۱۳۹۳ آبان ۶, سه‌شنبه

آیا مقصود مسیح از تسلی دهنده، اشاره به پیامبر جدید بود؟

دفاعیات مسیحی
ما ایرانی هستیم و دوستان و آشنایان مسلمان داریم. وقتی این عزیزان درمی یابند که مسیحی هستیم، سئوالاتی مطرح می کنند از جمله "آیا مقصود مسیح از تسلی دهنده، اشاره به پیامبر اسلام است؟"

در ابتدا و قبل از بررسی مقصود مسیح از تسلی دهنده، باید در نظر داشته باشیم که در کتاب مقدس به ادیانی مانند اسلام یا زرتشت اشاره ای نشده است. دین زرتشت در دوران عهد عتیق در امپراطوری فارس فعال بود و حتی برخی از کارشناسان کتاب مقدس معتقدند که مجوسیان که به دیدار مسیح آمدند، زرتشتی بوده اند. اما کتاب مقدس به خصوص زمانی که یهودیان در امپراطوری فارس زندگی می کردند، به دین زرتشت هیچ گونه اشاره ای نکرده است. دلیلش آن است که دیدگاه الهیاتی کتاب مقدس به خصوص مسیحیت با ادیان دیگر متفاوت است.

تفاوت مسیحیت با اسلام آن است که مسیح حکم جهاد نداد. هرگز دستور نداد با توسل به اسلحه و شورش مسلحانه، مسیحیت توسعه و گسترش یابد. مسیح چنین مجوزی نداد. وقتی انسان تحت تاثیر محبت خدا قرار بگیرد، دیگر نیازی به کاربرد اسلحه و جنگ نیست. کسانی که به نام مسیحیت به اسلحه و جنگ توسل جستند، در واقع به تعالیم مسیح خیانت ورزیدند.
اما در قرآن جهاد برای همه زمان ها و تمام دوران ها می باشد و محدودیت ندارد. بنابراین آیات مربوط به جهاد محدود به قرون اول و دوم هجری نیست، بلکه جنبه دائمی و همیشگی دارد. جهاد در واقع دستوری است مطلق برای مسلمانان در تمام زمان ها.

مطابق نگرش اسلام، انسان توسط اجرای مو به موی احکام شریعت نجات خواهند یافت. به عبارت دیگر، شریعت را عامل نجات می داند. اما کدام انسان توانسته احکام شریعت را کاملا اجرا نماید؟ اگر شخص یکی از احکام را نادیده بگیرد، لعنت به سراغ او خواهد آمد.

شریعت نیکوست، اما عامل نجات، تلاش و کوشش انسانی نیست. اگر شما با یک حیوان درنده روبرو شوید، آیا می توانید غیر مسلح و با اراده آزاد با آن بجنگید؟ شیطان از قدرت های مافوق طبیعی برخوردار است و به مراتب قوی تر از حیوانات درنده می باشد.

نگرش مسیحیت این است که هر گاه احساس ضعف می کنیم، خدا دارد به ما یادآوری می کند که به او متکی باشیم و توکل نماییم. بنابراین، این خداوند است که انسان را از قلمرو قدرتمند شیطان نجات می بخشد. اوست که تغییر و تحول را در انسان ایجاد می کند و سرانجام خداوند قدرت مافوق طبیعی می دهد تا احکام الهی را انجام دهیم.

شریعت بیانگر این نکته است که انسان برای خودش چه می تواند بکند، ولی راه مسیحیت مربوط است به کاری که خدا برای ما انجام داده است. این است تفاوت مسیحیت با ادیان دیگر.

شریعت اسلام به مرد اجازه می دهد تا چهار زن برای خود اختیار کند:"پس زنان را به نکاح خود درآورید، دو یا سه یا چهار" (نساء آیه سوم). اما مطابق نگرش مسیحیت، از همان ابتدای آفرینش انسان، خدا از طریق ازدواج تک همسری یعنی رابطه زناشویی بین یک مرد و یک زن(آدم و حوا)، الگوی زندگی بشر را تعیین کرد(پیدایش فصل 1 آیه 27 و فصل دوم آیات 21- 25). خدا یک مرد را با چند زن خلق نکرد. الگوی یک زن برای یک مرد که خدا آن را مقرر کرد، روش معمول جوامع بشری بود (پیدایش فصل 4 آیه 1) تا زمانی که گناه آن را برهم زد (پیدایش فصل 4 آیه 23). شریعت موسی به صراحت فرمان داده است:"برای خود زنان بسیار مگیر"(تثنیه فصل 17 آیه 17). در جوامع بت پرستان، تعدد همسر متداول بود.

طبق فرمایش مسیح، ایمانداران مسیحی درگفتگوی صمیمانه با خدا بایستی از جملات تکراری و از قبل حفظ شده، اجتناب کنند. به هنگام گفتگو با خدا، او فقط به کلمات ما گوش نمی دهد، بلکه به دل و نیز به طرز رفتار ما می نگرد. مسیحیان به زبان مادری خود با خدا سخن می گویند. برای گفتگو با خدا نیازی به استفاده جملاتی به زبان های دیگر نیست. مسیحیان به سمت مکان خاص، برای دعا نمی ایستند. مکان پرستش در گفتگوی صمیمانه با خدا، اهمیت ندارد. خدا روح است و در همه جا حضور دارد.

بنابراین، مقصود مسیح از "تسلی دهنده" چه کسی بود؟

یک. نقل قول یک آیه از کتاب مقدس به طور ناقص یا بدون در نظر گرفتن کل متن، غالبا مفهومی کاملا اشتباه را به دست می دهد. مثلا حذف آیه 17 از فصل 14 انجیل یوحنا، می تواند به این تصور دامن بزند که مقصود مسیح از "تسلی دهنده دیگر" شاید پیشگویی ظهور پیامبر جدید باشد. در حالی که در آیه هفدهم به روشنی به روح القدس اشاره گردیده است.

در یوحنا فصل 14 آیات 16- 17 می خوانیم که مسیح می فرماید:"من از پدرم درخواست خواهم کرد تا پشتیبان و تسلی بخش دیگری به شما عطا نماید که همیشه با شما بماند. این پشتیبان و تسلی بخش همان روح القدس است که شما را با تمام حقلیق آشنا خواهد کرد."

فصل های چهاردهم تا شانزدهم درباره عملکرد روح القدس در زندگی ایمانداران مسیحی می باشد و هرگز درباره پیامبر دیگر اشاره و پیشگویی نشده است.

دو. در بیش از شش هزار نسخه دست نویس یونانی از عهد جدید، مطلقا حتی یک نسخه دست نویس وجود ندارد که به واژه ای غیر از تسلی دهنده یا مدافع نوشته شده باشد.

سه. تسلی دهنده که عیسی وعده داده بود می بایست همیشه با شاگردان و ایمانداران مسیحی بماند (آیه شانزدهم)، ولی اکنون سیزده قرن است که پیامبر اسلام چشم از جهان فرو بسته است. بنابراین، او ویژگی خاص این تسلی دهنده را نداشت.

چهار. عیسی به شاگردانش گفت:"شما تسلی دهنده را می شناسید"، ولی شاگردان مسیح، پیامبر اسلام را نمی شناختند و نمی توانستند بشناسند، زیرا او شش قرن بعد به دنیا آمد. عیسی هم چنین به شاگردانش گفت که تسلی دهنده در شما خواهد بود. پیامبر اسلام نمی توانست در شاگردان مسیح باشد، زیرا آنان ششصد سال قبل از او زندگی می کردند و اطلاعی از او نداشتند.

پنج. عیسی به صراحت تاکید کرد که تسلی دهنده "به نام من" یعنی به نام عیسی فرستاده خواهد شد. با این توصیف، هیچ مسلمانی این را قبول ندارد که پیامبر اسلام توسط عیسی و به نام عیسی فرستاده شده باشد.

یکی از رسالت های تسلی دهنده این است که عیسی مسیح را جلال دهد (یوحنا فصل 16 آیه 14). اما مطابق دیدگاه اسلام، پیامبر مسلمان برتر از عیسی و آخرین پیامبر است. در این صورت او عیسی را که پیش از او آمده و به عبارت دیگر در مرتبه پایین تری قرار دارد، جلال نمی دهد.

شش. سرانجام این که عیسی مسیح به صراحت بیان کرد که تسلی دهنده بعد از "اندک ایامی" خواهد آمد (اعمال رسولان فصل 1 آیه 5)، در حالی که تا ششصد سال بعد خبری از پیامبر اسلام نبود. چند روز بعد، روح القدس در روز پنطیکاست آمد (اعمال رسولان فصل دوم). مسیح به شاگردان گفت که در اورشلیم بمانید و منتظر روح القدس باشید (اعمال رسولان فصل 1 آیه 4). آیا شاگردان می توانستند قرن ها عمر کنند تا پیامبر اسلام را که درسرزمین دیگر و نه اورشلیم و سرزمین فلسطین، ظهور نمود، مشاهده کنند؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر