را برآورده خواهد کرد" (متی فصل 6 آیه 33).
۱۳۹۴ آبان ۶, چهارشنبه
مسیح به شاگردانش ماموریت می دهد تا پیغام انجیل را به مردم سراسر جهان برسانند (مرقس فصل 16 آیات 15- 18). او هرگز دستور نداد که با توسل به خشونت، جنگ و کشتار مخالفان مسیحیت، این ماموریت را انجام دهند. بر عکس از آنان می خواهد که روح های شریر را از مخالفان مسیحیان اخراج کنند! پولس چنین نوشت:"جنگ ما با انسان ها نیست، بلکه با موجودات نامرئی می جنگیم یعنی موجودات شیطانی و لشکرهای روح های شریر" (افسسیان فصل 6 آیه 12).
۱۳۹۴ آبان ۵, سهشنبه
* خداوند ؛ خالق و سازنده و مهیا کننده و قرار دهنده و پدید آورنده هر موقعیت و هر شرایطی است . و تک تک ما ؛ یعنی عکس العمل های ما در هر وضعیتی نمایانگر شخصیت حقیقی و ماهیت وجودی و ذات درونی و نیت قلبی و فکر و ذهن و دید و نگرش ماست . پس با حرف نه چیزی معلوم میشود و نه چیزی ثابت میگردد ! فقط اعمال ماست که بیانگر و نمایانگر ماست ... آمین
* نوح زندگی دنیوی را به خدا تقدیم کرد که برگزیده شد. ابراهیم فرزند دلبندش را به خدا تقدیم کرد که دوست خدا شد. موسی زندگی در کاخ فرعون را به خدا تقدیم کرد اراده خدا شد. یعقوب زندگی در حیله و نیرنگهایش را به خدا تقدیم کرد اسرائیل شد. ارمیا جوانی اش را به خدا تقدیم کرد که نبی خدا شد. داود قلبش را به خدا تقدیم کرد که پادشاه قوم خدا شد. و و و ... امروز خداوند از من و تو چه چیزی را میخواهد، که باید بهش بدهیم ، تا چیزی را که حتی در تصورمان نمیگنجد را از او دریافت نمائیم؟؟؟ آمین
۱۳۹۴ آبان ۴, دوشنبه
* نوح زندگی دنیوی را به خدا تقدیم کرد که برگزیده شد. ابراهیم فرزند دلبندش را به خدا تقدیم کرد که دوست خدا شد. موسی زندگی در کاخ فرعون را به خدا تقدیم کرد اراده خدا شد. یعقوب زندگی در حیله و نیرنگهایش را به خدا تقدیم کرد اسرائیل شد. ارمیا جوانی اش را به خدا تقدیم کرد که نبی خدا شد. داود قلبش را به خدا تقدیم کرد که پادشاه قوم خدا شد. و و و ... امروز خداوند از من و تو چه چیزی را میخواهد، که باید بهش بدهیم ، تا چیزی را که حتی در تصورمان نمیگنجد را از او دریافت نمائیم؟؟؟ آمین
اشتراک در:
پستها (Atom)