چرا خدای نیکو و مهربان به درد و رنج مردم خاتمه نمی دهد؟ (بخش دوم)
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
طراح هوشمند
آیا می توان طراحی عالم هستی را به دقت توصیف کرد؟ در این صورت خواهیم توانست به منشاء آن پی ببریم. مثلا اگر خورشید به زمین نزدیک تر یا دورتر بود، چه تاثیری بر زندگی موجودات زنده داشت؟ آیا فاصله زمین تا خورشید، از قبل طراحی و تنظیم نشده است؟
به منحصر به فرد بودن کره زمین را توجه کنید: زمین پدیدهای است که به خودی خود به یک طراح و خالق اشاره میکند. دوم، زمین بهصورتی طراحی شده است که باعث تداوم حیات گردد. هدف اصلی زمین، حفظ زندگی است. زمین به گونهای طراحی شده است که زندگی در آن بقا پیدا کند. سوم، عناصر این جهان به صورت مشخصی در هماهنگی هستند. این هماهنگی پیچیده تر از آن است که آن را تصادفی تلقی کنیم. بنابراین، مشخص است که این عناصر برای حفظ حیات طراحی شده اند.
آنچه ساخته و تکمیل شده است، به طراح و سازنده هوشمند بستگی دارد. طراحی عالم هستی، به طراح وابسته است. آیا باور می کنید طراحی عالم هستی بدون هوشمندی و هدفمندی شکل گرفته است؟
طراحی شامل این موارد است:
یک. طرحی هدفمند که بر اساس نگرش هوشمندانه شخص طراح یا گروه طراحان می باشد.
دو. تمام مراحل طراحی و ساخت پروژه هوشمندانه، بر اساس عقل (خلاقیت)، تدبیر (نظیر محاسبات پیچیده و بررسی جوانب مختلف) و تجربه ساخته می شود.
مطابق نگرش نظریه تکامل، میلیاردها سال قبل "گرد و غبار" عامل پیدایش عالم هستی بوده است. این در حالی است که همه می دانند که گرد و غبار قادر به اندیشه و طراحی هوشمند نیست. بنابراین چگونه هوش، تفکر و عواطف در انسان پدید آمد؟
بررسی مواد موجود در جهان این نکته را ثابت می کند که هر چیزی از تحت تاثیر رویدادی به وجود آمده است. این تعریف به قانون علت و معلول معروف است. هیچ معلولی بدون علت به وجود نمی آید. ما به عنوان بشر و حتی عالم هستی، معلول هایی هستیم که باید علتی داشته باشیم. اگر ایمیل دریافت می کنیم، کسی آن را فرستاده است. کتابی را که می خوانید، حاصل همکاری نویسنده و ناشر است. بنابراین آنچه عالم هستی را پدید آورد، به مراتب بزرگ تر عالم هستی است. اگر این "علت" فیزیکی بود و در چارچوب و کنترل قانون طبیعت قرار داشت، هرگز نمی توانست خالق باشد. "علت" ازلی، نامحدود و غیر مادی است.
ماده به سازنده اش وابسته است. زندگی به بخشنده حیات وابسته است. طراحی عالم هستی، به طراح وابسته است. عقل وهوشمندی به خالق هوشمند وابسته است. امور اخلاقی به کسی که قوانین اخلاقی را ارائه داد، وابسته است. معجزات به معجزه گر وابسته است.
واقعیت باطن مخالفان وجود خدا از ایمان به خدا حکایت دارد. در بحث های فراوان دریافتم که تمام ملحدان در باطن به خدا ایمان دارند. خداوند در درون تمام انسان ها این حقیقت را حکاکی کرده که "خدا وجود دارد". واکنش ایمانداران به خدا مثبت است، ولی ملحدها فقط از خداوند گله و شکایت می کنند.
هنگامی در دنیا مشکلات جدی به وجود می آید، اولین حمله مخالفان به خداوند است. آن ها در ذهن خود کاملا به وجود خدا اعتقاد دارند، اما در ظاهر مخالفت می کنند. اگر خدایی نیست، چرا اینقدر عصبانی و شاکی هستند؟ شکی نیست که می دانند خدایی هست، اما این سئوال برای آنان مطرح شده که چرا خدا مانع پدید آمدن مشکل نشد و یا برای رفع مشکل کاری انجام نمی دهد؟ حتی داوکینز و هاوکینگ هم اعتقاد راسخ دارند که "طبیعت هوشمند" جهان را آفرید. بنابراین خودشان هم می دانند که بحث درباره عدم وجود خدا نیست.
در نتیجه سئوال اصلی این نیست که آیا خدا وجود دارد، بلکه پرسش اصلی این است: آیا خدا نیکوست؟
اگر خدا نیکو نبود، دنیا را چگونه خلق می کرد؟
بدون تردید، عالم هستی خدای غیر نیکو شباهتی به جهانی که امروز مشاهده می کنیم، نداشت. سیاره زمین بیشتر به سطح کره ماه شبیه بود. آسمان تیره و تاریک. از دریا و مناظر زیبا اصلا خبری نبود. غذای انسان شامل مرغ، ماهی، گوشت گاو و بره و سبزیجات نبود. اصلا حیوانات و گیاهان وجود نداشتند. انسان ها اراده آزاد نداشتند. هیچکس خلاق و باهوش نبود، در نتیجه دانشمند و مخترع وجود نداشت.
آیا باور می کنید که یک مخترع از اختراع خودش متنفر باشد؟ مثلا شما کتابی نوشته اید که حاوی موضوع ومطلب مورد علاقه تان است و برای محتوای آن حسابی زحمت کشیده اید. آیا شما آن را به سطل آشغال می اندازید؟ اگر دنیا را با دقت مشاهده کنید، درمی یابید که خدای عالم هستی نیکوست. آن قدر نیکوست که انسان را به شباهت خود ساخت، به عبارت دیگر آن قدر برای انسان ارزش قائل شد که عواطف و عقل را به انسان هدیه کرد. او به انسان این امتیاز را داد تا انتخاب کند و دارای اراده آزاد باشد.
خدای نیکو مانع کشف و پیشرفت علم نشد. آسمان آبی، دریا، مناظر زیبای طبیعت، میوه ها و غذاهای خوشمزه، عشق و محبت میان انسان ها، ازدواج با جنس مخالف... هم چنین فرصت برای دستیابی به اهداف مثبت و مفید. و از همه مهم تر، ارتباط دوستی و صمیمیت با خدا. اگر خدا محبت نبود، چگونه انسان می دانست محبت چیست؟
وقتی خدا، آدم و حوا را آفرید، آن ها شریر آفریده نشدند. خدا آن ها را در یک محیط ناامن قرار نداد، بلکه طبق گزارش کتاب مقدس برای آدم و حوا، مکانی در محیطی مناسب آماده کرد. جزئیات تدارک خدا برای انسان به ترتیب زیر بود:
یک. رطوبت کافی برای رشد و نمو گیاهان
دو. وجود روزها و شب ها
سه. غنای معادن
چهار. درختان میوه
خدا نمی خواست انسان بدون هدف زندگی کند. خدا به آدم مسئولیت خوشایندی داد که آن رسیدگی و نگه داری از مکان زندگی اش بود.
اما آدم و حوا قادر بودند از خدا اطاعت یا نااطاعتی کنند. آن ها می توانستند در مشارکی بی نظیر و بی پایان با خدا زندگی کنند و از او و خلقتش لذت ببرند. این چیزی بود که خدا به هنگام خلقت برای انسان ها در نظر داشت. اما آنان با نااطاعتی، علیه خدا طغیان کردند. بدین ترتیب، گناه وارد جهان شد. مسئول رخنه گناه، انسان است، نه خدا.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر