مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
برای پاسخ به این پرسش، شش نکته را باید در نظر گرفت:
یک. در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشتند، تهیه کرده اند. حداقل صدها هزار سند و مدرک که توسط پژوهشگران و کارشناسان ارائه شده نشان می دهند که همه کسانی که به طور موقت مرده اند، در بهشت یا جهنم به سر برده اند. آن ها که در بهشت بوده اند شاهد حضور خدا و مسیح خداوند بوده اند. بنابراین طبق مدارک مذکور، خدا وجود دارد.
دو.کسی که ادعا می کند خدایی نیست، باید یقین داشته باشد که اعتقادش درست است. هم چنین باید ادعا کند که دانای کل است و همه چیز را می داند، زیرا این امکان همیشه هست که خارج از آگاهی و دانش او، خدایی وجود داشته باشد. با توجه به این واقعیت که اکثر مردم معتقدند که فقط بخش کوچکی از دانش عالم هستی را دارا می باشند، احتمال وجود خدا خارج از دانش شخصی بسیار بالا است. آنچه مهم است فقط اندیشه وجود خدا نیست. خدا باید وجودی واقعی باشد که عملا قادر است تحولی اساسی در درون فرد ایجاد کند.
سه. قانون دوم ترمودینامیک می گوید انرژی در جهان هستی رو به کاهش است. طبق نظر قانون دوم، فعالیت عالم روزی خاتمه می یابد، زیرا انرژی از دوران گذشته فعالیتش کم تر شده است. به عبارت دیگر، اگرچه عالم هستی ازلی و پایان ناپذیر بوده، اما اکنون دارد به انتها نزدیک و نزدیک تر می شود. در حالی که همه می دانند که انرژی بی پایان، هرگز تمام نمی شود. قانون دوم ترمودینامیک نشان می دهد که جهان بدون آغاز نبوده است، بلکه مطابق اظهار نظر کتاب پیدایش فصل اول آیه اول، عالم آغازی داشته است.
چهار. تحقیقات انسان شناختی مشخص ساخته که اعتقاد به خدا در میان مردمان دوران کهن وجود داشته است: اعتقاد به خدای حقیقی یا پرستش بت ها به عنوان خدایان. حتی امروزه، طرفداران نظریه تکامل، به خدایی اعتقاد دارند تحت عنوان "طبیعت هوشمند". بنابراین، تمام انسان ها (حتی ملحدین) به خدا اعتقاد دارند. در نتیجه، همه معتقدند که در این جهان، هیچ معلولی، بدون علت به وجود نمی آید. ایمیلی دریافت می کنید. کسی آن را برای شما ارسال کرده است. تابلوی نقاشی روی دیوار را کسی کشیده است. هیچ چیز، از هیچ به وجود نمی آید. عالم هستی وما به عنوان بشر، معلول هایی هستیم که باید علتی داشته باشیم.
پنج. عالم هستی دارای "علت" است. بنابراین، این سئوال مطرح می شود که چه کسی علت را به وجود آورده است؟ پاسخ این پرسش را می توان از منشاء زمان، فضا و ماده به دست آوریم. نتیجه گیری منطقی آن است که بپذیریم که زمان، فضا و ماده از خودشان نمی توانستند به وجود آیند، بلکه از "علت" که ازلی، نامحدود و غیرمادی است، آفریده شده اند. اگر این "علت" فیزیکی بود و در چارچوب و کنترل قانون طبیعت قرار داشت، هرگز نمی توانست خالق باشد. "علت" ازلی، نامحدود و غیر مادی است.
شش. خدا دنیا را خلق نکرد تا آن را به حال خود رها سازد، او دنیا را آفرید تا با آن ارتباط برقرار کند. خدا نه فقط برکات و امکانات فراوان به انسان داد، بلکه با انسان می خواهد ارتباط مستقیم و صمیمانه برقرار کند. او خواهان دوستی عمیق با انسان است. خدا نمی خواهد ما فقط به او معتقد باشیم. خدا می خواهد بهترین دوست ما شود. بنابراین، دوری از خدا شک و تردید را در ذهن انسان پدیدار می کند: آیا خدایی هست؟ ایمانداران مسیحی، عملکرد خدا را در تغییر و تحول عمیق روحانی شان تجربه و مشاهده کرده اند. آن ها می دانند که خدا قدرت انجام احکامش را به ایمانداران مسیحی بخشیده است. ایمانداران معجزات وکارهای برجسته خدا را در زندگی خود دیده اند. اگر مسیحیت محدود به اصول اعتقادات و اعتقاد به وجود خدا بود و معجزات مشاهده نمی شد، عقل سلیم هرگز به پیروی از مسیح تن نمی داد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
برای پاسخ به این پرسش، شش نکته را باید در نظر گرفت:
یک. در دهه های اخیر محققان و کارشناسان، مدارک و شواهدی زیادی از افرادی که به طور موقت مرده بودند و سپس به زندگی بازگشتند، تهیه کرده اند. حداقل صدها هزار سند و مدرک که توسط پژوهشگران و کارشناسان ارائه شده نشان می دهند که همه کسانی که به طور موقت مرده اند، در بهشت یا جهنم به سر برده اند. آن ها که در بهشت بوده اند شاهد حضور خدا و مسیح خداوند بوده اند. بنابراین طبق مدارک مذکور، خدا وجود دارد.
دو.کسی که ادعا می کند خدایی نیست، باید یقین داشته باشد که اعتقادش درست است. هم چنین باید ادعا کند که دانای کل است و همه چیز را می داند، زیرا این امکان همیشه هست که خارج از آگاهی و دانش او، خدایی وجود داشته باشد. با توجه به این واقعیت که اکثر مردم معتقدند که فقط بخش کوچکی از دانش عالم هستی را دارا می باشند، احتمال وجود خدا خارج از دانش شخصی بسیار بالا است. آنچه مهم است فقط اندیشه وجود خدا نیست. خدا باید وجودی واقعی باشد که عملا قادر است تحولی اساسی در درون فرد ایجاد کند.
سه. قانون دوم ترمودینامیک می گوید انرژی در جهان هستی رو به کاهش است. طبق نظر قانون دوم، فعالیت عالم روزی خاتمه می یابد، زیرا انرژی از دوران گذشته فعالیتش کم تر شده است. به عبارت دیگر، اگرچه عالم هستی ازلی و پایان ناپذیر بوده، اما اکنون دارد به انتها نزدیک و نزدیک تر می شود. در حالی که همه می دانند که انرژی بی پایان، هرگز تمام نمی شود. قانون دوم ترمودینامیک نشان می دهد که جهان بدون آغاز نبوده است، بلکه مطابق اظهار نظر کتاب پیدایش فصل اول آیه اول، عالم آغازی داشته است.
چهار. تحقیقات انسان شناختی مشخص ساخته که اعتقاد به خدا در میان مردمان دوران کهن وجود داشته است: اعتقاد به خدای حقیقی یا پرستش بت ها به عنوان خدایان. حتی امروزه، طرفداران نظریه تکامل، به خدایی اعتقاد دارند تحت عنوان "طبیعت هوشمند". بنابراین، تمام انسان ها (حتی ملحدین) به خدا اعتقاد دارند. در نتیجه، همه معتقدند که در این جهان، هیچ معلولی، بدون علت به وجود نمی آید. ایمیلی دریافت می کنید. کسی آن را برای شما ارسال کرده است. تابلوی نقاشی روی دیوار را کسی کشیده است. هیچ چیز، از هیچ به وجود نمی آید. عالم هستی وما به عنوان بشر، معلول هایی هستیم که باید علتی داشته باشیم.
پنج. عالم هستی دارای "علت" است. بنابراین، این سئوال مطرح می شود که چه کسی علت را به وجود آورده است؟ پاسخ این پرسش را می توان از منشاء زمان، فضا و ماده به دست آوریم. نتیجه گیری منطقی آن است که بپذیریم که زمان، فضا و ماده از خودشان نمی توانستند به وجود آیند، بلکه از "علت" که ازلی، نامحدود و غیرمادی است، آفریده شده اند. اگر این "علت" فیزیکی بود و در چارچوب و کنترل قانون طبیعت قرار داشت، هرگز نمی توانست خالق باشد. "علت" ازلی، نامحدود و غیر مادی است.
شش. خدا دنیا را خلق نکرد تا آن را به حال خود رها سازد، او دنیا را آفرید تا با آن ارتباط برقرار کند. خدا نه فقط برکات و امکانات فراوان به انسان داد، بلکه با انسان می خواهد ارتباط مستقیم و صمیمانه برقرار کند. او خواهان دوستی عمیق با انسان است. خدا نمی خواهد ما فقط به او معتقد باشیم. خدا می خواهد بهترین دوست ما شود. بنابراین، دوری از خدا شک و تردید را در ذهن انسان پدیدار می کند: آیا خدایی هست؟ ایمانداران مسیحی، عملکرد خدا را در تغییر و تحول عمیق روحانی شان تجربه و مشاهده کرده اند. آن ها می دانند که خدا قدرت انجام احکامش را به ایمانداران مسیحی بخشیده است. ایمانداران معجزات وکارهای برجسته خدا را در زندگی خود دیده اند. اگر مسیحیت محدود به اصول اعتقادات و اعتقاد به وجود خدا بود و معجزات مشاهده نمی شد، عقل سلیم هرگز به پیروی از مسیح تن نمی داد.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات "دفاعیات مسیحی" محفوظ است. درج کامل مقالات "دفاعیات مسیحی" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر