۱۳۹۳ اردیبهشت ۱۶, سه‌شنبه

خدانشناس ها نیز ایمان دارند!

 دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ

وقتی مردم واژه "ایمان" را می شنوند، فورا به یاد "ایمان مذهبی" می افتند. مردم مذهبی به خدا، کتاب مقدس و سایر چیزهای نادیدنی مانند بهشت، روح، فرشتگان و شیطان ایمان دارند. اما نکته ای که غالبا نادیده انگاشته می شود این است که ایمان فقط به مردم مذهبی محدود نمی شود. همه به چیزی ایمان دارند، حتی خدانشناس ها و ملحدین!
اگر به غذایی که می خورید، اعتماد نداشته باشید، آن را نمی خورید. شما به تجربه و دانش خلبان هواپیمای مسافربری اعتماد دارید. به هنگام رانندگی در بزرگراه ها، به رانندگان اتومبیل های اطراف خود اعتماد دارید. به روکش سیم برق اعتماد دارید، وقتی آن را در دست می گیرید!... شما اگر در طبقه دهم ساختمان تجاری یا مسکونی زندگی یا کار کنید، اعتماد دارید که آن ساختمان فرو نمی ریزد.
البته ممکن است غذای ناسالم باعث مسمومیت شود یا هواپیما سقوط کند یا آسیب دیدگی روکش سیم به شوک یا مرگ منجر شود. شاید ساختمان محل کار یا زندگی ناگهان فرو بریزد. اما این اتفاقات به ندرت رخ می دهند. به دلیل تجربه ای که داریم، هر روز به موارد زیادی اعتماد و اطمینان می کنیم. بنابراین، سئوال اصلی این نیست که آیا ایمان داریم، بلکه شالوده ایمان ما چیست؟ آیا پایه و اساس ایمان ما جهل و نادانی است یا تجربه و دانایی؟
ملحدین نیز مانند ایمانداران مسیحی به چیزهایی اعتقاد و ایمان دارند. اما کریستفر هیچنز (ملحد انگلیسی) صراحتا مدعی شد:"باور ما، ایمان نیست. اصل و منشاء باور ما، ایمان نمی باشد". علی رغم این ادعا، ملحدین از جمله هیچنز ایمان زیادی به اعتقادشان دارند، اعتقاداتی که عجیب تر از ایمان به خداست! به اعتقادات آن ها توجه کنید:
آن ها معتقدند که عالم هستی از هیچ و در اثر اتفاق و تصادف پدید آمده است. ذهن و فکر از ماده به وجود آمده است. ریچارد داوکینز (ملحد انگلیسی) ادعا کرد:" اگر دانشمندان تا چند سال دیگر موضوع خلقت تصادفی را برای همیشه حل کنند، اصلا غافلگیر نخواهد شد". علت این اعتقاد راسخ چیست؟ فقط "ایمان".
کسی که ادعا می کند خدایی نیست، باید یقین داشته باشد که اعتقادش درست است. هم چنین باید ادعا کند که دانای کل است و همه چیز را می داند، زیرا این امکان همیشه هست که خارج از آگاهی و دانش او، خدایی وجود داشته باشد. با توجه به این واقعیت که اکثر مردم معتقدند که فقط بخش کوچکی از دانش عالم هستی را دارا می باشند، احتمال وجود خدا خارج از دانش شخصی بسیار بالا است. آنچه مهم است فقط اندیشه وجود خدا نیست. خدا باید وجودی واقعی باشد که عملا قادر است تحولی اساسی در درون فرد ایجاد کند.
وقتی مسیح و رسولان از مردم می خواستند ایمان بیاورند، منظورشان "ایمانی کورکورانه" نبود، بلکه ایمانی "منطبق بر عقل و منطق". شخصی که زندگی اش توسط خداوند متحول شده و به انسان مفید و مثبت تغییر یافته، نمی تواند این تجربه غنی و ارزشمند را که با چشمان خود مشاهده کرده (شاهد عینی) و با فکر، اراده و احساسات (عقل و منطق) پذیرفته، هرگز فراموش کند. روح القدس در قلوب افراد، ایمانی کورکورانه و بی اساس به عمل نمی آورد. جاش مک داول که زمانی مخالف سرسخت مسیحیت بود، چنین شهادت می دهد:"در مورد خودم باید بگویم پذیرش مسیحیت به هیچ وجه "جهشی در تاریکی نبود بلکه بر عکس، "گامی بود به سمت روشنایی". تمام شواهد و قرائن موجود و دلایل تاریخی مربوط به کتاب مقدس و ادعاهای مسیح را که در اختیار داشتم، خوب سنجیدم و سبک و سنگین کردم. عاقبت کفه ترازو به نفع اعتقاد به مسیح به عنوان پسر خدا و قیامت او از مردگان، سنگین تر شد. شواهد و قرائن موجود چنان به حقانیت ایمان مسیحی گواهی می داد که با پذیرش مسیح به عنوان خداوند خود، نه "جهشی در تاریکی" بلکه "گامی به سوی روشنایی" برداشتم. اگر به داشتن "ایمانی کورکورانه" قانع بودم، عیسی مسیح را رد می کردم و به تمام دلایل و شواهد موجود نیز پشت می نمودم". جاش مک داول در زمانی که اعتقاد به وجود خدا نداشت و کتاب مقدس را سراسر دروغ و افسانه می پنداشت، کوشید تا با جمع آوری شواهد تاریخی و کشفیات باستان شناسی، اعتبار مسیحیت را زیر سئوال ببرد. اماپس از تحقیقات به شدت سرخورده و محزون شد. او فهمید که دیدگاهش کاملا غلط از آب درآمد. در این هنگام بود که خدا با قلب او سخن گفت. امروز او نه فقط کشیش است، بلکه نتایج همان تحقیقات خود را در خدمت دفاعیات مسیحی قرار داد. مسیح فرمود:"حقیقت را خواهید شناخت(نه این که از آن غافل خواهید ماند) و حقیقت شما را آزاد خواهد کرد (یوحنا فصل هشتم آیه سی و دوم). به عبارت دیگر مقصود مسیح این بود که به جای باور کورکورانه، حقیقت را "تجربه" کنید. پولس رسول فرمود:"می دانم به که ایمان آوردم" (دوم تیموتاوس فصل اول آیه دوازدهم). ایمان همانا اطمینان دل است بر اساس شواهد و قرائن کافی. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر