زندگی هدفمند
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
کشیش آمریکایی به برزیل سفر کرد تا به کلیسای کوچکی کمک کند. او وارد آن کلیسا شد. پس از ملاقات با کشیش آن جا، اتفاق بسیار عجیبی رخ داد. کشیش برزیلی زد زیر گریه. او از دیدن کشیش آمریکایی شوکه شده بود. کشیش برزیلی دست کشیش آمریکایی را گرفت و به زبان پرتغالی شروع به دعا کرد. وقتی دعا تمام شد، کشیش آمریکایی از مترجم پرسید:"چرا این مرد دست مرا گرفت و با گریه دعا کرد؟"
کشیش برزیلی از طریق مترجم گفت:"بیست سال پیش، من داشتم دعا می کردم و ناگهان صورت تو در ذهنم مجسم شد. خدا به من گفت روزی این مرد به تو کمک خواهد کرد".
حالا قسمت جالب داستان این است که بیست سال قبل، کشیش آمریکایی ایماندار مسیحی نبود، چه برسد به کشیش. او در قبل از ایمان خود به مسیح، به وجود خدا اعتقاد نداشت. اما خدا پایان داستان را می دید. بیست سال قبل، خدا تصویر مرد آمریکایی در ذهن کشیش برزیلی جای داده بود. بعد برای دو دهه طوری وقایع زندگی آن دو را کنار هم چید که آن دو در آن کلیسای کوچک یکدیگر را ملاقات کنند.
از این واقعه حقیقی این درس را می آموزیم که پیش از این که نیاز شما پدید آید، خدا دعای تان را اجابت کرده است. او هم اکنون در حال مرتب کردن همه چیز به نفع شما است. اگر بخواهید در وقایع دخل و تصرف کنید، هیچ نتیجه ای نمی گیرید. خدا در راس امور است. شاید فکر کنید که اتفاقی در حال وقوع نیست، ولی به خاطر داشته باشید که وقتی کم تر آن را می بینیم یا احساس می کنیم، خدا بیشترین تاثیر را در زندگی ما دارد. یاد بگیرید که به زمان بندی خدا اعتماد کنید. عجله نکنید، ناشکیبایی نکنید. سعی نکنید که درها را به زور باز کنید. سعی نکنید که با توانایی شخصی سبب شوید، چیزی اتفاق بیفتد. بگذارید خدا به روش خود، کارش را بکند.
حقیقت غم انگیز این است که اگر بخواهیم با توانایی محدود انسانی، کاری را با زمان بندی خود شروع کنیم، مجبوریم آن را با نیروی خود پشتیبانی کنیم. وقتی سعی کنیم که به زور درها را باز کنیم و با نیروی خود سبب رخداد اتفاقی شویم، نتیجه نهایی، فشار دائمی بر ما و فرسودگی نیروی مان است. تقریبا همه لذت وآرامش و پیروزی از زندگی تان رخت بر می بندد. درچنین وضعیت، جای رضایت و خرسندی نیست. اما وقتی بگذاریم خدا کاری را شروع کند، خوش هم برای ما تمام خواهد کرد. او هر چه مورد نیازتان باشد، تدارک خواهد دید.
مراقب باشید! اگر خدا در آنچه می کنید، حاضر نیست باید تغییری به وجود آورید. در غیر این صورت از لطف و برکت خدا محروم می شوید. شما می دانید که خدا رویایی را در قلب شما گذاشته. اما نیاید یک تنه سعی کنید تا نقشه خدا را تحقق بخشیم. باید دانست که اگر از زمان بندی خدا خارج شویم، درست به این می ماند که از اراده او سرپیچی کرده ایم. البته این بدان معنا نیست که بگوییم ما باید منفعل بنشینیم و انتظار داشته باشیم خدا همه کارها را بکند. نه، ما باید مشتاقانه اهداف خودمان را دنبال کنیم، اما اگر دری باز نمی شود، سعی نکنید با نیروی خود سبب رخداد اتفاقی شوید.
مثلا خدا شخصی را برای ساختن ساختمان کلیسا هدایت کرد. آن هم در چه زمانی: اقتصاد آن منطقه در یک رکود طولانی به سر می برد. شرکت های زیادی ورشکست شده بودند. دوست و دشمن به آن مرد می گفتند که بهتر است حالا کارت را شروع نکنی. هیچ وقت نمی توانی پولش را در بیاوری. ساختمان نیمه تمام خواهد ماند. جالب آن که سرمایه ساختمان کلیسا با بخشش و هدایای مردم تامین می شد. اما خواست خدا آن بود که کلیسا ساخته شود. آن کلیسا هم اکنون ازموفق ترین کلیساهای آمریکا است.
در کتاب مقدس می خوانیم که به نحمیا خبر می دهند که حصار و دروازه های اورشلیم خراب و ویران است. نحمیا در خدمت پادشاه ایران بود. او در یک فرصت مناسب، مشکل را با اردشیر پادشاه درمیان گذاشت و با نامه پادشاه برای بازسازی حصار اورشلیم عازم سفر شد. مخالفان پروژه بازسازی، کوشیدند با توهین، تهدید و تمسخر کار را متوقف سازند. اما نحمیا با دعا و هم چنین تدبیر ماهرانه در مدت 52 روز حصار ویران را بازسازی کرد!
وقتی نوبت زمان بندی خدا برسد، فرقی نمی کند که اوضاع و احوال چه جوری به نظر می آید. فرقی نمی کند که مردم به شما چه می گویند. اگر خدا بگوید: وقتش رسیده، آن را محقق می کند.
آیا خدا دید و رویایی در شما نهاده است؟ آیا امروز در زندگی شما حصارهای ویرانی وجود دارد که لازم است بازسازی شوند؟ اگر برای رسیدن به اهداف تان به طور جدی اشتیاق دارید، خداوند تدارک لازم را در اختیارتان خواهد گذاشت و از شما پشتیبانی خواهد کرد. اگر یاد بگیرید که به زمان بندی خدا اعتماد کنید، خدا رویایی را که در ذهن شما نهاده است در زمان مناسب تحقق خواهد بخشید. او به شما همه فیض و رحمتی را که نیاز دارید، خواهد داد. رویا تحقق عینی می یابد. به موقع هم تحقق می یابد.
کشیش آمریکایی به برزیل سفر کرد تا به کلیسای کوچکی کمک کند. او وارد آن کلیسا شد. پس از ملاقات با کشیش آن جا، اتفاق بسیار عجیبی رخ داد. کشیش برزیلی زد زیر گریه. او از دیدن کشیش آمریکایی شوکه شده بود. کشیش برزیلی دست کشیش آمریکایی را گرفت و به زبان پرتغالی شروع به دعا کرد. وقتی دعا تمام شد، کشیش آمریکایی از مترجم پرسید:"چرا این مرد دست مرا گرفت و با گریه دعا کرد؟"
کشیش برزیلی از طریق مترجم گفت:"بیست سال پیش، من داشتم دعا می کردم و ناگهان صورت تو در ذهنم مجسم شد. خدا به من گفت روزی این مرد به تو کمک خواهد کرد".
حالا قسمت جالب داستان این است که بیست سال قبل، کشیش آمریکایی ایماندار مسیحی نبود، چه برسد به کشیش. او در قبل از ایمان خود به مسیح، به وجود خدا اعتقاد نداشت. اما خدا پایان داستان را می دید. بیست سال قبل، خدا تصویر مرد آمریکایی در ذهن کشیش برزیلی جای داده بود. بعد برای دو دهه طوری وقایع زندگی آن دو را کنار هم چید که آن دو در آن کلیسای کوچک یکدیگر را ملاقات کنند.
از این واقعه حقیقی این درس را می آموزیم که پیش از این که نیاز شما پدید آید، خدا دعای تان را اجابت کرده است. او هم اکنون در حال مرتب کردن همه چیز به نفع شما است. اگر بخواهید در وقایع دخل و تصرف کنید، هیچ نتیجه ای نمی گیرید. خدا در راس امور است. شاید فکر کنید که اتفاقی در حال وقوع نیست، ولی به خاطر داشته باشید که وقتی کم تر آن را می بینیم یا احساس می کنیم، خدا بیشترین تاثیر را در زندگی ما دارد. یاد بگیرید که به زمان بندی خدا اعتماد کنید. عجله نکنید، ناشکیبایی نکنید. سعی نکنید که درها را به زور باز کنید. سعی نکنید که با توانایی شخصی سبب شوید، چیزی اتفاق بیفتد. بگذارید خدا به روش خود، کارش را بکند.
حقیقت غم انگیز این است که اگر بخواهیم با توانایی محدود انسانی، کاری را با زمان بندی خود شروع کنیم، مجبوریم آن را با نیروی خود پشتیبانی کنیم. وقتی سعی کنیم که به زور درها را باز کنیم و با نیروی خود سبب رخداد اتفاقی شویم، نتیجه نهایی، فشار دائمی بر ما و فرسودگی نیروی مان است. تقریبا همه لذت وآرامش و پیروزی از زندگی تان رخت بر می بندد. درچنین وضعیت، جای رضایت و خرسندی نیست. اما وقتی بگذاریم خدا کاری را شروع کند، خوش هم برای ما تمام خواهد کرد. او هر چه مورد نیازتان باشد، تدارک خواهد دید.
مراقب باشید! اگر خدا در آنچه می کنید، حاضر نیست باید تغییری به وجود آورید. در غیر این صورت از لطف و برکت خدا محروم می شوید. شما می دانید که خدا رویایی را در قلب شما گذاشته. اما نیاید یک تنه سعی کنید تا نقشه خدا را تحقق بخشیم. باید دانست که اگر از زمان بندی خدا خارج شویم، درست به این می ماند که از اراده او سرپیچی کرده ایم. البته این بدان معنا نیست که بگوییم ما باید منفعل بنشینیم و انتظار داشته باشیم خدا همه کارها را بکند. نه، ما باید مشتاقانه اهداف خودمان را دنبال کنیم، اما اگر دری باز نمی شود، سعی نکنید با نیروی خود سبب رخداد اتفاقی شوید.
مثلا خدا شخصی را برای ساختن ساختمان کلیسا هدایت کرد. آن هم در چه زمانی: اقتصاد آن منطقه در یک رکود طولانی به سر می برد. شرکت های زیادی ورشکست شده بودند. دوست و دشمن به آن مرد می گفتند که بهتر است حالا کارت را شروع نکنی. هیچ وقت نمی توانی پولش را در بیاوری. ساختمان نیمه تمام خواهد ماند. جالب آن که سرمایه ساختمان کلیسا با بخشش و هدایای مردم تامین می شد. اما خواست خدا آن بود که کلیسا ساخته شود. آن کلیسا هم اکنون ازموفق ترین کلیساهای آمریکا است.
در کتاب مقدس می خوانیم که به نحمیا خبر می دهند که حصار و دروازه های اورشلیم خراب و ویران است. نحمیا در خدمت پادشاه ایران بود. او در یک فرصت مناسب، مشکل را با اردشیر پادشاه درمیان گذاشت و با نامه پادشاه برای بازسازی حصار اورشلیم عازم سفر شد. مخالفان پروژه بازسازی، کوشیدند با توهین، تهدید و تمسخر کار را متوقف سازند. اما نحمیا با دعا و هم چنین تدبیر ماهرانه در مدت 52 روز حصار ویران را بازسازی کرد!
وقتی نوبت زمان بندی خدا برسد، فرقی نمی کند که اوضاع و احوال چه جوری به نظر می آید. فرقی نمی کند که مردم به شما چه می گویند. اگر خدا بگوید: وقتش رسیده، آن را محقق می کند.
آیا خدا دید و رویایی در شما نهاده است؟ آیا امروز در زندگی شما حصارهای ویرانی وجود دارد که لازم است بازسازی شوند؟ اگر برای رسیدن به اهداف تان به طور جدی اشتیاق دارید، خداوند تدارک لازم را در اختیارتان خواهد گذاشت و از شما پشتیبانی خواهد کرد. اگر یاد بگیرید که به زمان بندی خدا اعتماد کنید، خدا رویایی را که در ذهن شما نهاده است در زمان مناسب تحقق خواهد بخشید. او به شما همه فیض و رحمتی را که نیاز دارید، خواهد داد. رویا تحقق عینی می یابد. به موقع هم تحقق می یابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر