۱۳۹۳ آبان ۲۴, شنبه

پاسخ به مخالفان وجود خدا (بخش دوم)

دفاعیات مسیحی

مهران پورپشنگ

ماده به سازنده اش وابسته است. زندگی به بخشنده حیات وابسته است. طراحی عالم هستی، به طراح وابسته است. عقل وهوشمندی به خالق هوشمند وابسته است. امور اخلاقی به کسی که قوانین اخلاقی را ارائه داد، وابسته است. معجزات به معجزه گر وابسته است.

هیچکس سه متر محبت یا پنج کیلو عدالت را ندیده است. اما احمقانه است که واقعی بودن آن ها را انکار کنیم.

طرفداران مخالفان وجود خدا می گویند که قضاوت ما در مورد این که خدایی وجود ندارد،کاملا صحیح و منطقی است. بنابراین، این سئوال مطرح می شود که اگر شما محصول شانس و تصادف هستید، از کجا مطمئن هستید که تشخیص و قضاوت شما کاملا صحیح و بدون اشتباه است؟ شانس و تصادف که سیر منطقی و معقول ندارد. اگر از شانس طوری صحبت کنیم که گویی در مورد یک عامل سخن می گوییم، در واقع موضوع را از یک مفهوم علمی به یک مفهوم خرافی و اسطوره ای تغییر داده ایم.

اگر طبق ادعای مخالفان وجود خدا، وجود شرارت در دنیا نشان می دهد که خدایی وجود ندارد که به حل مشکلات رسیدگی کند. بنابراین این سئوال مطرح می شود: اگر خدا وجود ندارد، پس چرا شرارت و بدی وجود دارد؟ اگر گمان می کنید که ایمان، اعتقادی کورکورانه و غیرمنطقی است، چون ایماندار به چیزهای خیالی، واهی و غیرواقعی معتقد می باشد، در واقع این تعبیر و برداشت شما از ایمان است.

ملحدان می پرسند:"چگونه خدایی را که ندیده اید، به او ایمان دارید؟" در پاسخ باید این سئوال را پرسید:"آیا ناپلئون شخصیت تاریخی بوده است؟" پاسخ او مثبت است. سئوال دوم:"آیا تا به حال او را از نزدیک دیده ای؟" آن شخص اعتراف می کند که هرگز ناپلئون را ندیده است. سئوال بعدی این است که "اگر ناپلئون را ندیده ای، چگونه او را می شناسی؟"

مخالفان می پرسند:"اگر خدا وجود دارد، چراهرگز در زندگی ام معجزه او را مشاهده نکرده ام؟"

این افراد، معجزه را دروغ می پندارند، وقتی با ترس و لرز در امتحان موفق می شوند، می گویند:"معجزه بود!" یا اگر با هواپیمایی که نقص فنی دارد از یک شهر به شهر دیگر برسند، می گویند:"معجزه بود!" آن ها در زندگی خود اتفاقاتی را به یاد می آورند که از خطر مرگ حتمی یا دردسر و مخمصه رهانیده است. این گونه اتفاقات را "شانس" می نامند. اما در واقع محبت خداوند باعث نجات و رهایی آن ها بوده است.

حال باید این سئوال را از آن ها پرسید: شما به اولین پیش فرض تئوری تکامل ایمان دارید که می گوید مواد بی جان به مواد جاندار تبدیل شدند، یعنی تولید آنی، خودجوش و تصادفی صورت گرفت و بدین ترتیب عالم هستی شکل گرفت. چرا معجزه را توهم می دانید و برای تان غیر قابل باور است؟
وقتی مخالفان وجود خدا می گویند که نمی توانیم به خدایی که معجزه می کند باور داشته باشیم، در حقیقت می گویند که ما نمی خواهم به خدایی ایمان داشته باشیم که فراتر از درک و شعور انسانی است.

اما پیشنهاد می کنم که از امروز از به کار بردن واژه "ایمان" خودداری کنید. به جای آن از واژه "اعتماد" استفاده کنید، زیرا معنای ایمان در کتاب مقدس "اعتماد" است. بنابراین اعتماد کنید به آنچه می خواهید به دست آورید. خدا نمی خواهد شما ایمان کورکورانه داشته باشید. او می خواهد "اعتماد" داشته باشید تا بر اساس آن بتوانید با عقل و منطق، معجزات و کارهای خداوند را در زندگی خود مشاهده کنید. بنابراین مسیحیت محدود به اصول اعتقادات نیست، بلکه شامل تجربیات هم می باشد. ایمان کورکورانه آن است که انسان به چیزی ایمان و اعتقاد داشته باشد که آن را هرگز تجربه و مشاهده نکرده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر