مطالعه کتاب مقدس
نویسنده مقاله: مهران پورپشنگ
شخص معماری در آستانه ورشکستگی قرار داشت. دوست ثروتمندی داشت. مرد ثروتمند دلش به حال او سوخت. او مقداری نقشه و پول به معمار داد و گفت:"می خواهم برایم یک خونه بسازی. همه چیز را به تو واگذار می کنم، چون به تو اعتماد دارم.". این را گفت و رفت دنبال کسب و کارش. معمار خیلی هیجان زده شده بود. اما به فکر فرو رفت. بعد رفت و ارزان ترین مصالح ساختمانی را خرید تا حداکثر سود را بکند. در ماشین بتون ساز هم آب بیشتر ریخت تا به نظر برسد که مقدارش بیشتر است. تا همین جا حدود ده هزار دلار صرفه جویی کرده بود. قرار بود، بقیه پول را هم بعد از اتمام کار دریافت کند. بعد فکر کرد که بهتر است الوار کهنه و کج و کوله بخرد و نصب کند. این الوار پشت دیوار پنهان می شدند و هیچکس آن ها را نمی دید. همین کار را با سیستم لوله کشی، برق و غیره انجام داد و حدود چهل هزار دلار صرفه جویی کرد و مخفیانه به حساب بانکی اش ریخت.
او دوست ثروتمندش را صدا زد تا بیاید و نگاهی به خانه بیندازد. مرد ثروتمند واقعا تحت تاثیر ظاهر خانه قرار گرفت. خانه در ظاهر بسیار زیبا به نظر می رسید. معمار هم وقتی متوجه حالت چهره شاد مرد ثروتمند شد، در پوست خودش نمی گنجید.
مرد ثروتمند بعد از بازدید خانه، به دوستش گفت:"راستش می دونی، من واقعا به این خانه نیاز ندارم. همین الان چند تا خانه بزرگ و مجلل دارم. من فقط سعی کردم به تو کمک کنم". او کلید خانه را به معمار داد و گفت:"بیا دوست من، این خانه مال توست. تو برای خودت خونه نوساز و زیبایی ساختی".
سه ماه بعد مشکلات یکی پس از دیگری در خانه نمایان شد. در دیوارها ترک ایجاد شد. لوله کشی خانه درست کار نمی کرد... تعمیر همه این خرابی ها حدود صد هزار دلار بود!
اگر معمار از ابتدا کارش را درست انجام داده بود، الان وضعیت خیلی فرق می کرد. در طول زندگی همگی متحمل مشکلاتی می شویم که اغلب مقصر اصلی خودمان هستیم. گاهی عواقب گناهان و اشتباهات ما بسیار وحشتناک و غیر قابل جبران هستند. ما مجبوریم مسئولیت های شخصی خود را بپذیریم. من نمی توانم خانه شما را بسازم و شما هم نمی توانید خانه مرا بسازید. من نمی دانم پشت درهای بسته چه می کنید. شما هم نمی دانید من چه می کنم. خدا می خواهد ما همان شخصیتی را در زندگی مان داشته باشیم که در انظار عمومی داریم.
حقیقت این است که چه باور کنیم و چه باور نکنیم، هر شخص خانه خود را می سازد. ممکن است این جا حقه و کلک بزنیم و آن جا فریب دهیم. در حالی که به هیچکس غیر از خودمان لطمه نزده ایم. آثار گناهان و اشتباهات به تدریج خود را در زندگی مان نشان می دهد و مردم نتایج و پیامد اعمال ما را در زندگی مان مشاهده می کنند.
ممکن است در ظاهر همه چیز عالی و زیبا به نظر برسد، اما در میان دیوارها و درهای بسته چه خبر است؟
آیا در حال حاضر با مشکلات روبرو هستید؟ آیا فکر می کنید این رنج و زحمت نتیجه اشتباهات و گناهان شماست؟ لطفا توجه خود را به این سئوال معطوف کنید: اگر خدا مانع شما نمی شد و اجازه می داد که به گناه و سرکشی ادامه دهید، الان کجا بودید؟
سی. اس لوئیس، در کتاب مشکل رنج، این طور می نویسد:"خدا در لذت های ما نجوا می کند، در وجدان ما صحبت می کند و در رنج های ما فریاد می کشد. این رنج ها در واقع بلندگوی خداوند برای بیدار کردن دنیای ناشنوا است".
وقتی خدا می خواهد توجه ما را جلب کند، این کار را به وسیله سختی ها و نابسامانی ها انجام دهد. یکدندگی و ناشنوایی ما خدا را وامی دارد تا کارهایی بکند که برای ما دلپذیر نیستند. اگر در حال حاضر در زندگی شما سختی وجود دارد، می تواند به این دلیل باشد که خدا مشغول جلب توجه شماست. او می خواهد رابطه شما را با خودش در چنین زمانی مستحکم تر کند.
وضعیت کنونی شما هرچه باشد، مطمئن باشید که خدا کارهایش را بدون دلیل انجام نمی دهد. اگر اجازه داده که سختی و مشکلات وارد زندگی شما بشود، بدانید که برای شما و آینده تان نقشه مهمی را در نظر گرفته است.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
شخص معماری در آستانه ورشکستگی قرار داشت. دوست ثروتمندی داشت. مرد ثروتمند دلش به حال او سوخت. او مقداری نقشه و پول به معمار داد و گفت:"می خواهم برایم یک خونه بسازی. همه چیز را به تو واگذار می کنم، چون به تو اعتماد دارم.". این را گفت و رفت دنبال کسب و کارش. معمار خیلی هیجان زده شده بود. اما به فکر فرو رفت. بعد رفت و ارزان ترین مصالح ساختمانی را خرید تا حداکثر سود را بکند. در ماشین بتون ساز هم آب بیشتر ریخت تا به نظر برسد که مقدارش بیشتر است. تا همین جا حدود ده هزار دلار صرفه جویی کرده بود. قرار بود، بقیه پول را هم بعد از اتمام کار دریافت کند. بعد فکر کرد که بهتر است الوار کهنه و کج و کوله بخرد و نصب کند. این الوار پشت دیوار پنهان می شدند و هیچکس آن ها را نمی دید. همین کار را با سیستم لوله کشی، برق و غیره انجام داد و حدود چهل هزار دلار صرفه جویی کرد و مخفیانه به حساب بانکی اش ریخت.
او دوست ثروتمندش را صدا زد تا بیاید و نگاهی به خانه بیندازد. مرد ثروتمند واقعا تحت تاثیر ظاهر خانه قرار گرفت. خانه در ظاهر بسیار زیبا به نظر می رسید. معمار هم وقتی متوجه حالت چهره شاد مرد ثروتمند شد، در پوست خودش نمی گنجید.
مرد ثروتمند بعد از بازدید خانه، به دوستش گفت:"راستش می دونی، من واقعا به این خانه نیاز ندارم. همین الان چند تا خانه بزرگ و مجلل دارم. من فقط سعی کردم به تو کمک کنم". او کلید خانه را به معمار داد و گفت:"بیا دوست من، این خانه مال توست. تو برای خودت خونه نوساز و زیبایی ساختی".
سه ماه بعد مشکلات یکی پس از دیگری در خانه نمایان شد. در دیوارها ترک ایجاد شد. لوله کشی خانه درست کار نمی کرد... تعمیر همه این خرابی ها حدود صد هزار دلار بود!
اگر معمار از ابتدا کارش را درست انجام داده بود، الان وضعیت خیلی فرق می کرد. در طول زندگی همگی متحمل مشکلاتی می شویم که اغلب مقصر اصلی خودمان هستیم. گاهی عواقب گناهان و اشتباهات ما بسیار وحشتناک و غیر قابل جبران هستند. ما مجبوریم مسئولیت های شخصی خود را بپذیریم. من نمی توانم خانه شما را بسازم و شما هم نمی توانید خانه مرا بسازید. من نمی دانم پشت درهای بسته چه می کنید. شما هم نمی دانید من چه می کنم. خدا می خواهد ما همان شخصیتی را در زندگی مان داشته باشیم که در انظار عمومی داریم.
حقیقت این است که چه باور کنیم و چه باور نکنیم، هر شخص خانه خود را می سازد. ممکن است این جا حقه و کلک بزنیم و آن جا فریب دهیم. در حالی که به هیچکس غیر از خودمان لطمه نزده ایم. آثار گناهان و اشتباهات به تدریج خود را در زندگی مان نشان می دهد و مردم نتایج و پیامد اعمال ما را در زندگی مان مشاهده می کنند.
ممکن است در ظاهر همه چیز عالی و زیبا به نظر برسد، اما در میان دیوارها و درهای بسته چه خبر است؟
آیا در حال حاضر با مشکلات روبرو هستید؟ آیا فکر می کنید این رنج و زحمت نتیجه اشتباهات و گناهان شماست؟ لطفا توجه خود را به این سئوال معطوف کنید: اگر خدا مانع شما نمی شد و اجازه می داد که به گناه و سرکشی ادامه دهید، الان کجا بودید؟
سی. اس لوئیس، در کتاب مشکل رنج، این طور می نویسد:"خدا در لذت های ما نجوا می کند، در وجدان ما صحبت می کند و در رنج های ما فریاد می کشد. این رنج ها در واقع بلندگوی خداوند برای بیدار کردن دنیای ناشنوا است".
وقتی خدا می خواهد توجه ما را جلب کند، این کار را به وسیله سختی ها و نابسامانی ها انجام دهد. یکدندگی و ناشنوایی ما خدا را وامی دارد تا کارهایی بکند که برای ما دلپذیر نیستند. اگر در حال حاضر در زندگی شما سختی وجود دارد، می تواند به این دلیل باشد که خدا مشغول جلب توجه شماست. او می خواهد رابطه شما را با خودش در چنین زمانی مستحکم تر کند.
وضعیت کنونی شما هرچه باشد، مطمئن باشید که خدا کارهایش را بدون دلیل انجام نمی دهد. اگر اجازه داده که سختی و مشکلات وارد زندگی شما بشود، بدانید که برای شما و آینده تان نقشه مهمی را در نظر گرفته است.
مطابق قوانین بینالمللی تمامی حقوق مربوط به مطالب و محتویات صفحه "زندگی هدفمند" محفوظ است. درج کامل مقالات "زندگی هدفمند" در سایر صفحات فیس بوک و وب سایتها، بدون ذکر منبع و نام نویسنده یا مترجم، اکیداً ممنوع و غیرقانونی است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر