دفاعیات مسیحی
مهران پورپشنگ
کتاب مقدس ادعا می کند که جهان در شش روز آفریده شد، در حالی که شواهد علمی نشان می دهد که هر مرحله از آفرینش عالم هستی میلیون ها سال به طول انجامید. کدامیک درست است؟
باید توجه داشت که "روز" در زبان عبری به هم به معنای بیست و چهار ساعت است و هم اشاره به زمان نامعلوم دارد. این زمان نامعلوم می تواند میلیون ها سال باشد. البته عده ای ممکن است اعتراض کنند که آیا خدا میلیون ها سال لازم داشت تا آدم را خلق کند، در حالی که در یک چشم به هم زدن، آب خالص را به شراب تبدیل نمود ( یوحنا فصل 2 آیات 6-10)؟
در پاسخ باید گفت که ما در دوران آفرینش حضور نداشته ایم، اما آیا مراحل شکل گیری یک جنین تا مرحله نوزادی، در یک لحظه انجام می گیرد؟ آیا شما دیروز صبح متولد شده اید؟ در وسط برگزاری مراسم عروسی، ناگهان شراب تمام شد. حضار منتظر شراب بودند و شرایط به گونه ای نبود که طی مراحل زمانی، شراب تولید شود. هم چنین باید در نظر داشت که خورشید در مرحله (روز) چهارم پدیدار شد که این امر بیانگر آن است که خلقت در شش روز متعارف صورت نپذیرفت، بنابراین این روزها با روزهای عادی تفاوت داشتند.
در ضمن واژه روز در کتاب مقدس دارای معانی متعددی است. مثلا در پیدایش فصل اول آیه پنجم روز به جای نور به کار رفته است. در فصل دوم پیدایش آیه چهارم، روز به همه دوره آفرینش اشاره دارد. در متن هایی مثل کتاب یوئیل فصل سوم آیه هجدهم و اعمال رسولان فصل دوم آیه بیستم، "آن روز" به معنی همه دوره مسیحیت است. در مزمور نود آیه چهارم و دوم پطرس فصل سوم آیه هشتم، یک روز را در نظر خداوند چون هزار سال قلمداد کرده اند. فراموش نکنید که در سیارات دیگر یک روز دارای زمان های متفاوتی است و مشابه بیست و چهار ساعت سیاره زمین نمی باشد.
آیا کتاب مقدس تاریخ منشاء عالم هستی را 4004 قبل از میلاد تعیین کرده است؟
کتاب مقدس هرگز تاریخ منشاء جهان را تعیین نکرده است و چنین آیه ای وجود ندارد. این زمان نگاری غلط توسط اسقف جیمز آشر (1581-1656) تهیه شد. او بر اساس نسب نامه های کتاب مقدس به این نتیجه رسید که جهان در سال 4004 قبل از میلاد آفریده شده است.
نویسندگان عبری کتاب مقدس، با اصطلاحات روزگار باستان نسب نامه ها را نوشته اند. مثلا اصطلاح "پدر" را به معنی "پدر" یا "جد" و "نسل" به کار برده اند. علاوه بر این در دوران باستان، افرادی که رتبه مهمی نداشته اند و کم اهمیت بوده اند، از شجره نامه حذف گردیده اند. طبق تحقیقات باستان شناسان، بر طبق عادت مردم خاورمیانه در زمان باستان در مورد نسب نامه ها، می توان با اطمینان گفت که فقط افراد مهم ذکر شده اند.
این مثال را در انجیل متی فصل اول آیات اول تا هفدهم پیدا می کنیم. در این نسب نامه، سه تن از پادشاهان حذف شده اند (اخزیا، یوآش، امصیا) و یورام به عنوان پدر عزیا ذکر شده، در حالی که پدربزرگش بوده است. باستان شناسان معتقدند که شجره نامه های مندرج در کتاب پیدایش کامل نیست. در نتیجه، پیدایش بشریت به دوران دورتری بر می گردد. بنابراین، نسب نامه های خاور نزدیک در کتاب مقدس و دوران باستان، به منظور ارائه تاریخچه کامل خاندان، قبیله یا قوم خاص نوشته نشده اند، بلکه فقط حاوی اسامی افراد مشهور یا بزرگان هر خاندان بوده اند.
اگر مسیحیت مخالف علم نیست، چرا کلیسا دانشمندانی مانند گالیله را محاکمه کرد؟
تا چند قرن قبل مردم معتقد بودند که زمین صاف و مسطح است. آنان این تصور خرافی را داشتند که اگر کسی سعی کند به لبه زمین برسد، به بلایای گوناگون دچار خواهد گردید. این در حالی است که اشعیاء نبی چند صد سال قبل از میلاد مسیح درباره "کره زمین" سخن به میان آورد (اشعیاء فصل 40 آیه 22).
آنچه مسلم است در دوران گالیله، علم هنوز پیشرفت نکرده بود و اعتقاد فرقه کاتولیک بر باورهای غیر علمی استوار بود. خوانندگان غیر مسیحی باید توجه داشته باشند که مسیح و شاگردانش هرگز جنگ، اعدام، تفتیش عقاید، خرید و فروش زمین های بهشت و جهنم، تجرد کشیش (مجرد بودن رهبران کلیسا)... را تعلیم نداده اند. برای پیروان فرقه کاتولیک، کتاب مقدس تنها مرجع نیست، بلکه تصمیمات پاپ و رهبران آن فرقه نیز مهم و مقدس تلقی می شود. به همین دلیل، مارتین لوتر (کشیش کاتولیک) از این فرقه جدا شد و نهضت پروتستان را تاسیس کرد.
گالیله از آن دسته دانشمندان غیر مذهبی بود که شغل و حرفه اش را به کیهان شناسی کهن وقف کرده بود. از قبل از قرن شانزدهم میلادی، اکثر افراد تحصیل کرده (و بی اعتنا به اعتقادات مذهبی) به فلسفه کائنات که متعلق به دوران یونان باستان بود، اعتقاد داشتند. این فلسفه معتقد بود که زمین ثابت و بی حرکت است و خورشید به دور آن گردش می کند. وقتی گالیله خواستار مدرک علمی برعلیه این فلسفه شد، از سوی فرقه کاتولیک و دانشگاهیان سر و صدای زیادی به پا گردید. او به قول خود وفا نکرد تا درستی نظریه کپرنیک را در جلسه بحث علمی ثابت کند. در آن زمان ارائه مدرک علمی درباره نظریه گردش زمین به دور خورشید ناقص بود و گالیله هم تمایلی نداشت تا درباره آن بحث کند. با این وجود، او سر حرف خودش بود، در حالی که از تبادل نظر درباره دو نظریه فلسفه کائنات و فرضیه کپرنیک انصراف داده بود. طبق روایت تاریخ، گالیله بعد از محاکمه و تفتیش عقاید، به منزل خود در فلورانس بازگشت و به تحقیقات علمی ادامه داد.
کتاب مقدس ادعا می کند که جهان در شش روز آفریده شد، در حالی که شواهد علمی نشان می دهد که هر مرحله از آفرینش عالم هستی میلیون ها سال به طول انجامید. کدامیک درست است؟
باید توجه داشت که "روز" در زبان عبری به هم به معنای بیست و چهار ساعت است و هم اشاره به زمان نامعلوم دارد. این زمان نامعلوم می تواند میلیون ها سال باشد. البته عده ای ممکن است اعتراض کنند که آیا خدا میلیون ها سال لازم داشت تا آدم را خلق کند، در حالی که در یک چشم به هم زدن، آب خالص را به شراب تبدیل نمود ( یوحنا فصل 2 آیات 6-10)؟
در پاسخ باید گفت که ما در دوران آفرینش حضور نداشته ایم، اما آیا مراحل شکل گیری یک جنین تا مرحله نوزادی، در یک لحظه انجام می گیرد؟ آیا شما دیروز صبح متولد شده اید؟ در وسط برگزاری مراسم عروسی، ناگهان شراب تمام شد. حضار منتظر شراب بودند و شرایط به گونه ای نبود که طی مراحل زمانی، شراب تولید شود. هم چنین باید در نظر داشت که خورشید در مرحله (روز) چهارم پدیدار شد که این امر بیانگر آن است که خلقت در شش روز متعارف صورت نپذیرفت، بنابراین این روزها با روزهای عادی تفاوت داشتند.
در ضمن واژه روز در کتاب مقدس دارای معانی متعددی است. مثلا در پیدایش فصل اول آیه پنجم روز به جای نور به کار رفته است. در فصل دوم پیدایش آیه چهارم، روز به همه دوره آفرینش اشاره دارد. در متن هایی مثل کتاب یوئیل فصل سوم آیه هجدهم و اعمال رسولان فصل دوم آیه بیستم، "آن روز" به معنی همه دوره مسیحیت است. در مزمور نود آیه چهارم و دوم پطرس فصل سوم آیه هشتم، یک روز را در نظر خداوند چون هزار سال قلمداد کرده اند. فراموش نکنید که در سیارات دیگر یک روز دارای زمان های متفاوتی است و مشابه بیست و چهار ساعت سیاره زمین نمی باشد.
آیا کتاب مقدس تاریخ منشاء عالم هستی را 4004 قبل از میلاد تعیین کرده است؟
کتاب مقدس هرگز تاریخ منشاء جهان را تعیین نکرده است و چنین آیه ای وجود ندارد. این زمان نگاری غلط توسط اسقف جیمز آشر (1581-1656) تهیه شد. او بر اساس نسب نامه های کتاب مقدس به این نتیجه رسید که جهان در سال 4004 قبل از میلاد آفریده شده است.
نویسندگان عبری کتاب مقدس، با اصطلاحات روزگار باستان نسب نامه ها را نوشته اند. مثلا اصطلاح "پدر" را به معنی "پدر" یا "جد" و "نسل" به کار برده اند. علاوه بر این در دوران باستان، افرادی که رتبه مهمی نداشته اند و کم اهمیت بوده اند، از شجره نامه حذف گردیده اند. طبق تحقیقات باستان شناسان، بر طبق عادت مردم خاورمیانه در زمان باستان در مورد نسب نامه ها، می توان با اطمینان گفت که فقط افراد مهم ذکر شده اند.
این مثال را در انجیل متی فصل اول آیات اول تا هفدهم پیدا می کنیم. در این نسب نامه، سه تن از پادشاهان حذف شده اند (اخزیا، یوآش، امصیا) و یورام به عنوان پدر عزیا ذکر شده، در حالی که پدربزرگش بوده است. باستان شناسان معتقدند که شجره نامه های مندرج در کتاب پیدایش کامل نیست. در نتیجه، پیدایش بشریت به دوران دورتری بر می گردد. بنابراین، نسب نامه های خاور نزدیک در کتاب مقدس و دوران باستان، به منظور ارائه تاریخچه کامل خاندان، قبیله یا قوم خاص نوشته نشده اند، بلکه فقط حاوی اسامی افراد مشهور یا بزرگان هر خاندان بوده اند.
اگر مسیحیت مخالف علم نیست، چرا کلیسا دانشمندانی مانند گالیله را محاکمه کرد؟
تا چند قرن قبل مردم معتقد بودند که زمین صاف و مسطح است. آنان این تصور خرافی را داشتند که اگر کسی سعی کند به لبه زمین برسد، به بلایای گوناگون دچار خواهد گردید. این در حالی است که اشعیاء نبی چند صد سال قبل از میلاد مسیح درباره "کره زمین" سخن به میان آورد (اشعیاء فصل 40 آیه 22).
آنچه مسلم است در دوران گالیله، علم هنوز پیشرفت نکرده بود و اعتقاد فرقه کاتولیک بر باورهای غیر علمی استوار بود. خوانندگان غیر مسیحی باید توجه داشته باشند که مسیح و شاگردانش هرگز جنگ، اعدام، تفتیش عقاید، خرید و فروش زمین های بهشت و جهنم، تجرد کشیش (مجرد بودن رهبران کلیسا)... را تعلیم نداده اند. برای پیروان فرقه کاتولیک، کتاب مقدس تنها مرجع نیست، بلکه تصمیمات پاپ و رهبران آن فرقه نیز مهم و مقدس تلقی می شود. به همین دلیل، مارتین لوتر (کشیش کاتولیک) از این فرقه جدا شد و نهضت پروتستان را تاسیس کرد.
گالیله از آن دسته دانشمندان غیر مذهبی بود که شغل و حرفه اش را به کیهان شناسی کهن وقف کرده بود. از قبل از قرن شانزدهم میلادی، اکثر افراد تحصیل کرده (و بی اعتنا به اعتقادات مذهبی) به فلسفه کائنات که متعلق به دوران یونان باستان بود، اعتقاد داشتند. این فلسفه معتقد بود که زمین ثابت و بی حرکت است و خورشید به دور آن گردش می کند. وقتی گالیله خواستار مدرک علمی برعلیه این فلسفه شد، از سوی فرقه کاتولیک و دانشگاهیان سر و صدای زیادی به پا گردید. او به قول خود وفا نکرد تا درستی نظریه کپرنیک را در جلسه بحث علمی ثابت کند. در آن زمان ارائه مدرک علمی درباره نظریه گردش زمین به دور خورشید ناقص بود و گالیله هم تمایلی نداشت تا درباره آن بحث کند. با این وجود، او سر حرف خودش بود، در حالی که از تبادل نظر درباره دو نظریه فلسفه کائنات و فرضیه کپرنیک انصراف داده بود. طبق روایت تاریخ، گالیله بعد از محاکمه و تفتیش عقاید، به منزل خود در فلورانس بازگشت و به تحقیقات علمی ادامه داد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر