دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
قائن با خدا روبرو می شود (پیدایش فصل 4 آیه 9)
"آنگاه خداوند از قائن پرسید:"برادرت هابیل کجاست؟" قائن جواب داد:"از کجا بدانم؟ مگر من نگهبان برادرم هستم؟"
"برادرت هابیل کجاست؟"
خدا پاسخ سئوال خود را می دانست. او می خواست به قائن فرصتی دهد تا به گناه و جنایت خود اقرار کرده و اشتباهش را جبران نماید. خداوند، خدایی است که به ما شروع تازه و فرصت های دوباره عطا می کند. دروغ گفتن قائن به خدا، کاری بس بیهوده بود. آن حماقت محض بود که قائن گمان می کرد که خدا نمی داند هابیل کجاست! یا این که خیال می کرد می تواند گناهش را از دید خدا پنهان کند.
"از کجا بدانم؟ مگر من نگهبان برادرم هستم؟"
پاسخ بی ادبانه و معروف قائن نشان می دهد که علی رغم رحمت خداوند، او هم چنان به گناه راغب است. قائن ادعا می کند که بی گناه است و بدین ترتیب پرونده جنایتش را سنگین می کند. او می کوشد تا با دروغ حساب شده، جنایت عمدی اش را مخفی کند. قائن به جای فروتنی و اقرار به جنایت، از خدا می پرسد:"مگر من نگهبان برادرم هستم؟" به عبارت دیگر، قائن می خواهد بگوید که "هابیل آنقدر بالغ است که بتواند از خودش دفاع و محافظت کند. اگر او گمشده، چرا از من بازخواست می شود؟" او با طرح این سئوال نامربوط، می خواست شانه خالی کند و از حضور خدا بگریزد.
خدا، قائن را لعنت کرد (پیدایش فصل 4 آیات 10-12)
"خداوند فرمود:"این چه کاری بود که کردی؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمی آورد. اکنون ملعون هستی و از زمینی که با خون برادرت آن را رنگین کرده ای، طرد خواهی شد. از این پس، هر چه کار کنی، دیگر زمین محصول خود را آن چنان که باید، به تو نخواهد داد و تو در جهان آواره و پریشان خواهی بود"
" خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمی آورد"
این جمله خون از زمین نزد من فریاد برمی آورد، بعدها دوباره در کتاب مقدس تکرار می شود. اعداد فصل 35 آیات29-34 شرح می دهد که قتل موجب آلودگی زمین می شود. وقتی هابیل کشته شد، خون او که بر زمین ریخت فریاد انتقام برمی آورد. با این توصیف، وقتی عیسی کشته شد، خون ریخته شده و مرگ او، راه آشتی با خدا را باز کرد. زندگی، مرگ و قربانی مسیح باعث شد که انسان بتواند با خدا دوست شود.
مرگ، آخرین کلام زندگی شخص عادل نیست. وقتی شخص از این جهان می رود، از خود یادگاری باقی می گذارد. آنچه شخص از خود یادگاری باقی می گذارد شاید لعنت یا برکت باشد. بنابراین، هرکدام از ما که می میریم، باز هم سخن می گوییم. خدا به ما کمک می کند که یادگاری که از خود باقی می گذاریم، توام با شرارت و بدی نباشد، بلکه باعث کمک و برکت آیندگان گردد.
"اکنون ملعون هستی و از زمینی که با خون برادرت آن را رنگین کرده ای، طرد خواهی شد. از این پس، هر چه کار کنی، دیگر زمین محصول خود را آن چنان که باید، به تو نخواهد داد"
این حکم خدا مشابه همان لعنتی است که متوجه آدم شد (پیدایش فصل 3 آیات 17-18). قائن نیز مانند پدرش کشاورز بود. طرد شدن قائن از زمین نیز یادآور اخراج آدم و حوا از باغ عدن است (پیدایش فصل 3 آیه 24). آدم و حوا فقط نسبت به خدا گناه کردند، اما قائن هم به خدا گناه ورزید و هم به انسان. بنابراین، قائن بیش از پدرش ملعون شد. آدم با رنج و زحمت کسب معاش می کرد، در حالی که قائن برای نجات جان خویش و تهیه غذا آواره شد. رنج و زحمت او بر روی زمین بی فایده بود و زمین محصول خود را آن چنان که باید به قائن نمی داد.
اعتراض قائن به مجازات سختی که خدا برای او تعیین کرده بود (پیدایش فصل 4 ایات 13-15)
"قائن گفت:"مجازات من سنگین تر از آن است که بتوانم تحمل کنم. امروز مرا از این سرزمین و از حضور خودت می رانی و مرا در جهان آواره و پریشان می گردانی. پس هر که مرا ببیند مرا خواهد کشت". خداوند جواب داد:"چنین نخواهد شد، زیرا هر که تو را بکشد، مجازاتش هفت برابر شدیدتر از مجازات تو خواهد بود" سپس خداوند نشانی بر قائن گذاشت تا اگر کسی با او برخورد کند، او را نکشد"
"مجازات من سنگین تر از آن است که بتوانم تحمل کنم"
قائن هنوز هم نسبت به گناه احساس بدی نداشت، بلکه او فقط به مجازاتش اعتراض کرد. در واکنش قائن، نشانی از توبه و بازگشت به سوی خدا مشاهده نمی شود. او به جای توبه، به حال خودش دلسوزی می کرد. خدا هر گناهی را به طرزی عادلانه، داوری و مجازات می کند. اما داوری و مجازات او صرفا از روی خشم یا انتقام جویی نیست، بلکه برای اصلاح و احیای رابطه ما با خودش می باشد.
" پس هر که مرا ببیند مرا خواهد کشت"
اشاره قائن به جمعیت رو به افزایش آن منطقه در زمان حال و آینده است.
"زیرا هر که تو را بکشد، مجازاتش هفت برابر شدیدتر از مجازات تو خواهد بود"
خدا نمی خواست که قائن به دست دیگران کشته شود، آدم و حوا، فرزندان زیادی داشتند، زیرا خدا به آن ها گفته بود:"زمین را پر سازید" (پیدایش فصل اول آیه 28). قائن به خاطر کشتن برادرش، شدیدا می ترسید و احساس گناه می کرد. او احتمالا از واکنش خانواده اش نسبت به این موضوع بیم داشت. اگر او می توانست کسی را بکشد، پس بقیه اعضای خانواده هم می توانستند چنین کنند.
" خداوند نشانی بر قائن گذاشت"
هیچکس نمی داند علامت بر روی قائن چه بوده است. برخی از مفسران کتاب مقدس حدس می زنند که شاید خداوند بر لباس یا با خالکوبی روی پوست بدن قائن، علامتی به وجود آورد. او این علامت را به قائن داد تا کسی که او را به قتل برساند، لعنت شود. این علامت تا حدی ترس قائن را کاهش داد. با این توصیف، این علامت توجه خدا نسبت به مراقبت و محافظت از گناهکار را نشان می دهد. خدا سعی دارد با علائم نیکویی و محبت الهی، گناهکار را به سوی توبه هدایت نماید.
آیا سرانجام قائن توبه کرد؟ احتمالا او هرگز به سوی خدا بازگشت نکرد. کتاب مقدس با عبارات منفی درباره قائن سخن گفته است:"زیرا از قائن سرمشق می گیرند که برادرش را کشت" (یهودا آیه 11). در اول یوحنا فصل 3 آیه 12 می خوانیم:"قائن که از شیطان بود و برادرش را کشت".
فصل 4 پیدایش نشان می دهد که طبیعت گناه آلود آدم و حوا به چه سرعت در قائن نمایان می شود. گناه پیوند برادری را از میان برد و به قتل منجر گردید. کشتن برادر به مراتب شریرانه تر از خوردن میوه ممنوع است. آدم در خصوص گناهش، حقیقت را به خدا گفت، در حالی که قائن دروغ گفت. آدم در سکوت مجازات خداوند را پذیرفت، اما قائن به شدت اعتراض کرد. بنابراین، قائن سختدل تر از آدم معرفی شده است. از واکنش خدا با قائن و هابیل پی می بریم که او کسانی را که اطاعت می کنند، برکت می دهد و رفتار نادرست مورد داروی و تنبیه قرار می گیرد. خداوند هم عادل است و هم مهربان.
قائن با خدا روبرو می شود (پیدایش فصل 4 آیه 9)
"آنگاه خداوند از قائن پرسید:"برادرت هابیل کجاست؟" قائن جواب داد:"از کجا بدانم؟ مگر من نگهبان برادرم هستم؟"
"برادرت هابیل کجاست؟"
خدا پاسخ سئوال خود را می دانست. او می خواست به قائن فرصتی دهد تا به گناه و جنایت خود اقرار کرده و اشتباهش را جبران نماید. خداوند، خدایی است که به ما شروع تازه و فرصت های دوباره عطا می کند. دروغ گفتن قائن به خدا، کاری بس بیهوده بود. آن حماقت محض بود که قائن گمان می کرد که خدا نمی داند هابیل کجاست! یا این که خیال می کرد می تواند گناهش را از دید خدا پنهان کند.
"از کجا بدانم؟ مگر من نگهبان برادرم هستم؟"
پاسخ بی ادبانه و معروف قائن نشان می دهد که علی رغم رحمت خداوند، او هم چنان به گناه راغب است. قائن ادعا می کند که بی گناه است و بدین ترتیب پرونده جنایتش را سنگین می کند. او می کوشد تا با دروغ حساب شده، جنایت عمدی اش را مخفی کند. قائن به جای فروتنی و اقرار به جنایت، از خدا می پرسد:"مگر من نگهبان برادرم هستم؟" به عبارت دیگر، قائن می خواهد بگوید که "هابیل آنقدر بالغ است که بتواند از خودش دفاع و محافظت کند. اگر او گمشده، چرا از من بازخواست می شود؟" او با طرح این سئوال نامربوط، می خواست شانه خالی کند و از حضور خدا بگریزد.
خدا، قائن را لعنت کرد (پیدایش فصل 4 آیات 10-12)
"خداوند فرمود:"این چه کاری بود که کردی؟ خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمی آورد. اکنون ملعون هستی و از زمینی که با خون برادرت آن را رنگین کرده ای، طرد خواهی شد. از این پس، هر چه کار کنی، دیگر زمین محصول خود را آن چنان که باید، به تو نخواهد داد و تو در جهان آواره و پریشان خواهی بود"
" خون برادرت از زمین نزد من فریاد برمی آورد"
این جمله خون از زمین نزد من فریاد برمی آورد، بعدها دوباره در کتاب مقدس تکرار می شود. اعداد فصل 35 آیات29-34 شرح می دهد که قتل موجب آلودگی زمین می شود. وقتی هابیل کشته شد، خون او که بر زمین ریخت فریاد انتقام برمی آورد. با این توصیف، وقتی عیسی کشته شد، خون ریخته شده و مرگ او، راه آشتی با خدا را باز کرد. زندگی، مرگ و قربانی مسیح باعث شد که انسان بتواند با خدا دوست شود.
مرگ، آخرین کلام زندگی شخص عادل نیست. وقتی شخص از این جهان می رود، از خود یادگاری باقی می گذارد. آنچه شخص از خود یادگاری باقی می گذارد شاید لعنت یا برکت باشد. بنابراین، هرکدام از ما که می میریم، باز هم سخن می گوییم. خدا به ما کمک می کند که یادگاری که از خود باقی می گذاریم، توام با شرارت و بدی نباشد، بلکه باعث کمک و برکت آیندگان گردد.
"اکنون ملعون هستی و از زمینی که با خون برادرت آن را رنگین کرده ای، طرد خواهی شد. از این پس، هر چه کار کنی، دیگر زمین محصول خود را آن چنان که باید، به تو نخواهد داد"
این حکم خدا مشابه همان لعنتی است که متوجه آدم شد (پیدایش فصل 3 آیات 17-18). قائن نیز مانند پدرش کشاورز بود. طرد شدن قائن از زمین نیز یادآور اخراج آدم و حوا از باغ عدن است (پیدایش فصل 3 آیه 24). آدم و حوا فقط نسبت به خدا گناه کردند، اما قائن هم به خدا گناه ورزید و هم به انسان. بنابراین، قائن بیش از پدرش ملعون شد. آدم با رنج و زحمت کسب معاش می کرد، در حالی که قائن برای نجات جان خویش و تهیه غذا آواره شد. رنج و زحمت او بر روی زمین بی فایده بود و زمین محصول خود را آن چنان که باید به قائن نمی داد.
اعتراض قائن به مجازات سختی که خدا برای او تعیین کرده بود (پیدایش فصل 4 ایات 13-15)
"قائن گفت:"مجازات من سنگین تر از آن است که بتوانم تحمل کنم. امروز مرا از این سرزمین و از حضور خودت می رانی و مرا در جهان آواره و پریشان می گردانی. پس هر که مرا ببیند مرا خواهد کشت". خداوند جواب داد:"چنین نخواهد شد، زیرا هر که تو را بکشد، مجازاتش هفت برابر شدیدتر از مجازات تو خواهد بود" سپس خداوند نشانی بر قائن گذاشت تا اگر کسی با او برخورد کند، او را نکشد"
"مجازات من سنگین تر از آن است که بتوانم تحمل کنم"
قائن هنوز هم نسبت به گناه احساس بدی نداشت، بلکه او فقط به مجازاتش اعتراض کرد. در واکنش قائن، نشانی از توبه و بازگشت به سوی خدا مشاهده نمی شود. او به جای توبه، به حال خودش دلسوزی می کرد. خدا هر گناهی را به طرزی عادلانه، داوری و مجازات می کند. اما داوری و مجازات او صرفا از روی خشم یا انتقام جویی نیست، بلکه برای اصلاح و احیای رابطه ما با خودش می باشد.
" پس هر که مرا ببیند مرا خواهد کشت"
اشاره قائن به جمعیت رو به افزایش آن منطقه در زمان حال و آینده است.
"زیرا هر که تو را بکشد، مجازاتش هفت برابر شدیدتر از مجازات تو خواهد بود"
خدا نمی خواست که قائن به دست دیگران کشته شود، آدم و حوا، فرزندان زیادی داشتند، زیرا خدا به آن ها گفته بود:"زمین را پر سازید" (پیدایش فصل اول آیه 28). قائن به خاطر کشتن برادرش، شدیدا می ترسید و احساس گناه می کرد. او احتمالا از واکنش خانواده اش نسبت به این موضوع بیم داشت. اگر او می توانست کسی را بکشد، پس بقیه اعضای خانواده هم می توانستند چنین کنند.
" خداوند نشانی بر قائن گذاشت"
هیچکس نمی داند علامت بر روی قائن چه بوده است. برخی از مفسران کتاب مقدس حدس می زنند که شاید خداوند بر لباس یا با خالکوبی روی پوست بدن قائن، علامتی به وجود آورد. او این علامت را به قائن داد تا کسی که او را به قتل برساند، لعنت شود. این علامت تا حدی ترس قائن را کاهش داد. با این توصیف، این علامت توجه خدا نسبت به مراقبت و محافظت از گناهکار را نشان می دهد. خدا سعی دارد با علائم نیکویی و محبت الهی، گناهکار را به سوی توبه هدایت نماید.
آیا سرانجام قائن توبه کرد؟ احتمالا او هرگز به سوی خدا بازگشت نکرد. کتاب مقدس با عبارات منفی درباره قائن سخن گفته است:"زیرا از قائن سرمشق می گیرند که برادرش را کشت" (یهودا آیه 11). در اول یوحنا فصل 3 آیه 12 می خوانیم:"قائن که از شیطان بود و برادرش را کشت".
فصل 4 پیدایش نشان می دهد که طبیعت گناه آلود آدم و حوا به چه سرعت در قائن نمایان می شود. گناه پیوند برادری را از میان برد و به قتل منجر گردید. کشتن برادر به مراتب شریرانه تر از خوردن میوه ممنوع است. آدم در خصوص گناهش، حقیقت را به خدا گفت، در حالی که قائن دروغ گفت. آدم در سکوت مجازات خداوند را پذیرفت، اما قائن به شدت اعتراض کرد. بنابراین، قائن سختدل تر از آدم معرفی شده است. از واکنش خدا با قائن و هابیل پی می بریم که او کسانی را که اطاعت می کنند، برکت می دهد و رفتار نادرست مورد داروی و تنبیه قرار می گیرد. خداوند هم عادل است و هم مهربان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر