۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۸, پنجشنبه

محاکمه گالیله: آیا مسیحیت و علم تفاوت دارند؟

دفاعیات مسیحی

مترجم: مهران پورپشنگ

دلیل اصلی ماندگاری این باور و نگرش که "علم و مسیحیت متفاوت هستند"، گزارش از مواردی است که کلیسا دانشمندان را مورد ایذا و اذیت قرار داده، مانند کپرنیک و گالیله. بسیاری معتقدند که گالیله به علت انتشار یافته های علمی مبنی بر ثابت نبودن زمین و گردش آن به دور خورشید، توسط فرقه کاتولیک مورد بازجویی و تفتیش عقاید قرار گرفت. سام هریس (ملحد آمریکایی) در این باره چنین اظهار نظر کرده است:" واکنش کلیسا به گالیله، روال عادی و همیشگی کلیسا را به تصویر کشید".
نقطه ضعفی که در تفسیر این روایت وجود دارد، آن است که کاملا درست نیست. دانشمندان قبل از کپرنیک و گالیله چنین نمی پنداشتند زمین به عنوان مرکز عالم، مکان افتخار و سرافرازی است. ارسطو بر این باور بود که زمین مانند "فاضلاب عالم" است، مکانی که هوا، آب، آتش و کثافت مخلوط شده اند و به همین دلیل زمین، رو به زوال و نیستی می رود. در کتاب "کمدی الهی" اثر دانته (نویسنده و شاعر ایتالیایی که در قرن سیزدهم میلادی می زیست)، مکان سلطنت شیطان در مرکز زمین واقع شده است. کپرنیک، گالیله، کپلر و هم چنین سایر دانشمندان متوجه شدند که خورشید مدل و الگویی است در عالم هستی که زمین به دور آن می چرخد.
قضیه دردسر گالیله بسیار پیچیده تر از آن گزارش هایی است که مخالفان ادعا می کنند. گالیله از آن دسته دانشمندان غیر مذهبی بود که شغل و حرفه اش را به کیهان شناسی کهن وقف کرده بود. از قبل از قرن شانزدهم میلادی، اکثر افراد تحصیل کرده (و بی اعتنا به اعتقادات مذهبی) به فلسفه کائنات که متعلق به دوران یونان باستان بود، اعتقاد داشتند. این فلسفه معتقد بود که زمین ثابت و بی حرکت است و خورشید به دور آن گردش می کند. وقتی گالیله خواستار مدرک علمی برعلیه این فلسفه شد، از سوی فرقه کاتولیک و دانشگاهیان سر و صدای زیادی به پا گردید.
گالیله سه اشتباه پرهزینه ای را در تدبیر خود مرتکب شد که او را به سرزنش و انتقاد سوق داد. نخست، او به قول خود وفا نکرد تا درستی نظریه کپرنیک را در جلسه بحث علمی ثابت کند. در آن زمان ارائه مدرک علمی درباره نظریه گردش زمین به دور خورشید ناقص بود و گالیله هم تمایلی نداشت تا درباره آن بحث کند. با این وجود، او سر حرف خودش بود، در حالی که از تبادل نظر درباره دو نظریه فلسفه کائنات و فرضیه کپرنیک انصراف داده بود.
دومین اشتباه گالیله آن بود که کتابی را منتشر نمود که آشکارا پاپ را ریشخند می کرد. این کتاب گفتگوی تخیلی میان دو نفر یعنی خودش و پاپ بود.
سومین اشتباه آن بود که گالیله قاطعانه درباره معنا و مفهوم متن کتاب مقدس به اظهار نظر پرداخت که این خارج از تخصص و تجربه او بود. او یک شخص غیر مذهبی بود.
گالیله بعد از تفتیش عقاید، به منزل خود در فلورانس بازگشت و به تحقیقات علمی ادامه داد. اما چه نتیجه گیری می توان درباره ماجرای گالیه انجام داد؟ در تاریخ نمونه دیگری وجود ندارد که فرقه کاتولیک تئوری علمی را مورد استیضاح قرار داده باشد. این داستان ساختگی سمج با اطلاعات ارائه شده در کتاب های درسی و تاریخی که به تازگی توسط ملحدها و مخالفان مسیحیت به رشته تحریر درآمده است، کاملا توافق دارد. اما اکنون زمان آن است که به این تحریف مخالفان مسیحیت خاتمه دهیم.
توضیحات مترجم: آنچه مسلم است در دوران گالیله، علم هنوز پیشرفت نکرده بود و اعتقاد فرقه کاتولیک بر باورهای غیر علمی استوار بود. خوانندگان غیر مسیحی باید توجه داشته باشند که مسیح و شاگردانش هرگز جنگ، اعدام، تفتیش عقاید، خرید و فروش زمین های بهشت و جهنم، تجرد کشیش (مجرد بودن رهبران کلیسا)... را تعلیم نداده اند. برای پیروان فرقه کاتولیک، کتاب مقدس تنها مرجع نیست، بلکه تصمیمات پاپ و رهبران آن فرقه نیز مهم و مقدس تلقی می شود. به همین دلیل، مارتین لوتر (کشیش کاتولیک) از این فرقه جدا شد و نهضت پروتستان را تاسیس کرد. دیدگاه کتاب مقدس با علم در تضاد نیست، بلکه با آن دیدگاه هایی در تضاد است که برای عالم هستی آفریننده ای قائل نیستند. مهم ترین بحث دائمی میان ایمانداران مسیحی و کسانی که به وجود خدا اعتقاد ندارند، درباره "مراحل آفرینش" در متن کتاب مقدس نیست، بلکه در مورد منشاء آن است. جهان محصول تصادف و احتمالات نیست، بلکه آفریده خداست. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر