یا معجزه امکان پذیر است؟ (بخش آخر)
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
آیا باستان شناسی وجود بلعام و الاغ سخنگوی او را تایید کرده است؟
تا اواسط قرن بیستم، بسیاری از منتقدان کتاب مقدس می پنداشتند که ماجرای بلعام و الاغ سخنگوی او، صرفا یک داستان غیر واقعی است. هیچ گونه سند و مدرک تاریخی از بلعام وجود نداشت. اما کشف نسخه ای در سال 1967، سبب فروپاشی نگرش مخالفان گردید. این نسخه که در منطقه "دیر اعلا" در اردن یافت شد، متعلق به هشتصد قبل از میلاد می باشد. نویسنده متن، بلعام بود که سرگذشت زندگی اش را نوشته است.
محتوای متن نشان می دهد که اهالی "دیر اعلا" برای بلعام بسیار احترام قائل بوده اند. از سوی دیگر، محل کشف این نسخه کم تر از 30 مایل با دشت های موآب فاصله داشت (اعداد فصل های 22 تا 24). محتوای نسخه، حضور بلعام را در مکان هایی که در کتاب اعداد ذکر شده، تایید می کند. این نسخه هم اکنون در موزه شهر امان در کشور اردن نگه داری می شود.
آیا باستان شناسی فتح معجزه آسای شهر اریحا را تایید کرده است؟ (یوشع فصل ششم)
سال های زیادی این عقیده در میان منتقدان رایج و متداول بود که شهری به نام اریحا در روزگار یوشع وجود نداشته است. اما تحقیقات اولیه باستان شناس معروف انگلیسی کاتلین کنیون، موجودیت شهر اریحا و نابودی غیر منتظره آن را تایید کرد.
بررسی های مجدد از این یافته های اولیه در دوران معاصر و مشاهده دقیق تر به شواهد کنونی، حاکی از آن است که نه تنها موجودیت شهر با زمان رویداد کتاب مقدسی توافق دارد، بلکه با شرح کتاب مقدس از ویرانی دیوارهای شهر مطابقت می کند. در یک مقاله پژوهشی در مجله "نقد باستان شناسی کتاب مقدس" (مارچ/آپریل 1990)، برایان وود استاد مهمان بخش مطالعات خاور نزدیک در دانشگاه تورنتو، سندی را ارائه داد که نشان می دهد گزارش کتاب مقدس کاملا درست است. نتایج جزئیات تحقیقات او بدین شرح است:
شهری که قبلا در این محل قرار داشته حصار مستحکمی داشت که با گزارش کتاب مقدس در کتاب یوشع مطابقت دارد. مطابق گزارش کتاب یوشع، به علت حمله نظامی، ساکنان شهر فرصتی برای فرار و بردن مواد غذایی نداشتند. محاصره شهر کوتاه بود و حمله نظامی این اجازه را نداد تا مواد غذایی که در شهر انبار شده بود، مصرف شود. دیوارهای مستحکم آن چنان ویران شدند که حمله نظامی به داخل شهر امکان پذیر شد. بعد از ویرانی دیوارها، شهر به آتش کشیده شد. طبق بررسی باستان شناسان، قوای نظامی شهر را غارت نکرد.
قبر خالی مسیح
در اوایل دهه 1930 یک حقوقدان جوان بریتانیایی یقین داشت که زنده شدن مسیح چیزی جز افسانه و خیال پردازی نیست. او بر آن شد تا به جهانیان لطفی کند و یک بار و برای همیشه این فریب و خرافات را از میان بردارد. او در مقام حقوقدان احساس کرد قابلیت های لازم را برای رد رستاخیز مسیح در اختیار دارد و می تواند با سختگیری، هر شاهد و مدرکی را که محکمه پسند نیست، رد کند. در حین تحقیقات متوجه شد که موضوع اصلا به آن راحتی که تصور می کرد، نبود. نتیجه تحقیقات او انتشار کتابی بود تحت عنوان "چه کسی سنگ را غلطانید؟". محقق و نویسنده "فرانک موریسون" نام داشت. او در مقدمه کتابش نوشته که با بررسی شواهد، بر خلاف اراده خود، به واقعیت زنده شدن مسیح متقاعد گردید.
قبر خالی مسیح، اکنون از یکی از معروف ترین مراکز توریستی جهان است که در اورشلیم می باشد.
ده. همان طور که اشاره شد روش علمی تنها برای امور قابل اندازه گیری و مادی سودمند است، اما برای اثبات رویدادهای تاریخی مناسب نیست و نمی تواند معجزات کتاب مقدس را ثابت کند. هیچکس نمی تواند در آزمایشگاه، معجزاتی را که در زندگی تان رخ داده ثابت کند. مخالفان معجزه نیز نمی توانند رویدادهای غیرعادی را که در زندگی شان مشاهده کرده اند، در آزمایشگاه به اثبات برسانند. علم به آسانی نمی تواند در مورد معجزات قضاوت و داوری کند.
سئوال اصلی این نیست که معجزات چگونه رخ داده اند، بلکه معجزات این نکته را ثابت می کنند که خدا وجود دارد. اگر خدا وجود دارد، پس وقوع معجزات غیرممکن نیست. سی. اس. لوئیس می نویسد:"تمام نکات هندوئیسم پابرجا می ماند، اگر معجزه را از آن جدا سازیم. این امر تقریبا در مورد اسلام نیز صدق می کند، اما این کار را نمی توانیم با مسیحیت انجام دهیم. آن ماجرای معجزه ای بزرگ است". بزرگ ترین معجزه مسیحیت، تغییر و تحول یک شخص منفی و غیرقابل تحمل است به فردی مثبت و مفید. یک انسان خشن و تندخو به شخص مهربان و فروتن تبدیل می شود. او می تواند به جای انتقام، با محبت الهی به دشمنان محبت کند. در مشکلات و بحران ها، صبر و تحمل و آرامش الهی جایگزین نومیدی، عصبانیت و افسردگی می شود. آیا این رخدادها معجزه نیست؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر