۱۳۹۲ بهمن ۱۵, سه‌شنبه

باغ عدن

دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ 

یک. دو درخت مخصوص در باغ عدن (پیدایش فصل دوم آیات هشتم و نهم)

پس از آن خداوند، در سرزمین عدن، واقع در شرق، باغی به وجود آورد و آدمی را که آفریده بود در آن باغ گذاشت. خداوند انواع درختان زیبا در آن باغ رویانید تا میوه های خوش طعم دهند. او در وسط باغ، "درخت حیات" و هم چنین "درخت شناخت نیک و بد" را قرار داد.

عدن، باغی بود که خداوند آن را به وجود آورده بود تا مکان مناسبی باشد برای سکونت آدم ( و کمی بعد حوا). واژه "عدن" در زبان عبری به معنای "خوشی و دلپسندی" و در زبان سومری به معنی "دشت و جلگه" است. عبارت "عدن، واقع در شرق" کاملا مشخص می سازد که عدن نه یک سمبل، بلکه یک مکان جغرافیایی است (حدود منطقه باغ عدن در تفسیر آیات 10 تا 14 مورد بحث قرار گرفته است).
در میان درختانی که خدا آفریده بود، دو درخت وجود داشتند: درخت حیات و درخت شناخت نیک و بد.

درخت حیات
درخت حیات که هدیه خداوند بود که زندگی ابدی را حفظ می کرد (فصل سوم آیه 22). آدم و حوا با خوردن میوه درخت حیات می توانستند صاحب زندگی جاودانی شوند و به عنوان فرزند خدا از ارتباط دائمی برخوردار گردند. درخت حیات بار دیگر در کتاب مکاشفه فصل 22 آیات اول و هفدهم نمایان می شود. در جایی که انسان از زندگی جاودانی در کنار خدا برخوردار خواهد شد. اگر انسان در برابر فریب و وسوسه شیطان، مقاومت می کرد، خدا اجازه می داد از درخت حیات خورده و صاحب حیات جاودان شود. اکنون وعده خداوند برای ما این است:"به هرکه پیروز شود، اجازه خواهم داد از میوه درخت حیات که در باغ خداست بخورد (مکاشفه فصل دوم آیه هفتم). پیروز شدن به معنای حفظ ایمان و وفاداری و پیروری از مسیح است. در باغ عدن خوردن از درخت حیات، زندگی جاودانی در حضور خداوند را به ارمغان می آورد. همه ساکنان بهشت (آسمان و زمین جدید)، درخت حیات را خواهند خورد و تا ابد زندگی خواهند کرد. مطابق گزارش یوحنا، در دو طرف رودخانه ای که از تخت خدا جاری می شد و از میان بهشت می گذشت، درختان حیات قرار دارند. وقتی آدم و حوا گناه کردند، از خوردن درخت حیات منع شدند، زیرا تا وقتی که آن ها تحت کنترل گناه بودند، نمی توانستند زندگی جاودانی را داشته باشند. اما توسط بخشش گناه از طریق خون مسیح، در بهشت شرارت و گناه نخواهد بود. بنابراین ما می توانیم آزادانه از درخت حیات بخوریم. یوحنا می گوید که درختان حیات سالی دوازده بار میوه می دادند و هر ماه یک نوع میوه تازه.
درخت شناخت نیک و بد
"درخت حیات" زندگی ابدی می بخشید و "درخت شناخت نیک و بد" حکمت. درخت شناخت نیک و بد برای مصرف انسان ممنوع بود، زیرا حکمتی که از خوردن آن حاصل می شد، به استقلال از خدا منجر می گردید. ماهیت این درخت عبارت بود از منتقل کردن کنترل زندگی شان از دست خدا به خودشان. در حالی که حکمت واقعی با "ترس خداوند" آغاز می شود (امثال سلیمان فصل اول آیه هفتم). مقصود از ترس از خداوند، احترام و توکل بر اوست. درخت شناخت نیک و بد اشاره بر این دارد که شرارت در آن موقع وجود داشته است. این شرارت به هنگام سقوط شیطان و فرشتگانی که از او پیروی کردند، پدید آمده بود. این درخت، "درخت وسوسه" نیز نامیده شده. انسان با خوردن میوه این درخت، شناخت زیادی از خوب و بد به دست نیاورد. این خداوند است که شناخت دقیق و کاملی از نیکی و بدی دارد.
آیا درخت حیات و درخت شناخت نیک و بد، درختان واقعی بوده اند؟ برخی از مفسرین معتقدند که این درختان واقعی، اما نمادین بوده اند. عده دیگر بر این باورند که این درختان واقعی بوده اند، ولی خواص ویژه ای داشته اند. آنچه مسلم است "درخت شناخت نیک و بد" صرفا آزمایش اراده آزاد انسان بود. نقش درخت نه در خصوصیاتی که دارا بود، بلکه در فرصتی که وفاداری یا عدم وفاداری به خدا را فراهم می کرد. درست مثل دری که اسمش تنها حاکی از چیزی است که پشت آن وجود دارد.

دو. رودهای باغ عدن (پیدایش فصل دوم آیات 10 تا 14)

از سرزمین عدن، رودخانه ای به سوی باغ جاری شد تا آن را آبیاری کند. سپس این رودخانه به چهار رود کوچک تر تقسیم گردید. رود اول "فیشون" است که از سرزمین حویله می گذرد. در آن جا طلای خالص، مروارید و سنگ جزع یافت می شود. رود دوم "جیحون" است که از سرزمین کوش عبور می کند. سومین رود "دجله" است که به سوی شرق آشور جاری است و رود چهارم "فرات" است.
با خواندن این آیات درمی یابیم که شخصی، شاهد عینی این رودها و مکان های اطراف آن ها بوده است. تردیدی نیست این آیات نقل قولی از روح القدس است، اما شاید شامل گفتار آدم نیز می باشد. موسی تحت هدایت خدا، کتاب پیدایش را با استفاده از اسناد قدیمی موجود در آن زمان و گزارش های تاریخی که از اجدادش به جا مانده تالیف کرد. آدم تا نسل هشتم پسرش "شیث" زندگی کرد یعنی تا فصل پنجم کتاب پیدایش آیات 4 و 5. بنابراین، همه وقایع از زمان آفرینش انسان تا فصل پنجم در دوران آدم رخ داده اند. اگر در طول زندگانی آدم خط اختراع نشده بود، تردیدی نیست که آدم وقایع مربوط به باغ عدن و بعد از اخراج از باغ را بارها و بارها در محفل خانوادگی اش بازگو کرده بود. در نتیجه، محتوای اصلی خاطرات او تا زمان اختراع خط، شکل ثابتی به خود گرفت. ممکن است موسی داستان سقوط انسان را به صورت اصلی و با کلماتی که خود آدم آن را شرح داده بود، ثبت کرده است.
از سرزمین عدن، رودخانه ای به سوی باغ جاری شد تا آن را آبیاری کند. این رودخانه به چهار رود کوچک تر تقسیم گردید.
رودخانه ای که به آن اشاره شده، می تواند سمبل خوبی برای حیات است (مکاشفه فصل22 آیه اول)، ولی در این جا به عنوان رودخانه واقعی معرفی شده است. این رودخانه چه نام داشت؟ کتاب پیدایش ذکری از نام این رودخانه نمی کند. اما تعیین محل باغ عدن به حل معما کمک می کند. مکان دقیقی که در روایات باستانی به عنوان باغ عدن تعیین شده، تعدادی تپه است که در 18 کیلومتری جنوب یکی از شهرهای سومری (اولین تمدن بشر) به نام "اور" قرار دارد. این منطقه که در جنوب عراق واقع است، در دوران باستان "اریدو" نامیده می شد. طبق روایات بابلی، آدم در این منطقه زندگی می کرد. در یکی از کتیبه های باستانی بابل چنین ذکر شده:"در نزدیکی اریدو، باغی بود و در آن درخت مقدس اسرارآمیزی وجود داشت که درخت حیات بود، کاشته شده توسط خدایان که ریشه هایش عمیق بودند و شاخه هایش سر به آسمان کشیده بودند و ارواح محافظ از آن نگه داری می کردند و هیچ انسانی وارد باغ نمی شود". این گزارش، سند ارزشمند تاریخی است که وجود باغ عدن را تایید کرده و مکان جغرافیایی آن را تعیین می کند. "اریدو" در نزدیکی خلیج فارس واقع بود. در آن دوران خلیج فارس، "رودخانه تلخ" نامیده می شد. در این صورت، چهار رود کوچک تر باید چهار دهانه خلیج باشند. بنابراین، باغ عدن می بایست در راس خلیج فارس قرار داشته و رودهای فیشون، جیحون، دجله و فرات به رودخانه (خلیج فارس) سرازیر می شده اند.
دو رودخانه عدن به خوبی شناخته شده هستند: "دجله" و "فرات". اما تعیین محل رودهای "فیشون" و "جیحون" ناممکن است. علت آن وقوع طوفان عظیمی بود که در دوران نوح رخ داد و باغ عدن و دو رود مذکور را از صحنه روزگار محو کرد. باستان شناسان در این منطقه، نشانه هایی یافتند حاکی از این که "اریدو" شهر ثروتمند و پرجمعیتی بوده و بسیاری از کهن ترین و ارزشمندترین کتیبه ها در این منطقه کشف شده اند. "اور" شهر ابراهیم، 18 کیلومتر با اریدو فاصله داشت. "فاره" شهر قدیمی نوح، در 100 کیلومتری "اریدو" قرار داشت. "ارک" شهر نمرود، 75 کیلومتر با "اریدو" فاصله داشت. فاصله "بابل" تا "اریدو" تنها 230 کیلومتر بود.
قوم شناسان منطقه "اریدو" و نواحی اطرافش را به عنوان مهد اولیه همه نژادهای بشر معرفی کرده اند. از این منطقه حیواناتی مانند گاو، گوسفند، بز، خوک ، اسب و هم چنین بسیاری میوه ها و سبزی ها به نقاط دیگر برده شده اند.

مطابق قوانین بین‌المللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب‌ سایت‌ها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر