دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
هشدار خداوند به قائن (پیدایش فصل 4 آیات 6-7)
"خداوند از قائن پرسید:"چرا خشمگین شده ای و سرت را به زیر افکنده ای؟ اگر درست عمل می کردی، آیا مقبول نمی شدی؟ اما چون چنین نکردی، گناه در کمین توست و می خواهد بر تو مسلط شود، ولی تو بر آن چیره شو!"
آنچه مسلم است خدا پاسخ سئوالاتش را می دانست، اما می خواست قائن به خود بیاید تا در برابر وسوسه خشم و خشنونت مقاومت نشان دهد. او قبل از مراسم پرستش و قربانی، قائن را برکت مادی داده بود. سئوال خداوند (اگر درست عمل می کردی، آیا مقبول نمی شدی؟) به تصمیم و اراده آزاد قائن اشاره می کند. اگر قائن تصمیم می گرفت، با یاری خدا بر گناه غلبه می کرد و به شخص مثبت متبدل می گردید. خدا بعد از رد قربانی قائن، به او فرصت داد تا اشتباهش را اصلاح کند و تلاشی مجدد به عمل آورد. به عبارت دیگر، خداوند می خواهد به قائن اطمینان دهد که عدم رضایت او از قربانی قائن و برتری هابیل، لزوما دائمی نخواهد بود. کاربرد کلمات "چرا" و "اگر" بیانگر توسل خداوند به عقل و منطق و توجه او به وضعیت انسان گناهکار است.
" چون چنین نکردی، گناه در کمین توست"
گناه به حیوان وحشی تشبیه شده که می خواهد به قائن حمله کند. گناه نه فقط در درون قائن حضور داشت، بلکه در مرحله رشد و گسترش بود. ارتکاب به گناه، با یک فکر ناپاک شروع می شود، و اگر این فکر را بسط دهیم به مرحله عمل می رسد. به عبارت دیگر، گناه مانند گلوله برفی است که به هنگام حرکت در سرازیری، هر لحظه بزرگ تر می شود. بهترین زمان برای متوقف کردن گلوله برفی، وقتی است که هنوز خیلی بزرگ نشده یا سرعت آن خیلی زیاد نشده است.
قائن در لبه جهنم قرار داشت و خداوند درباره عواقب ویرانگر قدرت گناه به قائن هشدار داد. قائن می توانست از ارتکاب گناه خودداری ورزد و برکت را بجوید و یا اجازه دهد تا گناه او را در کام خود فرو ببرد. گناه، قائن را بر علیه خدا و برادرش تحریک کرد.
"می خواهد بر تو مسلط شود، ولی تو بر آن چیره شو"
اگر اجازه دهیم که خدا در زندگی ما نظارت و کنترل نماید، قادر خواهیم بود بر قدرت گناه چیره شویم. بدون خدا، ما به برده گناه تبدیل می شویم. خدا، قائن را تشویق کرد تا خود را اصلاح کند. اما قائن زیر بار نرفت و فاجعه آفرید. او می توانست دیدگاهش در مورد تقدیم کردن قربانی به خدا اصلاح کند. تصمیم غلط قائن به وضوح یادآور این واقعیت است که چه بسا می دانیم راه درست و اشتباه کدام است، اما درست مثل قائن راه غلط را انتخاب می کنیم. بنابراین، به جای پیروی از قائن، طریق خدا را در پیش گیرید.
در برخی ترجمه ها چنین می خوانیم:"خدا به قائن گفت:"گناه در کمین است و اشتیاق تو دارد". همین واژه عبری "مشتاق" (اشتیاق) در فصل 3 آیه 16 به کار رفته:"مشتاق شوهرت خواهی بود" علت کاربرد این واژه، لعنت الهی است. این نوع "اشتیاق" نشان می دهد که تا چه اندازه می تواند خشن تر شود.
قائن، هابیل را به قتل می رساند (پیدایش فصل 4 آیه 8)
"روزی قائن از برادرش هابیل خواست که با او به صحرا برود. هنگامی که آن ها در صحرا بودند، ناگهان قائن به برادرش حمله کرد و او را کشت"
قائن به هشدار خدا توجه نکرد و نقشه قتل عمدی هابیل را به اجرا درآورد. قبل از این جنایت، هیچ انسانی کشته نشده بود. قائن با دیدن کشتن حیوانات برای اجرای مراسم قربانی، ایده قتل هابیل را در ذهن خود برنامه ریزی کرد و به شیوه مشابه قربانی حیوانات، برادرش را کشت.
این اولین قتل است، یعنی اولین باری است که زندگی انسانی با ریختن خونش از او گرفته می شود. اما از آن جا که خدا زندگی را به انسان بخشیده، فقط خداوند است که می تواند زندگی کسی را از او بگیرد.
اولین قربانی این جنایت، یک شهید بود (متی فصل 23 آیه 35). مرگ هابیل، لعنت محسوب نمی شد بلکه تاج حیات و پاداش عظیم نصیب او گردید (مکاشفه فصل 3 آیه 11).
هشدار خداوند به قائن (پیدایش فصل 4 آیات 6-7)
"خداوند از قائن پرسید:"چرا خشمگین شده ای و سرت را به زیر افکنده ای؟ اگر درست عمل می کردی، آیا مقبول نمی شدی؟ اما چون چنین نکردی، گناه در کمین توست و می خواهد بر تو مسلط شود، ولی تو بر آن چیره شو!"
آنچه مسلم است خدا پاسخ سئوالاتش را می دانست، اما می خواست قائن به خود بیاید تا در برابر وسوسه خشم و خشنونت مقاومت نشان دهد. او قبل از مراسم پرستش و قربانی، قائن را برکت مادی داده بود. سئوال خداوند (اگر درست عمل می کردی، آیا مقبول نمی شدی؟) به تصمیم و اراده آزاد قائن اشاره می کند. اگر قائن تصمیم می گرفت، با یاری خدا بر گناه غلبه می کرد و به شخص مثبت متبدل می گردید. خدا بعد از رد قربانی قائن، به او فرصت داد تا اشتباهش را اصلاح کند و تلاشی مجدد به عمل آورد. به عبارت دیگر، خداوند می خواهد به قائن اطمینان دهد که عدم رضایت او از قربانی قائن و برتری هابیل، لزوما دائمی نخواهد بود. کاربرد کلمات "چرا" و "اگر" بیانگر توسل خداوند به عقل و منطق و توجه او به وضعیت انسان گناهکار است.
" چون چنین نکردی، گناه در کمین توست"
گناه به حیوان وحشی تشبیه شده که می خواهد به قائن حمله کند. گناه نه فقط در درون قائن حضور داشت، بلکه در مرحله رشد و گسترش بود. ارتکاب به گناه، با یک فکر ناپاک شروع می شود، و اگر این فکر را بسط دهیم به مرحله عمل می رسد. به عبارت دیگر، گناه مانند گلوله برفی است که به هنگام حرکت در سرازیری، هر لحظه بزرگ تر می شود. بهترین زمان برای متوقف کردن گلوله برفی، وقتی است که هنوز خیلی بزرگ نشده یا سرعت آن خیلی زیاد نشده است.
قائن در لبه جهنم قرار داشت و خداوند درباره عواقب ویرانگر قدرت گناه به قائن هشدار داد. قائن می توانست از ارتکاب گناه خودداری ورزد و برکت را بجوید و یا اجازه دهد تا گناه او را در کام خود فرو ببرد. گناه، قائن را بر علیه خدا و برادرش تحریک کرد.
"می خواهد بر تو مسلط شود، ولی تو بر آن چیره شو"
اگر اجازه دهیم که خدا در زندگی ما نظارت و کنترل نماید، قادر خواهیم بود بر قدرت گناه چیره شویم. بدون خدا، ما به برده گناه تبدیل می شویم. خدا، قائن را تشویق کرد تا خود را اصلاح کند. اما قائن زیر بار نرفت و فاجعه آفرید. او می توانست دیدگاهش در مورد تقدیم کردن قربانی به خدا اصلاح کند. تصمیم غلط قائن به وضوح یادآور این واقعیت است که چه بسا می دانیم راه درست و اشتباه کدام است، اما درست مثل قائن راه غلط را انتخاب می کنیم. بنابراین، به جای پیروی از قائن، طریق خدا را در پیش گیرید.
در برخی ترجمه ها چنین می خوانیم:"خدا به قائن گفت:"گناه در کمین است و اشتیاق تو دارد". همین واژه عبری "مشتاق" (اشتیاق) در فصل 3 آیه 16 به کار رفته:"مشتاق شوهرت خواهی بود" علت کاربرد این واژه، لعنت الهی است. این نوع "اشتیاق" نشان می دهد که تا چه اندازه می تواند خشن تر شود.
قائن، هابیل را به قتل می رساند (پیدایش فصل 4 آیه 8)
"روزی قائن از برادرش هابیل خواست که با او به صحرا برود. هنگامی که آن ها در صحرا بودند، ناگهان قائن به برادرش حمله کرد و او را کشت"
قائن به هشدار خدا توجه نکرد و نقشه قتل عمدی هابیل را به اجرا درآورد. قبل از این جنایت، هیچ انسانی کشته نشده بود. قائن با دیدن کشتن حیوانات برای اجرای مراسم قربانی، ایده قتل هابیل را در ذهن خود برنامه ریزی کرد و به شیوه مشابه قربانی حیوانات، برادرش را کشت.
این اولین قتل است، یعنی اولین باری است که زندگی انسانی با ریختن خونش از او گرفته می شود. اما از آن جا که خدا زندگی را به انسان بخشیده، فقط خداوند است که می تواند زندگی کسی را از او بگیرد.
اولین قربانی این جنایت، یک شهید بود (متی فصل 23 آیه 35). مرگ هابیل، لعنت محسوب نمی شد بلکه تاج حیات و پاداش عظیم نصیب او گردید (مکاشفه فصل 3 آیه 11).
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر