دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
مخالفان همواره سئوال می کنند:"آیا خدایی هست؟" وقتی چنین پرسشی را می شنوم، من هم از آن ها سئوالاتی می پرسم که اگر مخاطب از جواب دادن طفره نرود، پاسخ منطقی ارائه نمی دهد. پیشنهاد می کنم که مخالفان وجود خدا ابتدا نکات زیر را مطالعه کنند و سپس درباره پذیرش وجود یا عدم وجود خدا تصمیم بگیرند:
نه. واقعیت این است که هیچکس در خارج از نقشه نجات خداوند قرار ندارد. خداوند به روش های گوناگون با انسان سخن می گوید. پیام خدا فقط محدود به کتاب مقدس نیست. او از طریق کلیسا، رادیو و تلویزیون و فیلم های مسیحی، سرود های روحانی و موسیقی پرستشی، فیس بوک، یوتیوب، وب سایت ها و مقاله ها در اینترنت، کتاب های تفسیر کتاب مقدس و بررسی موضوعات مختلف کلام خدا، موزها (شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی)، سفرهای بشارتی مبشران مسیحی، روزنامه ها و مجلات مسیحی، بنیادهای خیریه و سازمان های امداد رسانی مسیحی به نیازمندان در سراسر جهان، کتاب های تاریخی و باستان شناسی، وقایع و اتفاقات روزمره و حتی خواب با انسان صحبت می کند. غالب اوقات منتقدان مسیحیت یا مخالفان وجود خدا با ایمانداران مسیحی به بحث و گفتگو می پردازند و بدین ترتیب با پیام مسیح آشنا می شوند.
خدا دنیا را خلق نکرد تا آن را به حال خود رها سازد، او دنیا را آفرید تا با آن ارتباط برقرار کند. خدا نه فقط برکات و امکانات فراوان به انسان داد، بلکه با انسان می خواهد ارتباط مستقیم و صمیمانه برقرار کند. او خواهان دوستی عمیق با انسان است. خدا نمی خواهد ما فقط به او معتقد باشیم. خدا می خواهد بهترین دوست ما شود. بنابراین، دوری از خدا شک و تردید را در ذهن انسان پدیدار می کند: آیا خدایی هست؟
ده. مخالفان می پرسند:"اگر خدا وجود دارد، چراهرگز در زندگی ام معجزه او را مشاهده نکرده ام؟"
این افراد، معجزه را دروغ می پندارند، وقتی با ترس و لرز در امتحان موفق می شوند، می گویند:"معجزه بود!" یا اگر با هواپیمایی که نقص فنی دارد از یک شهر به شهر دیگر برسند، می گویند:"معجزه بود!" آن ها در زندگی خود اتفاقاتی را به یاد می آورند که از خطر مرگ حتمی یا دردسر و مخمصه رهانیده است. این گونه اتفاقات را "شانس" می نامند. اما در واقع محبت خداوند باعث نجات و رهایی آن ها بوده است.
حال باید این سئوال را از آن ها پرسید: شما به اولین پیش فرض تئوری تکامل ایمان دارید که می گوید مواد بی جان به مواد جاندار تبدیل شدند، یعنی تولید آنی، خودجوش و تصادفی صورت گرفت و بدین ترتیب عالم هستی شکل گرفت. چرا معجزه را توهم می دانید و برای تان غیر قابل باور است؟
یازده. در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشتند، تهیه کرده اند. حداقل صدها هزار سند و مدرک که توسط پژوهشگران و کارشناسان ارائه شده نشان می دهند که همه کسانی که به طور موقت مرده اند، در بهشت یا جهنم به سر برده اند. آن ها که در بهشت بوده اند شاهد حضور خدا و مسیح خداوند بوده اند. بنابراین طبق مدارک مذکور، خدا وجود دارد.
دوازده. اگر مسیحیت محدود به اصول اعتقادات بود، کاملا با شما موافق بودم. چیزی را که تجربه نکرده ام، چرا باید به آن اعتقاد داشته باشم. اما چرا به اتفاق مثبتی که در زندگی ام رخ داده و مرا تغییر داده با شک و تردید نگاه کنم؟ آیا شما تجربیات خوب و شیرین را نفی و انکار می کنید؟ چیزی را که تجربه نکرده اید، دلیل بر اشتباه نیست.
سیزده. مسیح وشاگردانش هرگز خشونت، شورش مسلحانه، شلاق زدن، بریدن سر یا بریدن دست و پا، تخریب اموال، توهین و فحاشی و شکنجه را تعلیم ندادند. در قرون گذشته، فرقه کاتولیک فرمان مسیح را زیر پا گذاشت و جنگ های به اصطلاح صلیبی را راه انداخت و شکست هم خوردند. اگر هیتلر و استالین و مائو به فرمان مسیح که محبت و صلح و دوستی به همنوع است توجه نشان می دادند، هر کدام میلیون ها نفر را به قتل نمی رساندند. این اتفاقات ناگوار رخ داد تا شما امروز از طرفداران پرو پاقرص آنان نباشید. امروز رژیم های صدام، هیتلر و استالین کجا هستند؟ تعداد پیروان شان چند نفر است؟ خداوند می داند تا وقتی تاثیر منفی یک نگرش مشاهده و احساس نشود، مردم هرگز از آن ایدئولوژی دست نمی کشند.
چهارده. اگر طبق ادعای ملحدها، وجود شرارت در دنیا نشان می دهد که خدایی وجود ندارد که به حل مشکلات رسیدگی کند. بنابراین این سئوال مطرح می شود: اگر خدا وجود ندارد، پس چرا شرارت و بدی وجود دارد؟
وقتی خدا به روش های گوناگون با انسان صحبت می کند و انسان به دلایلی نمی خواهد اطاعت کند، خدا اجازه می دهد تا انسان به راه خودش برود. آیا منتقدان تجربه خودشان را فراموش کرده اند که وقتی اندرزها و نصیحت های مستمر آنان با بی توجهی روبرو شده، گفته اند بگذار سرش به سنگ بخورد. چقدر بگویم! گوش نمی ده! خداوند هم دقیقا همین برخورد را می کند. شاید سال ها تحمل و صبر خدا نادیده گرفته شده است. با این توصیف، او شخص نافرمان را رها نمی کند و توسط مشکلات و موانع سبب تغییر عقیده او می شود. البته گاهی شخص نمی خواهد بازگشت کند و در نتیجه زندگی فعلی و ابدیت خود را به خطر می اندازد.
پانزده. مخالفان این ادعا را مطرح می کنند که شما مسیحیان متعصب هستید!
اگر بگویید تهران پایتخت ایران است، این بیانگر تعصب نیست، بلکه بر درستی اطلاعات شما صحه می گذارد. مردم ممکن است شهر خودشان را به تهران ترجیح دهند، ولی واقعیت این است که تهران پایتخت ایران است. بنابراین نمی توان بر درستی اطلاعات، برچسب تعصب زد. متعصب و کوته فکر واقعی کسی است که به رغم دلایل منطقی، شواهد تاریخی و باستان شناسی و جغرافیایی در تایید حقانیت مسیحیت، هم چنان ترجیح می دهد بی ایمان باشد.
به خاطر داشته باشید فقط چون شما پاسخ را نمی دانید، بدین معنا نیست که پاسخی وجود ندارد. شما فقط هنوز آن را کشف نکرده اید.
مخالفان همواره سئوال می کنند:"آیا خدایی هست؟" وقتی چنین پرسشی را می شنوم، من هم از آن ها سئوالاتی می پرسم که اگر مخاطب از جواب دادن طفره نرود، پاسخ منطقی ارائه نمی دهد. پیشنهاد می کنم که مخالفان وجود خدا ابتدا نکات زیر را مطالعه کنند و سپس درباره پذیرش وجود یا عدم وجود خدا تصمیم بگیرند:
نه. واقعیت این است که هیچکس در خارج از نقشه نجات خداوند قرار ندارد. خداوند به روش های گوناگون با انسان سخن می گوید. پیام خدا فقط محدود به کتاب مقدس نیست. او از طریق کلیسا، رادیو و تلویزیون و فیلم های مسیحی، سرود های روحانی و موسیقی پرستشی، فیس بوک، یوتیوب، وب سایت ها و مقاله ها در اینترنت، کتاب های تفسیر کتاب مقدس و بررسی موضوعات مختلف کلام خدا، موزها (شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی)، سفرهای بشارتی مبشران مسیحی، روزنامه ها و مجلات مسیحی، بنیادهای خیریه و سازمان های امداد رسانی مسیحی به نیازمندان در سراسر جهان، کتاب های تاریخی و باستان شناسی، وقایع و اتفاقات روزمره و حتی خواب با انسان صحبت می کند. غالب اوقات منتقدان مسیحیت یا مخالفان وجود خدا با ایمانداران مسیحی به بحث و گفتگو می پردازند و بدین ترتیب با پیام مسیح آشنا می شوند.
خدا دنیا را خلق نکرد تا آن را به حال خود رها سازد، او دنیا را آفرید تا با آن ارتباط برقرار کند. خدا نه فقط برکات و امکانات فراوان به انسان داد، بلکه با انسان می خواهد ارتباط مستقیم و صمیمانه برقرار کند. او خواهان دوستی عمیق با انسان است. خدا نمی خواهد ما فقط به او معتقد باشیم. خدا می خواهد بهترین دوست ما شود. بنابراین، دوری از خدا شک و تردید را در ذهن انسان پدیدار می کند: آیا خدایی هست؟
ده. مخالفان می پرسند:"اگر خدا وجود دارد، چراهرگز در زندگی ام معجزه او را مشاهده نکرده ام؟"
این افراد، معجزه را دروغ می پندارند، وقتی با ترس و لرز در امتحان موفق می شوند، می گویند:"معجزه بود!" یا اگر با هواپیمایی که نقص فنی دارد از یک شهر به شهر دیگر برسند، می گویند:"معجزه بود!" آن ها در زندگی خود اتفاقاتی را به یاد می آورند که از خطر مرگ حتمی یا دردسر و مخمصه رهانیده است. این گونه اتفاقات را "شانس" می نامند. اما در واقع محبت خداوند باعث نجات و رهایی آن ها بوده است.
حال باید این سئوال را از آن ها پرسید: شما به اولین پیش فرض تئوری تکامل ایمان دارید که می گوید مواد بی جان به مواد جاندار تبدیل شدند، یعنی تولید آنی، خودجوش و تصادفی صورت گرفت و بدین ترتیب عالم هستی شکل گرفت. چرا معجزه را توهم می دانید و برای تان غیر قابل باور است؟
یازده. در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشتند، تهیه کرده اند. حداقل صدها هزار سند و مدرک که توسط پژوهشگران و کارشناسان ارائه شده نشان می دهند که همه کسانی که به طور موقت مرده اند، در بهشت یا جهنم به سر برده اند. آن ها که در بهشت بوده اند شاهد حضور خدا و مسیح خداوند بوده اند. بنابراین طبق مدارک مذکور، خدا وجود دارد.
دوازده. اگر مسیحیت محدود به اصول اعتقادات بود، کاملا با شما موافق بودم. چیزی را که تجربه نکرده ام، چرا باید به آن اعتقاد داشته باشم. اما چرا به اتفاق مثبتی که در زندگی ام رخ داده و مرا تغییر داده با شک و تردید نگاه کنم؟ آیا شما تجربیات خوب و شیرین را نفی و انکار می کنید؟ چیزی را که تجربه نکرده اید، دلیل بر اشتباه نیست.
سیزده. مسیح وشاگردانش هرگز خشونت، شورش مسلحانه، شلاق زدن، بریدن سر یا بریدن دست و پا، تخریب اموال، توهین و فحاشی و شکنجه را تعلیم ندادند. در قرون گذشته، فرقه کاتولیک فرمان مسیح را زیر پا گذاشت و جنگ های به اصطلاح صلیبی را راه انداخت و شکست هم خوردند. اگر هیتلر و استالین و مائو به فرمان مسیح که محبت و صلح و دوستی به همنوع است توجه نشان می دادند، هر کدام میلیون ها نفر را به قتل نمی رساندند. این اتفاقات ناگوار رخ داد تا شما امروز از طرفداران پرو پاقرص آنان نباشید. امروز رژیم های صدام، هیتلر و استالین کجا هستند؟ تعداد پیروان شان چند نفر است؟ خداوند می داند تا وقتی تاثیر منفی یک نگرش مشاهده و احساس نشود، مردم هرگز از آن ایدئولوژی دست نمی کشند.
چهارده. اگر طبق ادعای ملحدها، وجود شرارت در دنیا نشان می دهد که خدایی وجود ندارد که به حل مشکلات رسیدگی کند. بنابراین این سئوال مطرح می شود: اگر خدا وجود ندارد، پس چرا شرارت و بدی وجود دارد؟
وقتی خدا به روش های گوناگون با انسان صحبت می کند و انسان به دلایلی نمی خواهد اطاعت کند، خدا اجازه می دهد تا انسان به راه خودش برود. آیا منتقدان تجربه خودشان را فراموش کرده اند که وقتی اندرزها و نصیحت های مستمر آنان با بی توجهی روبرو شده، گفته اند بگذار سرش به سنگ بخورد. چقدر بگویم! گوش نمی ده! خداوند هم دقیقا همین برخورد را می کند. شاید سال ها تحمل و صبر خدا نادیده گرفته شده است. با این توصیف، او شخص نافرمان را رها نمی کند و توسط مشکلات و موانع سبب تغییر عقیده او می شود. البته گاهی شخص نمی خواهد بازگشت کند و در نتیجه زندگی فعلی و ابدیت خود را به خطر می اندازد.
پانزده. مخالفان این ادعا را مطرح می کنند که شما مسیحیان متعصب هستید!
اگر بگویید تهران پایتخت ایران است، این بیانگر تعصب نیست، بلکه بر درستی اطلاعات شما صحه می گذارد. مردم ممکن است شهر خودشان را به تهران ترجیح دهند، ولی واقعیت این است که تهران پایتخت ایران است. بنابراین نمی توان بر درستی اطلاعات، برچسب تعصب زد. متعصب و کوته فکر واقعی کسی است که به رغم دلایل منطقی، شواهد تاریخی و باستان شناسی و جغرافیایی در تایید حقانیت مسیحیت، هم چنان ترجیح می دهد بی ایمان باشد.
به خاطر داشته باشید فقط چون شما پاسخ را نمی دانید، بدین معنا نیست که پاسخی وجود ندارد. شما فقط هنوز آن را کشف نکرده اید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر