این اعتقادنامه تلاشی در جهت اثبات وجود خدا نمیکند، بلکه وجود خدا را بدیهی میشمارد. واقعاً نمیتوان وجود خدا را ثابت کرد. هر دلیلی که برای آن بیاوریم، دلیل دیگری برای رد آن وجود خواهد داشت. به همین دلیل است که بسیاری از دانشمندان، با وجود آگاهی از پیچیدگیهای نظام طبیعت، باز پیدایی آنها را به شانس و تصادف مرتبط میسازند. از این رو، اعتقادنامه با عبارت «من ایمان دارم» آغاز میشود. اعتقاد به وجود خدا امری است مربوط به ایمان. یا ایمان داریم یا نداریم. فیلم قدیمی و معروف «آهنگ برنادت» با گفته آن اسقف مؤمن آغاز میشود و میگوید: «برای کسانی که ایمان دارند هیچ دلیل و مدرکی لازم نیست؛ برای کسانی که ایمان ندارند هیچ دلیل و مدرکی کافی نیست.»
اکثر انسانها به چیزی ماورای عالم طبیعی اعتقاد دارند. نویسنده این سطور افرادی را دیده است که در کشورهای سابق کمونیستی پرورش پیدا کردهاند و لذا منکر وجود خدا هستند. اما همین افراد به موهوماتی نظیر عطسه، نگرفتن ناخن در روزهای خاصی از هفته، و نظایر آن اعتقاد داشتهاند. گویا برای انسان آسانتر است به موهومات و خرافات اعتقاد داشته باشد تا به وجود خدا. برای یک مسیحی طبعاً ضروری است که به وجود خدا اعتقاد داشته باشد. کلام خدا میفرماید: «و بدون ایمان ممکن نیست بتواند خدا را خشنود ساخت، زیرا هر که به او نزدیک میشود، باید ایمان داشته باشد که او هست و جویندگان خود را پاداش میدهد.» (عبرانیان ۱۱:۶).
آرمان رشدی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر