زندگی هدفمند
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
علی رغم وعده خدا، ابراهیم و ساره صاحب فرزند نمی شدند. سارا از شوهرش خواست تا با کنیزشان، هاجر ازدواج کند. مدتی گذشت و هاجرحامله شد. به خاطر بی ایمانی سارا و ابراهیم به وعده خدا، یک سلسله مشکلات خانوادگی به وجود آمد. روابط سارا و هاجر به تیره گی گرایید. سارا از خودش و ابراهیم خشمگین بود، اما خشم خود را سر هاجر خالی کرد. او آنقدر با هاجر بدرفتاری کرد که هاجر از خانه فرار کرد (پیدایش فصل شانزدهم). در بیابان، فرشته خداوند به هاجر گفت که نزد سارا که مسبب مشکلاتش بود، برگردد. اما از سارا نترسد، بلکه مطیع او باشد. سخنان فرشته نشان می دهد که هاجر باید در رفتارش با سارا تجدیدنظر کند، ولو آن که سارا او را به ناحق از خانه اخراج کرده بود. فرار از مشکلات، اغلب کمکی به حل مشکل نمی کند. از ماجرای هاجر این درس را می آموزیم که عاقلانه تر آن است که به سوی مشکلات برگردیم و با آن ها روبرو شویم. وعده کمک خدا را بپذیریم، رفتارمان را اصلاح کنیم، مطیع باشیم و آن طور که درست است رفتار کنیم و نه هر طور دلمان خواست.
وقتی اتفاق های منفی می افتد، فرقی نمی کند چقدر گلوی مان را پاره کنیم. هیچ چیز عوض نمی شود. فرقی نمی کند چقدر غرغر و شکایت کنیم. هیچ چیز بهتر نمی شود. عده ای می گویند:"من فقط منتظر خدا هستم تا وضع مرا عوض کند". اما واقعیت این است که خدا منتظر شماست. اگر گام اول را بردارید، خدا شروع می کند به تغییر و تحول زندگی تان. اگر همیشه منتظر باشید که واقعه ای شما را شاد کند، همه عمرتان را به انتظار می گذرانید.
این واقعیت را بپذیرید: همیشه چیزی در زندگی شما به نام مشکل وجود دارد. در نتیجه همیشه دلیلی برای ناشاد بودن خواهید یافت. مثلا مجردها می گویند:"به محض این که ازدواج کنم، می دانم بعد از آن حسابی شاد خواهم بود. لطفا دعا کنید همسری پیدا کنم". چند ماه بعد از ازدواج می آیند و می گویند:"اگر فقط دعا کنید من از شر این آدم راحت شوم، حسابی خوشحال خواهم شد"!
شریک زندگی واقعا مشکل اصلی نیست. هیچکس نمی تواند شما را شاد کند. باید یاد بگیرید با کمک خدا در بحران ها و مشکلات شاد باشید. ممکن است در محل کار،با افرادی کار کنید که نمی گذراند شما پیشرفت کنید. بنابراین، تصمیم می گیرید در شرکت دیگر شاغل شوید. در شرکت جدید هم مشکلات دیگر وجود دارد که مانع شاد شدن شما می شود. بعضی از امور را نمی توان تغییر داد. مثلا ترافیک صبح را نمی توانید عوض کنید. نمی توانید در محل کار دم همه را ببینید. اما نباید بگذارید این ها شما را از شاد بودن باز می دارند. در هر حال شکوفه بدهید و توجه خود را معطوف چیزهایی کنید که می توانید تغییر دهید.
درباره آنچه نمی توانید عوض کنید، نگران نباشید. در هر جایی که هستید، به شکفتن ادامه دهید. اگر تصمیم بگیرید که با ایمان باقی بمانید و راضی باشید، خدا در زمان مناسب این اوضاع را عوض خواهد کرد. او شما را از میان آدم های منفی درمی آورد و در جای بهتری می گذارد. اما اگر از شکفتن در جایی که هستید، خوداری کنید، جلو پیشرفت تان گرفته خواهد شد.
خدا ما را این جا برای مقصودی کاشته، بنابراین باید ثمره ای به بار آوریم. و خیلی مهم نیست که کجا هستیم. چیزی که مهم است این است: آیا ثمره نیکویی به بار می آوریم؟ آیا مردم می توانند محبت و شادی الهی را در زندگی ما ببینند؟
اگر درست در همین جایی که هستید به شکفتن ادامه بدهید، می توانید به زمان بندی خدا اعتماد کنید و در آرامش الهی به سر ببرید. در نتیجه، خدا شما را در موقعیت تازه ای می گذارد تا بتوانید باز هم ثمره های بیشتری به بار آورید. اما اگر در جایی که هستید شاد نباشید، هرگز به جایی که می خواهید نمی رسید. کلید این جاست: در جایی که کاشته شده اید، شکوفه بزنید.
علی رغم وعده خدا، ابراهیم و ساره صاحب فرزند نمی شدند. سارا از شوهرش خواست تا با کنیزشان، هاجر ازدواج کند. مدتی گذشت و هاجرحامله شد. به خاطر بی ایمانی سارا و ابراهیم به وعده خدا، یک سلسله مشکلات خانوادگی به وجود آمد. روابط سارا و هاجر به تیره گی گرایید. سارا از خودش و ابراهیم خشمگین بود، اما خشم خود را سر هاجر خالی کرد. او آنقدر با هاجر بدرفتاری کرد که هاجر از خانه فرار کرد (پیدایش فصل شانزدهم). در بیابان، فرشته خداوند به هاجر گفت که نزد سارا که مسبب مشکلاتش بود، برگردد. اما از سارا نترسد، بلکه مطیع او باشد. سخنان فرشته نشان می دهد که هاجر باید در رفتارش با سارا تجدیدنظر کند، ولو آن که سارا او را به ناحق از خانه اخراج کرده بود. فرار از مشکلات، اغلب کمکی به حل مشکل نمی کند. از ماجرای هاجر این درس را می آموزیم که عاقلانه تر آن است که به سوی مشکلات برگردیم و با آن ها روبرو شویم. وعده کمک خدا را بپذیریم، رفتارمان را اصلاح کنیم، مطیع باشیم و آن طور که درست است رفتار کنیم و نه هر طور دلمان خواست.
وقتی اتفاق های منفی می افتد، فرقی نمی کند چقدر گلوی مان را پاره کنیم. هیچ چیز عوض نمی شود. فرقی نمی کند چقدر غرغر و شکایت کنیم. هیچ چیز بهتر نمی شود. عده ای می گویند:"من فقط منتظر خدا هستم تا وضع مرا عوض کند". اما واقعیت این است که خدا منتظر شماست. اگر گام اول را بردارید، خدا شروع می کند به تغییر و تحول زندگی تان. اگر همیشه منتظر باشید که واقعه ای شما را شاد کند، همه عمرتان را به انتظار می گذرانید.
این واقعیت را بپذیرید: همیشه چیزی در زندگی شما به نام مشکل وجود دارد. در نتیجه همیشه دلیلی برای ناشاد بودن خواهید یافت. مثلا مجردها می گویند:"به محض این که ازدواج کنم، می دانم بعد از آن حسابی شاد خواهم بود. لطفا دعا کنید همسری پیدا کنم". چند ماه بعد از ازدواج می آیند و می گویند:"اگر فقط دعا کنید من از شر این آدم راحت شوم، حسابی خوشحال خواهم شد"!
شریک زندگی واقعا مشکل اصلی نیست. هیچکس نمی تواند شما را شاد کند. باید یاد بگیرید با کمک خدا در بحران ها و مشکلات شاد باشید. ممکن است در محل کار،با افرادی کار کنید که نمی گذراند شما پیشرفت کنید. بنابراین، تصمیم می گیرید در شرکت دیگر شاغل شوید. در شرکت جدید هم مشکلات دیگر وجود دارد که مانع شاد شدن شما می شود. بعضی از امور را نمی توان تغییر داد. مثلا ترافیک صبح را نمی توانید عوض کنید. نمی توانید در محل کار دم همه را ببینید. اما نباید بگذارید این ها شما را از شاد بودن باز می دارند. در هر حال شکوفه بدهید و توجه خود را معطوف چیزهایی کنید که می توانید تغییر دهید.
درباره آنچه نمی توانید عوض کنید، نگران نباشید. در هر جایی که هستید، به شکفتن ادامه دهید. اگر تصمیم بگیرید که با ایمان باقی بمانید و راضی باشید، خدا در زمان مناسب این اوضاع را عوض خواهد کرد. او شما را از میان آدم های منفی درمی آورد و در جای بهتری می گذارد. اما اگر از شکفتن در جایی که هستید، خوداری کنید، جلو پیشرفت تان گرفته خواهد شد.
خدا ما را این جا برای مقصودی کاشته، بنابراین باید ثمره ای به بار آوریم. و خیلی مهم نیست که کجا هستیم. چیزی که مهم است این است: آیا ثمره نیکویی به بار می آوریم؟ آیا مردم می توانند محبت و شادی الهی را در زندگی ما ببینند؟
اگر درست در همین جایی که هستید به شکفتن ادامه بدهید، می توانید به زمان بندی خدا اعتماد کنید و در آرامش الهی به سر ببرید. در نتیجه، خدا شما را در موقعیت تازه ای می گذارد تا بتوانید باز هم ثمره های بیشتری به بار آورید. اما اگر در جایی که هستید شاد نباشید، هرگز به جایی که می خواهید نمی رسید. کلید این جاست: در جایی که کاشته شده اید، شکوفه بزنید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر