در نظر بعضی، عیسی یکی از انبیا بود، یکی از برجستهترین آنها. بعضی دیگر او را معلم برجستۀ اخلاق و منادی محبت و بخشش میدانند. و عدهای دیگر، او را «مسیح» مینامند.
در این بخش خواهیم کوشید شرح دهیم که عیسی مسیح برای چه آمد؛ چه کرد؟ رسالتش چه بود؟ یهودیان همزمانش او را که میپنداشتند؟ عیسی در نظر آنان چه مقامی داشت؟ اگر او دین و شریعتی جدید نیاورد، پس رسالتش چه بود؟ آیا او فقط آمد تا مردم را به محبت پند و اندرز دهد؟ اگر چنین بود، اصلاً آیا لازم بود که بیاید؟ چرا او را «مسیح» لقب دادند؟ هدف ما بهطور کلی این خواهد بود که زندگی و تعالیم و معجزات عیسی را در چارچوب تاریخیاش بررسی کنیم و ببینیم در این چارچوب، تعالیم و کار او چه معنایی میداده است؟
بهعبارت روشنتر، ما میخواهیم همچون یک خبرنگار، به سرزمین فلسطین برویم، و از زندگی عیسای ناصری، ملقب به «مسیح» گزارشی مستند تهیه کنیم. برای این کار باید به دو هزار سال پیش باز گردیم، به شرایط تاریخی و فرهنگی و مذهبی آن روزگار. و اینک گزارش خبرنگار ما!
نام او «عیسی» بود، یا به تلفظ درست عبریاش، «یشوعَه ». او را «عیسای ناصری» میخواندند چون در شهر کوچک ناصره بزرگ شده بود. و شاگردان و پیروانش او را «مسیح» لقب دادند، یعنی «مسحشده» یا «مبعوثشدۀ» خدا برای رسالتی خاص.
در تب و التهاب یهودیان برای ظهور مسیحای موعود و رهایی ایشان از ستم حکومتهای استعمارگر یونان و روم، مدعیان بسیاری برای مقام مسیحایی قد علم کردند.
آرمان رشدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر