دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
چهار. مخالفان وجود خدا، به اولین پیش فرض تئوری تکامل اعتقاد دارند که می گوید مواد بی جان به مواد جاندار تبدیل شدند، یعنی تولید آنی، خودجوش و تصادفی صورت گرفت و بدین ترتیب عالم هستی شکل گرفت. چرا آنان معجزه را توهم می دانند و غیر قابل باور تلقی می کنند؟
تکامل باوران معتقدند که در طی میلیون ها سال، طی مراحل پیچیده ای، بدون هدایت، خود به خود و بر حسب اتفاق و شانس عالم هستی شکل گرفت. به عبارت دیگر، تبدیل ماده بی جان به موجودی جاندار! آیا چنین چیزی ممکن است؟ آیا چنین توضیحی قانع کننده است؟ اگر از شانس طوری صحبت کنیم که گویی در مورد یک عامل سخن می گوییم، در واقع موضوع را از یک مفهوم علمی به یک مفهوم خرافی و اسطوره ای تغییر داده ایم.
حتی خود داروین در فصل ششم از کتاب"منشاء انواع" تحت عنوان "مشکلات نظریه" چنین می گوید:"این فرض که چشم و تمام اجزای آن با هم کار کنند که در اثر انتخاب طبیعی شکل گرفته است، باید اذعان کنیم که تا بالاترین درجه باطل است".
به عنوان مثال، برای این که اتم های مورد نظر در تشکیل یک مولکول پروتئین، به نحو صحیح به هم بپیوندند، در صورتی که این عمل به طور کاملا اتفاقی به وقوع بپیوندد، عدد احتمال آن قدر کوچک خواهد بود که وقوع چنین چیزی عملا محال است. احتمال این که کسی بتواند ده سکه را که روی هر کدام از آن ها شماره ای نوشته شده است، به ترتیب صحیح از جیب خود خارج کند، یک در ده میلیارد است. جهان بی نهایت پیچیده تر از ده سکه شماره دار است و احتمال فراهم آمدن تمامی شرایط لازم برای ظهور و تحول حیات چنان فوق از تصور است که ظهور کاملا اتفاقی حیات بر صحنه گیتی به کلی باورنکردنی است.
پنج. داروین از رخداد مهمی در تاریخ حیات آگاهی داشت که نظریه او قادر به توضیح آن نبود. در لایه های نخستین سنگ های فسیلی (متعلق به 530 میلیون سال قبل/ دوران کامبرین: نخستین دوران زمین شناسی)، ظهور ناگهانی حیوانات زیاد بدون آن که نیاکان شان وجود داشته باشند، مشاهده می شوند. بدن این حیوانات طی مراحل مختلف زمین شناسی تا امروز تغییر نکرده است.
در طول نخستین دوران زمین شناسی، فسیل هایی با کالبد و بدن هایی که دارای جزئیات پیچیده بودند، در میان لایه های سنگ ها به وجود آمده اند. این فسیل ها فاقد آن نیاکانی هستند که داروین و هوادارنش ادعا می کنند. داروین درباره معمای منشاء ظهور ناگهانی حیوانات، در کتابش صفحه های 306- 307 (نسخه انگلیسی) چنین شرح داده است:"درک این نکته مهم که فقدان توده های بسیار زیاد از فسیل هایی که در نظریه ام، با قاطعیت بیان کرده ام که در جایی وجود دارند، دشوار است" داروین در ادامه می نویسد:" همان طور که قبلا اشاره کرده ام، شناخت بسیار اندکی از آن فسیل های سنگی داریم که ظهور ناگهانی گونه ها را در گروه های مشابه خود نشان می دهند".
از سوی دیگر تحقیقات بر روی فسیل هایی که خلاف نظریه تکامل را تایید می کنند، برای داروین و اعتبار نظریه اش نه فقط خوشایند نبود، بلکه سهل و آسان هم به نظر نمی رسید. حتی امروزه نیز دانشمندان طرفدار نظریه تکامل، از اظهار نظر درباره فسیل های نخستین دوران زمین شناسی خوداری می کنند.
داروین نسخه ای از کتابش را برای دانشمند زیست شناس سوئیسی به نام "لوئیس آگاسیز" ارسال کرد. آگاسیز در آن روزگار، خبره ترین دانشمند در زمینه فسیل شناسی بود. او با علاقه و اشتیاق زیاد کتاب "منشاء انواع" را مطالعه نمود و سپس چنین به اظهار نظر پرداخت:"ظهور ناگهانی حیات حیوانی، یک مسئله کاملا غیر قابل حل در نظریه داروین است".
بنابراین کشفیات زمین شناسی نیز معجزه "ظهور ناگهانی حیات حیوانی، آن هم بدون نیاکان را در اولین دوران زمین شناسی" تایید می کند.
چهار. مخالفان وجود خدا، به اولین پیش فرض تئوری تکامل اعتقاد دارند که می گوید مواد بی جان به مواد جاندار تبدیل شدند، یعنی تولید آنی، خودجوش و تصادفی صورت گرفت و بدین ترتیب عالم هستی شکل گرفت. چرا آنان معجزه را توهم می دانند و غیر قابل باور تلقی می کنند؟
تکامل باوران معتقدند که در طی میلیون ها سال، طی مراحل پیچیده ای، بدون هدایت، خود به خود و بر حسب اتفاق و شانس عالم هستی شکل گرفت. به عبارت دیگر، تبدیل ماده بی جان به موجودی جاندار! آیا چنین چیزی ممکن است؟ آیا چنین توضیحی قانع کننده است؟ اگر از شانس طوری صحبت کنیم که گویی در مورد یک عامل سخن می گوییم، در واقع موضوع را از یک مفهوم علمی به یک مفهوم خرافی و اسطوره ای تغییر داده ایم.
حتی خود داروین در فصل ششم از کتاب"منشاء انواع" تحت عنوان "مشکلات نظریه" چنین می گوید:"این فرض که چشم و تمام اجزای آن با هم کار کنند که در اثر انتخاب طبیعی شکل گرفته است، باید اذعان کنیم که تا بالاترین درجه باطل است".
به عنوان مثال، برای این که اتم های مورد نظر در تشکیل یک مولکول پروتئین، به نحو صحیح به هم بپیوندند، در صورتی که این عمل به طور کاملا اتفاقی به وقوع بپیوندد، عدد احتمال آن قدر کوچک خواهد بود که وقوع چنین چیزی عملا محال است. احتمال این که کسی بتواند ده سکه را که روی هر کدام از آن ها شماره ای نوشته شده است، به ترتیب صحیح از جیب خود خارج کند، یک در ده میلیارد است. جهان بی نهایت پیچیده تر از ده سکه شماره دار است و احتمال فراهم آمدن تمامی شرایط لازم برای ظهور و تحول حیات چنان فوق از تصور است که ظهور کاملا اتفاقی حیات بر صحنه گیتی به کلی باورنکردنی است.
پنج. داروین از رخداد مهمی در تاریخ حیات آگاهی داشت که نظریه او قادر به توضیح آن نبود. در لایه های نخستین سنگ های فسیلی (متعلق به 530 میلیون سال قبل/ دوران کامبرین: نخستین دوران زمین شناسی)، ظهور ناگهانی حیوانات زیاد بدون آن که نیاکان شان وجود داشته باشند، مشاهده می شوند. بدن این حیوانات طی مراحل مختلف زمین شناسی تا امروز تغییر نکرده است.
در طول نخستین دوران زمین شناسی، فسیل هایی با کالبد و بدن هایی که دارای جزئیات پیچیده بودند، در میان لایه های سنگ ها به وجود آمده اند. این فسیل ها فاقد آن نیاکانی هستند که داروین و هوادارنش ادعا می کنند. داروین درباره معمای منشاء ظهور ناگهانی حیوانات، در کتابش صفحه های 306- 307 (نسخه انگلیسی) چنین شرح داده است:"درک این نکته مهم که فقدان توده های بسیار زیاد از فسیل هایی که در نظریه ام، با قاطعیت بیان کرده ام که در جایی وجود دارند، دشوار است" داروین در ادامه می نویسد:" همان طور که قبلا اشاره کرده ام، شناخت بسیار اندکی از آن فسیل های سنگی داریم که ظهور ناگهانی گونه ها را در گروه های مشابه خود نشان می دهند".
از سوی دیگر تحقیقات بر روی فسیل هایی که خلاف نظریه تکامل را تایید می کنند، برای داروین و اعتبار نظریه اش نه فقط خوشایند نبود، بلکه سهل و آسان هم به نظر نمی رسید. حتی امروزه نیز دانشمندان طرفدار نظریه تکامل، از اظهار نظر درباره فسیل های نخستین دوران زمین شناسی خوداری می کنند.
داروین نسخه ای از کتابش را برای دانشمند زیست شناس سوئیسی به نام "لوئیس آگاسیز" ارسال کرد. آگاسیز در آن روزگار، خبره ترین دانشمند در زمینه فسیل شناسی بود. او با علاقه و اشتیاق زیاد کتاب "منشاء انواع" را مطالعه نمود و سپس چنین به اظهار نظر پرداخت:"ظهور ناگهانی حیات حیوانی، یک مسئله کاملا غیر قابل حل در نظریه داروین است".
بنابراین کشفیات زمین شناسی نیز معجزه "ظهور ناگهانی حیات حیوانی، آن هم بدون نیاکان را در اولین دوران زمین شناسی" تایید می کند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر