۱۳۹۳ آبان ۲۳, جمعه

پاسخ به مخالفان وجود خدا (بخش اول)

دفاعیات مسیحی

مهران پورپشنگ

هیچکس سه متر محبت یا پنج کیلو عدالت را ندیده است. اما احمقانه است که واقعی بودن آن ها را انکار کنیم. 

کسی که ادعا می کند خدایی نیست، باید یقین داشته باشد که اعتقادش درست است. هم چنین باید ادعا کند که دانای کل است و همه چیز را می داند، زیرا این امکان همیشه هست که خارج از آگاهی و دانش او، خدایی وجود داشته باشد. با توجه به این واقعیت که اکثر مردم معتقدند که فقط بخش کوچکی از دانش عالم هستی را دارا می باشند، احتمال وجود خدا خارج از دانش شخصی بسیار بالا است.

عقل دارای محدودیت هایی است. گاهی عقل در انتخاب و تصمیم گیری اشتباه می کند. اشتباهات عقل حتی قادر است فاجعه به بار آورد. عقل نمی تواند آینده را مشاهده و پیشگویی کند. آنچه را که عقل امروز ادراک می کند، می پذیرد و آنچه قابل مشاهده نیست رد می کند. مثلا دویست سال قبل اگر کسی از تلفن و چراغ برق سخن می گفت، مردم او را دیوانه می پنداشتند. این همان واکنشی بود که ادیسون و گراهام بل قبل از اختراعات خود با آن مواجه شدند. هیچکس باور نمی کرد. علت این شک و ناباوری مردم آن روزگار این است که برای عقل محدود انسان خیلی چیزها محال است. حتی تا همین بیست یا سی سال قبل، بحث درباره اینترنت، وب سایت و شبکه های اجتماعی نظیر فیس بوک غیر عقلانی بود. زمانی انیشتین با ارائه فرضیه نسبیت تایید کرد که عالم هستی ثابت و ازلی است. اما کشفیات ادوین هابل خلاف دیدگاه انیشتین را ثابت کرد. انیشتین به شدت محزون و ناراحت شد، اما عاقبت پذیرفت که فرضیه نسبیت علمی نیست.
گاهی عقل، دلایل منطقی و قانع کننده را نمی پذیرد. برتراند راسل، ملحد انگلیسی، در کتاب خود تحت عنوان "چرا مسیحی نیستم" چنین اظهار نظر کرد که از دیدگاه تاریخی، مسیح هرگز وجود نداشته است. راسل هرگز به خود اجازه نداد تا شواهد تاریخی از جمله گزارش های امپراطوری روم و مورخان رومی، یونانی و یهودی در قرن اول میلادی را بررسی کند. او با این اظهار نظر خود نشان داد که درس تاریخش را خوب فرا نگرفته یا نمی خواهد تاریخ او را قانع کند.

به خاطر داشته باشید فقط چون شما پاسخ را نمی دانید، بدین معنا نیست که پاسخی وجود ندارد. شما فقط هنوز آن را کشف نکرده اید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر