- یکی از آرزوهای زنان یهود این بود که، آن مادری باشند که از طریق وی مسیح موعود به دنیا می آید. برکت و افتخاری والاتر از این برای یک زن یهود نبود، که مادر مسیح گردد. اما زمانی که مریم مژده بدنیا آمدن مسیح را از طریق فرشته شنید ناراحت و مغموم گشت. غم او به این خاطر بود که اطرافیان وی، با شنیدن حاملگی مریم، او را متهم به انحراف جنسی می کردند. افزون بر این، قرار بود پسری که از بطن وی بدنیا می آید روزی کشته شود. (لوقا 2: 35) [1] برکتی و افتخاری که همراه با درد و رنجی غیرقابل وصف بود.
اینکه کلیسا همواره در طول تاریخ توجه خاصی به مریم داشته، مادری که نجات دهنده عالم، خدا را به دنیا آورده، انکار ناپذیر است. به عنوان مثال توجه کنید که نام «مریم» یکی از رایجترین و معمولترین اسامی است که والدین به فرزند دختر خود، چه در مذهب مسیحیت و چه در اسلام بخشیده اند. مسیحیان او را زنی مقدس و فرخنده ای می دانند که میوه بطن وی، نجات را برای جهان به ارمغان آورد و مسلمانان بجهت تقوا و پرهیزکاری مریم، مایل هستند تا فرزند خود را به این نام بخوانند.[2] او شخصیتی است که بسیاری از وی الهام گرفته، نمونه عفت و سیرت نیکوی یک زن مسیحی گشته است. اخبار تجربه های روحانیی که بنا بر ادعای بسیاری در ملاقات با مریم داشته اند نیز، همیشه بگوش می رسد. مکانهایی که مریم مقدس به جمع عابدین ظاهر گشته، تبدیل به زیارتگاهایی شده، که سالیانه میلیونها نفر از آن بازدید می کنند.[3]
مسلمأ کلیسای مسیح توجه خاصی به مریم دارد، مادری که خدا از طریق وی به دنیا می آید. اما پرسشهایی که باید در خصوص این شخصیت کتاب مقدس مطرح کرد این است که، نقش مریم در این معجزه (انسان شدن شخص دوم تثلیث) چه بود؟ چه جایگاه و حرمتی را برای این زن باید در نظر داشت؟ آیا مریم نقشی در نجات انسان دارد؟ آیا دعا کردن به او و تکریم و احترام وی، ما را به بت پرستی نمی کشاند؟
هرچند عهد جدید در خصوص مریم، چندان سخن نمی گوید، اما اجازده دهید پیش از هر چیز به آیاتی چند از کلام زنده خدا که در خصوص مریم مقدس نگاشته شده است، نظری افکنیم.
در انجیل لوقا 1: 28 می خوانیم: «پس فرشته نزد او داخل شده، گفت، سلام بر تو ای نعمت رسیده، خداوند با توست و تو در میان زنان مبارک هستی. «
الیصابات نیز: «به آواز بلند صدا زده گفت، تو در میان زنان مبارک هستی و مبارک است ثمرهٔ رحم تو. » (لوقا1: 42)
انجیل متی نیز به ما گزارش می دهد که او با یوسف ازدواج کرده، فرزندانی برای وی آورد. «آیا این پسر نجّار نمیباشد؟ و آیا مادرش مریم نامی نیست؟ و برادرانش یعقوب و یوسف و شمعون و یهودا؟ » (متی 13: 55)
یاروسلاو پلیکان، پروفسور تاریخ در دانشگاه ییل که در اواخر عمر خود به کلیسای اروتدوکس شرق ملحق گشت، در کتاب خویش، «مریم: در طی قرون»، اعتراف می کند که گزارشات عهد جدید در قیاس با سنت و تحلولاتی که در طول تاریخ در جهت تکریم و تجلیل مریم شکل گرفته، بصورت باورنکردنی ناچیز و انگشت شمارند.[4] این حقیقتی است که بسیاری از الهیات دانان کاتولیک و اورتدکس به آن واقف و معترفند. «خوانندگان اناجیل، نخست، پس از مطالعه این کتب، از اینکه چیز زیادی از مریم در این متون نمی یابند متعجب و گاهی حیرت زده می شوند»[5]. کارل کیتنگ،مدیر سازمان «کاتولیک پاسخ می دهد» که متمرکز بر دفاعیات این کلیساست، در خصوص همکاری مریم با عیسی مسیح در فدیه بشر، می نویسد:» این نوع آموزه در عمل، آخرین آموزه ای است که شخصی با زمینه الهیاتی اصولگرا در زمان پیوستنش به کلیسای کاتولیک می پذیرد و این پذیرش بر اساس اقتدار و مدارک کتاب مقدس نیست بلکه این باور بر روی اقتدار کلیسا بنا نهاده شده است. اصولگرایان دائمأ به دنبال آیات کتاب مقدس می باشند…».[6] بنابراین اقتدا به کتاب مقدس و رجوع به کلام خدا برای ادای محتوای این آموزه و تهیه و تنظیم ساختار قابل ارائه، امری است که مبلغین مریم شناسی به آن چندان علاقمند نیستند. داربست و استخوان بندی مریم شناسی[7]، بیشتر تکیه بر سنت، گفتگوها و تفکرات کلیسا دارد تا اینکه به گزارشات عهد جدید وابسته باشد. ایشان در دفاع از این ویژگی می گویند که مسیحیت در شکل گیری بسیاری از آموزه های الهیاتی خود، چنین روندی را طی کرده است. به عنوان مثال، آموزه تثلیث، یکی از اصول الهیات مسیحیت است که ساختار کتاب مقدسی و بنیاد عهد جدید آن، چندان زیاد و وسیع نیست، اما کلیسا پس از سالها، این آموزه را در بطن نیایشهای خود و مجادلات الهیاتی، در اعتقادنامه ها معترف شد.[8] آنها می گویند، اگر تثلیث می تواند حاصل چنین فرایندی باشد، چرا مریم شناسی را باید از این قاعده مستثنی دانست؟ محض فقدان متون توضیحی کتاب مقدسی[9]، در شکل گیری مریم شناسی، به خودی خود، دلیل کافی، به معترضان جهت رد این باور نمی دهد، زیرا که بسیاری از آموزه های مسیحی نیز، حاصل فرایندی هستند که در حیات کلیسا و نیایشها و تاملات او ریشه دارد. سنت و تاملاتی که خود محصول الهام روح القدس بوده و تغافل و تجاوز از آن، چیزی جز بی احترامی و بی ایمانی نخواهد بود. در مورد معترضان پروتستانی که در مقابل باور کلیسای اورتدوکس و کاتولیک در خصوص جایگاه مریم ایستاده اند، گفته می شود که چگونه است که آموزه تثلیث که خود استنتاجی از آموزه های دیگر می باشد، برای بسیاری از الهیاتدانان اونجلیکال، تبدیل به وسیله و دریچه ای گشته که از طریق آن، کتاب مقدس را تفسیر و تاویل می نمایند.
روشی که پژوهشگران اونجلیکال بانفوذی چون الیستر مک گراث، خود نیز بر آن معترضند. او می گوید: باید صادقانه معترف شد که باور به تثلیث نتیجه گرفته شده و انعکاس یافته از سایر تعالیمی است که کتاب مقدس در صفحات خود برای خواننده اش به قلم کشیده است. اما جایگاه این آموزه کجاست؟ آیا آموزه تثلیث تبدیل به کلیدی می گردد که بسیاری از درهای بسته باورهای مسیحی را می گشاید؟ آیا تثلیث باوری است که سایر آموزه ها در زیر نور حقیقت آن، معنای عمیق و ثابتی می یابند؟[10]
پرسشی که مایل هستم از دانش آموزان کتاب مقدس بپرسم این است، که آیا واقعا مدارک و دلایلی که از آن آموزه تثلیث برگرفته شده و بدان ساختار این آموزه شکل گرفته است، چه از لحاظ حجم و چه از لحاظ اهمیت با آنچه مریم شناسی بر آن تکیه کرده است یکسان است؟
آنچه واضح است، عدم وجود سندیت کتاب مقدسی و آیات مشخص و نبود منابع الهامی برای استنتاج چنین آموزه ای، کلیسای کاتولیک را بر آن داشته است تا از اقتدار پاپ و «بیانیه مصون از خاطای»[11] وی جهت تثبیت و اجرای آن در کلیسا سود جوید. شگفت انگیز این است که دو بیانیه مصون از خطای که پاپها در طی تاریخ کلیسای کاتولیک صادر کرده اند در خصوص مریم مقدس می باشد. نخستین این بیانات در دسامبر 1854 توسط پاپ پایوس نهم در تثبیت آموزه لقاح مطرح و دومین آن در نوامبر سال 1950 توسط پاپ پایوس دوازده ام، در ارتباط با عروج وی می باشد.
در هر صورت، آنچه حائذ اهمیت می باشد، رابطه و همخوانی نتیجه این تفکرات (مریم شناسی) با گزارشات کتاب مقدس و آموزه های دیگر مسیحیت است. آیا می توان به باور کلیساهای اورتدوکس و کاتولیک در خصوص مریم معترف بود، در حالی که دیگر اصول اساسی ایمان مسیحی بدون خدشه و تاثیر باقی بماند؟ این پرسشی است که در نهایت باید پاسخ داده شود.
سرگیوس بولگاکف می گوید: کلیسای اورتودکس مادر خدا را به عنوان والاترین مخلوقات، محترم می شمارد. او حتی از کروبین نیز شریفتر است، در قیاس با صرافین نیز پرجلالتر می باشد. هیچ ذهنی قادر به درک این نیست که چگونه ستایشی سزاوار او است. با این وجود کلیسا تعریف جامع الهیاتی از مادر خدا، جز تصمیمات گرفته شده شورای جهانی در خصوص تئودوکس ، ندارد.[12]
به عبارت دیگر، آموزه ای تعریف شده، یکدست و کامل، که بیانگر معنی و مفهوم، دلیل و برهان وجود این ستایش و تکریم باشد در خداشناسی کلیسا اورتدوکس یافت نمی شود. تکریم مریم بر اعتقادات کلیسایی و سنن عباداتی که البته بر طبق باور این فرقه، از سوی روح القدس برانگیخته شده است، بنا گشته است. این درصورتی است که کلیسای کاتولیک دارای موضعی راسختر و مشخصتری است. «این کلیسا با اینکه بنوعی از مریم شناسی در سنت خود معترف بود، اما در نهایت در سال 1854 و سپس دوباره در سال 1850، تعریف شیواتر و واضحتری از این آموزه معرفی کرد.»[13]
تجلیل و تکریم مریم
همانطور که پیشتر اشاره شد، مریم از جایگاه والا و برجسته ای که درخور تکریم و احترام ویژه ای از سوی عابدین کاتولیک و اورتدکس است، برخوردار می باشد. احترامی که منجر به شکل گیری آموزه های متعددی در این خصوص گشته است. کتاب اصول و تعالیم اساسی پذیرفته شده کلیسای کاتولیک، نوشته لودیگ اوت[14]چنین فهرستی را به ما ارائه می دهد.[15]
1- لقاح مطهر[16]
2- مریم طاهر از گناهان شخصی بود[17]
3- بکارت دائمی مریم[18]
4- عروج جسمی مریم به آسمان[19]
شاید خواننده گمان برد که تکریم و تجلیل مریم در کلیسای کاتولیک، به خودی خود دلیل کافی و بهانه صحیحی برای جدایی کلیساهای پروتستان از آن نمی باشد. چرا اکرام و ستایش شخصی چون مریم، باید چنین شقاق ژرفی را در بین کلیساها بوجود آورد؟ آنچه را که نباید از خاطر ببریم و از کنار آن بسادگی عبور نماییم، این است که در الهیات کاتولیک مریم، مادر عیسی نقش مهمی در نجات برگزیدگان دارد. مریم شناسی و نجات شناسی کلیسای کاتولیک از هم ناگسستنی است. و هر آموزه ای که نجات شناسی الهیاتی را شکل دهد، بنوعی انجیل را تعریف می کند و تفاوت دیدگاه در خصوص مفهوم انجیل، بناچار شکاف خداشناسی عمیقی را ایجاد می کند.
البته چنین واکنشی مختص به کلیساهای پروتستان نیست، کلیسای اورتدکس و کاتولیک نیز در این مورد نظر قاطع خود را ابراز می دارند. سرگیوس بورگالکوف می گوید: «اگر بدعت کهن نسطریوس مورد بررسی کلیسا قرار نمی گرفت، بدعتی که توسط کلیسا شکست خورده و محکوم گشت، چه کسی به این آگاهی می رسید که مریم تئودوکوس است و نه کریستوکوس؟»[20] البته شاید لازم باشد به یاد خوانندگان گرامی بیاورم که اطلاق واژه تئودوکوس بجای کرسیتوکوس به مریم، به قصد تاکید بر الوهیت مسیح بود و نه ارتقا جایگاه مادر وی در نیایشها و عبادات کلیسا!. او ادامه می دهد: «در زمانهای اخیر در فرقه پروتستانیزم، بدعتهای تازه ای در خصوصمادر خدا ظهور کرده است، بدعتهایی که با هرگونه تکریم و تجلیل از مادر خدا مخالفت می کند. این آموزه بدعت(مخالفت با آموزه مریم شناسی)، نه تنها دلیل بلکه نتیجه اعوجاج، فقر و پژمردگی تقوا در پروتستانیزم است»[21]
گمان نمی برم، مرکزیت و محوریت این آموزه در این فرقه ها بر کسی پوشیده باشد. اگر تا به الان به جدیت و اهمیت این آموزه از دیدگاه این کلیساها واقف نشده اید، اجازه دهید تا بخش دیگری از نظرات بورگالکوف، یکی از الهیاتدانان برجسته و پیشتاز قرن بیستم کلیسای اوتودکس را اضافه کنم. «مسیحیتی که تنها با مسیح باشد، یعنی مسیحیتی که مادر خدا در آن غایب است، در واقع شکلی از مذهبی، بجز راست دینی[22] است و در واقع دلیل جدایی پروتستانیزم از کلیسا، تنها بخاطر تعالیم اشتباه و شقاقهای خودخواسته نبوده، بلکه فراتر از اینها، فقدان حساسیت روحانی ایشان به مادر خدا می باشد.»[23]
خواننده باید آگاه باشد که تاکید بر این آموزها پیرامون شخص مریم، تعلیمی حاشیه ای و آموزه ای که بسادگی بتوان از آن چشم پوشید نیست. تعلیمی که اروین لوتزر در کتاب خود بنام «آموزه هایی که جدا می سازند» در فهرست باورهایی قرار می دهد که کلیسای پروتستان در پاسبانی از راستی، مجبور شد تا از کلیسای کاتولیک جدا شود. القابی چون Co-redemptrix [1], Mediatrix[2], Advocate گویای جایگاه منحصر بفردی می باشد که مریم مقدس از طرف کلیسای کاتولیک دریافت نموده است.
لقاح مطهر
در هشتم دسامبر 1854 پاپ پایوس نهم بر اساس قدرت و اختیاری که کلیسای کاتولیک برای پاپ قائل است، اقتداری که می تواند تعلیمی را مصون از خطا و اشتباه به کلیسای کاتولیک آموزش دهد، اعلام کرد: » ما اعلام می کنیم، رسمأ بیان کرده، مشخصأ تعریف می کنیم؛ آموزه ای که می گوید، مریم باکره مبارک، در هنگام لقاح و بسته شدن نطفه، بوسیله فیض منحصر بفرد و بخشش قادر متعال و به لیاقت عیسی مسیح نجات دهنده نسل بشر، از لکه گناه اولیه محفوظ نگاه داشت شد، آموزه ای است که از طرف خدا مکشوف شده است و به همین دلیل باید راسخانه و دائمأ مورد باور مومنین باشد.»
بر طبق این آموزه، مریم بدون لکه گناه اولیه بدنیا آمده است. گناه اولیه، تاثیرات گناه آدم بر نوادگانش است که البته همانطور که گفته شد، بر طبق باور کلیسای کاتولیک، مریم از آن بری بود. خدا روحی مخصوص برای مریم خلق کرد، روحی که در نطفه وی دمیده شد تا وی از تاثیرات گناه آدم در امان باشد.[24]
هرچند مریم بدون گناه اولیه بدنیا آمد، اما در هر صورت می بایست فدیه داده می شد. به همین جهت او به شایستگی عیسی مسیح فدیه داده شد، اما این فدیه در قیاس با سایر فدیه داده شدگان کاملتر بود. سایرین از گناه اولیه در زندگی حاضر خود رستگار می شدند، اما مریم از سرایت گناه اولیه محافظت گشت.
البته باورمندان بر این تعلیم معتقدند که آموزه لقاح مطهر در این زمان مشخص توسط پاپ پایوس نوزدهم، ابداع نشد، نه تنها این باور ریشه ای قدیمی در اعتقادات کلیسا دارد، بلکه تعلیمی، انعکاس یافته از متون کتاب مقدس است.
اینکه اعلان پاپ، نقطه آغازین نشر این باور نبود صحیح است، اما پرسشی که لازم به طرح می دانم این است که با به اجرا گذاشتن این اقتدار (بیانیه مصون از خطا) آیا جایی برای اصلاحات در کلیسای کاتولیک در خصوص این باور باقی خواهد ماند؟ هرچند که اصلاحات چندانی در شورای دوم واتیکان در این کلیسا دیده نشده، اما نظر کاتولیکها غیر از این است. حال اگر فرض بر این گرفته شود که کلیسای کاتولیک طالب اصلاحات بوده، نیاز به پالودن باورها را در رشد و فهم کلیسا از کتاب مقدس اساسی می داند، تا چه حد این اعلان پاپ، بر مسیر اصلاحات (اگر نیاز به اصلاح در این زمینه از طرف کلیسای دیده شود) این آموزه در آینده قرار خواهد گرفت. افزون بر این، باید توجه کرد، قدمتی که از وجود چنین باوری در کلیسا به میان می آید، چندان زیاد نیست، در حقیقت لئو اول، اسقف روم در سال 440 تا 461، بر این عقیده بود که بجز عیسی مسیح، تمام انسانها گناهکارند.[25]آگوستین، الهیاتدانی که نوشته های وی در فرقهای کاتولیک، اورتودکس و پروتستان نفوذ زیادی دارد، معتقد بود که مریم مانند سایر انسانها گناهکار بود. هرچند الهیاتدانان کاتولیکی چون اوت، بر این واقعیت که پدران کلیسا از قبیل اورجین، بزیل، جان کریستوستوم و سیریل اسکندریه بر گناهکار بودن مریم باور داشتند، معترفند، اما با این وجود این آموزه را تاریخی و ریشه در سنن و تعالیم کهن کلیسا می دانند!.
اما خاستگاه این آموزه چیست؟ سند و دلیل کتاب مقدسی این باور کجاست؟ این آموزه بر کدام آیات کتاب مقدسی استوار است؟
پس فرشته نزد او داخل شده، گفت، سلام بر تو ای نعمت رسیده، خداوند با توست و تو در میان زنان مبارک هستی. (لوقا 1: 28)
(الیصابات) به آواز بلند صدا زده گفت، تو در میان زنان مبارک هستی و مبارک است ثمرهٔ رحم تو. (لوقا1: 42)
بنظر می رسد این تنها دلیل مبنی بر آیات کتاب مقدسی است که ایشان بدون بهره گرفتن از تمثیل و نمونه شناسی، آموزه لقاح مطهر را از آن استخراج کرده اند. پاتریک مادرید، نویسنده و مدافع الهیات کاتولیک در مقاله ای که در دسامبر 1991 تحت عنوان «مریم، کشتی عهد جدید» در مجله راک منشتر کرد، از گفتگوی خود با خادمی از کلیسای کالوری چپل می نویسد، که در این ملاقات توسط این شخص، بخاطر آموزه لقاح مطهر مورد سرزنش قرار گرفته بود. او می گوید پس از اینکه مراجع کتاب مقدسی این آموزه را مطرح کردم، این شخص دست از اعتراض کشیده، سکوت کرد.[26] او ادامه می دهد که برای بسیاری از پروتستانها، دلایل کتاب مقدسی کافی نیست و شخص باید با دعا و مطالعه کلام خدا به این باور رهنمود شود.
و اما متونی که وی برای تاویل، جهت دریافت آموزه لقاح مطهر ارائه می دهد، آیاتی است که پیشتر درج کردم. هر چند بخشی از این آموزه بر نمونه شناسی از عهد عتیق بنا شده است، اما تا آنجایی که به تاویل بخش مستقیمی از کلام خدا مربوط می شود، این تنها قسمتی است که آموزه لقاح مطهر بر آن استوار است.
عبارت «نعمت رسیده»[27] در آیه 28 به گمان باورمندان این آموزه، اشاره ای به وضعیت بی گناهی مریم است. و منظور الیصابات از اقرار به اینکه مریم در «میان زنان مبارک» است، در حقیقت گویای این مطلب است که مریم از همه زنان مقدستر می باشد. مایل هستم در اینجا یکبار دیگر توجه شما را به ادعای اینکه «بنیاد کتاب مقدسی آموزه لقاح مطهر همانند آموزه تثلیث است»، جلب کنم. گمان نمی برم یک ذهن پژوهشگر و صادق این دو آموزه را از لحاظ مستندات کتاب مقدسی در یک سطح مساوی قرار دهد.
دکتر جیمز وایت در تفسیر کلیسای کاتولیک از آیه بیست و چهارم باب اول انجیل لوقا در جهت ارائه آموزه لقاح مطهر می گوید: «اینگونه بررسی با تاویل جدی متن یونانی این بخش فاصله بسیار زیادی دارد. چنین برخوردی با متون مقدس، نظیر تفیسر مرمونها از رومیان 8: 17[28] در اثبات باور ارتقای انسان به درجه خدایی می باشد.[29]» او سپس بر چنین استنتاجی از عبارت «نعمت رسیده»، برگرفته تنها از یک آیه برای شکل دادن به آموزه ای که تایید کتاب مقدسی برای آن در هیچ یک از متون کلام یافت نمی شود و باوری که در سه قرن نخست برای کلیسای مسیح غریب بوده است، اعتراض می کند.
به همین منوال، نیز عبارت «تو در میان زنان مبارک هستی» نمی تواند معنایی جز، تو مبارکترین زنان هستی، داشته باشد. حال واژه «مبارک» (خجسته) چگونه در تفسیر این گروه به «مقدس» تبدیل گشته است، پرسشی است که پاسخی مبتنی بر اصول صحیح تفسیر ندارد.
بولگاکوف با وجود تایید اصرار کلیسای کاتولیک در تقدس مریم و بی گناهی وی، با آموزه لقاح مطهر مخالف است و می گوید این باور بدرستی فهمیده نشده و در واقع نادرست است. لازم به ذکر است که موضع بولگاکوف در این مورد، انعکاس باور کلیسای اورتدوکس در خصوص آموزه لقاح مطهر می باشد. کلیسای اورتودکس با این آموزه مخالف است.
جالب است بدانید که در قرون دوازدهم و سیزدهم، الهیاتدانان برجسته کاتولیک، (طوماس آکواینس نیز در ضمره این افراد بود) با آموزه لقاح مطهر به مخالفت پرداخته آن را نوآوری بی اساس می دانستند. این مجادله داغ الهیاتی در بین مکاتب دومنیکنها که از آکوانیس در خصوص مخالفت با این آموزه پیروی می کردند و فرنسیسکنها که در تایید آن می کوشیدند ادامه داشت. این تفاوت نظر در کلیسای کاتولیک برای مدتها وجود داشت.
نویسنده: ادوین کشیش آبنوس
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر