بابک اجلالی- از روزهای آغازین انقلاب و استقرار جمهوریاسلامی با محوریت شریعت درایران، سرکوب اقلیتهای دینی آغازشد. هرچند که روند این سرکوب در دورههای مختلف یکنواخت نبوده و گاهی تند و گاهی ملایم و آرام بوده است اما آنچه نمی توان ازآن چشم پوشی کرد، این است که این سرکوب، درهمه زمانها و با همه اقلیتهای دینی درجریان بوده است که می توان به عنوان نمونه ازاعدام بهائیان درخرداد ۶۲ و یا اعدام کشیش حسین سودمند درآذرماه ۶۹ و یا ترور کشیش هایک هوسپیان مهردردیماه ۷۳ نام برد که البته موارد ذکرشده تنها نمونهای اندک ازهزاران مورد درطول دوران جمهوری اسلامی ایران بوده است.
پس از روی کارآمدن دولت حسنروحانی، موسوم به دولت«تدبیروامید» و شعارهای انتخاباتی وی، دربین اقلیتهای مذهبی که درطول هشتسال دوران احمدینژاد از دراویش گرفته تا بهائیان و مسیحیان و حتی سنی ها متحمل هزینه زیادی شده بودند، بارقههای امید شکل گرفت. اما متاسفانه چندی نگذشت که این اقلیتها به غیرعملی بودن آن شعارها وعزم نظام برای تحمیل هزینه و سرکوب اقلیتها پی برند. بهطوریکه نه تنها وضع موجود را بدتر از دوران احمدی نژاد دانسته اند، بلکه روند روبه افزایش اعدامها و دستگیریها آنچنان عرصه را برآنان تنگ کردهاست که به طورمثال دراویشگنابادی تجمعاتی درمقابل ساختمانهای دولتی درتهران انجام دادند و یا حتی دراین دوره بود که محسن امیراصلانی به جرم«بدعت در دین» و«توهین به یونس پیامبر(ع)» اعدام شد وبهائیان زیادی به دلیل اعتقادات مذهبیشان از ورود به دانشگاه باز ماندند.
با کشیش«بهروزصادق خانجانی»، یکی از مسئولان کلیسای ایران به گفتگو نشستیم تا ازآخرین وضعیت اعضای دربند این کلیسا که به طورخاص درهفته های اخیر به صورت مضاعفی تحت فشاربوده اند کسب اطلاع کنیم.
با کشیش«بهروزصادق خانجانی»، یکی از مسئولان کلیسای ایران به گفتگو نشستیم تا ازآخرین وضعیت اعضای دربند این کلیسا که به طورخاص درهفته های اخیر به صورت مضاعفی تحت فشاربوده اند کسب اطلاع کنیم.
از آخرین وضعیت اعضای دربند کلیسای ایران، اگر اطلاعی دارید، بفرمائید.
میتوانم بگویم طبقآخرین اخباریکه به دست من رسیده است، کشیش«بهنام ایرانی»،«سیدعلیرضا علی حقنژاد» و«رضا ربانی» که در مراحل بازپرسی توسط قاضی محمدیاری با اتهام جدید وعجیب«محاربه وافساد فی الارض»مواجه شده بودند که دردادگاه روز سهشنبه با برداشته شدن اتهامات قبلی توسط شعبه ۱ دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی آصف الحسینی به«اقدام علیه امنیت کشور»و«تشکیل گروه به قصد براندازی نظام» متهم شدند. این اتهامات برای ما جای تعجب و تازگی دارد؛ چرا که مسیحیان هرگز علیه نظام اسلحه در دست نگرفتهاند درحالیکه ما می دانیم که هنگام دستگیری این عزیزان، ازمنزل آنان تعدادی کتب مربوط به مسیحیت ضبط شده است، اما آیا وجود کتب دینی مربوط به مسیحیت«محاربه»و یا«اقدام علیه امنیت کشور» و یا«براندازی نظام» محسوب میشود؟ به نظر ما وجود کتاب مقدس وکتب مسیحی دلیل نمی شود که قاضی حکم«فساد فی الارض» یا«محاربه» و«براندازی نظام» را برای این عزیزان صادرکند.
ازطرف دیگر«امین خاکی» در زنداناهواز وضعیتجسمانی مساعدی ندارد و حال وی به دلیل نارساییقلبی وخیم گزارششده است و بقیه اعضای زندانیاین کلیسا هم در وضعیت مشابهی تحت فشارهستند و نیاز به رسیدگی های پزشکی دارند.
این نکته را هم اضافه کنم که درحال حاضر حدودن سیزده تن از اعضای ما در زندانهای جمهوری اسلامی بهسر میبرند وعلاوه براین سیزده تن، عده ای از اعضا نیز منتظر حکم دادگاه واحضاریه هستند تا خودشان را به زندانهای ایران معرفی کنند.
میتوانم بگویم طبقآخرین اخباریکه به دست من رسیده است، کشیش«بهنام ایرانی»،«سیدعلیرضا علی حقنژاد» و«رضا ربانی» که در مراحل بازپرسی توسط قاضی محمدیاری با اتهام جدید وعجیب«محاربه وافساد فی الارض»مواجه شده بودند که دردادگاه روز سهشنبه با برداشته شدن اتهامات قبلی توسط شعبه ۱ دادگاه انقلاب کرج به ریاست قاضی آصف الحسینی به«اقدام علیه امنیت کشور»و«تشکیل گروه به قصد براندازی نظام» متهم شدند. این اتهامات برای ما جای تعجب و تازگی دارد؛ چرا که مسیحیان هرگز علیه نظام اسلحه در دست نگرفتهاند درحالیکه ما می دانیم که هنگام دستگیری این عزیزان، ازمنزل آنان تعدادی کتب مربوط به مسیحیت ضبط شده است، اما آیا وجود کتب دینی مربوط به مسیحیت«محاربه»و یا«اقدام علیه امنیت کشور» و یا«براندازی نظام» محسوب میشود؟ به نظر ما وجود کتاب مقدس وکتب مسیحی دلیل نمی شود که قاضی حکم«فساد فی الارض» یا«محاربه» و«براندازی نظام» را برای این عزیزان صادرکند.
ازطرف دیگر«امین خاکی» در زنداناهواز وضعیتجسمانی مساعدی ندارد و حال وی به دلیل نارساییقلبی وخیم گزارششده است و بقیه اعضای زندانیاین کلیسا هم در وضعیت مشابهی تحت فشارهستند و نیاز به رسیدگی های پزشکی دارند.
این نکته را هم اضافه کنم که درحال حاضر حدودن سیزده تن از اعضای ما در زندانهای جمهوری اسلامی بهسر میبرند وعلاوه براین سیزده تن، عده ای از اعضا نیز منتظر حکم دادگاه واحضاریه هستند تا خودشان را به زندانهای ایران معرفی کنند.
چرا درسالهای اخیر فشار بر روی این کلیسا و اعضای آن بیش از سایر کلیساها احساس میشود؟ بهطوریکه آمار تعداد بازداشت شدگان این کلیسا خیلی بیشتر از سایر کلیساهاست و یا حتی یوسف ندرخانی که یکی از اعضای این کلیسا بود محکوم به مرگ شد؛ در حالیکه این حکم به جز تعداد معدودی آن هم در اوایل انقلاب تاکنون سابقه نداشته است. دلیل این امراز نظر شما چه می تواند باشد؟
ببینید ما به کتابمقدس اعتقاد داریم و کتابمقدس به صراحت به ما توصیه میکند تا از قوانین کشورها اطاعت کنیم، یعنی اینکه اگر قانونی درتضاد با کلام خدا نباشد ما ملزم به اطاعت ازآن قانون هستیم وآن قانون را رعایت می کنیم ولی اگر قانونی درتضاد با کلام خدا باشد ما نمی توانیم ازقانونی که مخالف ایمان ماست اطاعت و پیروی کنیم. ما درتمام سالهایی که درایران زندگی کردهایم با توجه به اینکه ما یک گروه سیاسی نیستیم، سعی کردیم تا به مسئولین نظام احترام بگذاریم ولی این احترام، احترامی نیست که بالاتراز قانون اساسی باشد یا بالاتر از کلام خدا برای ما باشد. در واقع چیزی که ما به آن اعتقاد داریم با مواردی که دراعلامیه جهانی حقوق بشر و یا آزادیهایی که درقانوناساسی آمده است درتضاد نیست. به طورمثال ما معتقدیم که یک مسیحی باید بتواند ایمان خودش را ابراز کند و این حق، حقی است که یک فرد شیعی یا سنی یا زرتشتی و یا هندو هم دارد، و بهعبارت دیگرهرکسی دوست دارد نظرخودش را آزادانه بیان کند وممکن است هنگامی که ما نظرات خودمان را اظهار میکنیم و یا درمورد ایمانمان صحبتی میکنیم، افرادیهم پیدا شوند که به این آیین علاقهمند شده و ایمان بیاورند و این موضوع درتضاد با بند ۲۳ قانوناساسینیست، دولت جمهوریاسلامی چیزی که از کلیسای ما به طورخاص میخواهد ایناست که ما سکوت کنیم، حرف نزنیم و اگر ایمانی هم داریم آن را درخانه نگه داریم و میگویند حق ندارید حرف بزنید، حق ندارید حرکتی را انجام بدهید و به یک شکلی به ما می گویند که درخانه خودتان خفه شوید. خوب این چیزی است که ما هیچوقت به آن تن نخواهیم داد واین چیزی است که می خواهم همه بشنوند که ما به این خواسته آنان هرگزتن نخواهیم داد.
من نمیتوانم درمورد گروههای مسیحی دیگر اظهارنظرکنم که چرا فشار بر روی آنان نسبت به ما کمتراست، یا چرا دولت درمقابل آنان کوتاه می آید ویا چرا تعداد زندانیهای آنان نسبت به ما کم است، اگرچه من می دانم که گروههای مسیحی دیگر هم تحت فشارخیلی شدید هستند، وهیچ گروه پروتستانی درایران نیست که تحت فشار نباشد، بلکه درجایی کم و درجایی یک مقدار بیشتراست، شاید دریک جایی مقاومت بچههای ما بیشتر بوده و شاید هم نبوده است، به هرصورت وضعیتی که ما درآن قرار داریم وضعیت خوبی نیست و چیزی که الان ما احساس می کنیم این است که نظام به قانوناساسی خیانت کردهاست، چون کاری را که ما درحال انجام آن هستیم به هیچ عنوان و به هیچ عنوان خلاف قانون نیست.
ببینید ما به کتابمقدس اعتقاد داریم و کتابمقدس به صراحت به ما توصیه میکند تا از قوانین کشورها اطاعت کنیم، یعنی اینکه اگر قانونی درتضاد با کلام خدا نباشد ما ملزم به اطاعت ازآن قانون هستیم وآن قانون را رعایت می کنیم ولی اگر قانونی درتضاد با کلام خدا باشد ما نمی توانیم ازقانونی که مخالف ایمان ماست اطاعت و پیروی کنیم. ما درتمام سالهایی که درایران زندگی کردهایم با توجه به اینکه ما یک گروه سیاسی نیستیم، سعی کردیم تا به مسئولین نظام احترام بگذاریم ولی این احترام، احترامی نیست که بالاتراز قانون اساسی باشد یا بالاتر از کلام خدا برای ما باشد. در واقع چیزی که ما به آن اعتقاد داریم با مواردی که دراعلامیه جهانی حقوق بشر و یا آزادیهایی که درقانوناساسی آمده است درتضاد نیست. به طورمثال ما معتقدیم که یک مسیحی باید بتواند ایمان خودش را ابراز کند و این حق، حقی است که یک فرد شیعی یا سنی یا زرتشتی و یا هندو هم دارد، و بهعبارت دیگرهرکسی دوست دارد نظرخودش را آزادانه بیان کند وممکن است هنگامی که ما نظرات خودمان را اظهار میکنیم و یا درمورد ایمانمان صحبتی میکنیم، افرادیهم پیدا شوند که به این آیین علاقهمند شده و ایمان بیاورند و این موضوع درتضاد با بند ۲۳ قانوناساسینیست، دولت جمهوریاسلامی چیزی که از کلیسای ما به طورخاص میخواهد ایناست که ما سکوت کنیم، حرف نزنیم و اگر ایمانی هم داریم آن را درخانه نگه داریم و میگویند حق ندارید حرف بزنید، حق ندارید حرکتی را انجام بدهید و به یک شکلی به ما می گویند که درخانه خودتان خفه شوید. خوب این چیزی است که ما هیچوقت به آن تن نخواهیم داد واین چیزی است که می خواهم همه بشنوند که ما به این خواسته آنان هرگزتن نخواهیم داد.
من نمیتوانم درمورد گروههای مسیحی دیگر اظهارنظرکنم که چرا فشار بر روی آنان نسبت به ما کمتراست، یا چرا دولت درمقابل آنان کوتاه می آید ویا چرا تعداد زندانیهای آنان نسبت به ما کم است، اگرچه من می دانم که گروههای مسیحی دیگر هم تحت فشارخیلی شدید هستند، وهیچ گروه پروتستانی درایران نیست که تحت فشار نباشد، بلکه درجایی کم و درجایی یک مقدار بیشتراست، شاید دریک جایی مقاومت بچههای ما بیشتر بوده و شاید هم نبوده است، به هرصورت وضعیتی که ما درآن قرار داریم وضعیت خوبی نیست و چیزی که الان ما احساس می کنیم این است که نظام به قانوناساسی خیانت کردهاست، چون کاری را که ما درحال انجام آن هستیم به هیچ عنوان و به هیچ عنوان خلاف قانون نیست.
به نظر شما روی کار آمدن دولت آقای حسن روحانی با شعار«دولت تدبیروامید» تاثیری درکاهش فشارها و یا به نوعی بازشدن فضا بر اقلیت های دینی و به طوراخص مسیحیان داشته است یا نه؟
شما می دانید که همین چند روزپیش، آقای امیراصلانی به جرم«توهین به یونسپیغمبر(ع)» درایران اعدامشد واین تقریبا درتاریخ جمهوریاسلامی بیسابقهاست، البته ما کشیش حسین سودمند را در پرونده جمهوری اسلامی داریم که چندین سال پیش به جرم ارتداد درایران اعدام شدند، ولی معمولا خیلی کم سابقه داشته است که کسی به جرم توهین به پیغمبر و یا به جرم ارتداد اعدام شود وقابل تامل این که این اعدام در زمانی رخ داد که که آقای روحانی در مقر سازمان ملل در نیویورک حضور داشتند. چیزی که هست اینکه از زمان روی کارآمدن آقای روحانی به هیچعنوان گشایشی حاصل نشده است، بلکه فشارها روز به روز بیشترهم شده است. چیزی که من میخواهم اینجا تاکید کنم این است که بچههای ما توسط وزارتاطلاعات دستگیر می شوند نه توسط سپاه، اگراین دستگیریها توسط سپاه انجام میشد می توانستیم فرض را براین بگیریم که این نهاد به بیترهبری وصل است و سیاستهایش را بیت تعیین میکند، ولی وزارتاطلاعات که تحتکنترل و هدایت آقای روحانی است، اقدام به دستگیری وآزار واذیت اعضای ما می کند. بنابراین من می توانم ازاین موضوع نتیجه بگیرم که آقای روحانی در سرکوب و فشار برمسیحیان و بچههای ما نقش مستقیم و پررنگی را بازی می کند و برخلاف شعارهای انتخاباتیاش هیچ احترامی به اقلیتهای دینی قائل نیست ونکته دیگر اینکه ما نباید فراموش کنیم که به هرحال آقای روحانی سالهای زیادی عضو شورای امنیتملی و نماینده رهبر دراین شورا بوده است و دربسیاری ازتصمیماتی که توسط این شورا برعلیه اقلیتهای مذهبی و دینی گرفته شده و باعث محدودیت و فشار برآنان شده نقش فعال و پررنگی داشته است، ایشان مثل آقای احمدینژاد نبوده اند که یک شبه ازحاشیه نظام و ازشهرداری واستانداری به این مقام برسند بلکه وی سالهای سال نقش پررنگی درنظام داشته و درسازمانهای امنیتی و زیرنظر رهبر جمهوری اسلامی و همسو با رهبر حرکت کرده بود.
فعلا آن چیزی که ما شاهد آن هستیم اینکه در دوره ایشان نه تنها این فشارها کم نشده بلکه به مراتب بیشترنیزشده است وبرای ما فعلا این دولت، دولتِ امید نبوده بلکه دولت ناامیدی بوده است. وما نمی توانیم به ایشان اعتماد کنیم چرا که همه شعارهایی که در دوران انتخابات داده بودند فقط و فقط در حد شعار و حرف باقی ماندند وامیدواریم شاید درآینده اتفاقی بیفتد و گشایشیحاصل شود. ولی درحالتکلی می توانم بگویم فشارها نه تنها کمترنشده بلکه بیشتراز دوره احمدی نژاد هم شده است.
شما می دانید که همین چند روزپیش، آقای امیراصلانی به جرم«توهین به یونسپیغمبر(ع)» درایران اعدامشد واین تقریبا درتاریخ جمهوریاسلامی بیسابقهاست، البته ما کشیش حسین سودمند را در پرونده جمهوری اسلامی داریم که چندین سال پیش به جرم ارتداد درایران اعدام شدند، ولی معمولا خیلی کم سابقه داشته است که کسی به جرم توهین به پیغمبر و یا به جرم ارتداد اعدام شود وقابل تامل این که این اعدام در زمانی رخ داد که که آقای روحانی در مقر سازمان ملل در نیویورک حضور داشتند. چیزی که هست اینکه از زمان روی کارآمدن آقای روحانی به هیچعنوان گشایشی حاصل نشده است، بلکه فشارها روز به روز بیشترهم شده است. چیزی که من میخواهم اینجا تاکید کنم این است که بچههای ما توسط وزارتاطلاعات دستگیر می شوند نه توسط سپاه، اگراین دستگیریها توسط سپاه انجام میشد می توانستیم فرض را براین بگیریم که این نهاد به بیترهبری وصل است و سیاستهایش را بیت تعیین میکند، ولی وزارتاطلاعات که تحتکنترل و هدایت آقای روحانی است، اقدام به دستگیری وآزار واذیت اعضای ما می کند. بنابراین من می توانم ازاین موضوع نتیجه بگیرم که آقای روحانی در سرکوب و فشار برمسیحیان و بچههای ما نقش مستقیم و پررنگی را بازی می کند و برخلاف شعارهای انتخاباتیاش هیچ احترامی به اقلیتهای دینی قائل نیست ونکته دیگر اینکه ما نباید فراموش کنیم که به هرحال آقای روحانی سالهای زیادی عضو شورای امنیتملی و نماینده رهبر دراین شورا بوده است و دربسیاری ازتصمیماتی که توسط این شورا برعلیه اقلیتهای مذهبی و دینی گرفته شده و باعث محدودیت و فشار برآنان شده نقش فعال و پررنگی داشته است، ایشان مثل آقای احمدینژاد نبوده اند که یک شبه ازحاشیه نظام و ازشهرداری واستانداری به این مقام برسند بلکه وی سالهای سال نقش پررنگی درنظام داشته و درسازمانهای امنیتی و زیرنظر رهبر جمهوری اسلامی و همسو با رهبر حرکت کرده بود.
فعلا آن چیزی که ما شاهد آن هستیم اینکه در دوره ایشان نه تنها این فشارها کم نشده بلکه به مراتب بیشترنیزشده است وبرای ما فعلا این دولت، دولتِ امید نبوده بلکه دولت ناامیدی بوده است. وما نمی توانیم به ایشان اعتماد کنیم چرا که همه شعارهایی که در دوران انتخابات داده بودند فقط و فقط در حد شعار و حرف باقی ماندند وامیدواریم شاید درآینده اتفاقی بیفتد و گشایشیحاصل شود. ولی درحالتکلی می توانم بگویم فشارها نه تنها کمترنشده بلکه بیشتراز دوره احمدی نژاد هم شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر