اگر همۀ آیات فوق را بهدقت مطالعه کرده باشید، یک نکته کاملاً مشخص است و آن اینکه دهیک یا میبایست از محصول زمین داده شود یا از گله و رمه. اگر کمی فکر کنید، به یک نتیجۀ مشخص میرسید: طبق این احکام شریعت، فقط کسانی میبایست دهیک بپردازند که یا زمیندار و مزرعهدار بودند، یا صاحب گله و رمه. طبق این آیات، هیچ مطالبهای از غلامان و کنیزان این ثروتمندان، کارگران مزارع زمینداران، و چوپانان صاحبان گله و رمه نشده است. همچنین به صنعتگران و پیشهوران اشارهای نشده است. این دست از افراد مزدور بودند. مطلقاً گفته نشده که ایشان میبایست از درآمد ناچیزشان دهیک بدهند.
نتیجۀ دیگر این است که اگر خوب فکر کنید، متوجه میشوید که گفته نشده دقیقاً از چه قسمتی از محصول زمین یا گاو و گوسفند باید دهیک داده میشد. از کل دارایی یا از مازادی که هر سال به دارایی افزوده میشد؟ مثلاً فرض کنید شخصی در آغاز سال ۱۰۰۰ گوسفند دارد. گلۀ او در انتهای سال ۱۰۰ گوسفند دیگر میزاید و تعداد گوسفندان او میشود ۱۰۰ر۱ گوسفند. گفته نشده که آیا او باید از ۱۰۰ گوسفندی که طی سال اضافه شدهاند دهیک بپردازد یا از کل گله. اگر بگوییم کل گله، در پایان سال اول، نهتنها به تعداد گلۀ او چیزی اضافه نشده، بلکه چیزی هم کاسته شده است! اگر همین روال ادامه یابد، او بعد از ده سال تمام گلۀ خود را از دست خواهد داد! واقعیت این است که طبق شریعت موسی نمیتوان به این سؤال پاسخ داد. از این رو بود که فریسیان و فقهای روزگار عیسی، مقررات خاصی برای این امر تدوین کرده بودند که خداوندگار ما عیسی آن را «رسوم انسانی» نامید (مرقس ۷:۷). مرقس نیز آنها را «تقلید مشایخ» نامیده است (مرقس ۷:۳ و ۵).
نتیجۀ دیگر این است که باید توجه داشته باشیم که کاهنان و لاویان گردانندگان امور قضایی و قانونی مملکت اسرائیل باستان بودند. ایشان نه فقط عهدهدار خدمت خیمه یا معبد بودند، بلکه وظیفۀ تعلیم شریعت و نیز داوری را نیز بر عهده داشتند. بهعبارت دیگر، دهیکی که به لاویان تعلق میگرفت، نوعی مالیات کشوری بود. در ضمن، طبق مندرجات کتاب تثنیه، دهیک بهمنزلۀ نظامی برای تأمین اجتماعی نیز بود، زیرا فقیران و بیوهزنان و یتیمان میبایست از آن نصیب ببرند. امروزه در کشورها از مردم مالیات گرفته میشود که در کشورهای پیشرفته، بخش مهمی از درآمد شخص را شامل میشود. آیا باز هم باید دهیک بپردازند؟
متأسفانه در دورۀ داوران، قوم اسرائیل دچار انحطاط روحانی شدند. در هیچ جا گفته نشده که در این دوره، افراد این قوم دهیک پرداخت کرده باشند. وقتی نیز که نظام داوران جای خود را به نظام سلطنتی داد، پادشاهان بهجای دهیک، از مردم مالیات میگرفتند. تنها موردی که ذکر شده که قوم دهیک دادند، در دورۀ بیداری روحانی یوشیا بود (دوم تواریخ ۳۱:۵). همین امر نشان میدهد که پیش از آن و نیز پس از آن، رسم دهیک بهجا آورده نمیشد. بعد از دورۀ تبعید، نحمیا این رسم را بار دیگر احیا کرد (نحمیا ۱۰:۳۷-۳۸). در همین دورۀ بعد از تبعید بود که ملاکی نبی لب به شکایت میگشاید و مردم را تشویق میکند که حکم شریعت موسی را بهجا آورند (ملاکی ۳:۸). کلام ملاکی در واقع حکمی جدید نبود، بلکه او فقط خواستار این بود که مردم (یعنی همان مزرعهداران و گلهداران) دهیک خود را طبق شریعت به خانۀ خداوند بیاورند.
آرمان رشدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر