۱۳۹۳ مهر ۲۱, دوشنبه

چرا خداوند به قوم اسرائیل دستور داد تا ساکنان کنعان را قتل عام کنند؟

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

مخالفان کتاب مقدس این سئوال را مطرح می کنند که چرا خدا که سرشار از رحمت و محبت است، به قوم اسرائیل دستور داد، تا ساکنان کنعان (سرزمینی که امروزه فلسطین و اسرائیل نامیده می شوند) را قتل عام کنند؟

اگر مخالفان با دقت کتاب مقدس را خوانده باشند، ابتدا درمی یابند که نسل اول قوم اسرائیل که شاهد عینی معجزات بزرگ خداوند در مصر و صحرای سینا بود، به علت گله و شکایت و کم ایمانی، اجازه نیافتند تا وارد سرزمین موعود شوند. از آن نسل فقط دو مرد وفادار به خدا یعنی یوشع و کالیب با خانواده شان به همراه نسل دوم وارد سرزمین کنعان شدند. حتی خود موسی نیز به علت نااطاعتی از ورود به کنعان منع شد. خداوند بارها و بارها در دوران عهد عتیق، قوم اسرائیل را به علت نااطاعتی و بت پرستی تنبیه کرد و حتی آن ها را به تبعید فرستاد. بنابراین، خدا تبعیض قائل نشد. در تبعید بود که قوم اسرائیل هرگز به بت پرستی روی نیاورد، بلکه به شریعت خداوند وفادار ماند.

اشاره های کتاب مقدس و کشفیات باستان شناسی بیانگر آن است که کنعان سرزمین بت پرست ها بود. آن ها نه فقط بسیار بی رحم بودند، بلکه به هنگام پرستش بت های شان، با حیوانات رابطه جنسی برقرار می کردند، زنان جوان، دختران، کودکان و حتی نوزادان را برای خدایان شان قربانی می کردند و در مقابل بت های خود به زنا و همجنس بازی می پرداختند. در نتیجه، خداوند کراهت داشت تا قوم برگزیده او در کنار این اقوام زندگی کنند. خداوند بارها به قوم اسرائیل هشدار داد که با این مردمان شرور ارتباط برقرار نکنند.

نکته جالب این است که کنعانیان درباره معجزات خدای اسرائیل در مصر و صحرای سینا کاملا اطلاع داشتند (یوشع فصل 2 آیات 9- 11). خداوند، در طی سال های سرگردانی و توقف یهودیان در صحرای سینا، به کنعانیان فرصت داد تا به خود بیایند و توبه کنند. اما آن ها اعتنایی نکردند و به راه و روش گناه آلود خود ادامه دادند. در دوران یوشع، بر خلاف دستور خدا، قوم اسرائیل ساکنان شرور و بت پرست کنعان را کاملا نابود نکرد، بلکه حتی در مواردی با آن ها سازش نمود و نتیجه این اشتباه یهودیان را در کتاب داوران می بینیم. تاثیر منفی که بت پرست ها بر نسل های بعدی قوم اسرائیل گذاشتند، در عهد عتیق و تاریخ باستان به ثبت رسیده است. هنگامی که خدا به علت بت پرستی، یهودیان را ترک می کرد، قوم اسرائیل ضعیف می شد و تحت سلطه کنعانیان و دیگر اقوام بت پرست قرار می گرفت. آن قوم ها همواره از دشمنان قسم خورده اسرائیل بودند. به عبارت دیگر، دشمنی آن قوم ها و هم چنین انتقال فرهنگ بت پرستی و منحط اخلاقی شان، بارها و بارها قوم اسرائیل را به ضعف و انحراف کشاندند.

باید از مخالفان کتاب مقدس پرسید که آیا خودشان حاضر هستند با همسایگان خلافکار و افراد بزهکار در یک محله و کوچه زندگی کنند؟ آیا اجازه می دهند که فرزندشان با فرزندان چنین خانواده هایی دوست و هم بازی شود؟

با این توصیف، در کتاب یونس می خوانیم که ملوانان بت پرست و هم چنین اهالی آشوری شهر نینوا توبه کردند و خداوند از نابودی آن ها صرف نظر کرد. در ضمن، راحاب و خانواده اش که از ساکنان کنعان بودند، به خدای اسرائیل ایمان آوردند و از مرگ حتمی نجات یافتند. نام راحاب در نسب نامه مسیح موجود است. هم چنین در عهد جدید از راحاب به عنوان قهرمان ایمان یاد شده است (عبرانیان فصل یازدهم).

نکته شگفت انگیز آن است اهالی شهر نینوا به پیام خداوند گوش فرا دادند و توبه کردند، اما در همان زمان اکثر یهودیان به بت پرستی روی آورده بودند و فقط عده معدودی به خداوند وفادار بودند!

قوم اسرائیل می بایست در سرزمین کنعان اسکان می یافت تا از آن منطقه خدای حقیقی را به دنیای باستان معرفی نماید، اما وجود اقوام سرکش و شرور که حاضر به پذیرش خدای اسرائیل نبودند و علی رغم پیروزی ها و معجزاتی که خدا برای یهودیان انجام داد، به مخالفت و ستیز می پرداختند، مانع بزرگی برای نقشه خداوند بودند.

شاید برخی از خوانندگان نبرد قوم اسرائیل با دشمنان را با جهاد در اسلام مقایسه کنند. جنگ در عهد عتیق محدود است و بیشترین موارد در کتاب یوشع ذکر شده. هنگامی که قوم اسرائیل به بت پرستی روی می آوردند، خداوند اجازه می داد تا توسط دشمنان تنبیه شده و زیر سلطه قرار بگیرند. اما در قرآن جهاد برای همه زمان ها و تمام دوران ها می باشد و محدودیت ندارد. بنابراین آیات مربوط به جهاد محدود به قرون اول و دوم هجری نیست، بلکه جنبه دائمی و همیشگی دارد. جهاد در واقع دستوری است مطلق برای مسلمانان در تمام زمان ها. اما در عهد عتیق (قبل از مسیحیت)، محدود به همان دوران بود: نبرد با دشمنانی که از خدای حقیقی و معجزات او برای قوم اسرائیل آگاه بودند.

در عهد جدید، مسیح و شاگردانش در قرن اول میلادی برای توسعه مسیحیت به شمشیر و شورش مسلحانه متوسل نشدند. این نکته را در تعالیم مسیح و شاگردانش و هم چنین گزارش های مورخان یونانی، رومی و یهودی قرن اول میلادی مشاهده می کنیم. در مسیحیت احکام جهاد و قتل عام دشمنان وجود ندارد. در قرون گذشته، کسانی که به نام مسیحیت اقدام به جنگ کرده اند، در واقع به تعالیم مسیح خیانت ورزیده اند، زیرا مسیح چنین مجوزی نداد. وقتی شخصی با توسل به اسلحه می خواهد پیام انجیل را بشارت دهد، در واقع به تعالیم مسیح و عهد جدید خیانت می کند. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر