دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
کسانی که وجود خدا را انکار می کنند، معجزه را غیرواقعی می پندارند. آیا ادعای آن ها صحیح است؟
یک. مخالفان وجود خدا در مباحثات، مقالات و کتاب های شان مدعی اند که علم نمی تواند خدا و معجزه را اثبات نماید. این در حالی است که وقتی کتاب های درسی یا علوم پایه را مطالعه می کنید، درمی یابید که علم دارای محدودیت هایی است. در این کتاب ها مثال هایی ذکر شده، که برخی از آن ها را نقل قول می کنم:
اگر کسی حداقل آشنایی با علم را داشته باشد، باید بداند که روش علمی تنها برای امور قابل اندازه گیری و مادی سودمند است. هیچکس سه متر محبت یا پنج کیلو عدالت را ندیده است. اما احمقانه است که واقعی بودن آن ها را انکار کنیم. چیزی می تواند از طریق علمی ثابت شود، که قابل تکرار باشد. مثلا نمی توان آغاز عالم هستی یا ترور لینکلن را تکرار کرد. این واقعیت که رویدادهای تاریخی را نمی توان با تکرار ثابت کرد، واقعی بودن آن ها را به عنوان یک رویداد نفی نمی کند. هم چنین علم قادر نیست ادعاهای فلاسفه را به اثبات برساند. در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشته اند، تهیه کرده اند. علم قادر نیست مشاهدات افراد متوفی را پس از مرگ بررسی و تایید کند.
علم نمی تواند اثبات کند که از میان صدها میلیون نفر، فقط آقای "هنری" در مسابقه بخت آزمایی (لاتاری) برنده خواهد شد.
مثال دیگر: ارزیابی هر چیزی بستگی به میزان اطلاعاتی دارد که از آن موضوع مورد نظر داریم. مثلا تصور کنید که "جیم" دانشجوی کالج است. طبق آمار آن کالج فقط ده درصد از دانشجویان تجربه موج سواری دارند. در نتیجه، این احتمال که "جیم" به موج سواری بپردازد، بسیار کم است. ولی اگر "جیم" دانشجوی کالج جزیره هاوایی باشد که نود درصد دانشجویان آن تجربه موج سواری دارند، پس این احتمال که "جیم" به موج سواری می پردازد، به شدت افزایش می یابد.
در اواسط قرن نوزدهم که برق و تلفن وجود نداشت، چند درصد احتمال داشت که ادیسون و گراهام بل موفق شوند؟ آیا دستاوردهای این دو مخترع، معجزه تلقی نمی شود؟
وقتی کسانی تلاش می کنند هر چیزی را با علم ثابت کنند، مثل این می ماند که به زور بخواهند یک مربع را در دایره ای کوچک با فشار داخل کنند. کاری بس ناامیدکننده و بی فایده. این افراد کاربرد علم و محدودیت آن را نمی شناسند.
دو. نگرش ملحدان واقعا حیرت آور است که همه چیز باید از طریق علمی ثابت شود! این طرز فکر اشتباه است. خیلی از چیزها را می توان از نقطه نظر قانونی یا تاریخی ثابت کرد که حقیقت دارند. بنابراین به تفاوت علم و تاریخ می پردازیم:
همان طور که قبلا اشاره شد، اثبات علمی بر این پایه استوار است که حقیقت پدیده ای را با تکرار آن می توانیم ثابت کنیم. برای این کار بایستی شرایط تحت کنترل باشد و تحت شرایط مخصوص، مشاهدات انجام شوند تا بتوان حقیقت یک مطلب یا فرضیه ای را ثابت کرد. مثلا شخصی ادعا می کند که آب داغ هرگز سرد نخواهد شد. اما تحت شرایط خاص، آب داغ به تدریج سرد خواهد شد. اگر آن را در فریزر یخچال (وضعیت خاص) قرار دهید، به صورت قالب یخ درمی آید. بنابراین فرضیه "سرد نشدن آب" رد می شود.
روش علمی برای اثبات رویدادهای تاریخی مناسب نیست. با روش علمی نمی توان به این سئوال پاسخ داد:"آیا ناپلئون واقعا وجود داشت؟" این سئوال از حوزه اثبات به روش علمی خارج می باشد.
ابتدا باید بدانیم که تعریف تاریخ چیست. تاریخ به معنای "کسب اطلاعات بر اساس شهادت افراد می باشد". اگر کسی بگوید که من اعتقادی به این تعریف ندارم، باید از او سئوال کرد:"آیا ناپلئون شخصیت تاریخی بوده است؟" پاسخ او مثبت است. سئوال دوم:"آیا تا به حال او را از نزدیک دیده ای؟" آن شخص اعتراف می کند که هرگز ناپلئون را ندیده است. سئوال بعدی این است که "اگر ناپلئون را ندیده ای، چگونه او را می شناسی؟"
آن شخص ناگزیر است تا آن تعریف تاریخ را بپذیرد. مدارک و شواهد تاریخی، وجود ناپلئون را تایید کرده اند.
سه. کسانی که وجود خدا را انکار می کنند، معجزه را دروغ می پندارند، اما وقتی با ترس و لرز در امتحان موفق می شوند، می گویند:"معجزه بود!" یا اگر با هواپیمایی که نقص فنی دارد از یک شهر به شهر دیگر برسند، می گویند:"معجزه بود!" آن ها در زندگی خود یا دیگران اتفاقاتی را به یاد می آورند که از خطر مرگ حتمی یا دردسر و مخمصه رهانیده است. این گونه اتفاقات را "شانس" می نامند. بنابراین، معجزه در زندگی آنان رخ داده و آن ها شاهد عینی معجزه (رویداد غیرطبیعی) بوده اند. اگر این افراد بخواهند مشاهدات خود را از رویداد غیر طبیعی، از دیدگاه علم بیان کنند، بایستی بررسی بیشتر انجام شود که برای تحقق این امر، آن واقعه باید بارها تکرار شود. چنین چیزی غیرممکن است.
بهترین روش برای اثبات آن واقعه غیر طبیعی (معجزه)، کسب اطلاعات بر اساس شهادت افراد است. بنابراین، پس از بررسی و ارزیابی گزارش ها باید "رای" را صادر کنید.
کسانی که وجود خدا را انکار می کنند، معجزه را غیرواقعی می پندارند. آیا ادعای آن ها صحیح است؟
یک. مخالفان وجود خدا در مباحثات، مقالات و کتاب های شان مدعی اند که علم نمی تواند خدا و معجزه را اثبات نماید. این در حالی است که وقتی کتاب های درسی یا علوم پایه را مطالعه می کنید، درمی یابید که علم دارای محدودیت هایی است. در این کتاب ها مثال هایی ذکر شده، که برخی از آن ها را نقل قول می کنم:
اگر کسی حداقل آشنایی با علم را داشته باشد، باید بداند که روش علمی تنها برای امور قابل اندازه گیری و مادی سودمند است. هیچکس سه متر محبت یا پنج کیلو عدالت را ندیده است. اما احمقانه است که واقعی بودن آن ها را انکار کنیم. چیزی می تواند از طریق علمی ثابت شود، که قابل تکرار باشد. مثلا نمی توان آغاز عالم هستی یا ترور لینکلن را تکرار کرد. این واقعیت که رویدادهای تاریخی را نمی توان با تکرار ثابت کرد، واقعی بودن آن ها را به عنوان یک رویداد نفی نمی کند. هم چنین علم قادر نیست ادعاهای فلاسفه را به اثبات برساند. در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشته اند، تهیه کرده اند. علم قادر نیست مشاهدات افراد متوفی را پس از مرگ بررسی و تایید کند.
علم نمی تواند اثبات کند که از میان صدها میلیون نفر، فقط آقای "هنری" در مسابقه بخت آزمایی (لاتاری) برنده خواهد شد.
مثال دیگر: ارزیابی هر چیزی بستگی به میزان اطلاعاتی دارد که از آن موضوع مورد نظر داریم. مثلا تصور کنید که "جیم" دانشجوی کالج است. طبق آمار آن کالج فقط ده درصد از دانشجویان تجربه موج سواری دارند. در نتیجه، این احتمال که "جیم" به موج سواری بپردازد، بسیار کم است. ولی اگر "جیم" دانشجوی کالج جزیره هاوایی باشد که نود درصد دانشجویان آن تجربه موج سواری دارند، پس این احتمال که "جیم" به موج سواری می پردازد، به شدت افزایش می یابد.
در اواسط قرن نوزدهم که برق و تلفن وجود نداشت، چند درصد احتمال داشت که ادیسون و گراهام بل موفق شوند؟ آیا دستاوردهای این دو مخترع، معجزه تلقی نمی شود؟
وقتی کسانی تلاش می کنند هر چیزی را با علم ثابت کنند، مثل این می ماند که به زور بخواهند یک مربع را در دایره ای کوچک با فشار داخل کنند. کاری بس ناامیدکننده و بی فایده. این افراد کاربرد علم و محدودیت آن را نمی شناسند.
دو. نگرش ملحدان واقعا حیرت آور است که همه چیز باید از طریق علمی ثابت شود! این طرز فکر اشتباه است. خیلی از چیزها را می توان از نقطه نظر قانونی یا تاریخی ثابت کرد که حقیقت دارند. بنابراین به تفاوت علم و تاریخ می پردازیم:
همان طور که قبلا اشاره شد، اثبات علمی بر این پایه استوار است که حقیقت پدیده ای را با تکرار آن می توانیم ثابت کنیم. برای این کار بایستی شرایط تحت کنترل باشد و تحت شرایط مخصوص، مشاهدات انجام شوند تا بتوان حقیقت یک مطلب یا فرضیه ای را ثابت کرد. مثلا شخصی ادعا می کند که آب داغ هرگز سرد نخواهد شد. اما تحت شرایط خاص، آب داغ به تدریج سرد خواهد شد. اگر آن را در فریزر یخچال (وضعیت خاص) قرار دهید، به صورت قالب یخ درمی آید. بنابراین فرضیه "سرد نشدن آب" رد می شود.
روش علمی برای اثبات رویدادهای تاریخی مناسب نیست. با روش علمی نمی توان به این سئوال پاسخ داد:"آیا ناپلئون واقعا وجود داشت؟" این سئوال از حوزه اثبات به روش علمی خارج می باشد.
ابتدا باید بدانیم که تعریف تاریخ چیست. تاریخ به معنای "کسب اطلاعات بر اساس شهادت افراد می باشد". اگر کسی بگوید که من اعتقادی به این تعریف ندارم، باید از او سئوال کرد:"آیا ناپلئون شخصیت تاریخی بوده است؟" پاسخ او مثبت است. سئوال دوم:"آیا تا به حال او را از نزدیک دیده ای؟" آن شخص اعتراف می کند که هرگز ناپلئون را ندیده است. سئوال بعدی این است که "اگر ناپلئون را ندیده ای، چگونه او را می شناسی؟"
آن شخص ناگزیر است تا آن تعریف تاریخ را بپذیرد. مدارک و شواهد تاریخی، وجود ناپلئون را تایید کرده اند.
سه. کسانی که وجود خدا را انکار می کنند، معجزه را دروغ می پندارند، اما وقتی با ترس و لرز در امتحان موفق می شوند، می گویند:"معجزه بود!" یا اگر با هواپیمایی که نقص فنی دارد از یک شهر به شهر دیگر برسند، می گویند:"معجزه بود!" آن ها در زندگی خود یا دیگران اتفاقاتی را به یاد می آورند که از خطر مرگ حتمی یا دردسر و مخمصه رهانیده است. این گونه اتفاقات را "شانس" می نامند. بنابراین، معجزه در زندگی آنان رخ داده و آن ها شاهد عینی معجزه (رویداد غیرطبیعی) بوده اند. اگر این افراد بخواهند مشاهدات خود را از رویداد غیر طبیعی، از دیدگاه علم بیان کنند، بایستی بررسی بیشتر انجام شود که برای تحقق این امر، آن واقعه باید بارها تکرار شود. چنین چیزی غیرممکن است.
بهترین روش برای اثبات آن واقعه غیر طبیعی (معجزه)، کسب اطلاعات بر اساس شهادت افراد است. بنابراین، پس از بررسی و ارزیابی گزارش ها باید "رای" را صادر کنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر