مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
داود قبل از این که پادشاه شود، طعم شکست را چشید. او ده سال از زندگی خود را صرف گریز در بیابان کرد. خدا به او قول داده بود که پادشاه خواهد شد، اما او از غاری به غار دیگر و از منطقه ای به منطقه دیگر در حال گریز بود. از دیدگاه انسانی، چنین به نظر می رسید که وعده های خدا به او هرگز تحقق نمی یافت.
داود فراری و همراهانش جامعه کوچکی را تشکیل می دادند. آن ها حتی همسران شان را همراه خود داشتند. یک روز وقتی داود و همراهانش به محل اقامت خود بازگشتند، دیدند که همه چیز ویران شده و زنان و بچه ها را ربوده اند. داود و افرادش زدند زیر گریه. آنقدر گریه کردند که کتاب مقدس می گوید:"دیگر طاقت گریه کردن نداشتند" (اول سموئیل فصل 30 آیه 4). به عبارت دیگر، نای گریه کردن نداشتند. اما اوضاع ناگهان برای داود بدتر شد. غم و غصه مردانش به عصبانیت علیه داود تمام شد. کتاب مقدس چنین گزارش می دهد:"داود بسیار مضطرب بود، زیرا افرادش می خواستند او را سنگسار کنند" (اول سموئیل فصل 30 آیه 6). سربازان داود از شدت ناراحتی، می خواستند داود را بکشند. آن ها به جای پیدا کردن راهی برای نجات زن و فرزندان شان، دنبال کسی بودند که گناه را به گردنش بیندازند.
سپس به یکی از مهم ترین آیات کتاب مقدس می رسیم:"اما داود خویشتن را از خداوند تقویت کرد" (اول سموئیل فصل 30 آیه 6). وقتی تمام تکیه گاه های داود از او گرفته شد و تمام حامیانش را از دست داد و به اوج شکست و ناکامی رسید، او خود را به وسیله خداوند تقویت کرد. داود به دنبال راه حل بود.
داود در مزمور 142 به یاس و ناامیدی خود اعتراف کرد. این اولین گام برای برخورد مناسب با شکست و ناکامی است. شکست و ناکامی، داود را از پا انداخته بود. می خواهید کاری را انجام دهید، اما با انجام آن موافقت نمی کنند. برای رسیدن به هدف خوبی که دارید، تلاش می کنید اما به آن نمی رسید. در نتیجه زمینه برای تلخی و عصبانیت مساعد می شود.
داود به جای آن که در نقش قربانی و مغلوب ظاهر شود، ابتدا به حضور خدا رفت. حضور خدا سرشار است از نیروی ایمان، نگرش مثبت، امید، آرامش، تحمل و یادآوری وعده های عالی خدا. نگرش تلخ و منفی داود، به نگرش مثبت مبدل شد. داود آرامش الهی را دریافت کرد. او بر خلاف همراهان عصبانی اش می دانست که خدا کنترل امور جهان را در اختیار دارد.
قدم بعدی داود این بود که از خداوند سئوال کند که چه باید انجام دهد. پاسخ خدا چنین بود":دشمن را تعقیب کن و آنچه را که برده اند، پس خواهی گرفت" (اول سموئیل فصل 30 آیه 8). وقتی داود به جای تداوم غم و غصه و گله و شکایت، به حضور خداوند رفت، خداوند نیز با نیروی مافوق طبیعی اش به او کمک کرد تا ابتدا روحیه اش تقویت شود و نگرش ایمان را حفظ کند، سپس هرچه را داود و همراهانش از دست داده بودند، به آن ها باز گرداند. جالب است بدانید در فصل 31 کتاب اول سموئیل، یعنی درست بعد از این ماجرا، شائول پادشاه وقت اسرائیل، در محاصره فلسطینی ها قرار می گیرد و خودکشی می کند. در نتیجه، داود سلطنت خود را شروع می کند. معجزات الهی پی در پی انجام گرفت.
ممکن است بنشینید و منتظر شوید تا خدا اوضاع تان را عوض کند. بعد شاد شوید، نگرش خوبی پیدا کنید تا بتوانید خدا را ستایش کنید. اما خدا منتظر است که شما گام اول را بردارید. وقتی سهم خود را انجام دادید، آن وقت او هم شروع می کند به تغییر اوضاع و انجام معجزات در زندگی شما.
شاید کسی فریب تان داده، از شما سودجویی کرده یا با شما بدرفتاری کرده و اکنون وسوسه می شوید که ماتم بگیرید و تلخ و منفی شوید. اگر بنشینید و فکر کنید که این کار چقدر بی انصافی بوده، زندگی تان هرگز به حال عادی برنمی گردد. باید نگرش خود را عوض کنید. به حضور خداوند بروید تا تغییر و تحول در درون شما رخ دهد. وقتی با کمک روح القدس (روح خدا) ذهنیت پیروزمندی را پرورش دهید، خواهید دید که خدا چه معجزاتی انجام خواهد داد.
مسیح به ما یاد داد که در ابتدای دعا فقط خدا را ستایش کنیم. نیازمندی های ما در بعد از ستایش قرار دارد. به عبارت دیگر، درخواست ها و نیازمندی ما در زیر ستایش قرار دارد. ستایش معجزه می آفریند. ستایش نه فقط ایمان شما را تقویت می کند، بلکه به شما صبر و آرامش مافوق طبیعی می دهد. سپس زمینه مساعد می شود برای معجزه شگفت انگیز خدا. معجزه ای که اطرافیان، دوستان و حتی دشمنان تان را مبهوت و حیران می سازد. آن ها درمی یابند که خداوند قادر است همه زنجیرها را پاره کند. او متخصص حل مشکلات است.
خدا می خواهد شما یک برنده باشید، نه یک فرد شاکی. دلیلی ندارد همیشه "تحت سلطه اوضاع و احوال" همیشه افسرده و نومید زندگی کنید. مهم نیست چند بار زمین خورده اید. برخیزید. خدا پایداری شما را می بیند. او عزم راسخ شما را می بیند. هنگامی که هر کاری از دست شما بر بیاید انجام دهید، خدا قدم به میدان می گذارد و آنچه را از دست شما برنمی آید، انجام می دهد. به یاد داشته باشید: شکست جایی است که خدا را ملاقات می کنیم، چون خدا برخی از بهترین کارهایش را در شکست های ما انجام می دهد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
داود قبل از این که پادشاه شود، طعم شکست را چشید. او ده سال از زندگی خود را صرف گریز در بیابان کرد. خدا به او قول داده بود که پادشاه خواهد شد، اما او از غاری به غار دیگر و از منطقه ای به منطقه دیگر در حال گریز بود. از دیدگاه انسانی، چنین به نظر می رسید که وعده های خدا به او هرگز تحقق نمی یافت.
داود فراری و همراهانش جامعه کوچکی را تشکیل می دادند. آن ها حتی همسران شان را همراه خود داشتند. یک روز وقتی داود و همراهانش به محل اقامت خود بازگشتند، دیدند که همه چیز ویران شده و زنان و بچه ها را ربوده اند. داود و افرادش زدند زیر گریه. آنقدر گریه کردند که کتاب مقدس می گوید:"دیگر طاقت گریه کردن نداشتند" (اول سموئیل فصل 30 آیه 4). به عبارت دیگر، نای گریه کردن نداشتند. اما اوضاع ناگهان برای داود بدتر شد. غم و غصه مردانش به عصبانیت علیه داود تمام شد. کتاب مقدس چنین گزارش می دهد:"داود بسیار مضطرب بود، زیرا افرادش می خواستند او را سنگسار کنند" (اول سموئیل فصل 30 آیه 6). سربازان داود از شدت ناراحتی، می خواستند داود را بکشند. آن ها به جای پیدا کردن راهی برای نجات زن و فرزندان شان، دنبال کسی بودند که گناه را به گردنش بیندازند.
سپس به یکی از مهم ترین آیات کتاب مقدس می رسیم:"اما داود خویشتن را از خداوند تقویت کرد" (اول سموئیل فصل 30 آیه 6). وقتی تمام تکیه گاه های داود از او گرفته شد و تمام حامیانش را از دست داد و به اوج شکست و ناکامی رسید، او خود را به وسیله خداوند تقویت کرد. داود به دنبال راه حل بود.
داود در مزمور 142 به یاس و ناامیدی خود اعتراف کرد. این اولین گام برای برخورد مناسب با شکست و ناکامی است. شکست و ناکامی، داود را از پا انداخته بود. می خواهید کاری را انجام دهید، اما با انجام آن موافقت نمی کنند. برای رسیدن به هدف خوبی که دارید، تلاش می کنید اما به آن نمی رسید. در نتیجه زمینه برای تلخی و عصبانیت مساعد می شود.
داود به جای آن که در نقش قربانی و مغلوب ظاهر شود، ابتدا به حضور خدا رفت. حضور خدا سرشار است از نیروی ایمان، نگرش مثبت، امید، آرامش، تحمل و یادآوری وعده های عالی خدا. نگرش تلخ و منفی داود، به نگرش مثبت مبدل شد. داود آرامش الهی را دریافت کرد. او بر خلاف همراهان عصبانی اش می دانست که خدا کنترل امور جهان را در اختیار دارد.
قدم بعدی داود این بود که از خداوند سئوال کند که چه باید انجام دهد. پاسخ خدا چنین بود":دشمن را تعقیب کن و آنچه را که برده اند، پس خواهی گرفت" (اول سموئیل فصل 30 آیه 8). وقتی داود به جای تداوم غم و غصه و گله و شکایت، به حضور خداوند رفت، خداوند نیز با نیروی مافوق طبیعی اش به او کمک کرد تا ابتدا روحیه اش تقویت شود و نگرش ایمان را حفظ کند، سپس هرچه را داود و همراهانش از دست داده بودند، به آن ها باز گرداند. جالب است بدانید در فصل 31 کتاب اول سموئیل، یعنی درست بعد از این ماجرا، شائول پادشاه وقت اسرائیل، در محاصره فلسطینی ها قرار می گیرد و خودکشی می کند. در نتیجه، داود سلطنت خود را شروع می کند. معجزات الهی پی در پی انجام گرفت.
ممکن است بنشینید و منتظر شوید تا خدا اوضاع تان را عوض کند. بعد شاد شوید، نگرش خوبی پیدا کنید تا بتوانید خدا را ستایش کنید. اما خدا منتظر است که شما گام اول را بردارید. وقتی سهم خود را انجام دادید، آن وقت او هم شروع می کند به تغییر اوضاع و انجام معجزات در زندگی شما.
شاید کسی فریب تان داده، از شما سودجویی کرده یا با شما بدرفتاری کرده و اکنون وسوسه می شوید که ماتم بگیرید و تلخ و منفی شوید. اگر بنشینید و فکر کنید که این کار چقدر بی انصافی بوده، زندگی تان هرگز به حال عادی برنمی گردد. باید نگرش خود را عوض کنید. به حضور خداوند بروید تا تغییر و تحول در درون شما رخ دهد. وقتی با کمک روح القدس (روح خدا) ذهنیت پیروزمندی را پرورش دهید، خواهید دید که خدا چه معجزاتی انجام خواهد داد.
مسیح به ما یاد داد که در ابتدای دعا فقط خدا را ستایش کنیم. نیازمندی های ما در بعد از ستایش قرار دارد. به عبارت دیگر، درخواست ها و نیازمندی ما در زیر ستایش قرار دارد. ستایش معجزه می آفریند. ستایش نه فقط ایمان شما را تقویت می کند، بلکه به شما صبر و آرامش مافوق طبیعی می دهد. سپس زمینه مساعد می شود برای معجزه شگفت انگیز خدا. معجزه ای که اطرافیان، دوستان و حتی دشمنان تان را مبهوت و حیران می سازد. آن ها درمی یابند که خداوند قادر است همه زنجیرها را پاره کند. او متخصص حل مشکلات است.
خدا می خواهد شما یک برنده باشید، نه یک فرد شاکی. دلیلی ندارد همیشه "تحت سلطه اوضاع و احوال" همیشه افسرده و نومید زندگی کنید. مهم نیست چند بار زمین خورده اید. برخیزید. خدا پایداری شما را می بیند. او عزم راسخ شما را می بیند. هنگامی که هر کاری از دست شما بر بیاید انجام دهید، خدا قدم به میدان می گذارد و آنچه را از دست شما برنمی آید، انجام می دهد. به یاد داشته باشید: شکست جایی است که خدا را ملاقات می کنیم، چون خدا برخی از بهترین کارهایش را در شکست های ما انجام می دهد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر