تفسیر کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
"فصل دهم پیدایش، گزارش فشرده ای است از پراکندگی انسان ها. سندی است منحصر به فرد و عاری از خطا و تا جایی که می دانیم نظیر آن در ادبیات باستان حتی در میان یونانیان هم یافت نشده است" (ویلیام آلبرایت، محقق و باستان شناس مشهور قرن بیستم)
ملت هایی که از تبار نوح هستند
طبق نظر کارشناسان، احتمالا سام (پسر نوح) سند مندرج در کتاب پیدایش فصل دهم تا فصل یازدهم آیه 9 را تهیه کرده و به ابراهیم سپرده است. سام تا 150 سال پس از تولد ابراهیم زندگی کرد (پیدایش فصل 11 آیه 10). به نظر می رسد سام به تدریج و در طی زمان طولانی، جزئیات گزارش خود را تکمیل کرده است.
معمولا در کتاب مقدس، پسران و نسل شان بر طبق سن (یعنی با مسن ترین شروع می شود و به جوان ترین خاتمه می یابد) قید شده اند. اما در این فصل، موسی (نویسنده کتاب پیدایش) خانواده های یافث و حام را پیش از خانواده سام ثبت می کند. سام در آخر جدول مربوط به ملل قرار گرفته تا به طور مستقیم به حکایت سامی ها (خانواده برگزیده: ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف) بپردازد. جالب است که طولانی ترین بخش فصل دهم به نسل حام اختصاص دارد. در میان نسل حام، دشمنان بی رحم اسرائیل به چشم می خورند.
در کتاب پیدایش، نسلی که برگزیده نیست قبل از نسل برگزیده، ذکر شده اند:
قائن قبل از شیث (فصل های 4- 5)، اسماعیل پیش از اسحاق (فصل 25) و عیسو پیش از یعقوب (فصل های 36- 37). بنابراین فصل دهم درس جغرافیای تاریخی نیست، بلکه به دلیل الهیاتی در آن گنجانیده شده است. در واقع موسی صحنه را برای اقدام دیگری از سوی خدا برای رهایی بشریت به واسطه دعوت ابراهیم آماده می سازد.
خانواده نوح بر کوه آرارات از کشتی خارج شدند و به نظر می رسد پس از مدتی 500 مایل را طی کردند و به بابل یعنی سرزمین خود در دوران قبل از طوفان مهاجرت کردند و سپس صد سال بعد با مغشوش شدن زبان ها، پراکنده شدند (فصل 10 آیه 25).
لیست نسل نوح دارای هفتاد نام است. در دوران باستان، هفتاد عدد کامل و تمامیت بود. احتمال دارد همین عدد هفتاد، الهام بخش مسیح در انتخاب همین تعداد به ظاهر سمبلیک شاگردان برای فرستادن آن ها به نقاط مختلف اسرائیل آن زمان بوده باشد (لوقا فصل 10 آیه 1). بنابراین، در لیست فصل دهم پیدایش، همه اقوامی که برای عهد عتیق شناخته شده بودند در این قسمت گنجانیده نشده اند. ولی هفتاد اسم برای رسانیدن این مطلب که نسل بشر با همه کثرت خود تحت لوای تنها خالق جهان یک تمامیت را تشکیل می دهد، کافی می باشد. به عبارت دیگر، موسی فقط می خواست تعداد نام ها به هفتاد عدد برسد.
باید توجه داشت که تقسیم بندی کتاب مقدس به سامی، حامی و یافثی با تقسیم بندی مدرن و کنونی به زبان ها مطابقت ندارد. مثلا بعضی از حامی ها (کنعانی ها) به زبان های سامی سخن می گفتند. تقسیم بندی کتاب مقدس بیشتر منعکس کننده تفاوت میان مللی است که اسرائیل، متحد خود به حساب می آورد و آن هایی که دشمن یهودیان بودند.
در مورد کسانی که به شرق آسیا و استرالیا و دیگر نقاط دنیا مهاجرت کردند، ذکری به میان نیامده است. همان طور که اشاره شد، کوششی برای ارائه فهرست کامل از ملل به عمل نیامده است. عهد عتیق فقط توجه خود را بر قوم اسرائیل و ملل اطراف آن متمرکز کرده است.
"این ها هستند نسل سام و حام و یافث، پسران نوح که بعد از طوفان متولد شدند: (فصل 10 آیه 1)
نسل یافث (پیدایش فصل 10 آیات 2- 5)
پسران یافث عبارت بودند از: جومر، ماجوج، مادای، یاوان، توبال، ماشک و تیراس".
ابتدا نسل یافث در لیست قرار می گیرد. یافث، پدر مردمان هند/اروپائی بود که از هندوستان تا سواحل غرب اروپا ساکن شدند. نسل یافث در ابتدا به سوی شمال رفتند و در نواحی اطراف دریای سیاه و دریاچه خزر سکنی گزیدند.
هر کدام از آن ها توسط تشابه زبان شناختی به یکدیگر مرتبط می شدند:
جومر: نژاد ژرمن است که اکثر مردم اروپای غربی از این نژاد می باشند.
ماجوج، توبال و ماشک: مردمی که در روسیه و اروپای شرقی سکونت دارند (طبق پیشگویی حزقیال فصل 38، در آینده جوج، ماشک و توبال به اسرائیل حمله خواهند کرد. در این پیشگویی "جوج" مظهر کل شرارت موجود در جهان خواهد بود. در آن زمان "جوج" قدرت نظامی خود را بر علیه اسرائیل بسیج خواهد کرد. این واقعه در پایان تاریخ بشر رخ خواهد داد).
مادای: به مادی ها و ایرانیان اشاره دارد.
یاوان: یونانیان باستان از این فرزند یافث به وجود آمده اند.
تیراس: اقوام ساکن ترکیه می باشند.
پسران جومر (آیه 3)
"پسران جومر: اشکناز، ریفات و توجرمه"
اشکناز: اشاره ای است به سکایی ها.
توجرمه: ارامنه از این فرزند یافث می باشند.
پسران یاوان (یونانیان باستان) آیه 4- 5
"پسران یاوان: الیشه، ترشیش، کتیم و رودانیم. فرزندان این افراد به تدریج در سواحل و جزایر دنیا پراکنده شدند و اقوامی را با زبان های گوناگون به وجود آوردند."
منشاء بسیاری از نام های جغرافیایی، از فصل دهم پیدایش اخذ شده است:
الیشه (جزیره کرت)، کتیم (قبرس)، ترشیش (شهری در سواحل مدیترانه و احتمالا به شهر کارتاژ اشاره دارد)، رودانیم (رودس، یکی از جزایر دریای اژه)، جومر (جرمنی/ آلمان)، ماشک (مسکو)، توبال (شهر پودولسک در مرکز روسیه).
آیه پنجم به بعد از رویداد مغشوش شدن زبان ها در برج بابل (فصل 11 آیات 1- 9) اشاره دارد.
نسل حام
پسران حام (آیه 6)
"پسران حام عبارت بودند از: کوش، مصرایم، فوط و کنعان."
پسران حام در آفریقا و خاور نزدیک سکنی گزیدند.
کوش: به نظر می رسد پسران او به دو بخش تقسیم شدند: بابل (منطقه بین النهرین) و اتیوپی (سرزمینی در جنوب مصر).
مصرایم: کشور مصر
فوط: کشور لیبی
کنعان: سرزمین کنعان که بعدها قوم اسرائیل آن را اشغال کرد (مراجعه کنید به توضیحات آیات 15- 17).
پسران کوش (آیات 7- 12)
"پسران کوش: سبا، حویله، سبته، رعمه، سبتکا.
پسران رعمه: شبا و ددان.
یکی از فرزندان کوش، شخصی بود به نام نمرود که در دنیا، دلاوری بزرگ و معروف گشت. او با قدرتی که خدا به او داده بود، تیرانداز ماهری شد. از این جهت، وقتی می خواهند از مهارت تیراندازی کسی تعریف کنند، می گویند:"خداوند تو را در تیراندازی مانند نمرود گرداند".
قلمرو فرمانروایی او ابتدا شامل بابل، ارک، اکد و کلنه در سرزمین شنعار بود. ولی بعد کشور آشور را نیز قلمرو خود درآورد و نینوا، رحوبوت عیر، کالح و ریسن را (واقع در بین نینوا و کالح) که با هم شهر بزرگی را تشکیل می دادند، در آن کشور بنا کرد."
سبا: سواحل شرقی اتیوپی
حویله: سرزمینی در شرق مصر که با "حویله" پیدایش فصل 2 آیه 11 کاملا فرق دارد.
ددان: عربستان (اشعیاء فصل 21 آیه 13)
از طرف دیگر آیات 8- 12 نسل دیگری از کوش را نشان می دهد که در بین النهرین حکومتی را تاسیس می کنند. قدیمی ترین ساکنان مصر (مصرایم) و کنعان، اقوام غیر سامی بوده اند که وابستگی نزدیکی با سومری ها و بابل قدیم داشته اند که خود آن ها نیز غیر سامی بوده اند.
نمرود: بیش از پسران کوش و تمام اشخاص فصل دهم پیدایش، مورد توجه قرار می گیرد. او برجسته ترین شخص و رهبر در فاصله میان طوفان و ابراهیم است.
بر حسب سنین ذکر شده در فصل 11 آیات 10- 16، کمی پس از طوفان به دنیا آمد و شاید در تمام طول دوران طوفان زندگی کرده باشد. او مردی بسیار متهور بود.
نمرود از نسل حام به درون قلمرو سامی ها رخنه کرد و حکومت خود را تاسیس نمود. در نبوت نوح، اشاره ای به تسلط حام بر سام نمی شود. با این توصیف، نمرود از شخصیت منحصر به فرد تاریخی برخوردار است: مردی مقتدر، توانا.
علاقه او به تیراندازی (جنگ و شکار)، مشخصه بارز پادشاهان بزرگ بین النهرین است. بر مهرهای قدیمی بابل، تصویر پادشاهی در حال جنگ با یک شیر حاکی شده که ممکن است اشاره ای به نمرود باشد.
اما نقش نمرود بیش از یک شکارچی بود. او شهر بابل و یک حکومت سیاسی را بنیان نهاد. نمرود رهبری ساخت برج بابل را بر عهده گرفت (پیدایش فصل 10 آیه 10، فصل 11 آیه 9) که منجر به اغتشاش زبان ها و پراکندگی مردم شد. بعد از این واقعه، نمرود سه شهر در نزدیکی بابل ساخت که عبارت بودند از ارک، اکد و کلنه. این شهرها به قلمرو و حکومت نمرود تعلق داشتند. در دوران طولانی، بابل به عنوان "شهر نمرود" شناخته می شد. بعدها بابلی ها او را به مقام خدایی رساندند و نامش معادل "مروداک" شد.
نمرود به منظور گسترش قلمرو خود، 300 مایل به سمت شمال رفت و شهر نینوا را بنیان نهاد و مانند بابل سه شهر در نزدیکی نینوا بنا کرد که عبارت بودند از رحوبوت، کاله و ریسن. بنابراین این شهرها حکومت شمالی نمرود را تشکیل می دادند. شهرهایی را که او بنیان نهاد، همگی در آن منطقه به خوبی شناخته شده هستند. تا چندین قرن پس از آن، دو شهر بابل و نینوا مهم ترین شهرهای جهان باستان بودند.
طبق کتیبه های خط میخی، مردم شهر نینوا از بابل به آن جا مهاجرت کردند که این تایید باستان شناسی از پیدایش فصل 10 آیه 11 است.
روایات باستانی یهود، نمرود را مردی خشن، جنگجو و شکارچی انسان توصیف کرده اند که بنیانگزار حکومت های بی رحم بت پرستان بود.
کتاب پیدایش برای نمرود از همان واژه ای استفاده می کند که برای "مردان تنومند" در پیدایش فصل 6 آیه 4. در آن جا "تنومند" به صورت "دلاور" ترجمه شده و در فصل 10 آیه 8 به معنای "جبار" است. در واقع واژه عبری آن دلالت بر "جبار" یا "مستبد" است. او احتمالا به خاطر پیروزی هایش به عنوان شکارچی، جبار (مستبد) و بنیانگزار حکومت پادشاهی شهرت داشته است.
نمرود به معنی "عصیان خواهیم کرد" می باشد. بنابراین اکثر کارشناسان کتاب مقدس بر این باورند که "نمرود" عنوانی است که مردم بر او گذاشته اند و نام شخصی اش نمی باشد. به نظر نمی رسد که کوش (نوه نوح) چنین اسمی را برای فرزندش برگزیده باشد. نمرود "شکارچی زورمند" حیوانات و نیز انسان هایی بوده است که آن ها را به اسارت گرفته است.
بابل، شهری که نمرود تاسیس کرد، بعدها بدل به سمبول نظام جهان عاصی نسبت به خدا و سمبل ستمگری بر قوم اسرائیل شد. در مکاشفه فصل 18، از "بابل" برای معرفی اتحادیه مادی گرایانه و منکر خدا استفاده می کند که اضمحلال آن، پیروزی نهایی مسیح را مشخص می کند. در نمرود چهره "مرد کفر" (دجال/ضد مسیح) را مشاهده می کنیم که رئیس امپراطوری ضد خدا خواهد بود (دوم تسالونیکیان فصل 2 آیات 3- 10، مکاشفه فصل 13 آیات 5- 8).
نسل مصرایم (آیات 13- 14)
"مصرایم، جد اقوام زیر بود:
لودی ها، عنامی ها، لهابی ها، نفتوحی ها، فتروسی ها، کسلوحی ها (که فلسطینی ها از این قوم به وجود آمدند) و کفتوری ها."
فتروسی: مردمان جنوب مصر
فلسطینیان: رقیب سرسخت اسرائیل برای تسلط بر کنعان بوده اند (اول سموئیل فصل های 4- 31)
کفتوری: مردمان جزیره کرت واقع در دریای مدیترانه
نسل کنعان (آیات 15- 19)
"صیدون پسر ارشد کنعان بود و از کنعان اقوام زیر به وجود آمدند:
حتی ها، یبوسی ها، اموری ها، جرجاشی ها، حوی ها، عرقی ها، سینی ها، اروادی ها، صماری ها و حماتی ها. فرزندان کنعان از سرزمین صیدون به سمت جرار تا غزه و به طرف سدوم و عموره و ادمه و صبوریم تا به لاشع پراکنده شدند."
موسی توجه خاصی به ساکنان سرزمین کنعان داشت. سرزمینی که بعدها قوم اسرائیل آن را اشغال کرد.
صیدون: قدیمی ترین شهر ساحلی فنیقیه
حتی ها: نام های حتی های کنعانی با حیتی های ساکن در آسیای صغیر متفاوت است و این احتمال را نمی دهد که این دو گروه ارتباطی با یکدیگر داشته اند. حتی ها نیز قومی بودند در میان اقوام سرزمین کنعان.
ابراهیم، ساره را در غار مکفیله که آن را از مردم "حیتی" به عنوان مقبره خانوادگی خود خریده بود، دفن کرد (پیدایش فصل 23 آیات 17- 20).
تا اوایل قرن بیستم، مخالفان کتاب مقدس، وجود قوم حیتی را رد می کردند. دلیل آن این بود که در آثار تاریخ نویسان یونان و مصر اشاره ای به این قوم نشده بود. منتقدان کتاب مقدس به این نتیجه رسیده بودند که کتاب مقدس در 46 مورد که به این قوم اشاره می کند، نادرست می باشد. باستان شناسان در ترکیه شروع به حفاری کردند و شهرهای قوم حیتی همراه با لوح هایی از قوانین حیتی را کشف کردند. این کشفیات با تصویری که کتاب مقدس از این قوم ارائه می کرد، شباهت داشت و گفته های آن را تایید می کرد. در ضمن آن ها کشف کردند که مورخان مصری و یونانی به این قوم اشاره می کردند. اما نام آن ها در گزارش های مصری ها و یونانیان به گونه ای بود که قابل شناسایی نبود.
یبوسی ها: ساکنان اورشلیم
عرقی ها و حماتی ها: ساکنان سوریه
پراکندگی نسل حام (آیه 20)
"این ها نسل حام بودند که در قبایل و سرزمین های خود زندگی می کردند و هر یک زبان خاص خود را داشتند."
اقوامی از نسل حام در جایی بودند که آن را "هلال حاصلخیز" می نامند. این ناحیه، شمال غربی خلیج فارس، جنوب غربی سوریه و فلسطین را شامل می گردید. اقوام دیگر از نسل حام به سمت جنوب یعنی شبه جزیره عربستان و جنوب شرقی آفریقا رفتند. حامی ها شامل کنعانی ها، مصری ها، اتیوپی ها و بابلی ها بودند.
نسل سام (آیات 21- 22)
"از نسل سام که برادر بزرگ یافث بود، عابر به وجود آمد (عابر جد عبرانیان است). این است اسامی پسران سام:
عیلام، آشور، ارفکشاد، لود و ارام."
عیلام: ایرانیان از نسل های مادی ها (آیه 2) و عیلامی ها هستند.
آشور: پدر نسل آشور
لود: ساکنان لیدیا (شمال آسیای صغیر)
ارفکشاد: پدر نسل یهودیان
ارام: ساکنان سوریه
عابر: واژه ای عبری است به معنای "عبور کردن". کلمه "عابر" مشخص کننده گروهی از مردم بود که جا و مکان ثابتی در جامعه نداشتند. نکته ای که کاملا روشن است، این است که "ابرام عبرانی" (پیدایش فصل 14 آیه 13) و اعراب از نسل عابر بوده اند.
فرزندان ارام (آیه 23)
"پسران ارام عبارتند از: عوص، حول، جاتر و ماشک"
عوص: سرزمین عربی به همین نام در کتاب مقدس ذکر شده که ایوب در آن زندگی می کرد (ایوب فصل 1 ایه 1). این منطقه آنقدر به اقوام سابی ها و کلدانی ها نزدیک بود که مورد تجاوز آن ها قرار می گرفت (ایوب فصل 1 آیات 14- 17). از "عوص" در ارمیاء فصل 25 آیات 19- 20 نیز نام برده شده است. اکثر محققان معتقدند که "عوص" نزدیک کنعان بوده است.
فرزندان و نسل ارفکشاد (آیات 24- 30)
"ارفکشاد پدر شالح و شالح پدر عابر بود.
عابر صاحب دو پسر شد به نام های فالح (یعنی "تفرقه"، زیرا در زمان او بود که مردم دنیا متفرق شدند) و یقطان.
الموداد، شالف، حضرموت، یارح، هدورام، اوزال، دقله، عوبال، ابیمائیل، شبا، اوفیر، حویله و یوباب پسران یقطان بودند.
آن ها از نواحی میشا تا کوهستان های شرقی سفاره پراکنده بودند و در آن جا زندگی می کردند."
یقطان و نسل او در عربستان سکونت داشتند. او پدر بسیاری از نژادهای عرب می باشد.
پراکندگی نسل سام (آیه 31)
"این ها بودند فرزندان سام که در قبایل و سرزمین های خود زندگی می کردند و هر یک زبان خاص خود را داشتند."
سامی ها، نواحی میان یافثی ها و حامی ها را در شبه جزیره عربستان، آسیای صغیر و آنچه که امروز ایران است، اشغال کردند.
گزارش مختصر از اقوام بعد از طوفان (آیه 32)
"همه افرادی که ذکر شدند از نسل نوح بودند که بعد از طوفان، در دنیا پراکنده شدند و ملل گوناگون را به وجود آوردند."
موسی فصلی را برای ترسیم منشاء ملل اختصاص می دهد تا نشان دهد که همه انسان ها "از یک خون" بوده و در برابر خالقی واحد، به طور طبیعی با هم خواهر و برادرند (اعمال رسولان فصل 17 آیه 26). هم چنین جدول ملل، متنی را برای رستگاری تمام مردم از نژادهای مختلف ارائه می دهد. به عبارت دیگر، در دوران باستان قوم اسرائیل برگزیده شد تا کانالی باشد برای ثمره رستگاری در میان اقوام جهان.
فصل دهم پیدایش در مورد کسانی که به سمت شرق آسیا، استرالیا و مناطق دوردست مهاجرت کردند، چیزی نمی گوید. همان طور که در مقدمه بررسی فصل دهم اشاره شد، کوششی برای عرضه فهرست کاملی از ملل نشده است. عهد عتیق توجه خود را بر مللی معطوف کرده است که بیشتر منعکس کننده تفاوت میان مللی است که اسرائیل، متحد خود به حساب می آورد و آن هایی که دشمن یهودیان بودند.
"فصل دهم پیدایش، گزارش فشرده ای است از پراکندگی انسان ها. سندی است منحصر به فرد و عاری از خطا و تا جایی که می دانیم نظیر آن در ادبیات باستان حتی در میان یونانیان هم یافت نشده است" (ویلیام آلبرایت، محقق و باستان شناس مشهور قرن بیستم)
ملت هایی که از تبار نوح هستند
طبق نظر کارشناسان، احتمالا سام (پسر نوح) سند مندرج در کتاب پیدایش فصل دهم تا فصل یازدهم آیه 9 را تهیه کرده و به ابراهیم سپرده است. سام تا 150 سال پس از تولد ابراهیم زندگی کرد (پیدایش فصل 11 آیه 10). به نظر می رسد سام به تدریج و در طی زمان طولانی، جزئیات گزارش خود را تکمیل کرده است.
معمولا در کتاب مقدس، پسران و نسل شان بر طبق سن (یعنی با مسن ترین شروع می شود و به جوان ترین خاتمه می یابد) قید شده اند. اما در این فصل، موسی (نویسنده کتاب پیدایش) خانواده های یافث و حام را پیش از خانواده سام ثبت می کند. سام در آخر جدول مربوط به ملل قرار گرفته تا به طور مستقیم به حکایت سامی ها (خانواده برگزیده: ابراهیم، اسحاق، یعقوب و یوسف) بپردازد. جالب است که طولانی ترین بخش فصل دهم به نسل حام اختصاص دارد. در میان نسل حام، دشمنان بی رحم اسرائیل به چشم می خورند.
در کتاب پیدایش، نسلی که برگزیده نیست قبل از نسل برگزیده، ذکر شده اند:
قائن قبل از شیث (فصل های 4- 5)، اسماعیل پیش از اسحاق (فصل 25) و عیسو پیش از یعقوب (فصل های 36- 37). بنابراین فصل دهم درس جغرافیای تاریخی نیست، بلکه به دلیل الهیاتی در آن گنجانیده شده است. در واقع موسی صحنه را برای اقدام دیگری از سوی خدا برای رهایی بشریت به واسطه دعوت ابراهیم آماده می سازد.
خانواده نوح بر کوه آرارات از کشتی خارج شدند و به نظر می رسد پس از مدتی 500 مایل را طی کردند و به بابل یعنی سرزمین خود در دوران قبل از طوفان مهاجرت کردند و سپس صد سال بعد با مغشوش شدن زبان ها، پراکنده شدند (فصل 10 آیه 25).
لیست نسل نوح دارای هفتاد نام است. در دوران باستان، هفتاد عدد کامل و تمامیت بود. احتمال دارد همین عدد هفتاد، الهام بخش مسیح در انتخاب همین تعداد به ظاهر سمبلیک شاگردان برای فرستادن آن ها به نقاط مختلف اسرائیل آن زمان بوده باشد (لوقا فصل 10 آیه 1). بنابراین، در لیست فصل دهم پیدایش، همه اقوامی که برای عهد عتیق شناخته شده بودند در این قسمت گنجانیده نشده اند. ولی هفتاد اسم برای رسانیدن این مطلب که نسل بشر با همه کثرت خود تحت لوای تنها خالق جهان یک تمامیت را تشکیل می دهد، کافی می باشد. به عبارت دیگر، موسی فقط می خواست تعداد نام ها به هفتاد عدد برسد.
باید توجه داشت که تقسیم بندی کتاب مقدس به سامی، حامی و یافثی با تقسیم بندی مدرن و کنونی به زبان ها مطابقت ندارد. مثلا بعضی از حامی ها (کنعانی ها) به زبان های سامی سخن می گفتند. تقسیم بندی کتاب مقدس بیشتر منعکس کننده تفاوت میان مللی است که اسرائیل، متحد خود به حساب می آورد و آن هایی که دشمن یهودیان بودند.
در مورد کسانی که به شرق آسیا و استرالیا و دیگر نقاط دنیا مهاجرت کردند، ذکری به میان نیامده است. همان طور که اشاره شد، کوششی برای ارائه فهرست کامل از ملل به عمل نیامده است. عهد عتیق فقط توجه خود را بر قوم اسرائیل و ملل اطراف آن متمرکز کرده است.
"این ها هستند نسل سام و حام و یافث، پسران نوح که بعد از طوفان متولد شدند: (فصل 10 آیه 1)
نسل یافث (پیدایش فصل 10 آیات 2- 5)
پسران یافث عبارت بودند از: جومر، ماجوج، مادای، یاوان، توبال، ماشک و تیراس".
ابتدا نسل یافث در لیست قرار می گیرد. یافث، پدر مردمان هند/اروپائی بود که از هندوستان تا سواحل غرب اروپا ساکن شدند. نسل یافث در ابتدا به سوی شمال رفتند و در نواحی اطراف دریای سیاه و دریاچه خزر سکنی گزیدند.
هر کدام از آن ها توسط تشابه زبان شناختی به یکدیگر مرتبط می شدند:
جومر: نژاد ژرمن است که اکثر مردم اروپای غربی از این نژاد می باشند.
ماجوج، توبال و ماشک: مردمی که در روسیه و اروپای شرقی سکونت دارند (طبق پیشگویی حزقیال فصل 38، در آینده جوج، ماشک و توبال به اسرائیل حمله خواهند کرد. در این پیشگویی "جوج" مظهر کل شرارت موجود در جهان خواهد بود. در آن زمان "جوج" قدرت نظامی خود را بر علیه اسرائیل بسیج خواهد کرد. این واقعه در پایان تاریخ بشر رخ خواهد داد).
مادای: به مادی ها و ایرانیان اشاره دارد.
یاوان: یونانیان باستان از این فرزند یافث به وجود آمده اند.
تیراس: اقوام ساکن ترکیه می باشند.
پسران جومر (آیه 3)
"پسران جومر: اشکناز، ریفات و توجرمه"
اشکناز: اشاره ای است به سکایی ها.
توجرمه: ارامنه از این فرزند یافث می باشند.
پسران یاوان (یونانیان باستان) آیه 4- 5
"پسران یاوان: الیشه، ترشیش، کتیم و رودانیم. فرزندان این افراد به تدریج در سواحل و جزایر دنیا پراکنده شدند و اقوامی را با زبان های گوناگون به وجود آوردند."
منشاء بسیاری از نام های جغرافیایی، از فصل دهم پیدایش اخذ شده است:
الیشه (جزیره کرت)، کتیم (قبرس)، ترشیش (شهری در سواحل مدیترانه و احتمالا به شهر کارتاژ اشاره دارد)، رودانیم (رودس، یکی از جزایر دریای اژه)، جومر (جرمنی/ آلمان)، ماشک (مسکو)، توبال (شهر پودولسک در مرکز روسیه).
آیه پنجم به بعد از رویداد مغشوش شدن زبان ها در برج بابل (فصل 11 آیات 1- 9) اشاره دارد.
نسل حام
پسران حام (آیه 6)
"پسران حام عبارت بودند از: کوش، مصرایم، فوط و کنعان."
پسران حام در آفریقا و خاور نزدیک سکنی گزیدند.
کوش: به نظر می رسد پسران او به دو بخش تقسیم شدند: بابل (منطقه بین النهرین) و اتیوپی (سرزمینی در جنوب مصر).
مصرایم: کشور مصر
فوط: کشور لیبی
کنعان: سرزمین کنعان که بعدها قوم اسرائیل آن را اشغال کرد (مراجعه کنید به توضیحات آیات 15- 17).
پسران کوش (آیات 7- 12)
"پسران کوش: سبا، حویله، سبته، رعمه، سبتکا.
پسران رعمه: شبا و ددان.
یکی از فرزندان کوش، شخصی بود به نام نمرود که در دنیا، دلاوری بزرگ و معروف گشت. او با قدرتی که خدا به او داده بود، تیرانداز ماهری شد. از این جهت، وقتی می خواهند از مهارت تیراندازی کسی تعریف کنند، می گویند:"خداوند تو را در تیراندازی مانند نمرود گرداند".
قلمرو فرمانروایی او ابتدا شامل بابل، ارک، اکد و کلنه در سرزمین شنعار بود. ولی بعد کشور آشور را نیز قلمرو خود درآورد و نینوا، رحوبوت عیر، کالح و ریسن را (واقع در بین نینوا و کالح) که با هم شهر بزرگی را تشکیل می دادند، در آن کشور بنا کرد."
سبا: سواحل شرقی اتیوپی
حویله: سرزمینی در شرق مصر که با "حویله" پیدایش فصل 2 آیه 11 کاملا فرق دارد.
ددان: عربستان (اشعیاء فصل 21 آیه 13)
از طرف دیگر آیات 8- 12 نسل دیگری از کوش را نشان می دهد که در بین النهرین حکومتی را تاسیس می کنند. قدیمی ترین ساکنان مصر (مصرایم) و کنعان، اقوام غیر سامی بوده اند که وابستگی نزدیکی با سومری ها و بابل قدیم داشته اند که خود آن ها نیز غیر سامی بوده اند.
نمرود: بیش از پسران کوش و تمام اشخاص فصل دهم پیدایش، مورد توجه قرار می گیرد. او برجسته ترین شخص و رهبر در فاصله میان طوفان و ابراهیم است.
بر حسب سنین ذکر شده در فصل 11 آیات 10- 16، کمی پس از طوفان به دنیا آمد و شاید در تمام طول دوران طوفان زندگی کرده باشد. او مردی بسیار متهور بود.
نمرود از نسل حام به درون قلمرو سامی ها رخنه کرد و حکومت خود را تاسیس نمود. در نبوت نوح، اشاره ای به تسلط حام بر سام نمی شود. با این توصیف، نمرود از شخصیت منحصر به فرد تاریخی برخوردار است: مردی مقتدر، توانا.
علاقه او به تیراندازی (جنگ و شکار)، مشخصه بارز پادشاهان بزرگ بین النهرین است. بر مهرهای قدیمی بابل، تصویر پادشاهی در حال جنگ با یک شیر حاکی شده که ممکن است اشاره ای به نمرود باشد.
اما نقش نمرود بیش از یک شکارچی بود. او شهر بابل و یک حکومت سیاسی را بنیان نهاد. نمرود رهبری ساخت برج بابل را بر عهده گرفت (پیدایش فصل 10 آیه 10، فصل 11 آیه 9) که منجر به اغتشاش زبان ها و پراکندگی مردم شد. بعد از این واقعه، نمرود سه شهر در نزدیکی بابل ساخت که عبارت بودند از ارک، اکد و کلنه. این شهرها به قلمرو و حکومت نمرود تعلق داشتند. در دوران طولانی، بابل به عنوان "شهر نمرود" شناخته می شد. بعدها بابلی ها او را به مقام خدایی رساندند و نامش معادل "مروداک" شد.
نمرود به منظور گسترش قلمرو خود، 300 مایل به سمت شمال رفت و شهر نینوا را بنیان نهاد و مانند بابل سه شهر در نزدیکی نینوا بنا کرد که عبارت بودند از رحوبوت، کاله و ریسن. بنابراین این شهرها حکومت شمالی نمرود را تشکیل می دادند. شهرهایی را که او بنیان نهاد، همگی در آن منطقه به خوبی شناخته شده هستند. تا چندین قرن پس از آن، دو شهر بابل و نینوا مهم ترین شهرهای جهان باستان بودند.
طبق کتیبه های خط میخی، مردم شهر نینوا از بابل به آن جا مهاجرت کردند که این تایید باستان شناسی از پیدایش فصل 10 آیه 11 است.
روایات باستانی یهود، نمرود را مردی خشن، جنگجو و شکارچی انسان توصیف کرده اند که بنیانگزار حکومت های بی رحم بت پرستان بود.
کتاب پیدایش برای نمرود از همان واژه ای استفاده می کند که برای "مردان تنومند" در پیدایش فصل 6 آیه 4. در آن جا "تنومند" به صورت "دلاور" ترجمه شده و در فصل 10 آیه 8 به معنای "جبار" است. در واقع واژه عبری آن دلالت بر "جبار" یا "مستبد" است. او احتمالا به خاطر پیروزی هایش به عنوان شکارچی، جبار (مستبد) و بنیانگزار حکومت پادشاهی شهرت داشته است.
نمرود به معنی "عصیان خواهیم کرد" می باشد. بنابراین اکثر کارشناسان کتاب مقدس بر این باورند که "نمرود" عنوانی است که مردم بر او گذاشته اند و نام شخصی اش نمی باشد. به نظر نمی رسد که کوش (نوه نوح) چنین اسمی را برای فرزندش برگزیده باشد. نمرود "شکارچی زورمند" حیوانات و نیز انسان هایی بوده است که آن ها را به اسارت گرفته است.
بابل، شهری که نمرود تاسیس کرد، بعدها بدل به سمبول نظام جهان عاصی نسبت به خدا و سمبل ستمگری بر قوم اسرائیل شد. در مکاشفه فصل 18، از "بابل" برای معرفی اتحادیه مادی گرایانه و منکر خدا استفاده می کند که اضمحلال آن، پیروزی نهایی مسیح را مشخص می کند. در نمرود چهره "مرد کفر" (دجال/ضد مسیح) را مشاهده می کنیم که رئیس امپراطوری ضد خدا خواهد بود (دوم تسالونیکیان فصل 2 آیات 3- 10، مکاشفه فصل 13 آیات 5- 8).
نسل مصرایم (آیات 13- 14)
"مصرایم، جد اقوام زیر بود:
لودی ها، عنامی ها، لهابی ها، نفتوحی ها، فتروسی ها، کسلوحی ها (که فلسطینی ها از این قوم به وجود آمدند) و کفتوری ها."
فتروسی: مردمان جنوب مصر
فلسطینیان: رقیب سرسخت اسرائیل برای تسلط بر کنعان بوده اند (اول سموئیل فصل های 4- 31)
کفتوری: مردمان جزیره کرت واقع در دریای مدیترانه
نسل کنعان (آیات 15- 19)
"صیدون پسر ارشد کنعان بود و از کنعان اقوام زیر به وجود آمدند:
حتی ها، یبوسی ها، اموری ها، جرجاشی ها، حوی ها، عرقی ها، سینی ها، اروادی ها، صماری ها و حماتی ها. فرزندان کنعان از سرزمین صیدون به سمت جرار تا غزه و به طرف سدوم و عموره و ادمه و صبوریم تا به لاشع پراکنده شدند."
موسی توجه خاصی به ساکنان سرزمین کنعان داشت. سرزمینی که بعدها قوم اسرائیل آن را اشغال کرد.
صیدون: قدیمی ترین شهر ساحلی فنیقیه
حتی ها: نام های حتی های کنعانی با حیتی های ساکن در آسیای صغیر متفاوت است و این احتمال را نمی دهد که این دو گروه ارتباطی با یکدیگر داشته اند. حتی ها نیز قومی بودند در میان اقوام سرزمین کنعان.
ابراهیم، ساره را در غار مکفیله که آن را از مردم "حیتی" به عنوان مقبره خانوادگی خود خریده بود، دفن کرد (پیدایش فصل 23 آیات 17- 20).
تا اوایل قرن بیستم، مخالفان کتاب مقدس، وجود قوم حیتی را رد می کردند. دلیل آن این بود که در آثار تاریخ نویسان یونان و مصر اشاره ای به این قوم نشده بود. منتقدان کتاب مقدس به این نتیجه رسیده بودند که کتاب مقدس در 46 مورد که به این قوم اشاره می کند، نادرست می باشد. باستان شناسان در ترکیه شروع به حفاری کردند و شهرهای قوم حیتی همراه با لوح هایی از قوانین حیتی را کشف کردند. این کشفیات با تصویری که کتاب مقدس از این قوم ارائه می کرد، شباهت داشت و گفته های آن را تایید می کرد. در ضمن آن ها کشف کردند که مورخان مصری و یونانی به این قوم اشاره می کردند. اما نام آن ها در گزارش های مصری ها و یونانیان به گونه ای بود که قابل شناسایی نبود.
یبوسی ها: ساکنان اورشلیم
عرقی ها و حماتی ها: ساکنان سوریه
پراکندگی نسل حام (آیه 20)
"این ها نسل حام بودند که در قبایل و سرزمین های خود زندگی می کردند و هر یک زبان خاص خود را داشتند."
اقوامی از نسل حام در جایی بودند که آن را "هلال حاصلخیز" می نامند. این ناحیه، شمال غربی خلیج فارس، جنوب غربی سوریه و فلسطین را شامل می گردید. اقوام دیگر از نسل حام به سمت جنوب یعنی شبه جزیره عربستان و جنوب شرقی آفریقا رفتند. حامی ها شامل کنعانی ها، مصری ها، اتیوپی ها و بابلی ها بودند.
نسل سام (آیات 21- 22)
"از نسل سام که برادر بزرگ یافث بود، عابر به وجود آمد (عابر جد عبرانیان است). این است اسامی پسران سام:
عیلام، آشور، ارفکشاد، لود و ارام."
عیلام: ایرانیان از نسل های مادی ها (آیه 2) و عیلامی ها هستند.
آشور: پدر نسل آشور
لود: ساکنان لیدیا (شمال آسیای صغیر)
ارفکشاد: پدر نسل یهودیان
ارام: ساکنان سوریه
عابر: واژه ای عبری است به معنای "عبور کردن". کلمه "عابر" مشخص کننده گروهی از مردم بود که جا و مکان ثابتی در جامعه نداشتند. نکته ای که کاملا روشن است، این است که "ابرام عبرانی" (پیدایش فصل 14 آیه 13) و اعراب از نسل عابر بوده اند.
فرزندان ارام (آیه 23)
"پسران ارام عبارتند از: عوص، حول، جاتر و ماشک"
عوص: سرزمین عربی به همین نام در کتاب مقدس ذکر شده که ایوب در آن زندگی می کرد (ایوب فصل 1 ایه 1). این منطقه آنقدر به اقوام سابی ها و کلدانی ها نزدیک بود که مورد تجاوز آن ها قرار می گرفت (ایوب فصل 1 آیات 14- 17). از "عوص" در ارمیاء فصل 25 آیات 19- 20 نیز نام برده شده است. اکثر محققان معتقدند که "عوص" نزدیک کنعان بوده است.
فرزندان و نسل ارفکشاد (آیات 24- 30)
"ارفکشاد پدر شالح و شالح پدر عابر بود.
عابر صاحب دو پسر شد به نام های فالح (یعنی "تفرقه"، زیرا در زمان او بود که مردم دنیا متفرق شدند) و یقطان.
الموداد، شالف، حضرموت، یارح، هدورام، اوزال، دقله، عوبال، ابیمائیل، شبا، اوفیر، حویله و یوباب پسران یقطان بودند.
آن ها از نواحی میشا تا کوهستان های شرقی سفاره پراکنده بودند و در آن جا زندگی می کردند."
یقطان و نسل او در عربستان سکونت داشتند. او پدر بسیاری از نژادهای عرب می باشد.
پراکندگی نسل سام (آیه 31)
"این ها بودند فرزندان سام که در قبایل و سرزمین های خود زندگی می کردند و هر یک زبان خاص خود را داشتند."
سامی ها، نواحی میان یافثی ها و حامی ها را در شبه جزیره عربستان، آسیای صغیر و آنچه که امروز ایران است، اشغال کردند.
گزارش مختصر از اقوام بعد از طوفان (آیه 32)
"همه افرادی که ذکر شدند از نسل نوح بودند که بعد از طوفان، در دنیا پراکنده شدند و ملل گوناگون را به وجود آوردند."
موسی فصلی را برای ترسیم منشاء ملل اختصاص می دهد تا نشان دهد که همه انسان ها "از یک خون" بوده و در برابر خالقی واحد، به طور طبیعی با هم خواهر و برادرند (اعمال رسولان فصل 17 آیه 26). هم چنین جدول ملل، متنی را برای رستگاری تمام مردم از نژادهای مختلف ارائه می دهد. به عبارت دیگر، در دوران باستان قوم اسرائیل برگزیده شد تا کانالی باشد برای ثمره رستگاری در میان اقوام جهان.
فصل دهم پیدایش در مورد کسانی که به سمت شرق آسیا، استرالیا و مناطق دوردست مهاجرت کردند، چیزی نمی گوید. همان طور که در مقدمه بررسی فصل دهم اشاره شد، کوششی برای عرضه فهرست کاملی از ملل نشده است. عهد عتیق توجه خود را بر مللی معطوف کرده است که بیشتر منعکس کننده تفاوت میان مللی است که اسرائیل، متحد خود به حساب می آورد و آن هایی که دشمن یهودیان بودند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر