دفاعیات مسیحی
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
در واکنش به پیدایش فصل اول آیات 27 و 28، دلیلی مشاهده نمی شود که وجود آدم و حوا را غیر واقعی بپنداریم:"خدا انسان را شبیه خود آفرید. او انسان را زن و مرد خلق کرد و آن ها را برکت داده، فرمود:"بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و بر آن تسلط یابید".
علی رغم آن که کتاب مقدس به روشنی این نکته را تعلیم می دهد، مخالفان هم چنان آدم و حوا را به عنوان شخصیت های تاریخی نمی پذیرند. نگرش آنان این است که آدم و حوا، صرفا جنبه تمثیلی دارند و داستان سقوط اولین زوج به سبک استعاره بیان می شود. اکثر کسانی که به این نگرش معتقدند، از طرفداران نظریه تکامل می باشند.
این گروه از مخالفان کتاب مقدس مدعی اند که آفرینش آدم و حوا در چارچوب نگرش تکامل، جایی برای مطالعه و بررسی ندارد.
برای کسانی که در جستجوی حقیقت هستند، این سئوال مطرح می شود که آیا شواهد علمی و تاریخی و هم چنین کشفیات باستان شناسی، ادعای طرفدران نظریه تکامل را تایید می کند یا خیر؟
یک. بررسی و تحقیقات دانشمندان علم ژنتیک ثابت کرده که انسان از طریق تکامل حیوانات به وجود نیامده است. ادعاهای مربوط به تکامل حیوان به انسان، در محدوده فرضیه و نظریه باقی مانده است. بررسی های نوین ژنتیکی در حال رسیدن به همان نتیجه ای می باشند که کتاب مقدس هزاران سال قبل بدان اشاره کرده بود.
در سال های اخیر، دانشمندان ژن های انسان را به نحو گسترده ای مورد مطالعه قرار داده اند. آن ها با مقایسه الگوی ژنتیکی انسان های سراسر زمین، به مدرک واضح و روشنی دست یافته اند مبنی بر این که همه انسان ها جد و نیاکان مشترک دارند.
دو. کتاب مقدس به هیچ وجه نمی گوید که نخستین انسان یعنی "آدم"، یک شخصیت افسانه ای بوده، بلکه نشان می دهد که او شخصی حقیقی بوده است: یک انسان متفکر و دارای احساسات که می توانست در باغ عدن کار کند. بعد از گذشت مدتی نامشخص، خدا نخستین زن را آفرید تا همسر آدم شود. وقتی آدم چشمش به حوا افتاد، گفت:"این است استخوانی از استخوان هایم و گوشتی از گوشتم" (پیدایش فصل 2 آیه 23). سخن "آدم" بیانگر شاهد عینی واقعیت است. بنابراین، گزارش زندگی آدم و حوا تمثیلی و غیر واقعی نیست.
سه. نسب نامه آدم و نسل او در فصل پنجم کتاب پیدایش نشان می دهد که آدم و حوا، انسان های واقعی بوده اند و نه خیالی.
چهار. مواد شیمیایی موجود در بدن انسان، نشان می دهد که بشر از خاک آفریده شده است: کربن، آهن و اکسیژن در خاک زمین یافت می شوند. طبق گزارش کتاب مقدس، خداوند از خاک زمین، آدم را سرشت (پیدایش فصل 2 آیه 7).
پنج. طرفداران نظریه تکامل معتقدند که عالم هستی در اثر اتفاق و تصادف به وجود آمده است. در حالی که وقتی هواداران این نظریه از واژهای "اتفاق" و "تصادف" برای منشاء حیات استفاده می کنند، موضوع را از یک مفهوم علمی به یک مفهوم غیر علمی و خیالی تغییر داده اند. توضیحات آن ها درباره منشاء حیات به صورت کلی ارائه می شوند، همچون:"در طی میلیون ها سال، ملکول ها با یکدیگر برخورد کرده و شکلی از حیات را به وجود آورده اند". آیا چنین توضیحی واقعا قانع کننده است؟ این ادعا به معنای آن است که برخی مواد بی جان، به حرکت درآمده، سازمان یافته و سرانجام زنده شده اند، آن هم بدون هیچ گونه نظارت و کمک! تبدیل ماده بی جان به موجودی جاندار! آیا چنین چیزی ممکن است؟ اعتقاد به نظریه تکامل به ایمانی قوی تر از اعتقاد به وجود خدا نیاز دارد.
اکنون دانشمندان نیز ترتیب رویدادها را به همان شکلی که در گزارش کتاب پیدایش آمده است، استناد می کنند. به عنوان مثال، زمین شناسی به نام والاس پرت اظهار داشت:"اگر از من به عنوان زمین شناس درخواست شده بود که ایده های نوین در زمینه منشاء زمین و تغییر و تحولات حیات بر روی آن را برای مردمان ساده و روستایی، همچون مخاطبان کتاب پیدایش در دوران باستان، به طور خلاصه توضیح دهم، کاری بهتر از این که از اکثر کلمات و عبارات فصل اول کتاب پیدایش پیروی کنم، نمی توانستم انجام دهم". او هم چنین توضیح داد که ترتیبی که در کتاب پیدایش برای منشاء اقیانوس ها و پدیدار شدن خشکی و همین طور ظاهر شدن حیات در آب ها، پرندگان و پستانداران وجود دارد، کاملا مطابق تقسیمات اصلی دوران های زمین شناسی است.
شش. داروین در فصلی از کتاب"منشاء انواع" تحت عنوان "مشکلات نظریه" چنین می گوید:"این فرض که چشم و تمام اجزای آن با هم کار کنند که در اثر انتخاب طبیعی شکل گرفته است، باید اذعان کنیم که تا بالاترین درجه باطل است."
هفت. علم زیست شناسی نشان داده است که برای به وقوع پیوستن تکامل در اثر عوامل اتفاقی، زمان کافی وجود نداشته است. به عنوان مثال، برای این که اتم های مورد نظر در تشکیل یک مولکول پروتئین، به نحو صحیح به هم بپیوندند، در صورتی که این عمل به طور کاملا اتفاقی به وقوع بپیوندد، عدد احتمال آن قدر کوچک خواهد بود که وقوع چنین چیزی عملا محال است. یا امکان این که یک ظرف خاک بر اثر جهش های زیستی نهایتا به اسب تبدیل شود، ده به توان یک میلیون است. تعداد صفرهای چنین رقمی میلیون ها است. بدین ترتیب به وجود آمدن اسب در نتیجه فرایندی کاملا اتفاقی، یعنی از طریق انتخاب تصادقی محال است.
هشت. طرفداران نظریه تکامل باید بدانند که برای به وقوع پیوستن تکامل توسط انتخاب طبیعی از طریق فرایندی اتفاقی، چیزی حدود پنجاه میلیارد سال زمان لازم است. در حالی که علم ثابت کرده است که پیدایش سیاره زمین، ده میلیون سال است. با اختراع روش تاریخ گذاری توسط تشعشعات رادیویی معین شد که سن زمین بر خلاف ادعای نظریه تکامل، ده میلیون سال است. جهان نمی تواند خودش را آفریده باشد. به عبارت دیگر، طرح و نظم در جهان باید معلول وجودی خارج از جهان باشد که طرح ها و الگوهای مختلف وسایل را به جهان می بخشد. این وجود همان خدا است.
نه. اگر شما به موزه های آثار طبیعی بروید و این سئوال را مطرح کنید که مراحل تکامل این حیوان و یا آن حیوان را به شما نشان دهند، با پاسخ منفی روبرو می شوید. اگر در محافل کارشناسان طرفدار تکامل همین سئوال را مطرح کنید به شما پاسخ خواهند داد:"نمی دانیم". آن ها با نشان دادن تصاویر انیمیشن، شما را فریب می دهند، در حالی که آثار تکامل کشف نشده است. پس نشانه های تکامل کجاست؟ آیا تکامل در یک لحظا انجام شد؟
ده. اگر خدایی وجود نداشت، ما حاصل یک "تصادف" بودیم. در نتیجه، زندگی هیچ هدف، معنا و ویژگی خاصی نداشت. هیچ امیدی برای حیات پس از مرگ نیز وجود نداشت. اما وقتی خدایی وجود دارد، زندگی ما دارای معنایی بس عمیق است. یگانه راه مطمئن برای شناخت خودمان این است که بدانیم خدا کیست و برای ما چه می کند.
یازده. اگر فرض کنیم که انسان جز حیوانی برتر مفهوم دیگری نداشته باشد و فقط فرآورده محیط خودش باشد، پس می تواند برای هر کاری که انجام می دهد، از زیر مسئولیت اخلاقی شانه خالی کند.
دوازده. فرضیه تکامل اقتدارش را از دست داده است: هم از نظر علمی و هم از نظر فلسفه. چرا؟ با کنار گذاشتن خدا از خلقت، فرضیه تکامل به عنوان فلسفه شکست خورده است، زیرا از پاسخ به سئوالات مهمی عاجز است. سئوالاتی نظیر:
چگونه ماده به وجود آمد؟
منشاء زندگی کجاست؟مفهوم بشریت چیست؟
معنی و مقصد انسان چیست؟
سیزده. اگر انسان به شباهت خدا آفریده نمی شد، از زندگی حیوانی برخوردار می گردید (فصل اول آیه 21). انسان به علت طبیعتش چیزی بیش از ماده است. او خصوصیات خدا را منعکس می کند نظیر محبت، صبر، بخشش، مهربانی و وفاداری.
چهارده. اگر خدا دنیا را برای تفریح و سرگرمی خودش خلق می کرد، شکل جهان، ظاهر انسان و نحوه زندگی بشر کاملا متفاوت بود. مثلا انسان ها اراده آزاد نداشتند و عالم هستی، پدیده پیچیده ای نبود.
پانزده. در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشتند، تهیه کرده اند. حداقل صدها هزار سند و مدرک که توسط پژوهشگران و کارشناسان ارائه شده نشان می دهند که همه کسانی که به طور موقت مرده اند، در بهشت یا جهنم به سر برده اند. در گزارش ها تضاد و تفاوت مشاهده نمی شود. این شواهد با ادعاهای کتاب مقدس در تضاد نبود. آن ها نه فقط شاهد زندگی بعد از مرگ بوده اند، بلکه در بهشت بوده اند حضور خدا احساس کرده و مسیح خداوند را دیده اند.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است
در واکنش به پیدایش فصل اول آیات 27 و 28، دلیلی مشاهده نمی شود که وجود آدم و حوا را غیر واقعی بپنداریم:"خدا انسان را شبیه خود آفرید. او انسان را زن و مرد خلق کرد و آن ها را برکت داده، فرمود:"بارور و کثیر شوید و زمین را پر سازید و بر آن تسلط یابید".
علی رغم آن که کتاب مقدس به روشنی این نکته را تعلیم می دهد، مخالفان هم چنان آدم و حوا را به عنوان شخصیت های تاریخی نمی پذیرند. نگرش آنان این است که آدم و حوا، صرفا جنبه تمثیلی دارند و داستان سقوط اولین زوج به سبک استعاره بیان می شود. اکثر کسانی که به این نگرش معتقدند، از طرفداران نظریه تکامل می باشند.
این گروه از مخالفان کتاب مقدس مدعی اند که آفرینش آدم و حوا در چارچوب نگرش تکامل، جایی برای مطالعه و بررسی ندارد.
برای کسانی که در جستجوی حقیقت هستند، این سئوال مطرح می شود که آیا شواهد علمی و تاریخی و هم چنین کشفیات باستان شناسی، ادعای طرفدران نظریه تکامل را تایید می کند یا خیر؟
یک. بررسی و تحقیقات دانشمندان علم ژنتیک ثابت کرده که انسان از طریق تکامل حیوانات به وجود نیامده است. ادعاهای مربوط به تکامل حیوان به انسان، در محدوده فرضیه و نظریه باقی مانده است. بررسی های نوین ژنتیکی در حال رسیدن به همان نتیجه ای می باشند که کتاب مقدس هزاران سال قبل بدان اشاره کرده بود.
در سال های اخیر، دانشمندان ژن های انسان را به نحو گسترده ای مورد مطالعه قرار داده اند. آن ها با مقایسه الگوی ژنتیکی انسان های سراسر زمین، به مدرک واضح و روشنی دست یافته اند مبنی بر این که همه انسان ها جد و نیاکان مشترک دارند.
دو. کتاب مقدس به هیچ وجه نمی گوید که نخستین انسان یعنی "آدم"، یک شخصیت افسانه ای بوده، بلکه نشان می دهد که او شخصی حقیقی بوده است: یک انسان متفکر و دارای احساسات که می توانست در باغ عدن کار کند. بعد از گذشت مدتی نامشخص، خدا نخستین زن را آفرید تا همسر آدم شود. وقتی آدم چشمش به حوا افتاد، گفت:"این است استخوانی از استخوان هایم و گوشتی از گوشتم" (پیدایش فصل 2 آیه 23). سخن "آدم" بیانگر شاهد عینی واقعیت است. بنابراین، گزارش زندگی آدم و حوا تمثیلی و غیر واقعی نیست.
سه. نسب نامه آدم و نسل او در فصل پنجم کتاب پیدایش نشان می دهد که آدم و حوا، انسان های واقعی بوده اند و نه خیالی.
چهار. مواد شیمیایی موجود در بدن انسان، نشان می دهد که بشر از خاک آفریده شده است: کربن، آهن و اکسیژن در خاک زمین یافت می شوند. طبق گزارش کتاب مقدس، خداوند از خاک زمین، آدم را سرشت (پیدایش فصل 2 آیه 7).
پنج. طرفداران نظریه تکامل معتقدند که عالم هستی در اثر اتفاق و تصادف به وجود آمده است. در حالی که وقتی هواداران این نظریه از واژهای "اتفاق" و "تصادف" برای منشاء حیات استفاده می کنند، موضوع را از یک مفهوم علمی به یک مفهوم غیر علمی و خیالی تغییر داده اند. توضیحات آن ها درباره منشاء حیات به صورت کلی ارائه می شوند، همچون:"در طی میلیون ها سال، ملکول ها با یکدیگر برخورد کرده و شکلی از حیات را به وجود آورده اند". آیا چنین توضیحی واقعا قانع کننده است؟ این ادعا به معنای آن است که برخی مواد بی جان، به حرکت درآمده، سازمان یافته و سرانجام زنده شده اند، آن هم بدون هیچ گونه نظارت و کمک! تبدیل ماده بی جان به موجودی جاندار! آیا چنین چیزی ممکن است؟ اعتقاد به نظریه تکامل به ایمانی قوی تر از اعتقاد به وجود خدا نیاز دارد.
اکنون دانشمندان نیز ترتیب رویدادها را به همان شکلی که در گزارش کتاب پیدایش آمده است، استناد می کنند. به عنوان مثال، زمین شناسی به نام والاس پرت اظهار داشت:"اگر از من به عنوان زمین شناس درخواست شده بود که ایده های نوین در زمینه منشاء زمین و تغییر و تحولات حیات بر روی آن را برای مردمان ساده و روستایی، همچون مخاطبان کتاب پیدایش در دوران باستان، به طور خلاصه توضیح دهم، کاری بهتر از این که از اکثر کلمات و عبارات فصل اول کتاب پیدایش پیروی کنم، نمی توانستم انجام دهم". او هم چنین توضیح داد که ترتیبی که در کتاب پیدایش برای منشاء اقیانوس ها و پدیدار شدن خشکی و همین طور ظاهر شدن حیات در آب ها، پرندگان و پستانداران وجود دارد، کاملا مطابق تقسیمات اصلی دوران های زمین شناسی است.
شش. داروین در فصلی از کتاب"منشاء انواع" تحت عنوان "مشکلات نظریه" چنین می گوید:"این فرض که چشم و تمام اجزای آن با هم کار کنند که در اثر انتخاب طبیعی شکل گرفته است، باید اذعان کنیم که تا بالاترین درجه باطل است."
هفت. علم زیست شناسی نشان داده است که برای به وقوع پیوستن تکامل در اثر عوامل اتفاقی، زمان کافی وجود نداشته است. به عنوان مثال، برای این که اتم های مورد نظر در تشکیل یک مولکول پروتئین، به نحو صحیح به هم بپیوندند، در صورتی که این عمل به طور کاملا اتفاقی به وقوع بپیوندد، عدد احتمال آن قدر کوچک خواهد بود که وقوع چنین چیزی عملا محال است. یا امکان این که یک ظرف خاک بر اثر جهش های زیستی نهایتا به اسب تبدیل شود، ده به توان یک میلیون است. تعداد صفرهای چنین رقمی میلیون ها است. بدین ترتیب به وجود آمدن اسب در نتیجه فرایندی کاملا اتفاقی، یعنی از طریق انتخاب تصادقی محال است.
هشت. طرفداران نظریه تکامل باید بدانند که برای به وقوع پیوستن تکامل توسط انتخاب طبیعی از طریق فرایندی اتفاقی، چیزی حدود پنجاه میلیارد سال زمان لازم است. در حالی که علم ثابت کرده است که پیدایش سیاره زمین، ده میلیون سال است. با اختراع روش تاریخ گذاری توسط تشعشعات رادیویی معین شد که سن زمین بر خلاف ادعای نظریه تکامل، ده میلیون سال است. جهان نمی تواند خودش را آفریده باشد. به عبارت دیگر، طرح و نظم در جهان باید معلول وجودی خارج از جهان باشد که طرح ها و الگوهای مختلف وسایل را به جهان می بخشد. این وجود همان خدا است.
نه. اگر شما به موزه های آثار طبیعی بروید و این سئوال را مطرح کنید که مراحل تکامل این حیوان و یا آن حیوان را به شما نشان دهند، با پاسخ منفی روبرو می شوید. اگر در محافل کارشناسان طرفدار تکامل همین سئوال را مطرح کنید به شما پاسخ خواهند داد:"نمی دانیم". آن ها با نشان دادن تصاویر انیمیشن، شما را فریب می دهند، در حالی که آثار تکامل کشف نشده است. پس نشانه های تکامل کجاست؟ آیا تکامل در یک لحظا انجام شد؟
ده. اگر خدایی وجود نداشت، ما حاصل یک "تصادف" بودیم. در نتیجه، زندگی هیچ هدف، معنا و ویژگی خاصی نداشت. هیچ امیدی برای حیات پس از مرگ نیز وجود نداشت. اما وقتی خدایی وجود دارد، زندگی ما دارای معنایی بس عمیق است. یگانه راه مطمئن برای شناخت خودمان این است که بدانیم خدا کیست و برای ما چه می کند.
یازده. اگر فرض کنیم که انسان جز حیوانی برتر مفهوم دیگری نداشته باشد و فقط فرآورده محیط خودش باشد، پس می تواند برای هر کاری که انجام می دهد، از زیر مسئولیت اخلاقی شانه خالی کند.
دوازده. فرضیه تکامل اقتدارش را از دست داده است: هم از نظر علمی و هم از نظر فلسفه. چرا؟ با کنار گذاشتن خدا از خلقت، فرضیه تکامل به عنوان فلسفه شکست خورده است، زیرا از پاسخ به سئوالات مهمی عاجز است. سئوالاتی نظیر:
چگونه ماده به وجود آمد؟
منشاء زندگی کجاست؟مفهوم بشریت چیست؟
معنی و مقصد انسان چیست؟
سیزده. اگر انسان به شباهت خدا آفریده نمی شد، از زندگی حیوانی برخوردار می گردید (فصل اول آیه 21). انسان به علت طبیعتش چیزی بیش از ماده است. او خصوصیات خدا را منعکس می کند نظیر محبت، صبر، بخشش، مهربانی و وفاداری.
چهارده. اگر خدا دنیا را برای تفریح و سرگرمی خودش خلق می کرد، شکل جهان، ظاهر انسان و نحوه زندگی بشر کاملا متفاوت بود. مثلا انسان ها اراده آزاد نداشتند و عالم هستی، پدیده پیچیده ای نبود.
پانزده. در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشتند، تهیه کرده اند. حداقل صدها هزار سند و مدرک که توسط پژوهشگران و کارشناسان ارائه شده نشان می دهند که همه کسانی که به طور موقت مرده اند، در بهشت یا جهنم به سر برده اند. در گزارش ها تضاد و تفاوت مشاهده نمی شود. این شواهد با ادعاهای کتاب مقدس در تضاد نبود. آن ها نه فقط شاهد زندگی بعد از مرگ بوده اند، بلکه در بهشت بوده اند حضور خدا احساس کرده و مسیح خداوند را دیده اند.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر